در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 551

متن درس





عشق در حکمت متعالیه: نقدی فلسفی بر آرای صدرالمتألهین

عشق در حکمت متعالیه: نقدی فلسفی بر آرای صدرالمتألهین

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۵۱)

دیباچه

در گستره حکمت متعالیه، مفهوم عشق چون گوهری درخشان، جایگاهی والا دارد و در آثار صدرالمتألهین شیرازی، به‌ویژه در جلد هفتم اسفار اربعه، با عمق و ژرفای فلسفی بررسی شده است. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتار شماره ۵۵۱ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۸۳ ایراد گردیده، به تبیین و نقد آرای صدرا در باب عشق پرداخته و با نگاهی موشکافانه به ادبیات علمی و دینی، کوشیده است تا مفاهیم متعالی عشق را در چارچوبی علمی و دانشگاهی بازنمایی کند.

بخش یکم: مراتب عشق در حکمت متعالیه

تقسیم‌بندی عشق در نظام صدرایی

صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه، فصل بیست‌ودوم، صفحه ۱۸۸، عشق را به سه مرتبه اصغر، اوسط، و اکبر تقسیم می‌کند. عشق اصغر به تمایلات نفسانی و مادی، مانند عشق کودکان به بازی یا مردان به زنان، معطوف است. عشق اوسط به تأمل در حقایق موجودات و خلق آسمان‌ها و زمین اختصاص دارد، و عشق اکبر، که عالی‌ترین مرتبه است، شوق به لقای الهی و معرفت ذات حق را در بر می‌گیرد. این تقسیم‌بندی، با اصل تشکیک وجود در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد، که وجود را در مراتب مختلف شدت و ضعف می‌بیند. عشق اکبر، چون قله‌ای رفیع، از هرگونه تعلق مادی یا نفسانی مبراست و غایت سلوک عرفانی شمرده می‌شود.

درنگ: تقسیم‌بندی صدرا به عشق اصغر، اوسط، و اکبر، با اصل تشکیک وجود هم‌خوان است و عشق اکبر را به‌عنوان شوق به معرفت ذات الهی متمایز می‌سازد.

تنوع میل‌های انسانی و تفاوت‌های وجودی

استاد فرزانه به تنوع میل‌های انسانی در نظام صدرایی اشاره دارند که نشان‌دهنده تفاوت‌های وجودی و نفسانی افراد است. برای نمونه، کودکان به بازی، مردان به زنان، و برخی به دنیا یا ریاست تمایل دارند. این تنوع، ریشه در مراتب مختلف وجودی و معرفتی افراد دارد و با نظریه تشکیک وجود هم‌سو است. برخی آزادی را بر آقایی ترجیح می‌دهند، حال آنکه دیگران آقایی را به بهای بندگی نفس برمی‌گزینند. این تفاوت‌ها، چون رنگ‌های گوناگون در تابلوی وجود، نشان‌دهنده تنوع در سلوک و معرفت انسان‌هاست.

درنگ: تنوع میل‌های انسانی، بازتاب تفاوت‌های وجودی و نفسانی است که در چارچوب تشکیک وجود، سلوک افراد را متمایز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست این نوشتار، با تبیین مراتب عشق در نظام صدرایی، به تقسیم‌بندی عشق به اصغر، اوسط، و اکبر پرداخت. این تقسیم‌بندی، که ریشه در اصل تشکیک وجود دارد، عشق اکبر را به‌عنوان شوق به معرفت ذات الهی متمایز می‌سازد. تنوع میل‌های انسانی نیز، که نشان‌دهنده تفاوت‌های وجودی افراد است، بر غنای این نظام فلسفی می‌افزاید. این بخش، چون دریچه‌ای به سوی حکمت متعالیه، بنیاد نظری بحث را استوار ساخت و راه را برای نقدهای بعدی هموار کرد.

بخش دوم: نقد ادبیات علمی و دینی در تبیین عشق

نقد کاربرد واژه شهوت در توصیف عشق اکبر

صدرالمتألهین در توصیف عشق اکبر از عبارت «شهوه إلى معرفة ذاته» استفاده کرده است. استاد فرزانه این کاربرد را نادرست می‌دانند، زیرا شهوت، به‌عنوان تمایلی نفسانی و ناسوتی، نمی‌تواند معرفت ذات الهی را، که در ظرف متعالی قرار دارد، توصیف کند. واژه‌هایی چون شوق، حب، یا عشق، که از بار معنایی متعالی‌تری برخوردارند، برای این مقام مناسب‌ترند. این نقد، چون آیینه‌ای صاف، ضرورت دقت در گزینش واژگان را در متون فلسفی و عرفانی آشکار می‌سازد.

درنگ: کاربرد واژه شهوت برای توصیف عشق اکبر نادرست است، زیرا شهوت متعلق به ظرف ناسوت است و با معرفت ذات الهی ناسازگار است.

ناسازگاری شهوت با معرفت ذات الهی

استاد فرزانه تأکید دارند که شهوت، به‌عنوان صفتی نفسانی، در ظرف ذات الهی کاربردی ندارد. معرفت ذات الهی، چون خورشیدی تابان، در مرتبه‌ای متعالی‌تر از تمایلات نفسانی قرار دارد. برای مثال، توصیف عارف به «شهوه إلى معرفة ذاته» چون تشبیه آبگوشت به ناهار در عالم برزخ است که نه‌تنها نامناسب، بلکه گمراه‌کننده است. این تمثیل، چون نسیمی که پرده‌های ابهام را کنار می‌زند، ناسازگاری شهوت با مقام متعالی عشق را نمایان می‌سازد.

درنگ: شهوت، به‌عنوان صفتی ناسوتی، نمی‌تواند رابطه عارف با ذات الهی را توصیف کند، زیرا معرفت ذات در مرتبه‌ای متعالی‌تر قرار دارد.

ضرورت اصلاح ادبیات علمی در علوم دینی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد کاربرد ادبیات عامیانه در علوم دینی و انسانی است. استاد فرزانه تأکید دارند که فقه، فلسفه، و عرفان نیازمند ادبیاتی علمی و دقیق‌اند که بتواند بار معانی عمیق را منتقل کند. ادبیات عامیانه، چون ظرفی شکسته، از حمل معانی متعالی ناتوان است و به تحریف مفاهیم منجر می‌شود. این نقد، چون مشعلی در تاریکی، ضرورت بازنگری در روش‌شناسی نگارش متون علمی را روشن می‌سازد.

درنگ: علوم دینی و انسانی نیازمند ادبیاتی علمی و دقیق‌اند که از عامیانه‌گویی پرهیز کرده و معانی متعالی را به‌درستی منتقل کند.

نقد کاربرد واژه‌های قرآنی در ادبیات عامیانه

استاد فرزانه به کاربرد نادرست واژه‌هایی چون «کان» در تفسیر آیات قرآن کریم اشاره دارند. برای نمونه، در آیه كَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا قَدِيرًا [مطلب حذف شد] تواناست.» استفاده از «کان» به معنای ناقصه با مفهوم «ثبت» (تام) ناسازگار است، زیرا قرآن کریم، به‌عنوان متنی با ادبیات مدرن و دقیق، نیازمند تفسیری است که با قواعد زبان عربی و زمینه‌های فلسفی آن هم‌خوان باشد. این نقد، چون کلیدی زرین، دروازه فهم دقیق قرآن کریم را می‌گشاید.

درنگ: کاربرد نادرست واژه‌های قرآنی، مانند «کان» به معنای ناقصه، با ادبیات مدرن و دقیق قرآن کریم ناسازگار است و به تحریف معانی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با نقدی عمیق بر ادبیات علمی و دینی در نظام صدرایی، محدودیت‌های کاربرد واژگان ناسازگار را آشکار ساخت. واژه شهوت، به دلیل تعلق به ظرف ناسوت، برای توصیف عشق اکبر نادرست است. همچنین، کاربرد ادبیات عامیانه در علوم دینی و تفسیر آیات قرآن کریم، مانند «کان» به معنای ناقصه، به تحریف معانی منجر می‌شود. این بخش، با تمثیلات و اشارات، ضرورت اصلاح ادبیات علمی را چون ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت نمایان کرد.

بخش سوم: نقد رفتار عارف و رابطه او با خلق

نقد تعجب عارف از رفتار دنیوی

صدرالمتألهین مدعی است که عارف از رفتار دنیوی خلق تعجب می‌کند، زیرا به لذت‌های زودگذر دنیا مشغول‌اند. استاد فرزانه این ادعا را رد می‌کنند، زیرا عارف کامل، به دلیل معرفت والا، رفتار خلق را در چارچوب غفلت و نادانی تحلیل می‌کند و از آن تعجب نمی‌کند. در مقابل، خلق از رفتار عارف، که به خدا و معرفت الهی چنگ زده، تعجب می‌کنند، زیرا مزه عشق الهی را نچشیده‌اند. این دیدگاه، با اصل «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينًا» (اگر پرده برافتد، یقینم افزون نشود) هم‌خوانی دارد و چون آیینه‌ای، معرفت عارف را در برابر نادانی خلق به نمایش می‌گذارد.

درنگ: عارف کامل از رفتار دنیوی خلق تعجب نمی‌کند، زیرا آن را در چارچوب غفلت تحلیل می‌کند، اما خلق از معرفت عارف تعجب می‌کنند.

نقد روایت «عجبت لمن أيقن بالموت كيف يضحك»

استاد فرزانه به روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام اشاره دارند که می‌فرماید: «تعجب می‌کنم از کسی که به مرگ یقین دارد، چگونه می‌خندد.» این روایت نقد شده، زیرا کسی که به مرگ یقین دارد، نمی‌خندد؛ بنابراین، خنده نشان‌دهنده فقدان یقین است و تعجب در این مورد بی‌معناست. این نقد، چون شمشیری برنده، به اهمیت فهم دقیق روایات و تطبیق آن‌ها با اصول عقلی و فلسفی اشاره دارد.

درنگ: روایت «عجبت لمن أيقن بالموت كيف يضحك» به دلیل ناسازگاری با معرفت عارف کامل، که از تعجب مبراست، نیازمند تأویل دقیق است.

نقد استهزاء در آیات قرآنی

درس‌گفتار به آیه إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ (سوره هود، آیه [مطلب حذف شد] را مسخره کنید، ما نیز شما را همان‌گونه که مسخره می‌کنید، مسخره خواهیم کرد.» استاد فرزانه استهزاء را شایسته خداوند یا انبیا نمی‌دانند، زیرا تمسخر صفتی نفسانی و متعلق به جاهلان است. این نقد، چون جریانی زلال، بر تنزیه خداوند از صفات نفسانی تأکید دارد و ناسازگاری استهزاء با مقام الهی را آشکار می‌سازد.

درنگ: استهزاء، به‌عنوان صفتی نفسانی، شایسته خداوند یا انبیا نیست و با اصل تنزیه در حکمت متعالیه ناسازگار است.

نقد جدایی عارف از خلق

صدرالمتألهین ادعا می‌کند که عارف از خلق وحشت کرده و به عزلت و خلوت روی می‌آورد. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد می‌کنند، زیرا عارف کامل، به دلیل معرفت و شجاعت، از خلق وحشت نمی‌کند. جدایی عارف از خلق، نتیجه اشتغال به فعل نفس است، نه فعل خدا. خلق، چون جلوه‌ای از فعل الهی، مانع معرفت نیستند و عارف کامل در جمع نیز خلوت درونی دارد.

درنگ: عارف کامل از خلق وحشت نمی‌کند و جدایی او از خلق، نتیجه ضعف نفس است، نه معرفت الهی.

نقد جدایی عارف از زن و فرزند

صدرا مدعی است که عارف از زن و فرزند خود جدا می‌شود تا از اشتغال به آن‌ها به خدا بازنماند. استاد فرزانه این ادعا را رد می‌کنند، زیرا اشتغال به زن و فرزند، اگر به‌عنوان فعل خدا دیده شود، مانع معرفت نیست. اشتغال به خلق، نتیجه ضعف نفس عارف است، نه ماهیت خلق. این دیدگاه، چون نسیمی روح‌بخش، بر نگاه توحیدی به خلق تأکید دارد.

درنگ: جدایی عارف از زن و فرزند، نتیجه ضعف نفس است، نه مانعیت خلق از معرفت الهی.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با نقدی عمیق بر دیدگاه‌های صدرا درباره رفتار عارف، به تمایز میان عارف کامل و ضعیف پرداخت. عارف کامل، به دلیل معرفت والا، از تعجب، استهزاء، یا وحشت از خلق مبراست. خلق، به‌عنوان جلوه فعل الهی، مانع معرفت نیستند و جدایی عارف از آن‌ها نتیجه ضعف نفس است. این بخش، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تمثیلات، چون گوهری درخشان، معرفت عارف کامل را در برابر نادانی خلق به نمایش گذاشت.

بخش چهارم: نقد سیره پیامبر (ص) و عزلت عارف

نقد دیدگاه صدرا درباره انزوای پیامبر (ص)

صدرالمتألهین مدعی است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیش از بعثت، از خلق متوحش بوده و در غار حرا به عبادت می‌پرداختند. استاد فرزانه این ادعا را نقد می‌کنند، زیرا پیامبر پیش از بعثت، به‌عنوان امین قریش، مورد احترام و محبت همگان بودند و مشکلی با خلق نداشتند. مشکلات ایشان پس از بعثت و دعوت به توحید آغاز شد، چنان‌که آیه أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ۝ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ ۝ ٱلَّذِىٓ أَنقَضَ ظَهْرَكَ (سوره شرح، آیات ۱-۳) به مشکلات پس از [مطلب حذف شد] را برایت نگشودیم؟ و بار گرانت را از تو برنداشتیم؟ همان که پشتت را خم کرده بود.» این نقد، چون شمعی فروزان، بر اهمیت فهم تاریخی و قرآنی سیره انبیا تأکید دارد.

درنگ: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیش از بعثت از خلق متوحش نبودند و مشکلات ایشان پس از دعوت به توحید آغاز شد.

ضرورت بازنگری در ادبیات دینی

استاد فرزانه بر ضرورت بازنگری در ادبیات دینی تأکید دارند تا با معانی متعالی سازگار شود. عزلت و خلوت نباید به معنای جدایی کامل از خلق باشد، زیرا عارف کامل در جمع نیز می‌تواند خلوت درونی داشته باشد. خلوت حقیقی، چون گوهری در دل، حالتی درونی است که وابسته به مکان یا شرایط بیرونی نیست.

درنگ: خلوت حقیقی عارف، حالتی درونی است که در جمع نیز ممکن است و به مکان یا شرایط بیرونی وابسته نیست.

تعریف محب از دیدگاه جنید بغدادی

جنید بغدادی محب را کسی توصیف می‌کند که دائم‌الفکر، کثیر‌الخلوه، قلیل‌الخلطه، و فارغ از منازعه با اهل دنیاست. استاد فرزانه این تعریف را به محبین مبتدی نسبت می‌دهند، نه عارفان کامل. عارف کامل، به دلیل انشراح صدر و معرفت الهی، در عین حضور در جمع، خلوت درونی دارد و از منازعه با دنیا فارغ است.

درنگ: تعریف جنید از محب، به محبین مبتدی اختصاص دارد، نه عارفان کامل که در جمع نیز خلوت درونی دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، با نقد دیدگاه صدرا درباره انزوای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، بر اهمیت فهم تاریخی و قرآنی سیره انبیا تأکید کرد. عزلت و خلوت، به‌عنوان حالتی درونی، نباید به جدایی کامل از خلق تفسیر شود. تعریف جنید از محب، به محبین مبتدی اختصاص دارد و عارف کامل، با انشراح صدر، در جمع نیز خلوت دارد. این بخش، چون جریانی زلال، مسیر سلوک عرفانی را روشن ساخت.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۵۵۱ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و نقد مفهوم عشق در حکمت متعالیه پرداخت. مراتب عشق در نظام صدرایی، که با اصل تشکیک وجود هم‌خوان است، عشق اکبر را به‌عنوان شوق به معرفت ذات الهی متمایز می‌سازد. بااین‌حال، کاربرد واژه‌هایی چون شهوت برای توصیف این مقام، به دلیل ناسازگاری با ظرف متعالی، نادرست است. نقد ادبیات عامیانه در علوم دینی، ضرورت بازنگری در روش‌شناسی نگارش متون علمی را آشکار کرد. رفتار عارف کامل، که از تعجب، استهزاء، یا وحشت از خلق مبراست، با معرفت والای او هم‌خوانی دارد. همچنین، سیره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که پیش از بعثت امین قریش بودند، از انزوای ادعاشده توسط صدرا مبراست. این اثر، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات، و اشارات عرفانی، چون مشعلی فروزان، مسیر حقیقت‌جویی را روشن کرد و سالکان را به سوی معرفت متعالی دعوت نمود.

با نظارت صادق خادمی