متن درس
تأملات فلسفی در امکان استقبالی: تبیین و نقد در پرتو فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۵۴)
مقدمه: درآمدی بر امکان استقبالی و جایگاه آن در فلسفه اسلامی
مفهوم امکان استقبالی، چونان گوهری در صدف فلسفه اسلامی، یکی از پیچیدهترین و عمیقترین مباحث در قلمرو هستیشناسی و منطق فلسفی است. این مفهوم، که در آثار حکمایی چون ابنسینا و ملاصدرا مورد تأمل قرار گرفته، به امکان وقوع امری در آینده اشاره دارد که هنوز در ظرف حال یا گذشته محقق نشده است. درسگفتار شماره ۵۵۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی ژرف و نقادانه، این مفهوم را در پرتو آرای ابنسینا و ملاصدرا بررسی کرده و با استدلالهایی دقیق، چالشهای منطقی و فلسفی آن را کاویده است.
بخش یکم: مفهوم امکان استقبالی و جایگاه آن در فلسفه اسلامی
تعریف امکان استقبالی
امکان استقبالی، چونان شاخهای نوپدید در درخت امکان فلسفی، به امری اشاره دارد که در آینده بالقوه میتواند محقق شود، مانند «انسان کاتب غداً بالامکان» (انسان فردا بالقوه میتواند نویسنده باشد). این مفهوم، به مثابه نوری که هنوز در افق زمان ندرخشیده، از امکانهای عام، خاص، و اخص متمایز است، زیرا به امور آیندهای مربوط میشود که در ظرف حال یا گذشته هیچگونه ضرورت وجود یا عدم ندارند.
درنگ: امکان استقبالی، بهعنوان قسم چهارم امکان، به امری در آینده اشاره دارد که هنوز در ظرف حال یا گذشته محقق نشده و از هرگونه ضرورت وجود یا عدم آزاد است. |
امکان استقبالی در فلسفه ابنسینا
ابنسینا، حکیم بزرگ فلسفه اسلامی، در آثار خود، بهویژه در «اشارات و تنبیهات»، امکان استقبالی را بهعنوان امری معدوم در حال تعریف میکند که در آینده ممکن است موجود شود. وی این نوع امکان را خالصترین مصداق امکان میداند، زیرا نه به ضرورت وجود در حال گرفتار است و نه به ضرورت عدم. امکان استقبالی، در نگاه ابنسینا، چونان پلی است که میان وجود و عدم تعادل برقرار میکند، بدون آنکه به یکی از این دو طرف گرایش یابد.
تساوی طرفین در امکان استقبالی
امکان استقبالی، به معنای تساوی کامل میان وجود و عدم است. این تساوی، چونان ترازویی دقیق، هیچگونه برتری به وجود یا عدم نمیدهد. ابنسینا تأکید میکند که این ویژگی، امکان استقبالی را از سایر اقسام امکان متمایز میسازد، زیرا امکان عام، خاص، و اخص، به دلیل ارتباط با حال یا گذشته، همواره قیدی از ضرورت را در خود دارند.
نقد شرط معدومیت در امکان استقبالی
ابنسینا شرط معدومیت در حال را برای امکان استقبالی نقد میکند. وی استدلال میآورد که اگر معدومیت در حال شرط امکان استقبالی باشد، این شرط به ضرورت عدم منجر میشود، همانگونه که وجود در حال به ضرورت وجود میانجامد. این پارادوکس، چونان گرهی در تار و پود منطق، امکان استقبالی را از ماهیت خود خارج میکند، زیرا امکان باید از هرگونه قید ضرورتی آزاد باشد.
درنگ: ابنسینا شرط معدومیت در حال را برای امکان استقبالی نفی میکند، زیرا این شرط به ضرورت عدم میانجامد و با ماهیت امکان، که تساوی طرفین است، ناسازگار است. |
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین مفهوم امکان استقبالی، جایگاه آن را در فلسفه ابنسینا روشن ساخت. امکان استقبالی، بهعنوان قسم چهارم امکان، به امری در آینده اشاره دارد که از قیود ضرورت آزاد است. نقد ابنسینا به شرط معدومیت، نشاندهنده دقت وی در حفظ ماهیت امکان بهعنوان حالتی مستقل از ضرورت است. این تبیین، زمینه را برای بررسی دیدگاه ملاصدرا و نقدهای او فراهم میسازد.
بخش دوم: امکان استقبالی در فلسفه ملاصدرا و نقدهای آن
دیدگاه ملاصدرا درباره امکان استقبالی
ملاصدرا، حکیم متأله، امکان استقبالی را بهعنوان قسم چهارم امکان تأیید میکند، اما آن را به جهل انسانی نسبت میدهد. وی معتقد است که امکان استقبالی، بیش از آنکه صفتی وجودی باشد، وصفی ذهنی است که از نادانی انسان به آینده ناشی میشود. این دیدگاه، چونان آینهای است که محدودیت معرفتی انسان را بازمیتاباند، در حالی که در خارج، همه امور یا ضرورت وجود دارند یا ضرورت عدم.
نقد ملاصدرا به امکان استقبالی
ملاصدرا امکان استقبالی را بهعنوان وصفی ذهنی نقد میکند. وی استدلال میآورد که در خارج، هر پدیدهای تابع علل خود است: اگر علل موجود باشند، ضرورت وجود پدید میآید، و اگر غایب باشند، ضرورت عدم. از اینرو، امکان استقبالی، چونان سایهای در ذهن انسان، صرفاً به دلیل ناآگاهی او از علل آینده شکل میگیرد.
درنگ: ملاصدرا امکان استقبالی را به جهل انسانی نسبت میدهد و معتقد است که در خارج، همه امور یا ضرورت وجود دارند یا ضرورت عدم، و امکان، صرفاً وصفی ذهنی است. |
امکان استقبالی و علم الهی
در علم الهی، امکان استقبالی جایگاهی ندارد، زیرا خداوند، بهعنوان خالق هستی، همه امور را در ازل میداند. این دیدگاه، با آیه شریفه «أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» [مطلب حذف شد] : «آیا کسی که آفریده است نمیداند؟») همخوانی دارد. علم الهی، چونان دریایی بیکران، همه امور را در بر میگیرد و هیچگونه امکانی را باقی نمیگذارد.
امکان استقبالی و موجودات عالی
موجودات عالی، مانند ملائکه، به دلیل برخورداری از علم احاطی، از امکان استقبالی بینیازند. آینده برای این موجودات، چونان کتابی گشوده، قطعی و معلوم است. این دیدگاه، با نظریه عقول مفارقه در فلسفه ابنسینا و ملاصدرا همخوانی دارد، که موجودات عالی را دارای علم قطعی میداند.
امکان استقبالی بهعنوان انتزاع ذهنی
ملاصدرا امکان استقبالی را نه صفتی وجودی، بلکه انتزاعی ذهنی میداند که از نادانی انسان به آینده سرچشمه میگیرد. این دیدگاه، چونان نقابی بر حقیقت خارج، امکان را به محدودیت معرفتی انسان فرو میکاهد.
درنگ: امکان استقبالی، بهعنوان وصفی ذهنی، از نادانی انسان به آینده ناشی میشود و در خارج، هیچ واقعیتی ندارد، زیرا همه امور تابع ضرورت علل خود هستند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، دیدگاه ملاصدرا را درباره امکان استقبالی تبیین کرد و نشان داد که وی این مفهوم را به جهل انسانی نسبت میدهد. در فلسفه صدرایی، امکان استقبالی صفتی ذهنی است و در خارج، همه امور تابع ضرورت علل خود هستند. علم الهی و موجودات عالی، به دلیل احاطه بر آینده، امکان استقبالی را نفی میکنند. این تبیین، زمینه را برای بررسی چالشهای فلسفی امکان استقبالی فراهم میسازد.
بخش سوم: چالشهای منطقی و فلسفی امکان استقبالی
نقد مفهوم ماهیت و تأثیر آن بر امکان
در فلسفه اسلامی، مفاهیم ذهنی به سه دسته وجود، عدم، و ماهیت تقسیم میشوند. ملاصدرا، با تأکید بر اصالت وجود، ماهیت را تابع وجود میداند. با این حال، برخی فلاسفه، با نفی ماهیت، امکان را نیز نفی میکنند، زیرا امکان به ماهیت وابسته است. این دیدگاه، چونان ریشهای که درخت امکان را سست میکند، امکان استقبالی را نیز بیمعنا میسازد.
امکان ذاتی و استقبالی
اگر ماهیت پذیرفته شود، امکان ذاتی به ماهیت نسبت داده میشود، و امکان استقبالی، امکان ذاتی در ظرف آینده است. اما با نفی ماهیت، این تمایزات فرو میریزند. امکان ذاتی، چونان بذری است که در ماهیت کاشته میشود، و امکان استقبالی، شکوفایی این بذر در آینده است. با نفی ماهیت، این بذر نیز از میان میرود.
درنگ: امکان استقبالی، بهعنوان امکان ذاتی در ظرف آینده، به ماهیت وابسته است. با نفی ماهیت، امکان استقبالی نیز نفی میشود و همه امور به ضرورت وجود فروکاسته میشوند. |
نفی امکان استقبالی با نفی ماهیت
با نفی ماهیت، امکان استقبالی نیز نفی میشود، زیرا امکان به ماهیت وابسته است. در این دیدگاه، همه امور در خارج ضرورت وجود دارند. این تبیین، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که همه امور را مظاهر وجود الهی و ضرورتاً موجود میداند.
ضرورت اقتضایی و نفی جبر
ضرورت وجود در عالم، اقتضایی است، نه جبری. این ضرورت، چونان جویباری که در بستر علل طبیعی خود جریان مییابد، تابع مجاری طبیعی است و با اختیار انسانی منافاتی ندارد. این تمایز، چونان کلیدی است که قفل تعارض میان ضرورت و اختیار را میگشاید.
اشکال جبر در نفی امکان استقبالی
نفی امکان استقبالی و تأکید بر ضرورت، به اشکال جبر منجر میشود: اگر همه امور ضرورتی الهی دارند، جایگاه تلاش و اختیار انسانی چیست؟ این اشکال، چونان سنگی در مسیر رودخانه معرفت، چالش بنیادینی در فلسفه اسلامی ایجاد میکند. فلاسفهای چون ملاصدرا تلاش کردهاند این تعارض را با تمایز میان جبر و اقتضا حل کنند.
درنگ: نفی امکان استقبالی و تأکید بر ضرورت، به اشکال جبر منجر میشود، که نیازمند حل فلسفی با تمایز میان جبر و اقتضاست. |
علم الهی و مشیت الهی
علم الهی، به اعیان ثابته و مشیت الهی وابسته است، که همه امور را از ازل تعیین کرده است. این علم، چونان نوری محیط، ورای زمان و مکان است و تصور آن بهعنوان تصمیماتی در قوطی بسته نادرست است. این دیدگاه، با مفهوم «خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيَّةِ» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.
نقد تصور مادی از علم الهی
تصور علم الهی بهعنوان تصمیماتی محدود به زمان و مکان، چونان نقابی بر حقیقت، نادرست است. علم الهی، بهعنوان صفت ذاتی خداوند، ازلی و محیط است و امکان استقبالی را برای خداوند نفی میکند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، چالشهای منطقی و فلسفی امکان استقبالی را بررسی کرد. نفی ماهیت، امکان استقبالی را بیمعنا میسازد، و تأکید بر ضرورت، به اشکال جبر میانجامد. علم الهی، بهعنوان محیط بر همه امور، امکان استقبالی را نفی میکند، اما تمایز میان جبر و اقتضا، راهی برای حل این تعارض ارائه میدهد.
بخش چهارم: تأملات اجتماعی و تمثیلی در امکان استقبالی
نقد نظام آموزشی و پیوند آن با امکان استقبالی
امکان استقبالی، به مثابه تمثیلی از نادانی انسان به آینده، در نظام آموزشی نیز بازتاب مییابد. نظام آموزشی، چونان باغی که باغبانانش گرفتارند، نمیتواند استعدادهای دانشآموزان را شکوفا کند. معلمان، به دلیل مشکلات معیشتی و چندشغلی بودن، چونان شمعهایی کمسو، نمیتوانند آینده دانشآموزان را بهدرستی پیشبینی کنند یا استعدادهایشان را پرورش دهند.
درنگ: نظام آموزشی، به دلیل مشکلات معلمان، نمیتواند استعدادهای دانشآموزان را شکوفا کند، که بهصورت تمثیلی، به نادانی انسان در امکان استقبالی اشاره دارد. |
تمثیل معلم و دانشآموز
معلم، چونان منجمی که آینده را میداند، باید توانایی پیشبینی موفقیت یا شکست دانشآموز را داشته باشد. اما محدودیتهای معیشتی و اجتماعی، چونان ابرهایی تیره، این توانایی را از او سلب کردهاند. این تمثیل، به نادانی انسان در برابر آینده و امکان استقبالی اشاره دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بهرهگیری از تمثیل نظام آموزشی، امکان استقبالی را بهعنوان وصفی ذهنی ناشی از نادانی انسان تبیین کرد. مشکلات معلمان و نظام آموزشی، چونان آینهای، محدودیتهای معرفتی انسان را در فهم آینده بازمیتابانند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تأمل در مفهوم امکان استقبالی، نشان داد که این مفهوم در فلسفه ابنسینا و ملاصدرا جایگاه ویژهای دارد، اما با نقدهای جدی مواجه است. ابنسینا، با نفی شرط معدومیت، امکان استقبالی را بهعنوان خالصترین نوع امکان معرفی میکند، در حالی که ملاصدرا آن را به جهل انسانی نسبت میدهد. نفی ماهیت، امکان استقبالی را بیمعنا میسازد، و تأکید بر ضرورت، به اشکال جبر میانجامد. علم الهی و موجودات عالی، به دلیل احاطه بر آینده، امکان استقبالی را نفی میکنند. تمثیل نظام آموزشی، این نادانی را در قالبی اجتماعی بازنمایی میکند. این درسگفتار، چونان مشعلی فروزان، راه تأمل در رابطه میان علم، ضرورت، و اختیار را روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی |