در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 558

متن درس




نظام سیستمی عالم و نقد مفهوم فرد در فلسفه اسلامی

نظام سیستمی عالم و نقد مفهوم فرد در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۵۸)

مقدمه: تبیین نظام سیستمی عالم در فلسفه اسلامی

در فلسفه اسلامی، عالم به‌مثابه گوهری یکپارچه و منسجم، نه مجموعه‌ای از اجزای پراکنده، بلکه نظامی سیستمی و قانون‌مند است که در آن هر موجود، چون دانه‌ای از یک حقیقت واحد، در پیوند با کل هستی معنا می‌یابد. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) دارد، عالم را ظهور یک حقیقت وجودی می‌داند که در آن، فرد به‌معنای موجودی منفصل و مستقل، جایگاهی ندارد. درس‌گفتار شماره ۵۵۸ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر این دیدگاه، به تبیین نظام سیستمی عالم، نقد مفهوم فرد، و تحلیل امکان استقبالی می‌پردازد.

بخش اول: نظام سیستمی عالم و ضرورت وجودی

هستی به‌مثابه یک نظام یکپارچه

عالم، چون پیکری واحد، نظامی سیستمی است که در آن همه موجودات، از انسان و ملائکه تا نباتات و جمادات، در هماهنگی و ملازمت با یکدیگر قرار دارند. این نظام، نه از اجزای تجزیه‌شده و ترکیبی، بلکه از ظهورات یک حقیقت واحد شکل گرفته است. هستی، به‌مثابه جویی زلال، ضرورتی قانون‌مند دارد که در آن هر جزء، چون عضوی از یک پیکر، با کل در ارتباط است. این دیدگاه، ریشه در نظریه وحدت وجود دارد که عالم را چکیده یک قطره از حقیقت الهی می‌داند.

درنگ: عالم، نظامی سیستمی و یکپارچه است که در آن همه موجودات، به‌مثابه دانه‌های یک حقیقت واحد، در هماهنگی و ملازمت با یکدیگر قرار دارند.

ضرورت و قانون‌مندی هستی

هستی، چون بنایی استوار، بر پایه ضرورتی ذاتی بنا شده است. این ضرورت، نه به معنای جبر محض، بلکه به‌معنای قانون‌مندی حکیمانه‌ای است که همه اجزای عالم را موزون و هماهنگ می‌سازد. در این نظام، هیچ موجودی از تأثیرات و پیوندهای متقابل مصون نیست؛ زمان، مکان، اسباب، و علل، چون رشته‌های یک کلاف، هر موجود را به دیگری متصل می‌کنند. این قانون‌مندی، با مفهوم «نظام احسن» در الهیات اسلامی همخوانی دارد که عالم را مبتنی بر حکمت الهی می‌داند.

اختیار انسانی در نظام سیستمی

انسان، به‌عنوان موجودی برخوردار از عقل و اراده، در این نظام سیستمی از اختیار برخوردار است. این اختیار، برخلاف سایر موجودات مانند ملائکه یا نباتات که تابع اقتضائات مرتبه وجودی خود هستند، به انسان امکان می‌دهد تا در چارچوب نظام عالم، انتخاب‌هایی آگاهانه داشته باشد. بااین‌حال، این اختیار، چون پرنده‌ای در آسمان نظام سیستمی، در چارچوب قوانین و اسباب عالم عمل می‌کند و استقلال مطلق ندارد.

مراتب وجودی و خصوصیات آن‌ها

هر مرتبه وجودی، از ملائکه گرفته تا انسان، جن، و نباتات، دارای خصوصیات، لوازم، و عوامل خاص خود است. ملائکه، چون ستارگانی در سپهر الهی، دارای شعور و تسبيحی متناسب با مرتبه خود هستند. انسان، با عقل و اراده، مرتبه‌ای متمایز دارد، و نباتات، با اقتضائات زیستی خود، در مرتبه‌ای دیگر قرار دارند. این تنوع مراتب، نشان‌دهنده غنای نظام سیستمی عالم است که هر موجودی در آن، چون نغمه‌ای در سمفونی هستی، نقش خاص خود را ایفا می‌کند.

درنگ: هر مرتبه وجودی در نظام سیستمی عالم، از ملائکه تا انسان و نباتات، دارای خصوصیات و اقتضائات خاص خود است که در هماهنگی با کل هستی عمل می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

نظام سیستمی عالم، چون آیینه‌ای شفاف، وحدت و قانون‌مندی هستی را بازمی‌تاباند. این نظام، نه‌تنها ضرورتی ذاتی دارد، بلکه با اختیار انسانی سازگار است و هر مرتبه وجودی را با ویژگی‌های خاص خود در بر می‌گیرد. درک این نظام، نیازمند تأمل عمیق و نهادینه‌سازی معرفتی است که انسان را به سوی فهم حقیقت وجود هدایت می‌کند.

بخش دوم: نقد مفهوم فرد و نفی فردگرایی

مسئله تقدم فرد یا جامعه

در جامعه‌شناسی، پرسش از تقدم فرد یا جامعه همواره مطرح بوده است. از منظر عامیانه، فرد مقدم تصور می‌شود؛ گویی یک نفر، چون دانه‌ای مستقل، به دیگران می‌پیوندد و جامعه را شکل می‌دهد. اما از منظر فلسفه اسلامی، جامعه بر فرد مقدم است، زیرا فرد به‌معنای موجودی مستقل و منفصل، وجود خارجی ندارد. عالم، چون کلافی درهم‌تنیده، همه موجودات را در پیوندی ناگسستنی قرار داده است، و فرد، تنها در ارتباط با این کل معنا می‌یابد.

نفی وجود فرد مستقل

فرد، به‌معنای موجودی مستقل، چون سرابی در بیابان هستی، محال است. هر موجود، از انسان گرفته تا جمادات، به اسباب و عللی چون زمان، مکان، نطفه، و شرایط محیطی وابسته است. انسان، چون شاخه‌ای بر درخت هستی، نمی‌تواند ادعای استقلال کند؛ حتی نفس کشیدن او، به دما، هوا، و محیط وابسته است. این وابستگی، با اصل علیت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد که هر موجودی را در زنجیره علل و معلول‌ها قرار می‌دهد.

درنگ: فرد مستقل در عالم وجود ندارد، زیرا هر موجودی به اسباب، علل، و شرایطی مانند زمان، مکان، و نطفه وابسته است و در نظام سیستمی عالم معنا می‌یابد.

مشاع بودن عالم

عالم، چون دریایی بی‌کران، به‌صورت مشاع است، و هر انسانی با محتوای وجودی خود، از حقیقت الهی تا خلقیت مادی، در این نظام زنده است. این مشاع بودن، به معنای اشتراک وجودی همه موجودات در یک نظام واحد است. هر فرد، چون قطره‌ای در این دریا، تنها در پیوند با کل هستی هویت می‌یابد. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی همخوانی دارد که عالم را مظهر یک حقیقت واحد می‌داند.

نقد فردگرایی در فقه اسلامی

فقه اسلامی، به‌ویژه در ابواب سنتی، اغلب بر احکام فردی تمرکز دارد و کمتر به نظام اجتماعی پرداخته است. این تمرکز، چون نگاهی محدود به یک برگ به‌جای کل درخت، مانع از تبیین نظام‌مند روابط اجتماعی می‌شود. فقه، برای پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه سیستمی، نیازمند بازنگری و حرکت به سوی احکام اجتماعی است که پیوند انسان با کل عالم را مدنظر قرار دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد مفهوم فرد و نفی فردگرایی، یکی از ارکان اساسی فلسفه اسلامی است که عالم را چون پیکری واحد می‌بیند. فرد، به‌معنای موجودی مستقل، در نظام سیستمی عالم جایگاهی ندارد، و هویت او تنها در ارتباط با کل معنا می‌یابد. این دیدگاه، نه‌تنها در فلسفه، بلکه در فقه و جامعه‌شناسی نیز نیازمند بازنگری است تا انسان را در جایگاه واقعی‌اش در نظام هستی قرار دهد.

بخش سوم: خداوند و نظام سیستمی عالم

نفی فردیت خداوند

خداوند، چون خورشیدی که همه هستی را روشن می‌کند، فرد مستقل نیست، بلکه با ظهورات خلقی خود، یعنی عالم، تعریف می‌شود. تصور خداوند به‌عنوان فردی قلدر و خودمختار، چون خطایی در آیینه معرفت، نادرست است. خداوند، مبدأ نظام سیستمی عالم است و با اسباب و علل حکیمانه عمل می‌کند. این دیدگاه، با آیه کریمه لَيْسَ [مطلب حذف شد] : «[خداوند] به بندگان [خود] ستمکار نیست») همخوانی دارد که قانون‌مندی و عدالت الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: خداوند، نه فردی مستقل، بلکه مبدأ نظام سیستمی عالم است که با اسباب حکیمانه عمل می‌کند و ظلم نمی‌ورزد.

آزادی خداوند در نظام سیستمی

خداوند، در نظام سیستمی عالم، دست بسته نیست، زیرا خود خالق این نظام است. او، چون نقاشی که تابلوی هستی را با قلم حکمت می‌نگارد، با اسباب مختلف عمل می‌کند. این اصل، با قاعده «ابا الله ان یجری الامور الا باسبابها» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد که خداوند را قانون‌مند اما آزاد معرفی می‌کند. این آزادی، نه به معنای خودسری، بلکه به معنای اقتدار در چارچوب حکمت الهی است.

نقد تصور فردگرایانه از خداوند

تصور خداوند به‌عنوان فردی خودمختار و جدا از نظام عالم، خطایی است که از عدم درک نظام سیستمی هستی ناشی می‌شود. خداوند، چون روحی جاری در پیکر عالم، با همه موجودات در ارتباط است و نظام هستی را با اسباب حکیمانه اداره می‌کند. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد که خداوند را مبدأ و مظهر کل هستی می‌داند.

جمع‌بندی بخش سوم

خداوند، مبدأ و محور نظام سیستمی عالم است، نه موجودی منفصل و خودمختار. این نظام، با قانون‌مندی حکیمانه، همه موجودات را در بر می‌گیرد و آزادی الهی را در چارچوب اسباب و علل نشان می‌دهد. این تبیین، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر از جایگاه خود در هستی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: امکان استقبالی و نقد ماهیت در فلسفه صدرایی

امکان استقبالی در نگاه ملاصدرا

ملاصدرا در «اسفار» (جلد اول، صفحه ۱۵۳)، امکان استقبالی را به ضرورت وجود یا عدم وابسته می‌داند. او معتقد است که هر امر ممکن، با حضور علل تام، ضرورتی وجودی می‌یابد و در غیر این صورت، ضرورتی عدمی دارد. این دیدگاه، امکان را به ذهن انسان نسبت می‌دهد، زیرا عدم علم به آینده، مفهوم امکان را در ذهن ایجاد می‌کند.

درنگ: امکان استقبالی، صفتی ذهنی است که از جهل انسان به علل ناشی می‌شود، و در خارج، همه امور یا ضرورتی وجودی دارند یا عدمی.

نقد مفهوم ماهیت

مفهوم ماهیت «من حیث هی هی» در فلسفه صدرایی مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا ماهیت مستقل از وجود و علل آن وجود ندارد. ماهیت، چون سایه‌ای بر دیوار ذهن، تنها یک انتزاع ذهنی است و در خارج، تنها وجود و ظهورات آن حضور دارند. این دیدگاه، با نظریه اصالت وجود همخوانی دارد که وجود را اصیل و ماهیت را تابع آن می‌داند.

نفی امکان در خارج

امکان، به‌معنای صفتی خارجی، وجود ندارد، زیرا همه امور در خارج یا ضرورتی وجودی دارند (با حضور علل) یا ضرورتی عدمی (با غیاب علل). امکان، چون سرابی در ذهن، از جهل انسان به علل ناشی می‌شود. این اصل، با قاعده «ما لم یجب لم یوجد» در فلسفه اسلامی سازگار است که وجود را وابسته به علل تام می‌داند.

مثال ریاضی برای نفی ماهیت

عدد چهار (اربعه)، نه ماهیت مستقل دارد و نه امکان، بلکه ظهوری از وجود است. امکان آن، صفتی ذهنی است که از عدم علم به علل ناشی می‌شود. این مثال، نشان می‌دهد که مفاهیم ماهیت و امکان، انتزاعات ذهنی هستند و در خارج، تنها وجود و ظهورات آن حاکم است.

درنگ: ماهیت و امکان، مفاهیم ذهنی هستند که از جهل انسان به علل ناشی می‌شوند، و در خارج، تنها وجود و ظهورات آن وجود دارند.

تناقضات در آرای صدرایی

آرای ملاصدرا درباره ماهیت و امکان، گاه متشتت به نظر می‌رسد. او در برخی موارد ماهیت را نفی می‌کند و در مواردی آن را تأیید می‌کند. این تشتت، ناشی از پیچیدگی‌های نظام فلسفی اوست که گاه به دلیل عدم تصمیم‌گیری صریح، تناقض‌نما به نظر می‌رسد. بااین‌حال، نظریه اصالت وجود او، برتری قابل‌توجهی بر نظریه اصالت ماهیت مشائیان دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد مفهوم ماهیت و امکان استقبالی در فلسفه صدرایی، برتری نظریه اصالت وجود را نشان می‌دهد. امکان، صفتی ذهنی است که از جهل به علل ناشی می‌شود، و در خارج، تنها ضرورت وجود یا عدم حاکم است. این تبیین، راه را برای درک عمیق‌تر نظام سیستمی عالم هموار می‌سازد.

بخش پنجم: وحدت عالم و پیوند انسان با هستی

شعر سعدی و وحدت عالم

شعر سعدی، بنی‌آدم اعضای یک پیکرند، عالم را چون پیکری واحد معرفی می‌کند که در آن، آسیب به یک جزء، کل را متأثر می‌سازد. این بیت، با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد و عالم را شبکه‌ای از روابط متقابل می‌داند. اما سوءاستفاده از این شعر در سازمان ملل، بدون عمل به آن، نشان‌دهنده عدم درک این نظام سیستمی است.

درنگ: شعر سعدی، عالم را پیکری واحد می‌داند که در آن، هر جزء بر کل اثر می‌گذارد، اما عدم عمل به این اصل، نشان‌دهنده نادیده گرفتن نظام سیستمی هستی است.

تأثیرات متقابل در نظام سیستمی

هر موجود در نظام سیستمی عالم، چون موجی در دریا، بر دیگران اثر می‌گذارد. هیچ موجودی از تأثیرات محیطی و اجتماعی مصون نیست، و این پیوندها، عالم را به شبکه‌ای از روابط متقابل تبدیل کرده است. این اصل، با مفهوم تأثیر و تأثر در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.

قیامت به‌مثابه نظام مشاع

در قیامت، اعمال به‌صورت مشاع دیده می‌شوند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: درنگ: اولیای خدا، با ورود به نظام سیستمی عالم، به مراتب بالای وجودی دست می‌یابند و در همه جا حاضر می‌شوند.

نقد انزواگرایی

انزواگرایی، تجزیه‌نگری، و فردگرایی، چون دیوارهایی در برابر حقیقت نظام سیستمی عالم، انسان را از پیوستگی با هستی جدا می‌کنند. این مفاهیم، که ریشه در برداشت‌های نادرست از عالم دارند، مانع از درک وحدت وجودی عالم می‌شوند.

جمع‌بندی بخش پنجم

وحدت عالم، چون نوری که همه هستی را روشن می‌کند، انسان را به سوی درک پیوستگی با نظام سیستمی هستی هدایت می‌کند. شعر سعدی، قیامت، و جایگاه اولیای خدا، همگی بر این وحدت تأکید دارند، و نقد انزواگرایی، ضرورت بازگشت به این دیدگاه کل‌نگر را نشان می‌دهد.

بخش ششم: نقد ابن ابی‌العوجا و تبیین شعور عالم

دیدگاه ابن ابی‌العوجا

ابن ابی‌العوجا، عالم را طبیعی و بی‌شعور می‌دانست، اما این دیدگاه در برابر حکمت الهی و شعورمندی نظام عالم قرار می‌گیرد. در پاسخ به او، تأکید شده که عالم، چون کتابی حکیمانه، دارای شعور و نظم الهی است. این دیدگاه، با توحید مفضل همخوانی دارد که عالم را نشانه حکمت الهی می‌داند.

خداوند به‌مثابه نظام سیستمی

خداوند، نه شخصی منفصل، بلکه نظام سیستمی عالم است که همه هستی ظهور اوست. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی سازگار است و عالم را آیینه وجود انسان کامل می‌داند.

درنگ: خداوند، نظام سیستمی عالم است که همه هستی ظهور اوست، و عالم، چون آیینه‌ای حکیمانه، شعور و نظم الهی را بازمی‌تاباند.

جمع‌بندی بخش ششم

نقد دیدگاه ابن ابی‌العوجا، بر شعورمندی و حکمت الهی عالم تأکید دارد. خداوند، به‌مثابه نظام سیستمی هستی، همه موجودات را در بر می‌گیرد و عالم را چون انسان کبیری معرفی می‌کند که در آن، همه اجزا در هماهنگی‌اند.

نتیجه‌گیری: نظام سیستمی عالم و جایگاه انسان

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نشان داد که عالم، نظامی سیستمی و قانون‌مند است که در آن، مفهوم فرد مستقل جایگاهی ندارد. انسان، چون عضوی از این پیکر واحد، در چارچوب این نظام دارای اختیار است، اما این اختیار، در هماهنگی با اسباب و علل الهی عمل می‌کند. نقد مفهوم ماهیت و امکان استقبالی در فلسفه صدرایی، برتری نظریه اصالت وجود را نشان می‌دهد که امکان را صفتی ذهنی و ضرورت را صفتی خارجی می‌داند. شعر سعدی، قیامت، و جایگاه اولیای خدا، بر وحدت وجودی عالم تأکید دارند، و نقد انزواگرایی، انسان را به سوی درک کل‌نگرانه هستی دعوت می‌کند. این دیدگاه، نه‌تنها مسائل فلسفی مانند جبر و اختیار را حل می‌کند، بلکه راه‌حل‌هایی برای اصلاح نظام اجتماعی ارائه می‌دهد. عالم، چون آیینه‌ای شفاف، حقیقت الهی را بازمی‌تاباند، و انسان، با فهم این نظام، می‌تواند به سوی سعادت متعالی گام بردارد.

با نظارت صادق خادمی