در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 564

متن درس





تحلیل فلسفی اصل علّیت و نقد مفاهیم اولویت و ترجیح بلا مرجح در فلسفه و کلام اسلامی

تحلیل فلسفی اصل علّیت و نقد مفاهیم اولویت و ترجیح بلا مرجح در فلسفه و کلام اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶۴)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان مشعلی فروزان، راه به سوی فهم حقیقت وجود و نظام علّی عالم می‌گشاید. در این میان، اصل علّیت، به مثابه ستون فقرات فلسفه وجودی، هرگونه تحقق پدیده‌ای را به وجود علتی تام و تمام وابسته می‌داند. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۵۶۴، با نگاهی ژرف و موشکافانه، به نقد مفاهیم اولویت و ترجیح بلا مرجح در کلام اسلامی پرداخته و بر ضرورت پایبندی به اصل علّیت تأکید ورزیده‌اند.

بخش نخست: حاشیه‌های مباحث وجودی

تمایز حاشیه‌های ذهنی و غیرسببی

مباحث وجودی، که محور فلسفه اسلامی‌اند، در دو حاشیه قابل بررسی‌اند: نخست، مباحث ذهنی که چهره‌هایی عدمی دارند و به تحلیل‌های انتزاعی منجر می‌شوند؛ و دوم، مباحث غیرسببی که به دلیل فقدان استدلال علّی، به خرافات و اوهام می‌انجامند. استاد فرزانه تأکید دارند که این دو حاشیه، چونان رهزنانی‌اند که ذهن فیلسوف را از مسیر حقیقت منحرف می‌سازند. حاشیه‌های ذهنی، مانند تقسیم‌بندی وجود و عدم در آثار حاجی سبزواری، به دلیل ماهیت انتزاعی، گاه از واقعیت وجودی فاصله می‌گیرند، و حاشیه‌های غیرسببی، به دلیل نادیده گرفتن اصل علّیت، به تحلیل‌های بی‌مبنا منجر می‌شوند.

درنگ: مباحث وجودی دارای دو حاشیه‌اند: حاشیه‌های ذهنی با چهره‌های عدمی و حاشیه‌های غیرسببی که به خرافات می‌انجامند و باید از فلسفه حذف گردند.

خطر حاشیه‌های غیرسببی

مباحث غیرسببی، که فاقد علت و ملاك‌اند، چونان سرابی‌اند که حقیقت را در پس اوهام پنهان می‌کنند. استاد فرزانه با تأکید بر این نکته، هشدار می‌دهند که پذیرش هرگونه تحقق بدون علّیت، فلسفه را به ورطه خرافات می‌کشاند. این دیدگاه، ریشه در سنت فلسفی اسلامی دارد که هر پدیده‌ای را به علتی تام وابسته می‌داند و هرگونه تحلیل غیرعلّی را مردود می‌شمارد.

جمع‌بندی بخش نخست

حاشیه‌های مباحث وجودی، اعم از ذهنی و غیرسببی، چونان موانعی‌اند که فیلسوف را از فهم حقیقت بازمی‌دارند. حاشیه‌های ذهنی، به دلیل انتزاع بیش از حد، و حاشیه‌های غیرسببی، به دلیل فقدان استدلال علّی، از منظر فلسفی مردودند. این بخش، بر ضرورت پایبندی به اصل علّیت تأکید دارد تا فلسفه از گزند اوهام در امان ماند.

بخش دوم: نقد مفهوم اولویت در کلام اسلامی

نقد تقسیم‌بندی‌های اولویت

متکلمان، برخلاف فلاسفه، به جای تکیه بر اصل علّیت، مفهوم اولویت را مطرح می‌کنند که به اقسامی چون ذاتی، غیرذاتی، کافی و غیرکافی تقسیم می‌شود. استاد فرزانه این تقسیم‌بندی‌ها را چونان «کچل زلفی و زلفی کچل» توصیف می‌کنند که فاقد مبنای استدلالی‌اند و به خرافات می‌انجامند. این تقسیم‌بندی‌ها، که در کلام اسلامی رواج یافته‌اند، به دلیل ابهام و فقدان استدلال، از منظر فلسفی مردودند.

درنگ: تقسیم‌بندی‌های اولویت (ذاتی، غیرذاتی، کافی، غیرکافی) فاقد مبنای استدلالی‌اند و به خرافات منجر می‌شوند.

نقد اولویت به‌عنوان جایگزین حدوث

متکلمان، پس از مواجهه با اشکالات مفهوم حدوث به‌عنوان علت احتیاج، به اولویت روی آوردند. استاد فرزانه تأکید دارند که اولویت، یا باید علت باشد یا نیست؛ اگر علت نیست، مفهومی بی‌معناست و نمی‌تواند جایگزین علّیت تامه گردد. این نقد، بر ضرورت تعریف دقیق مفاهیم در فلسفه دلالت دارد و هرگونه ابهام را در تحلیل‌های فلسفی مردود می‌شمارد.

درنگ: اولویت، یا علت است یا نیست؛ اگر علت نیست، بی‌معناست و نمی‌تواند جایگزین علّیت تامه شود.

نقد حدوث به‌عنوان علت

حدوث، به دلیل معلول بودن، نمی‌تواند علت احتیاج باشد، زیرا خود نیازمند علتی پیشین است. استاد فرزانه با تمثیلی از رابطه پدر و پسر، این تناقض را روشن می‌سازند: همان‌گونه که نمی‌توان گفت پسر علت پدر است، حدوث نیز نمی‌تواند علت احتیاج باشد، زیرا خود معلول علل پیشین است.

درنگ: حدوث، به دلیل معلول بودن، نمی‌تواند علت احتیاج باشد، زیرا خود نیازمند علتی پیشین است.

جمع‌بندی بخش دوم

مفهوم اولویت، که متکلمان به جای علّیت مطرح می‌کنند، چونان بنایی سست است که بر پایه‌های خرافه استوار شده است. تقسیم‌بندی‌های آن، فاقد استدلال فلسفی‌اند و حدوث نیز، به دلیل معلول بودن، نمی‌تواند مبنای احتیاج قرار گیرد. این بخش، بر ضرورت پایبندی به علّیت تامه تأکید دارد تا فلسفه از آلودگی به مفاهیم بی‌مبنا در امان ماند.

بخش سوم: اصل علّیت تامه و تحقق فعل

ضرورت علّیت تامه

هر فعل، تنها با علّیت تامه، که تمامی اجزای آن صددرصد کامل باشد، محقق می‌شود. استاد فرزانه با تمثیلی از آشپزی، این اصل را تبیین می‌کنند: همان‌گونه که پخت غذا نیازمند دیگ، آب، مواد، آتش و رفع موانع است، تحقق هر فعل نیز به تکمیل همه اجزای علّیت تامه وابسته است. علّیت ناقصه، چونان کبریتی خاموش است که نمی‌تواند آتش وجود را برافروزد.

درنگ: هر فعل، تنها با علّیت تامه (صددرصد) محقق می‌شود، و علّیت ناقصه نمی‌تواند فعل را به وجود آورد.

نقد اولویت غیرکافی

مفهوم اولویت غیرکافی، که متکلمان مطرح می‌کنند، چونان سخنی بی‌معناست که «تنش می‌خارد که وجود بیاید». استاد فرزانه این مفهوم را به دلیل فقدان مبنای علمی و استدلالی رد می‌کنند و تأکید دارند که هیچ پدیده‌ای بدون علّیت تامه تحقق نمی‌یابد.

درنگ: اولویت غیرکافی، مفهومی بی‌اساس و غیرعلمی است که نمی‌تواند جایگزین علّیت تامه شود.

تمایز جهل به علت و بی‌علتی

جهل به علت، با بی‌علتی متفاوت است. استاد فرزانه با تمثیلی از پدیده‌های انسانی، مانند گمراهی یا رستگاری افراد، تأکید دارند که ممکن است علل پدیده‌ها از علم ما پنهان باشد، اما این جهل، به معنای بی‌علتی نیست. این تمایز، چونان خطی روشن میان حقیقت و توهم، فلسفه را از اوهام متکلمان جدا می‌سازد.

درنگ: جهل به علت، با بی‌علتی متفاوت است؛ تحقق پدیده‌ها ممکن است بدون علم ما به علل آن‌ها باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

اصل علّیت تامه، چونان پایه‌ای استوار، تحقق هر فعل را به تکمیل تمامی اجزای علت وابسته می‌داند. مفاهیم اولویت غیرکافی و حدوث، به دلیل فقدان استدلال علّی، از منظر فلسفی مردودند. تمایز میان جهل به علت و بی‌علتی، فلسفه را از ورطه خرافات نجات می‌دهد و بر ضرورت تحلیل علّی تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد ترجیح بلا مرجح

اختلاف فلاسفه و متکلمان در ترجیح بلا مرجح

متکلمان معتقدند که ترجیح بلا مرجح، یعنی انتخاب یک گزینه بدون دلیل، جایز است، اما فلاسفه آن را محال می‌دانند. استاد فرزانه با تمثیلی از انتخاب لیوان شربت از میان لیوان‌های یکسان، این اختلاف را تبیین می‌کنند: عرف گاه انتخاب را بدون مرجح می‌پذیرد، اما فلسفه هر انتخاب را به مرجحی علّی وابسته می‌داند.

درنگ: متکلمان ترجیح بلا مرجح را جایز می‌دانند، اما فلاسفه آن را به دلیل فقدان مرجح علّی محال می‌شمارند.

مثال فرار و دوراهی

در فرار از خطر، انتخاب یک مسیر در دوراهی بدون مرجح، از نظر متکلمان جایز است، اما فلاسفه تأکید دارند که نفس انسانی، به دلیل پیچیدگی، همواره مرجحی برای انتخاب دارد، حتی اگر از آگاهی ما پنهان باشد. استاد فرزانه این پیچیدگی را چونان دریایی ژرف توصیف می‌کنند که اسرار علّیت در آن نهفته است.

درنگ: انتخاب در دوراهی، از نظر فلاسفه، نیازمند مرجح علّی است، حتی اگر این مرجح از آگاهی ما پنهان باشد.

نفی انتخاب همزمان دو گزینه

نفس انسانی نمی‌تواند دو گزینه را همزمان انتخاب کند، مگر اینکه مرجحی برای یکی از آن‌ها وجود داشته باشد. استاد فرزانه این اصل را با تمثیلی از ترازوی متعادل روشن می‌سازند: همان‌گونه که ترازو بدون علت خارجی حرکت نمی‌کند، انتخاب نفس نیز بدون مرجح علّی محال است.

درنگ: نفس نمی‌تواند دو گزینه را همزمان انتخاب کند، مگر اینکه مرجحی برای یکی از آن‌ها وجود داشته باشد.

جمع‌بندی بخش چهارم

ترجیح بلا مرجح، که متکلمان آن را جایز می‌دانند، از منظر فلسفی به دلیل فقدان مرجح علّی محال است. نفس انسانی، به دلیل پیچیدگی، همواره به مرجحی برای انتخاب وابسته است، و هیچ انتخابی بدون علت محقق نمی‌شود. این بخش، بر برتری تحلیل فلسفی بر قضاوت‌های عرفی و کلامی تأکید دارد.

بخش پنجم: رابطه غایت و فاعل در علّیت

غایت به‌عنوان علت فاعلی

غایت، یا هدف، علت فاعلیت فاعل است. استاد فرزانه با تمثیلی از تشنگی و رفع عطش، این رابطه را تبیین می‌کنند: همان‌گونه که تشنگی انسان را به سوی آب می‌کشاند، غایت نیز فاعل را به حرکت وا می‌دارد. بدون غایت، فاعل نمی‌تواند فعل را محقق سازد، و این اصل، چونان کلیدی است که قفل‌های علّیت را می‌گشاید.

درنگ: غایت، علت فاعلیت فاعل است؛ بدون غایت، فاعل نمی‌تواند فعل را محقق کند.

نفی فعل بدون غایت

فعل بدون غایت، به فعل بدون فاعل بازمی‌گردد، که از نظر فلاسفه و حتی متکلمان محال است. استاد فرزانه تأکید دارند که هر فعل، نیازمند غایتی است که فاعل را به حرکت وا دارد، و این اصل، با قاعده «الفعل بدون فاعل محال» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: فعل بدون غایت، به فعل بدون فاعل بازمی‌گردد، که محال است.

نقد تحلیل‌های روان‌شناختی

تحلیل‌های روان‌شناختی، مانند ارجاع به ضمیر ناخودآگاه، در فلسفه کافی نیستند و باید با برهان فلسفی جایگزین شوند. استاد فرزانه تأکید دارند که فلسفه، چونان مشعلی منطقی، نیازمند استدلال‌های دقیق است و تحلیل‌های روان‌شناختی را به دلیل فقدان مبنای فلسفی رد می‌کند.

درنگ: تحلیل‌های روان‌شناختی در فلسفه کافی نیستند و باید با برهان فلسفی جایگزین شوند.

جمع‌بندی بخش پنجم

غایت، چونان محرکی است که فاعل را به سوی تحقق فعل سوق می‌دهد. نفی فعل بدون غایت، با نفی فعل بدون فاعل همخوانی دارد و هر دو از منظر فلسفی محال‌اند. تحلیل‌های روان‌شناختی، به دلیل فقدان استدلال فلسفی، نمی‌توانند جایگزین برهان علّی شوند. این بخش، بر ضرورت تکیه بر غایت و فاعل در تحلیل علّیت تأکید دارد.

بخش ششم: وظیفه ذهن فلسفی

آب‌بندی ذهن فلسفی

ذهن فلسفی، چونان ظرفی است که باید با استدلال علّی آب‌بندی شود تا هیچ پدیده‌ای را بدون علت نپذیرد. استاد فرزانه تأکید دارند که فیلسوف و عارف، هیچ‌چیز را بدون علّیت نمی‌پذیرند، حتی اگر علت آن ناشناخته باشد. این اصل، چونان ستونی استوار، فلسفه را از گزند خرافات حفظ می‌کند.

درنگ: ذهن فلسفی، هیچ‌چیز را بدون علّیت نمی‌پذیرد، حتی اگر علت آن ناشناخته باشد.

نفی شانس و اتفاق

مفاهیمی مانند شانس، قرعه، و اتفاق، چونان سرابی‌اند که ذهن را از حقیقت علّیت دور می‌کنند. استاد فرزانه با تمثیلی از تصادف دو خودرو، تأکید دارند که هر پدیده، حتی اگر ظاهراً تصادفی باشد، نتیجه علّیت دقیقی است که در زمان و مکان خاص تحقق می‌یابد.

درنگ: مفاهیمی مانند شانس و اتفاق، از نظر فلسفی بی‌معنایند و باید به علّیت بازگردند.

تأثیر باور به علّیت بر رفتار

باور به علّیت، چونان مشعلی است که انسان را به تلاش و همت بیشتر رهنمون می‌سازد. استاد فرزانه تأکید دارند که پذیرش نظام علّی عالم، انسان را از اتکا به شانس و بخت باز می‌دارد و به سوی تحلیل عقلانی و عمل هدفمند سوق می‌دهد.

درنگ: باور به علّیت، انسان را به تلاش و همت بیشتر وا می‌دارد و از اتکا به شانس باز می‌دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

ذهن فلسفی، با آب‌بندی استدلالی، هیچ پدیده‌ای را بدون علّیت نمی‌پذیرد و مفاهیمی مانند شانس و اتفاق را به علل دقیق بازمی‌گرداند. این باور، نه‌تنها عالم را نظامی علّی معرفی می‌کند، بلکه انسان را به سوی تلاش و تحلیل عقلانی دعوت می‌نماید. این بخش، بر رسالت فلسفه در حفظ استدلال علّی تأکید دارد.

بخش هفتم: دیدگاه حاجی سبزواری و برهان فلسفی

نقد حدوث و اولویت در منظومه

حاجی سبزواری در «منظومه» تأکید دارد که حدوث نه شرط، نه جزء علت، و نه به خودی خود علت است. همچنین، هیچ‌چیز با اولویت، چه ذاتی و چه غیرذاتی، موجود نمی‌شود. استاد فرزانه این دیدگاه را چونان مشعلی می‌دانند که مسیر فلسفه صدرایی را روشن می‌سازد و مفاهیم کلامی را به دلیل فقدان استدلال رد می‌کند.

درنگ: حاجی سبزواری تأکید دارد که حدوث نه شرط، نه جزء علت، و نه به خودی خود علت است، و هیچ‌چیز با اولویت موجود نمی‌شود.

برهان فلسفی علّیت

برهان فلسفی تأکید دارد که هیچ فعلی بدون علت محقق نمی‌شود، حتی اگر علت آن ناشناخته باشد. استاد فرزانه با تمثیلی از ترازوی متعادل، این اصل را تبیین می‌کنند: همان‌گونه که ترازو بدون علت خارجی حرکت نمی‌کند، هیچ پدیده‌ای بدون علّیت تحقق نمی‌یابد.

درنگ: برهان فلسفی تأکید دارد که هیچ فعلی بدون علت محقق نمی‌شود، حتی اگر علت آن ناشناخته باشد.

جمع‌بندی بخش هفتم

دیدگاه حاجی سبزواری، چونان ستونی استوار، حدوث و اولویت را به دلیل فقدان مبنای علّی رد می‌کند. برهان فلسفی، با تأکید بر ضرورت علّیت، هرگونه تحقق بدون علت را محال می‌داند. این بخش، بر اهمیت پایبندی به استدلال فلسفی در برابر مفاهیم کلامی بی‌مبنا تأکید دارد.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

اصل علّیت، چونان مشعلی فروزان، عالم را نظامی منظم و هدفمند معرفی می‌کند که هیچ پدیده‌ای در آن بدون علت تحقق نمی‌یابد. مفاهیم اولویت و ترجیح بلا مرجح، که متکلمان مطرح می‌کنند، چونان سرابی‌اند که به دلیل فقدان استدلال علّی، از منظر فلسفی مردودند. استاد فرزانه با نقد حدوث و اولویت، بر ضرورت علّیت تامه تأکید دارند و هرگونه تحلیل غیرعلّی را به خرافات تشبیه می‌کنند. غایت، به‌عنوان محرک فاعل، و فاعل، به‌عنوان مبدأ فعل، در کنار علّیت تامه، نظام وجود را سامان می‌دهند. ذهن فلسفی، با آب‌بندی استدلالی، شانس و اتفاق را به علل دقیق بازمی‌گرداند و انسان را به سوی تلاش و تحلیل عقلانی دعوت می‌نماید. این نوشتار، چونان آیینه‌ای، انوار حقیقت علّیت را بازتاب داد تا طالبان معرفت را به سوی فهم ژرف‌تر عالم رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی