در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 565

متن درس





کاوش در اصالت وجود و پالایش علوم اسلامی در حکمت متعالیه

کاوش در اصالت وجود و پالایش علوم اسلامی در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶۵)

مقدمه: سفری در مسیر اصالت وجود و پالایش معرفت

حکمت متعالیه، چون چراغی فروزان در آسمان معرفت، راه را برای فهم حقیقت وجود و پالایش علوم اسلامی از پیریایه‌های غیرعقلانی هموار می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۵۶۵ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و روش‌مند، به بررسی مباحث حاشیه‌ای وجود در فلسفه، عرفان و کلام می‌پردازد. این درس‌گفتار، با تأکید بر اصالت وجود و نظام علّی، به رد مفاهیم موهوم مانند عالم عدم، عالم ثابت، و سایر عوالم غیروجودی می‌پردازد و با نقدی عمیق بر دیدگاه‌های متکلمان، عرفا و برخی فلاسفه، راه را برای بازسازی علوم اسلامی بر پایه عقلانیت می‌گشاید.

بخش نخست: مبانی وجود و نقد حاشیه‌های غیرعقلانی

مروری بر مباحث حاشیه‌ای وجود

درس‌گفتار با بررسی مباحث حاشیه‌ای وجود آغاز می‌شود که در فلسفه، عرفان و کلام زمینه‌ساز اشکالاتی بنیادین شده‌اند. این مباحث، که گاه از فقدان روش‌شناسی دقیق سرچشمه گرفته‌اند، نیازمند نگاهی اجمالی برای روشن‌سازی جایگاهشان هستند. حکمت متعالیه، چون جریانی زلال، این حاشیه‌ها را از متن معرفت جدا می‌سازد تا حقیقت وجود در کانون توجه قرار گیرد.

دو محور اصلی حاشیه‌های وجودی

مباحث حاشیه‌ای وجود به دو دسته تقسیم می‌شوند: نخست، مباحث عَدمی که به مفاهیمی چون عالم عدم یا عدمستان اشاره دارند؛ و دوم، مباحث بی‌علت که موجوداتی بدون دلیل را در فلسفه وارد می‌کنند. این دو دسته، چون سایه‌هایی بر نور وجود، از عقلانیت فلسفی دورند و باید از حکمت پالایش شوند. پذیرش عالم عدم، به مثابه خلق جهانی موهوم، و پذیرش موجودات بی‌علت، به سان فرزندی بدون پدر، با اصول حکمت متعالیه ناسازگار است.

درنگ: مباحث حاشیه‌ای وجود، شامل مفاهیم عَدمی و موجودات بی‌علت، به دلیل نقض اصالت وجود و نظام علّی، در حکمت متعالیه مردودند.

ضرورت اجتناب از تفصیل غیرضروری

مباحث حاشیه‌ای، به دلیل فقدان اهمیت بنیادین، شایسته تحلیل تفصیلی نیستند. حکمت متعالیه، چون باغبانی دانا، شاخه‌های زائد را هرس می‌کند تا درخت معرفت بارور شود. این درس‌گفتار، با تمرکز بر اصول بنیادین وجود، از پرداختن بیش از حد به این حاشیه‌ها پرهیز می‌کند و تنها به روشن‌سازی جایگاه آن‌ها بسنده می‌نماید.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با مروری بر مباحث حاشیه‌ای وجود، به ضرورت پالایش علوم اسلامی از مفاهیم غیرعقلانی تأکید کرد. رد عالم عدم و موجودات بی‌علت، چون چراغی، مسیر حکمت متعالیه را روشن می‌سازد. این تحلیل، خواننده را به تأمل در اصالت وجود و اهمیت روش‌شناسی عقلانی دعوت می‌کند.

بخش دوم: نقد تاریخی و معرفت‌شناختی علوم اسلامی

تفاوت‌های روش‌شناختی کلام، عرفان و فلسفه

درس‌گفتار، با نگاهی تاریخی، به تفاوت‌های روش‌شناختی میان کلام، عرفان و فلسفه می‌پردازد. کلام، به‌ویژه در میان اهل سنت، به دلیل فقدان منطق قوی، پر از مفاهیم بی‌پایه است. عرفان، که غالباً از کلام تأثیر پذیرفته، نیز از این ضعف رنج می‌برد. اما فلسفه شیعی، چون جریانی استوار، با تکیه بر منطق، از مفاهیم بی‌دلیل فاصله گرفته است. فلاسفه‌ای چون فارابی، ابن‌سینا، میرداماد و ملاصدرا، با بهره‌گیری از منطق، فلسفه‌ای نظام‌مند و عقلانی ارائه داده‌اند.

تأثیر کلام بر عرفان

عرفان اهل سنت، که از کلام سرچشمه گرفته، به دلیل فقدان منطق، به مفاهیم غیرعقلانی آلوده شده است. متکلمانی چون غزالی و فخر رازی، پس از خستگی از کلام، به عرفان روی آوردند، اما به دلیل نبود پایه منطقی، عرفانشان نیز از مفاهیم بی‌دلیل پر شد. این مسیر، چون راهی پر پیچ و خم، از حقیقت وجود دور افتاده است.

برتری فلسفه شیعی

فلسفه شیعی، به دلیل ریشه در منطق، از قوت و استواری برخوردار است. فلاسفه شیعی، چون ابن‌سینا، فارابی و خواجه نصیر، ابتدا منطقی شدند و سپس به فلسفه و عرفان راه یافتند. این روش، چون سپری استوار، فلسفه را از انحرافات کلامی حفظ کرده و به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: فلسفه شیعی، با تکیه بر منطق، از مفاهیم بی‌پایه کلام و عرفان فاصله گرفته و به سوی عقلانیت رهنمون شده است.

محبوبین و محبین

درس‌گفتار، میان محبوبین و محبین تمایز قائل می‌شود. محبوبین، چون پرندگانی آزاد، از نطفه به عرفان می‌رسند، بی‌نیاز از منطق، فلسفه یا کلام. اما محبین، چون مسافرانی در مسیر مدرسه، از کلام یا فلسفه به عرفان راه می‌یابند. این تمایز، چون آینه‌ای، تفاوت‌های وجودی و معرفت‌شناختی در سلوک عرفانی را آشکار می‌سازد.

تاریخ علوم اسلامی

تاریخ علوم اسلامی را می‌توان بر اساس محبوبین و محبین تقسیم‌بندی کرد. محبوبین، که پیش از مدرسه به عرفان می‌رسند، چون چشمه‌ای زلال، مستقیماً به حقیقت متصل‌اند. اما محبین، که از مسیر کلام یا فلسفه به عرفان راه می‌یابند، گاه به دلیل ضعف روش‌شناختی، به مفاهیم غیرعقلانی گرفتار می‌شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی تفاوت‌های روش‌شناختی کلام، عرفان و فلسفه، به برتری فلسفه شیعی در پرتو منطق تأکید کرد. نقد تأثیر کلام بر عرفان و تمایز میان محبوبین و محبین، چون چراغی، مسیر تاریخ علوم اسلامی را روشن می‌سازد. این تحلیل، خواننده را به تأمل در ریشه‌های معرفت‌شناختی علوم اسلامی دعوت می‌کند.

بخش سوم: اصالت وجود و رد عوالم موهوم

دو قانون بنیادین فلسفه

فلسفه، چون ساختمانی استوار، بر دو قانون بنیادین استوار است: نخست، عدم پذیرش عالم غیروجودی، مانند عدمستان یا ثابتستان؛ و دوم، رد موجودات بی‌علت، که چون فرزندی بدون پدر، در حکمت متعالیه جایی ندارند. این قوانین، چون ستون‌های معرفت، فلسفه را از انحرافات کلامی و عرفانی حفظ می‌کنند.

رد عالم عدم

پذیرش عالم عدم، به مثابه خلق جهانی موهوم، در حکمت متعالیه مردود است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که هرچه هست، از خدا ظاهر می‌شود و عالمی قبل یا بعد از خدا، یا بین وجود و عدم، وجود ندارد. این دیدگاه، چون تیغی برنده، مفاهیم غیروجودی را از فلسفه جدا می‌سازد.

درنگ: عالم عدم و سایر عوالم غیروجودی، فاقد واقعیت‌اند و تنها عالم وجود، که ظهور الهی است، حقیقت دارد.

نظام علّی و رد موجودات بی‌علت

هر معلولی، چون فرزندی، نیازمند علتی است. پذیرش موجودات بی‌علت، مانند شانس یا اتفاق، در فلسفه ممنوع است. این اصل، چون کلیدی، درهای حکمت را به سوی عقلانیت می‌گشاید و از خلق مفاهیم خرافی جلوگیری می‌کند.

مبارزه ملاصدرا و حاجی سبزواری با عدم

ملاصدرا و حاجی سبزواری، چون پیشگامان حکمت متعالیه، با مفهوم عالم عدم مبارزه کردند و تأکید داشتند که عدم، فاقد حقیقت خارجی است. این تلاش، چون نوری، فلسفه را از سایه‌های کلامی رها ساخته و به سوی اصالت وجود هدایت کرد.

نقد متکلمان و قدرت اجتماعی آن‌ها

متکلمان، به دلیل نفوذ اجتماعی، فلاسفه را وادار به پاسخ‌گویی تفصیلی به مفاهیم غیرعقلانی خود کردند. اما امروز، که این مفاهیم اهمیت خود را از دست داده‌اند، نقد اجمالی آن‌ها کافی است. این رویکرد، چون باغبانی که شاخه‌های زائد را هرس می‌کند، فلسفه را پالایش می‌نماید.

تعریف عدم در منظومه

حاجی سبزواری در منظومه، در غرر دوازدهم، تأکید می‌کند که «المعدومة لیس بشيء»، یعنی معدوم و عدم فاقد حقیقت‌اند. این دیدگاه، چون آینه‌ای، حقیقت وجود را از مفاهیم موهوم جدا می‌سازد.

شیء مساوی وجود

حاجی سبزواری در عبارت «قد سابق الشيء لدينا الإيسا» تأکید می‌کند که شیء، مساوی وجود است و در عدم، هیچ شیئی وجود ندارد. این اصل، چون ستاره‌ای درخشان، مسیر فلسفه را از مفاهیم کلامی جدا می‌کند.

درنگ: شیء، مساوی وجود است و عدم، فاقد هرگونه حقیقت خارجی است، چنان‌که در حکمت متعالیه اثبات شده است.

نقد عوالم کلامی

متکلمان، عوالمی چون عالم ثابت، عالم نفى و عالم حال را فرض کردند که با حقیقت وجود ناسازگارند. این عوالم، که گاه با اختلاف میان خود متکلمان همراه بود، چون سایه‌هایی موهوم، از واقعیت وجود فاصله دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر اصالت وجود و رد عوالم غیروجودی، به پالایش فلسفه از مفاهیم موهوم پرداخت. دو قانون بنیادین فلسفه، مبارزه با عالم عدم و رد موجودات بی‌علت، چون چراغ‌هایی، مسیر حکمت متعالیه را روشن می‌کنند. این تحلیل، خواننده را به تأمل در حقیقت وجود و ضرورت عقلانیت دعوت می‌کند.

بخش چهارم: نقد مفاهیم موهوم و پیریایه‌زدایی

داستان بهلول و بهشت

درس‌گفتار، با اشاره به داستان بهلول که بهشت می‌فروخت، به نقد مفاهیم غیرواقعی در کلام و عرفان می‌پردازد. این داستان، چون آینه‌ای، نشان‌دهنده خلق مفاهیم خرافی در علوم اسلامی است که باید پالایش شوند.

هجده هزار عالم در عرفان

عرفا ادعا کردند که هجده هزار عالم وجود دارد، از جمله عالم ثابت و عالم حال. این مفاهیم، که فاقد مبنای عقلانی‌اند، چون سرابی در بیابان معرفت، از حقیقت وجود دورند.

نقد عالم ثابت معتزلی

معتزله، ثبوت را اعم از وجود دانستند و عالم ثابتی فرض کردند که غیر از عالم وجود است. حاجی سبزواری، با رد این تمایز، تأکید می‌کند که ثبوت و وجود یکی‌اند. این نقد، چون تیغی، مفاهیم کلامی را از فلسفه جدا می‌سازد.

درنگ: ثبوت و وجود در حکمت متعالیه یکی‌اند و عالم ثابت، به‌عنوان مفهومی کلامی، فاقد واقعیت است.

مشکل معرفت‌شناختی متکلمان

متکلمان، به دلیل ناتوانی در هضم مفاهیم ذهنی، مانند ممکن معدوم، به خلق عالم ثابت روی آوردند. این ضعف معرفت‌شناختی، چون سدی، مانع از فهم حقیقت وجود شد.

ذهن به‌عنوان محل ممکنات

ممکن معدوم، تنها در ذهن وجود دارد و نیازی به عالم ثابت برای تبیین آن نیست. این دیدگاه، چون کلیدی، درهای معرفت را به سوی حقیقت وجود ذهنی می‌گشاید.

ضرورت پیریایه‌زدایی

برای پالایش علوم اسلامی، باید بخشی برای پیریایه‌زدایی در مرکز علم ایجاد شود. این بخش، چون باغبانی دانا، مفاهیم خرافی را از علوم اسلامی حذف می‌کند.

نقد اقوال غیرمستند

بسیاری از اقوال در کلام، عرفان و فقه، نه بر اساس دلیل، بلکه به دلیل عدم درک موضوع شکل گرفته‌اند. این اقوال، چون شاخه‌های زائد، باید از درخت معرفت جدا شوند.

مثال ولایت تکوینی

مفهوم ولایت تکوینی، در نزد برخی، به دلیل سوء‌فهم، به توطئه نسبت داده شده است. این مثال، چون آینه‌ای، ضرورت تبیین دقیق مفاهیم را نشان می‌دهد.

نقد مفاهیم عرفانی

مفاهیمی چون «حضرت ممتنع» در عرفان محیی‌الدین ابن‌عربی، فاقد مبنای عقلانی‌اند و باید رد شوند. خدا، نه حضرت واجب یا ممتنع، بلکه وجود محض است.

درنگ: خدا، وجود محض است و مفاهیم کلامی و عرفانی مانند حضرت ممتنع، در حکمت متعالیه مردودند.

نقد عالم مثل افلاطونی

عالم مثل افلاطونی، که حتی با استناد به آیات و روایات مطرح شده، فاقد مبنای عقلانی است. این مفهوم، چون سرابی، از حقیقت وجود فاصله دارد.

نقد رب‌النوع

مفهوم رب‌النوع، که در عالم مثل مطرح شده، فاقد مبنای عقلانی است و باید رد شود. این مفهوم، چون سایه‌ای موهوم، با اصالت وجود ناسازگار است.

نقد عالم دهر میرداماد

میرداماد، عالم دهر را مطرح کرد که فاقد واقعیت و مبنای عقلانی است. این مفهوم، چون شاخه‌ای زائد، از فلسفه شیعی پالایش می‌شود.

نقد جابلقا و جابلسا

شیخ احمد احسایی، عوالم جابلقا و جابلسا را مطرح کرد که فاقد واقعیت‌اند. این مفاهیم، چون سرابی در بیابان معرفت، از حکمت متعالیه دورند.

نقد روایات و عوالم موهوم

برخی روایات، مانند جابلقا و جابلسا، به خلق عوالم موهوم منجر شده‌اند. این روایات، چون شاخه‌های زائد، باید با عقل سنجیده شوند.

نقد مثلث برمودا و جزیره خضراء

مفاهیمی چون مثلث برمودا و جزیره خضراء، که به‌عنوان محل زندگی امام زمان مطرح شده‌اند، فاقد مبنای عقلانی‌اند. این مفاهیم، چون سایه‌هایی موهوم، از حقیقت وجود فاصله دارند.

نقد سیاسی مثلث برمودا

اشاره به مثلث برمودا به‌عنوان محل امام زمان، با نقدی سیاسی همراه است که به اشغال عراق اشاره دارد. این نقد، چون آینه‌ای، کاربرد مفاهیم خرافی در سیاست را نشان می‌دهد.

درنگ: مفاهیمی چون مثلث برمودا و جزیره خضراء، به دلیل فقدان مبنای عقلانی، در حکمت متعالیه مردودند.

نقد عالم حدوثی و فقری

حاجی سبزواری و ملاصدرا، مفاهیمی چون عالم حدوثی و عالم فقری را مطرح کردند که فاقد مبنای عقلانی‌اند. این مفاهیم، چون شاخه‌های زائد، از فلسفه پالایش می‌شوند.

نقد خرید زمین در کره ماه

ادعای خرید زمین در کره ماه، به‌عنوان مثالی از مفاهیم غیرواقعی، مورد نقد قرار گرفته است. این ادعا، چون سرابی، از حقیقت معرفت فاصله دارد.

سادگی برخی فلاسفه

برخی فلاسفه، مانند مرحوم الهی، به دلیل سادگی، مفاهیمی چون سفر به کره ماه را رد کردند. این سادگی، چون سدی، مانع از فهم حقایق علمی شد.

نقد عکاسی و جاذبه

حاجی سبزواری، عکاسی را به دلیل محال بودن انتقال عرض از معروض رد کرد. همچنین، مرحوم الهی، جاذبه را به‌عنوان ثقل طبیعی رد نمود. این استدلال‌ها، چون سایه‌هایی، از عقلانیت فلسفی دورند.

روایت قبة الخضراء

روایت پیامبر درباره قبة الخضراء، که به‌عنوان عالمی پیش از خلقت مطرح شده، فاقد مبنای عقلانی است. این روایت، چون تمثیلی برای مخاطبان ساده، نباید به‌عنوان واقعیتی عینی تلقی شود.

درنگ: روایت قبة الخضراء، به‌عنوان تمثیلی برای تبیین، فاقد واقعیت عینی است و در حکمت متعالیه رد می‌شود.

عالم نوری

عالم نوری، در بحث جن و ملائکه، به‌عنوان مفهومی واقعی بررسی شده، اما نیازمند تبیین عقلانی است. این مفهوم، برخلاف عوالم موهوم، با حکمت متعالیه سازگار است.

سؤال کودکانه و پاسخ تمثیلی

سؤال درباره محل پیشین پیامبر، مانند سؤال کودک درباره خالق خدا، نیازمند پاسخ تمثیلی است. این پاسخ‌ها، چون پلی، مخاطبان را به سوی فهم حقیقت هدایت می‌کنند.

داستان هجده هزار عالم

داستان فردی که ادعای آگاهی از هجده هزار عالم داشت، اما مشکلات شخصی‌اش را حل نکرد، مورد نقد است. این داستان، چون آینه‌ای، پوچی ادعاهای غیرواقعی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد مفاهیم موهوم و تأکید بر پیریایه‌زدایی، به پالایش علوم اسلامی پرداخت. رد عوالم غیروجودی، مانند عالم ثابت، جابلقا و مثلث برمودا، و نقد اقوال غیرمستند، چون چراغی، مسیر حکمت متعالیه را روشن می‌کند. این تحلیل، خواننده را به تأمل در ضرورت عقلانیت و پالایش معرفت دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

کاوش در اصالت وجود و پالایش علوم اسلامی در حکمت متعالیه، چون سفری در اقیانوس بی‌کران معرفت، انسان را به سوی فهم حقیقت هستی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۵۶۵ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی عمیق و نقادانه، به رد مفاهیم موهوم و تأکید بر اصالت وجود و نظام علّی می‌پردازد. نقد عوالم غیروجودی، مانند عالم عدم، عالم ثابت، جابلقا و مثلث برمودا، و رد موجودات بی‌علت، چون ستارگانی در آسمان حکمت، مسیر فلسفه را روشن می‌سازد. تأکید بر پیریایه‌زدایی از علوم اسلامی، به‌ویژه کلام و عرفان، و تکیه بر منطق در فلسفه شیعی، این درس‌گفتار را به گوهری درخشان در حکمت متعالیه بدل کرده است. این نوشتار، خواننده را به سلوکی عقلانی، با محوریت وجود و عقلانیت، فرامی‌خواند تا چون پرنده‌ای آزاد، در آسمان حقیقت به پرواز درآید.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی