در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 566

متن درس




نقد مباحث عدمی و بی‌اساس در فلسفه عوالم: تأملات فلسفی در پرتو حکمت اسلامی

نقد مباحث عدمی و بی‌اساس در فلسفه عوالم: تأملات فلسفی در پرتو حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶۶)

مقدمه: درآمدی بر نقد مباحث وجودی و حاشیه‌های عدمی در فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، چونان باغی پربار، با شاخسارهای وجودی و معرفتی خود، همواره در پی تبیین حقیقت عالم و آدم بوده است. در این میان، مباحث وجودی، که بنیاد حکمت متعالیه را تشکیل می‌دهند، از حاشیه‌های عدمی و بی‌اساس متمایز می‌شوند. درس‌گفتار شماره ۵۶۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و عمیق، به بررسی این حاشیه‌ها و به‌ویژه مفهوم عوالم در فلسفه اسلامی می‌پردازد. ساختار این نوشتار، با تقسیم‌بندی‌های دقیق، شامل تبیین مباحث وجودی، نقد مفاهیم عدمی و بی‌اساس، و بررسی چالش‌های فلسفی عوالم است.

بخش یکم: مباحث وجودی و حاشیه‌های عدمی و بی‌علّی

تقسیم‌بندی مباحث وجودی و حاشیه‌ها

مباحث وجودی، چونان ستون‌های استوار حکمت، از دو حاشیه عدمی و بی‌علّی متمایز می‌شوند. حاشیه‌های عدمی، مفاهیمی ذهنی‌اند که فاقد حقیقت وجودی‌اند، و حاشیه‌های بی‌علّی، ادعاهایی بدون پشتوانه استدلالی‌اند. این تقسیم‌بندی، چونان خط‌کشی دقیق، فلسفه را از گزند خرافات و مفاهیم بی‌اساس مصون می‌دارد.

درنگ: مباحث وجودی از دو حاشیه عدمی و بی‌علّی متمایزند؛ حاشیه‌های عدمی به دلیل فقدان حقیقت وجودی و حاشیه‌های بی‌علّی به دلیل نبود استدلال، از فلسفه اسلامی کنار گذاشته می‌شوند.

نقد مباحث عدمی

مباحث عدمی، چونان سایه‌هایی در برابر نور وجود، فاقد حقیقت واقعی‌اند و باید در ظرف وجود تحلیل شوند. این دیدگاه، با اصل «الوجود أصالة» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که عدم را صرفاً مفهومی ذهنی می‌داند، بی‌آنکه در خارج واقعیتی داشته باشد.

خرافی بودن برخی مباحث عدمی

بسیاری از مباحث عدمی، به دلیل فقدان مبنای علمی، چونان سرابی در بیابان معرفت، به خرافات منجر می‌شوند. این مفاهیم، که گاه در پوشش فلسفه ارائه می‌گردند، از منظر حکمت اسلامی مردودند، زیرا فلسفه باید بر پایه استدلال وجودی استوار باشد.

درنگ: مباحث عدمی، به دلیل فقدان حقیقت وجودی و مبنای علمی، به خرافات می‌انجامند و باید از فلسفه کنار گذاشته شوند.

رد مباحث بی‌علّی

فلسفه، چونان جویباری زلال، باید از پذیرش هرگونه مبحث بی‌علّی و بی‌دلیل پرهیز کند. این اصل، با قاعده «ما لا یجب لا یوجد» همخوان است، که وجود هر پدیده را وابسته به علّیت می‌داند. ادعاهای بدون استدلال، چونان شاخه‌های خشکیده، از درخت فلسفه جدا می‌شوند.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تبیین مباحث وجودی و حاشیه‌های عدمی و بی‌علّی، بر ضرورت پاکسازی فلسفه از مفاهیم غیروجودی و غیرمستدل تأکید کرد. مباحث عدمی، به دلیل فقدان حقیقت، و مباحث بی‌علّی، به دلیل نبود استدلال، از منظر فلسفه اسلامی مردودند. این تبیین، زمینه را برای بررسی مفهوم عوالم فراهم می‌سازد.

بخش دوم: مفهوم عوالم و نقد دیدگاه‌های غیرمستند

تنوع دیدگاه‌ها درباره عوالم

مفهوم عوالم، چونان آسمانی پرستاره، در فلسفه و عرفان اسلامی با دیدگاه‌های گوناگونی روبه‌روست. برخی از هجده هزار عالم سخن گفته‌اند، برخی از هفت شهر عشق، و برخی از سه عالم. این تنوع، چونان شاخسارهای پراکنده، نیازمند بررسی و نقد استدلالی است.

نقد عوالم بی‌اساس

بسیاری از عوالم مطرح‌شده، مانند عالم دهري میرداماد یا عالم حدوثی حاجی، چونان بناهایی بدون پی، فاقد اساس علمی و مثبت‌اند. این مفاهیم، که گاه به فلسفه نسبت داده می‌شوند، به دلیل نبود سند معتبر، از منظر حکمت اسلامی مردودند.

درنگ: عوالم فلسفی مانند عالم دهري یا حدوثی، به دلیل فقدان سند عقلي یا شرعي، بی‌اعتبارند و از فلسفه اسلامی کنار گذاشته می‌شوند.

رب‌العالمین و جمع حقیقی عوالم

آیه شریفه «رَبُّ الْعَالَمِينَ» [مطلب حذف شد] : «پروردگار جهانیان») به کثرت حقیقی عوالم اشاره دارد. این کثرت، نه شبه‌جمع، بلکه حقیقتی است که فراتر از تقسیم‌بندی‌های ساده‌انگارانه دنیا و آخرت است.

نقد ساخت عوالم بی‌دلیل

وجود عوالم، چونان قباله‌ای معتبر، نیازمند سند عقلي، شرعي، یا تجربی است. طرح عوالم بدون استدلال، مانند ساختن کاخی در هوا، بی‌اعتبار و گمراه‌کننده است.

تمثیل خانه قاضی و گردو

مانند خانه قاضی که گردوهایش شمارش‌شده‌اند، عوالم نیز باید با دلیل و شماره مشخص شوند. این تمثیل، چونان آینه‌ای، بر ضرورت دقت در طرح عوالم تأکید می‌کند، تا از تخیلات بی‌حد جلوگیری شود.

درنگ: عوالم، مانند گردوهای خانه قاضی، باید با دلیل و شماره مشخص شوند، و طرح عوالم بی‌دلیل، به تخیلات بی‌اساس می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، مفهوم عوالم و تنوع دیدگاه‌های مرتبط با آن را بررسی کرد. آیه رب‌العالمین، کثرت حقیقی عوالم را نشان می‌دهد، اما عوالم فلسفی غیرمستند، مانند عالم دهري، به دلیل فقدان سند، مردودند. تمثیل خانه قاضی، بر ضرورت استدلال در طرح عوالم تأکید دارد.

بخش سوم: تقسیم‌بندی عوالم و مبانی اثبات آن‌ها

سه حیث در بحث عوالم

بحث عوالم، چونان درختی سه‌شاخه، به سه حیث تقسیم می‌شود: عوالم دینی، عوالم مادی بدیهی، و عوالم فلسفی که نیازمند اثبات‌اند. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای دقیق، روش‌شناسی تحلیل عوالم را روشن می‌سازد.

عوالم دینی و تعبد

عوالمی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، و مهد، که در قرآن کریم و روایات معتبر طرح شده‌اند، چونان گوهرهایی از شرع، خود متکفل اثبات خویش‌اند. این عوالم، نیازی به استدلال فلسفی ندارند، زیرا تعبد به نقل معتبر، کفایت پذیرش آن‌ها را می‌کند.

عوالم مادی بدیهی

عوالم مادی، مانند ستارگان و کرات، چونان آفتابی در روز، بدیهی‌اند و نیازی به اثبات ندارند. این امور، به دلیل وضوح تجربی، از دایره استدلال فلسفی خارج‌اند.

درنگ: عوالم دینی، به دلیل استناد به نقل معتبر، و عوالم مادی، به دلیل بدیهی بودن، نیازی به اثبات فلسفی ندارند.

نقد عوالم فلسفی غیرمستند

عوالمی مانند عالم دهري، حدوثی، یا ثابتات ازلیه، که فلاسفه طرح کرده‌اند، چونان بناهایی بدون بنیاد، نیازمند سند عقلي یا شرعي‌اند. بدون این سند، مانند قباله‌ای بی‌ملک، بی‌اعتبار و گمراه‌کننده‌اند.

تمثیل بهشت بهلول

طرح عوالم بدون سند، مانند بهلول که بهشت می‌فروخت، پوچ و بی‌اعتبار است. این تمثیل، چونان هشداری، بر خطر مفاهیم غیرمستند در فلسفه تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تقسیم‌بندی عوالم به سه حیث دینی، مادی، و فلسفی، بر ضرورت استدلال در طرح عوالم فلسفی تأکید کرد. عوالم دینی و مادی، به دلیل استناد به نقل یا وضوح تجربی، معتبرند، اما عوالم فلسفی غیرمستند، مردودند. تمثیل بهشت بهلول، پوچی ادعاهای بی‌اساس را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد روایات غیرمستند در باب عوالم

نقد روایات غیرمستند

روایاتی مانند خلق بهشت در مغرب یا خروج آب فرات از آن، چونان قصه‌هایی بی‌پشتوانه، به دلیل فقدان سند معتبر، از منظر فلسفی غیرقابل‌اتکایند. این روایات، نیازمند محضری معتبر برای تأیید هستند.

نقد روایت ارواح مؤمنین

روایتی که ارواح مؤمنین را در حواصل طیر خضر در بهشت می‌داند، چونان خیالی شاعرانه، به دلیل ابهام و فقدان سند، با روش فلسفی سازگار نیست.

درنگ: روایات غیرمستند، مانند ارواح مؤمنین در طیر خضر یا بهشت در مغرب، به دلیل فقدان سند معتبر، از منظر فلسفی مردودند.

نقد ادعای هجده هزار عالم

ادعای وجود هجده هزار عالم، چونان عددی بی‌پشتوانه، به دلیل فقدان سند عقلي یا شرعي، از منظر فلسفی بی‌اعتبار است.

نقد روایت وادی برهوت

روایت وادی برهوت در هضرموت، که محل ارواح کافران دانسته شده، چونان نقشه‌ای گمراه‌کننده، به دلیل فقدان سند معتبر، غیرقابل‌اتکاست.

نقد روایات بهشت در آسمان

روایاتی که بهشت را در آسمان چهارم یا هفتم قرار می‌دهند، به دلیل تناقض و فقدان سند، چونان ستارگانی خاموش، با تحلیل فلسفی سازگار نیستند.

آیه سدرة المنتهی

آیه شریفه «وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» [مطلب حذف شد] : «و به‌راستی او را در هبوطی دیگر دید * نزد سدرة المنتهی * که جنة المأوی در آنجاست») به جایگاه متعالی بهشت اشاره دارد، اما مکان دقیق آن را مشخص نمی‌کند. این آیه، چونان مشعلی در تاریکی، حقیقت متافیزیکی بهشت را روشن می‌سازد، اما تفاسیر مکانی آن نیازمند تحلیل دقیق‌تر است.

نقد روایت بهشت معلق

روایت بهشت معلق به قرون خورشید، که سالی یک‌بار باز می‌شود، چونان قصه‌ای تخیلی، به دلیل فقدان سند و ابهام، غیرمستند است.

نقد نزول ارواح با اشعه خورشید

ادعای نزول ارواح با اشعه خورشید، چونان رویایی بی‌پشتوانه، به دلیل فقدان مبنای عقلي یا شرعي، غیرقابل‌قبول است.

نقد روایت دیدار آدم در سماء دنیا

روایت دیدار پیامبر با آدم در سماء دنیا، که بوی بهشت و جهنم از دو سو می‌آمد، چونان نقاشی‌ای مبهم، به دلیل فقدان سند معتبر، غیرمستند است.

نقد بوی بهشت و جهنم

ادعای بوی بهشت و جهنم، به دلیل وابستگی بو به گرما و ماده، چونان مفهومی مادی در جهانی متافیزیکی، با تحلیل فلسفی سازگار نیست.

درنگ: مفاهیم مادی مانند بوی بهشت و جهنم، به دلیل وابستگی به ماده و گرما، با ماهیت متافیزیکی این عوالم ناسازگارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی روایات غیرمستند در باب عوالم، بر ضرورت نقد سندی و عقلي این روایات تأکید کرد. مفاهیمی مانند بهشت در آسمان، ارواح در طیر خضر، یا وادی برهوت، به دلیل فقدان سند معتبر، از منظر فلسفی مردودند. آیه سدرة المنتهی، جایگاه متعالی بهشت را نشان می‌دهد، اما تفاسیر مکانی آن نیازمند تحلیل است.

بخش پنجم: فلسفه، کلام، و اثبات عالم آخرت

جدایی فلسفه از کلام

فلسفه، چونان جویباری زلال، باید از مباحث کلامی و تعبدی جدا شود. کلام و نقل، که به تعبد وابسته‌اند، نمی‌توانند به تحلیل فلسفی کشانده شوند. این جدایی، چونان مرزی روشن، روش‌شناسی فلسفه را از کلام متمایز می‌سازد.

اثبات عالم آخرت

عالم آخرت، با استدلال عقلي، چونان بنایی استوار، اثبات‌پذیر است. این استدلال، بر این پایه استوار است که ثمرات تکلیف، در جهانی بدون تکلیف محقق می‌شوند. در این عالم، تکلیف است و نتیجه نیست؛ در آخرت، نتیجه است و تکلیف نیست.

درنگ: عالم آخرت، با استدلال عقلي مبتنی بر ضرورت ثمرات تکلیف در جهانی بدون تکلیف، اثبات‌پذیر است.

نقد ملاصدرا در بحث معاد

ملاصدرا در بحث معاد، از جمله بهشت و جهنم، از فلسفه به کلام گرایش یافته و متکلم است، نه فیلسوف. این گرایش، چونان انحرافی از مسیر حکمت، نشان‌دهنده تداخل روش‌های فلسفی و کلامی در آثار اوست.

ضرورت آب‌بندی علوم

علوم دینی، چونان بنایی محکم، باید آب‌بندی شوند تا فلسفه، فقه، و کلام هر یک جایگاه خود را داشته باشند. این آب‌بندی، از تداخل روش‌ها جلوگیری می‌کند و روش‌شناسی هر علم را حفظ می‌نماید.

وظیفه فیلسوف

فیلسوف، چونان نگهبانی هوشیار، باید از سخن گفتن از عدم و بی‌دلیل پرهیز کند و تنها به مباحث وجودی و مستند بپردازد. این اصل، رسالت فلسفه را در تحلیل عقلي و استدلالی عالم روشن می‌سازد.

درنگ: فیلسوف باید از عدم و بی‌دلیل سخن نگوید و تنها به مباحث وجودی و مستند بپردازد، تا فلسفه از خرافات و مفاهیم بی‌اساس مصون بماند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر جدایی فلسفه از کلام، اثبات عقلي عالم آخرت را تبیین کرد. ملاصدرا در بحث معاد، به کلام گرایش یافته، اما فلسفه باید از مباحث غیرمستند و عدمی پرهیز کند. آب‌بندی علوم و التزام به استدلال وجودی، فلسفه را به مسیری روشن هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تأمل در مباحث وجودی و نقد حاشیه‌های عدمی و بی‌علّی، نشان داد که فلسفه اسلامی باید از مفاهیم غیرمستند و خرافی پاک شود. عوالم دینی، مانند عرش و کرسی، و عوالم مادی، مانند ستارگان، معتبرند، اما عوالم فلسفی غیرمستند، چونان سرابی بی‌حقیقت، مردودند. روایات غیرمستند، مانند بهشت در آسمان یا ارواح در طیر خضر، با روش فلسفی سازگار نیستند. عالم آخرت، با استدلال عقلي، اثبات‌پذیر است، و فلسفه باید از کلام جدا شود. ذهن فلسفی، با التزام به وجود و دلیل، عالم را نظامی عقلانی و علّی معرفی می‌کند، و از پذیرش مفاهیم بی‌اساس پرهیز می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی