متن درس
نظام معرفتی فلسفه وجودی: نقدی بر روششناسی و دعوت به استدلال علمی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷۰)
مقدمه: فلسفه وجودی و ضرورت رویکرد علمی
فلسفه، چون ستونی استوار در بنای معرفت بشری، جایگاه والایی در تبیین حقیقت هستی دارد. این علم، که ریشه سایر علوم و عقاید است، با پرسشهای بنیادین وجود، ماهیت، وجوب و امکان سروکار دارد و ازاینرو، نیازمند دقتی بیمانند و پرهیزی عمیق از سادهانگاری و خیالپردازی است. درسگفتار شماره ۵۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ نهم خرداد ۱۳۸۳ ارائه شده، نقدی روششناختی بر فلسفه اسلامی و حوزههای علمیه است. این درسگفتار، با تأکید بر لزوم استدلال علمی و پرهیز از رویکردهای اعتقادی غیرمستدل، به بازسازی نظام معرفتی فلسفه دعوت میکند.
بخش اول: ضرورت روش علمی در فلسفه وجودی
پرهیز از سادهانگاری و خیالپردازی
فلسفه، بهمثابه علمی وجودی، ریشه و بنیاد سایر علوم و عقاید است. این علم، با کاوش در مفاهیم کلی و مجرد، از وجود و ماهیت گرفته تا وجوب و امکان، جایگاهی بیبدیل در نظام معرفتی دارد. ازاینرو، سادهانگاری و خیالپردازی در این حوزه، چون غباری بر آیینه حقیقت، به انحراف معرفتی منجر میشود. فلسفه، نیازمند دقتی بیمانند است تا از خطاهای ناشی از اهمال و گمانهزنیهای غیرمستدل مصون بماند.
درنگ: فلسفه، بهعنوان علمی وجودی، نیازمند پرهیز از سادهانگاری و خیالپردازی است، زیرا هرگونه اهمال، به انحراف در نظام معرفتی منجر میشود. |
اهمیت دقت و ریزبینی در فلسفه
دقت و ریزبینی، چون قلممویی ظریف در نقاشی حقیقت، در فلسفه ضروری است. این علم، که با مفاهیم مجرد و بنیادین سروکار دارد، نمیتواند به پیشفرضهای بیاساس یا تحلیلهای سطحی بسنده کند. فقدان دقت، به خلط مفاهیم و پذیرش عقاید غیرمستدل میانجامد، که این امر فلسفه را از جایگاه والای خود تنزل میدهد.
نقد روششناسی فلسفه در سنتهای فکری
در برخی سنتهای فکری، فلسفه از روش علمی تهی شده و با مسائل نقلی، گفتههای عامه، یا شنیدههای غیرمستدل آمیخته گشته است. این رویکرد، چون آمیختن آب زلال با گلولای، فلسفه را از شفافیت علمی محروم میکند. فیلسوفان در این سنتها، گاه به جای استدلال عقلی، به نقلهای غیرمعتبر یا باورهای عامهپسند متکی میشوند، که این امر به تنزل جایگاه فلسفه میانجامد.
درنگ: فلسفه در برخی سنتها، به جای روش علمی، با نقلهای غیرمعتبر و باورهای عامه آمیخته شده و از جایگاه علمی خود دور افتاده است. |
ناهمگونی در کیفیت مباحث فلسفی
اگرچه برخی مباحث فلسفی، مانند وجود و وجوب، با دقت و استدلال بررسی شدهاند، بسیاری از موضوعات، از جمله عالمشناسی یا مفاهیم ماهیت و امکان، با ابهامات و خلطهایی مواجهاند. این ناهمگونی، چون نغمهای ناساز در سمفونی حکمت، ضرورت بازسازی روششناختی فلسفه را نشان میدهد.
پرهیز از بیعلت سخن گفتن
در فلسفه وجود، سخن گفتن بدون علت، چون گام نهادن در تاریکی است. وجود، بهعنوان محور اصلی فلسفه اسلامی، باید با استدلالهای عقلی و بدون پیشفرضهای غیرمستدل بررسی شود. رویکردهای خیالی، مانند فرض عوالم موهوم یا مفاهیم غیرواقعی، فلسفه را از مسیر علمی خود منحرف میسازد.
جمعبندی بخش اول
فلسفه وجودی، بهمثابه آیینهای شفاف برای بازتاب حقیقت هستی، نیازمند روشی علمی، دقیق و عاری از سادهانگاری است. نقد روششناسی برخی سنتهای فکری، دعوتی است به بازسازی نظام معرفتی فلسفه، تا با تکیه بر استدلال و برهان، از انحرافات معرفتی مصون بماند.
بخش دوم: نقد رویکردهای اعتقادی در فلسفه و عرفان
شباهت کتب فلسفی به کتب اعتقادی
بسیاری از کتب فلسفی در سنتهای اسلامی، به جای استدلالهای عقلی، به کتب اعتقادی شبیهاند. این آثار، چون بناهایی بدون پی استوار، فاقد پشتوانه برهانی و علمیاند. استحکام اعتقادی بدون پشتوانه علمی، نمیتواند در گفتوگوی عقلانی معتبر باشد.
درنگ: کتب فلسفی که فاقد پشتوانه برهانیاند، به کتب اعتقادی شبیه میشوند و از جایگاه علمی خود دور میافتند. |
شباهت حوزههای علمیه به جوامع سنتی
حوزههای علمیه، به دلیل تأکید بر عقاید به جای علم، گاه به جوامع سنتی شبیه میشوند تا مراکز علمی. این رویکرد، چون دیواری در برابر نور معرفت، مانع از پرورش عالمان استدلالگرا میشود. حوزهها باید به تربیت افرادی متعهد به استدلال و برهان بپردازند.
لزوم پشتوانه علمی برای عقاید
عقاید دینی و فلسفی، چون درختی که به ریشههای استوار نیاز دارد، باید با پشتوانه علمی، فنی و برهانی پشتیبانی شوند. این امر، حوزهها را ملزم میکند که به جای تبلیغ عقاید، به آموزش استدلال و منطق بپردازند.
اولویت دلایل بر اعتقادات
عالم، چون مسافری در راه حقیقت، باید به دلایل خود مانور دهد، نه به اعتقاداتش. دعوت به دلیل، تفکر و علم را تقویت میکند، در حالی که دعوت به اعتقاد، به تعبد و پذیرش منفعلانه میانجامد.
درنگ: دعوت به دلایل، به جای اعتقادات، تفکر علمی و نظریهپردازی را ترویج میدهد، در حالی که تأکید بر اعتقادات، به تعبد منجر میشود. |
تفاوت تعبد و تفکر علمی
تعبد، چون پذیرش بدون بررسی است، اما تفکر علمی، چون کاوشگری در اعماق حقیقت، نیازمند تحلیل و استدلال است. این تفاوت، ضرورت آموزش استدلال در فلسفه و دین را نشان میدهد.
دعوت به دلایل در گفتوگوی بینفرهنگی
در گفتوگو با غیرمسلمانان، باید به دلایل ارجاع داد، نه به اعتقادات. دلایل، چون زبانی مشترک، گفتوگوی عقلانی را ممکن میسازند و افراد را به سوی پذیرش حقیقت هدایت میکنند.
تأثیر عوامل غیرعلمی بر عقاید
برخی عقاید فلسفی، تحت تأثیر عوامل غیرعلمی مانند نقل، ظاهر، خیالپردازی یا خلقوخوی افراد شکل گرفتهاند. این عوامل، چون بادهایی گمراهکننده، فلسفه را از مسیر علمی خود منحرف میکنند.
جمعبندی بخش دوم
نقد رویکردهای اعتقادی در فلسفه و عرفان، دعوتی است به بازسازی نظام معرفتی با تکیه بر استدلال و برهان. فلسفه و حوزههای علمیه باید به جای تأکید بر عقاید، به دلایل و استدلالهای علمی متکی باشند تا چون نوری درخشان، حقیقت را روشن سازند.
بخش سوم: نقد تشبیه وجوب و امکان در فلسفه اسلامی
تشبیه وجوب و امکان به تمام و نقصان
مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، ذیل غرر پنجم و ششم، نسبت وجوب و امکان را به نسبت تمام و نقصان تشبیه میکند و میفرماید: وَ نِسْبَةُ الْوُجُوبِ وَ الْإِمْکَانِ کَنِسْبَةِ التَّمَامِ وَ النَّقْصَانِ. این تشبیه، وجوب را به تمامیت و امکان را به نقصان نسبت میدهد.
درنگ: تشبیه وجوب و امکان به تمام و نقصان، به دلیل ماهیت ذهنی امکان، نادرست است، زیرا امکان وصفی مفهومی است و نمیتواند ناقص تلقی شود. |
تمایز امکان و ممكن
امکان، وصفی ذهنی است که در ذهن انسان شکل میگیرد، در حالی که ممكن، وجودی خارجی است. برای مثال، میتوان گفت «زید ممكن است»، اما نمیتوان گفت «زید امکان است»، زیرا امکان مفهومی ذهنی است و در خارج مصداق ندارد.
نقد مفهوم امکان بهعنوان نقصان
امکان، بهعنوان وصفی ذهنی، نمیتواند ناقص باشد، زیرا صرفاً مفهومی انتزاعی است. تشبیه آن به نقصان، چون قیاسی نادرست، به خلط مفاهیم منجر میشود. ممكن، بهعنوان وجود خارجی، نیز در مرتبه خود کامل است و نمیتوان آن را ناقص دانست.
آگاهی سبزواری از اشکال تشبیه
مرحوم سبزواری خود آگاه است که امکان، مفهومی ذهنی است، اما به دلیل رویکرد اعتقادی، این اشکال را توجیه میکند. این توجیه، نشانهای از تأثیر فرهنگ اعتقادی بر فلسفه اوست.
توجیه امکان فقری
سبزواری پیشنهاد میکند که مراد از امکان، امکان فقری (وجود خلقی) باشد که نسبت به وجوب حقی ناقص است. این توجیه، تلاشی برای رفع اشکال تشبیه است، اما همچنان با چالشهایی مواجه است.
درنگ: امکان فقری، به وجود خلقی اشاره دارد که نسبت به وجود حقی ناقص تلقی میشود، اما این تشبیه نیز به دلیل کمال ظهوری مخلوقات نادرست است. |
نقد استفاده از «وَ الْأَوْلَى»
استفاده از عبارت وَ الْأَوْلَى (بهتر است) در مباحث علمی نادرست است، زیرا فلسفه نیازمند قضاوت صریح در مورد صحت یا بطلان استدلالهاست، نه توجیهات نسبی.
کمال ظهوری مخلوقات
مخلوقات، در مرتبه ظهور خود، کاملاند و نقص ندارند. نقص، تنها در صورت فقدان شأنیت وجودی معنا دارد، اما مخلوقات در مرتبه خود شأنیت کمال را دارند.
نقد مفهوم نقص در مخلوقات
تشبیه مخلوقات به ناقص، به دلیل کمال ظهوری آنها، نادرست است. مخلوقات، چون ظهورات حق، در مرتبه خود کاملاند و نمیتوان آنها را ناقص دانست.
درنگ: مخلوقات، در مرتبه ظهور خود، کاملاند و نقص تنها در صورت فقدان شأنیت معنا دارد، نه در ذات ظهوری آنها. |
تمایز وجود و ظهور
خدا، وجود مطلق و تمام است، در حالی که مخلوقات، ظهورات حقاند و در مرتبه خود کاملاند. این تمایز، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد که مخلوقات را تجلیات الهی میداند.
نقد تشبیههای غیرمنطقی
تشبیههایی مانند تعداد انگشتان یا ذات داشتن، برای توضیح نقص یا کمال، غیرمنطقیاند. این تشبیهها، چون قیاسهایی ناساز، به ابهام در فلسفه منجر میشوند.
کمال بیذاتی مخلوقات
مخلوقات، به دلیل بیذاتی (عدم استقلال وجودی)، کاملاند. ذات داشتن آنها، چون افزودن باری زائد بر دوش هستی، به نقص منجر میشود.
نقد تشبیه فقر به ناداری
فقر وجودی مخلوقات، به معنای ناداری مادی نیست، بلکه به وابستگی وجودی به حق اشاره دارد. این تمایز، از خلط مفاهیم جلوگیری میکند.
درنگ: فقر وجودی، به وابستگی مخلوقات به حق اشاره دارد، نه به ناداری مادی، و کمال آنها در همین بیذاتی است. |
آیه قرآنی در رد تعدد آلهه
قرآن کریم در آیهای روشن میفرماید: لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «اگر در آن دو [آسمان و زمین] خدایانی جز الله بود، هرآینه تباه میشدند»). این آیه، به وحدت وجودی خدا اشاره دارد و نشان میدهد که تعدد ذوات الهی، به فساد نظام هستی میانجامد.
جمعبندی بخش سوم
نقد تشبیه وجوب و امکان به تمام و نقصان، بر ضرورت روش علمی در فلسفه تأکید دارد. امکان، بهعنوان وصفی ذهنی، و مخلوقات، بهعنوان ظهورات حق، نمیتوانند ناقص تلقی شوند. این نقد، فلسفه را به سوی استدلالهای دقیقتر هدایت میکند.
بخش چهارم: دعوت به دلایل و بازسازی فرهنگ علمی
دعوت به دلایل به جای اعتقادات
دعوت به دلایل، چون روشن کردن مشعلی در تاریکی، ذهن را به سوی تفکر علمی و نظریهپردازی هدایت میکند. این روش، برخلاف دعوت به اعتقادات که به تعبد میانجامد، به رشد فکری و آگاهی کمک میکند.
درنگ: دعوت به دلایل، ذهن را به سوی تفکر علمی سوق میدهد، در حالی که دعوت به اعتقادات، به تعبد و پذیرش منفعلانه منجر میشود. |
نقد فرهنگ اعتقادی
فرهنگ اعتقادی، چون قفسی که پرنده تفکر را محبوس میکند، افراد را به پذیرش منفعلانه سوق میدهد. فرهنگ علمی، با تأکید بر استدلال، به آزادی فکری و رشد معرفتی منجر میشود.
مثال از زندگی روزمره
داستانی از پدری که به جای دلایل، به نظر مردم اهمیت میدهد، نشاندهنده ضعف فرهنگ اعتقادی است. این پدر، که دغدغهاش تنها قضاوت دیگران است، از حقیقت و استدلال غافل مانده و فرزندش را به سوی انحراف فکری سوق داده است.
دعوت به دلایل در گفتوگوی بینفرهنگی
در گفتوگو با غیرمسلمانان، باید به دلایل ارجاع داد، نه به اعتقادات. این روش، چون پلی میان فرهنگها، گفتوگوی عقلانی را ممکن میسازد و افراد را به سوی حقیقت هدایت میکند.
نقد استفاده از «وَ الْأَوْلَى» در پایان
استفاده از عبارت وَ الْأَوْلَى در مباحث علمی، نشانهای از رویکرد اعتقادی است. فلسفه، نیازمند قضاوت صریح در مورد صحت یا بطلان استدلالهاست، نه توجیهات نسبی.
درنگ: در مباحث علمی، باید به صحت یا بطلان استدلالها پرداخت، نه به توجیهات نسبی مانند «وَ الْأَوْلَى». |
جمعبندی بخش چهارم
دعوت به دلایل، به جای اعتقادات، فلسفه و دین را به سوی نظام معرفتی علمی هدایت میکند. نقد فرهنگ اعتقادی و تأکید بر استدلال، راه را برای بازسازی حوزههای علمیه و فلسفه هموار میسازد.
نتیجهگیری: بازسازی نظام معرفتی فلسفه وجودی
درسگفتار شماره ۵۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نقدی عمیق بر روششناسی فلسفه اسلامی و حوزههای علمیه ارائه میدهد. این بحث، با تأکید بر ضرورت رویکرد علمی، پرهیز از سادهانگاری و خیالپردازی، و دعوت به دلایل به جای اعتقادات، به بازسازی نظام معرفتی فلسفه دعوت میکند. نقد تشبیه وجوب و امکان به تمام و نقصان، و تأکید بر کمال ظهوری مخلوقات، عمق فلسفی این درسگفتار را نشان میدهد. این نوشتار، با تبیین مفاهیم و تحلیلهای ارائهشده، تلاش کرد تا حقیقت نظام معرفتی فلسفه را چون نوری درخشان در آیینه حکمت بازتاب دهد. فلسفه، با تکیه بر استدلال و برهان، میتواند انسان را به سوی فهم عمیقتر حقیقت هستی هدایت کند.
با نظارت صادق خادمی |