متن درس
تقسیمات وجودی و تبیین تقدم، تأخر و معیت در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷۲)
مقدمه: درآمدی بر تقسیمات وجودی و مفاهیم بنیادین
فلسفه اسلامی، بهویژه در سنت سینوی و حکمت متعالیه، وجود را محور و بنیاد تحلیلهای هستیشناختی قرار داده و مفاهیمی چون حدوث، قدم، تقدم، تأخر و معیت را بهعنوان ابزارهایی برای فهم ساختار هستی بررسی میکند. این مفاهیم، چونان رشتههای بههمتنیدهای، چارچوبی منسجم برای تبیین روابط وجودی میان موجودات فراهم میآورند. درسگفتار شماره ۵۷۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۸۳ ارائه شده، به کاوش عمیق در تقسیمات وجودی، با تمرکز بر مفاهیم تقدم، تأخر و معیت، میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر روششناسی ابنسینا در کتاب شفا و بازتاب آن در آثار علامه طباطبایی در بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، تلاش دارد تا این مفاهیم را با زبانی علمی، دقیق و متین تحلیل کند. هدف، ارائه دیدگاهی جامع و روشمند است که روابط وجودی را در پرتو ملاکهای حقیقی و اعتباری روشن سازد، تا چونان آیینهای، حقیقت هستی را در برابر دیدگان پژوهشگران منعکس کند.
بخش نخست: محوریت تقسیمات وجودی و اهمیت ملاکها
تقسیمات وجودی: ماهیت، حدوث، قدم و امکان
تقسیمات وجودی، چونان شاخههای درختی تنومند، هستی را در ابعاد گوناگون آن تحلیل میکنند. مفاهیمی چون ماهیت، حدوث، قدم و امکان، ابزارهاییاند که فیلسوفان اسلامی، بهویژه در مکتب سینوی، برای فهم ساختار هستی به کار بردهاند. ماهیت، بهعنوان مفهومی ذهنی، حدود وجود را در ذهن ترسیم میکند، در حالی که حدوث و قدم، به ترتیب، به پدیدآمدگی و پیشینی بودن موجودات اشاره دارند. امکان نیز، بهعنوان صفتی ذهنی، از تحلیل روابط وجودی در ذهن سرچشمه میگیرد. این مفاهیم، چونان کلیدهایی برای گشودن درهای معرفت، نیازمند تبیینی دقیق و روشمندند تا از خلط با مفاهیم غیرفلسفی جلوگیری شود.
درنگ: تقسیمات وجودی، شامل ماهیت، حدوث، قدم و امکان، ابزارهایی برای تحلیل ساختار هستیاند و نیازمند بررسی روشمندند.
اهمیت ملاک در تحلیل حدوث و قدم
برای تعیین حدوث یا قدم یک موجود، باید ابتدا ملاکهای تقدم و تأخر را شناسایی کرد. حدوث، چونان رودی که از سرچشمهای متأخر جاری میشود، به موجودی اشاره دارد که وجودش به دیگری وابسته است. قدم، اما، چونان کوهی استوار، به موجودی اطلاق میشود که وجودش پیشینی و متقدم است. این مفاهیم، بدون ملاکهای مشخص، چونان قایقی بیسکان در دریای معرفت سرگردان میمانند.
درنگ: حدوث و قدم، بدون شناسایی ملاکهای تقدم و تأخر، قابلفهم نیستند.
معنای حدوث و قدم در پرتو تقدم و تأخر
حادث بودن به معنای متأخر بودن و قدیم بودن به معنای متقدم بودن است. این تعریف، چونان پلی میان مفاهیم حدوث و قدم با تقدم و تأخر، این دو را به یکدیگر پیوند میدهد. موجود قدیم، چونان ستارهای که پیش از طلوع آفتاب میدرخشد، متقدم است، در حالی که موجود حادث، چونان سایهای که پس از نور پدید میآید، متأخر است.
درنگ: حادث بودن به معنای متأخر بودن و قدیم بودن به معنای متقدم بودن است.
جمعبندی بخش نخست
تقسیمات وجودی، بهعنوان ابزارهایی برای تحلیل هستی، مفاهیمی چون ماهیت، حدوث، قدم و امکان را دربرمیگیرند. حدوث و قدم، بهعنوان اوصاف وجودی، به ترتیب به متأخر بودن و متقدم بودن اشاره دارند و بدون تحلیل ملاکهای تقدم و تأخر، فهم آنها ناقص میماند. این بخش، با تأکید بر اهمیت ملاکها، پایهای برای بررسی عمیقتر مفاهیم تقدم، تأخر و معیت فراهم میآورد.
بخش دوم: تقدم، تأخر و معیت: مفاهیم و ملاکها
ضرورت تحلیل تقدم، تأخر و معیت
برای فهم حدوث و قدم، ابتدا باید مفاهیم تقدم، تأخر و معیت بررسی شوند. تقدم، چونان راهنمایی که پیشاپیش کاروان حرکت میکند، به پیشینی بودن یک موجود اشاره دارد. تأخر، اما، چونان همراهی که در پی کاروان گام برمیدارد، به پسینی بودن دلالت میکند. معیت، مانند دو پرنده که در آسمانی یکسان پرواز میکنند، به هممرتبه بودن دو موجود اشاره دارد.
درنگ: فهم حدوث و قدم، بدون تحلیل تقدم، تأخر و معیت، ناقص است.
معیت در کنار تقدم و تأخر
دو موجود نسبت به یکدیگر یا معیت دارند یا یکی مقدم و دیگری متأخر است. معیت، چونان دو خط موازی که در یک صفحه پیش میروند، به همزمانی یا هممرتبه بودن اشاره دارد. تقدم و تأخر، اما، چونان دو نقطه در یک خط که یکی پیش از دیگری قرار دارد، به ترتیب وجودی دلالت میکنند.
درنگ: دو موجود یا معیت دارند یا یکی مقدم و دیگری متأخر است.
ملاکهای تقدم، تأخر و معیت
هر یک از تقدم، تأخر و معیت، ملاکهای خاص خود را دارند. این ملاکها، چونان معیارهایی برای سنجش، میتوانند حقیقی (مانند علّیت) یا اعتباری (مانند ترتیب مکانی) باشند. بدون ملاک، این مفاهیم چونان کلماتی بیمعنا در باد پراکنده میشوند.
درنگ: تقدم، تأخر و معیت، بدون ملاکهای مشخص، بیمعنا هستند.
تضايف در تقدم و تأخر
تقدم و تأخر، به دلیل حالت تضايف، نسبیاند و به ملاک وابستهاند. تضايف، چونان رابطهای دوسویه میان دو دوست، این مفاهیم را به یکدیگر پیوند میدهد. برای مثال، وقتی گفته میشود امام جماعت نسبت به محراب مقدم است، این تقدم به ملاک محراب وابسته است، اما اگر ملاک درب خروج باشد، مأموم مقدم میشود.
درنگ: تقدم و تأخر، به دلیل تضايف، نسبیاند و به ملاک وابستهاند.
انواع تقدم
تقدم میتواند شرفی (به دلیل کمال)، رتبی (به دلیل رتبه)، طبیعی (به دلیل ذات) یا اعتباری (به دلیل ملاکهای ظاهری) باشد. برای مثال، حضرت آدم نسبت به ابراهیم از نظر زمانی مقدم است، اما ابراهیم ممکن است از نظر رتبه یا کمال مقدم باشد. این تنوع، چونان رنگهای گوناگون در یک تابلوی نقاشی، تحلیل تقدم را غنی میسازد.
درنگ: تقدم میتواند شرفی، رتبی، طبیعی یا اعتباری باشد.
معیت عرفی و فلسفی
در عرف، دوقلوها با هم متولد میشوند، اما از منظر فلسفی، تولد آنها پشت سر هم است. این تمایز، چونان تفاوت میان منظر یک رهگذر و یک ستارهشناس، نشاندهنده عمق تحلیل فلسفی در برابر نگاه عرفی است.
درنگ: معیت عرفی با معیت فلسفی متفاوت است؛ در فلسفه، معیت دقیق و مبتنی بر ترتیب است.
جمعبندی بخش دوم
تقدم، تأخر و معیت، بهعنوان اوصاف وجودی، پیشنیاز تحلیل حدوث و قدماند. این مفاهیم، با ملاکهای حقیقی و اعتباری، روابط وجودی را تبیین میکنند. تضايف، نسبیت و تنوع انواع تقدم، این مفاهیم را از مفاهیم مکانی مانند اول و آخر متمایز میسازد. این بخش، با تأکید بر اهمیت ملاکها، پایهای برای تحلیلهای بعدی فراهم میکند.
بخش سوم: روششناسی سینوی و بازتاب آن در آثار علامه طباطبایی
روششناسی ابنسینا در شفا
ابنسینا در کتاب شفا، پیش از بحث حدوث و قدم، به تحلیل تقدم و تأخر میپردازد (فصل پنجم، مقاله چهارم). این روش، چونان نقشهای دقیق برای یک سفر فلسفی، نشاندهنده دقت او در ساختاربندی مباحث است. او با تمرکز بر المتقدم و المتأخر، به جای تقدم و تأخر صرف، بحث را از مفاهیم انتزاعی به موصوفات واقعی سوق میدهد.
درنگ: ابنسینا با تمرکز بر المتقدم و المتأخر، تحلیل تقدم و تأخر را فلسفیتر کرده است.
بازتاب عبارات ابنسینا در آثار علامه طباطبایی
عبارات ابنسینا در شفا، در بدایة الحکمة و نهایة الحکمة علامه طباطبایی بهصورت خلاصهتر بازتاب یافته است. علامه، چونان مترجمی که متنی کهن را برای مخاطبان معاصر بازنویسی میکند، محتوای اصلی را حفظ کرده، اما آن را برای فهم آسانتر تلخیص کرده است.
درنگ: عبارات ابنسینا در شفا، در آثار علامه طباطبایی بهصورت خلاصهتر و سادهتر بازتاب یافته است.
تفاوت در گستردگی عبارات
عبارات ابنسینا در شفا، گستردهتر و فنیتر از عبارات علامه در بدایة الحکمة و نهایة الحکمة است. این تفاوت، چونان تفاوت میان یک کتاب جامع و یک رساله آموزشی، به هدفگذاری متفاوت این آثار بازمیگردد.
درنگ: عبارات شفا گستردهتر و فنیتر از بدایة الحکمة و نهایة الحکمة است.
ساختار شفا در بحث تقدم و تأخر
در شفا، مقاله چهارم شامل سه فصل است که به تقدم، تأخر و حدوث اختصاص دارد. این ساختار، چونان بنایی نظاممند، هر مفهوم را بهصورت جداگانه بررسی میکند و از خلط مفاهیم جلوگیری مینماید.
درنگ: ساختار شفا، با تفکیک فصول، نظاممندی در تحلیل تقدم، تأخر و حدوث را نشان میدهد.
جمعبندی بخش سوم
روششناسی ابنسینا در شفا، با تمرکز بر المتقدم و المتأخر، تحلیل تقدم و تأخر را از مفاهیم انتزاعی به موصوفات واقعی سوق داده است. بازتاب این روش در آثار علامه طباطبایی، اگرچه خلاصهتر، محتوای اصلی را حفظ کرده است. این بخش، با تأکید بر دقت سینوی و تداوم آن در فلسفه معاصر، اهمیت روششناسی در تحلیلهای فلسفی را روشن میسازد.
بخش چهارم: تقدم و تأخر در روابط وجودی
مثال امام جماعت و مأموم
امام جماعت نسبت به محراب مقدم است، اما مأموم در خروج از درب مقدم است. این مثال، چونان آینهای که نسبیت روابط را بازمیتاباند، نشان میدهد که تقدم و تأخر به ملاک وابستهاند. ملاک محراب، امام را مقدم میکند، اما ملاک درب خروج، مأموم را مقدم میسازد.
درنگ: تقدم و تأخر، به ملاک وابستهاند؛ امام جماعت نسبت به محراب مقدم و مأموم نسبت به درب خروج مقدم است.
مثال اعداد
عدد یک نسبت به دو مقدم است، زیرا هویت آن به دو وابسته نیست. این تقدم، چونان ریشهای که پیش از شاخه میروید، به استقلال هویتی عدد یک اشاره دارد.
درنگ: عدد یک نسبت به دو مقدم است، زیرا هویت آن مستقل از دو است.
تقدم و تأخر در زمان
دیروز نسبت به امروز مقدم است، زیرا امروز به دیروز وابسته است. این تقدم، چونان سلسلهای که حلقههایش به یکدیگر وابستهاند، به علّیت زمانی اشاره دارد.
درنگ: دیروز نسبت به امروز مقدم است، زیرا امروز به دیروز وابسته است.
تضايف در زمان
دیروز و امروز، به لحاظ تضايف، معیت دارند، زیرا بدون یکدیگر معنا نمییابند. این معیت، چونان دو روی یک سکه، نشاندهنده وابستگی متقابل مفاهیم زمانی است.
درنگ: دیروز و امروز، به لحاظ تضايف، معیت دارند.
مثال پدر و پسر
پدر نسبت به پسر، به لحاظ علّی، مقدم است، اما به لحاظ تضايف، معیت دارند. پدر، چونان سرچشمهای که رود از آن جاری میشود، علّت پسر است، اما بدون پسر، عنوان پدر بیمعناست.
درنگ: پدر نسبت به پسر، به لحاظ علّی مقدم است، اما به لحاظ تضايف، معیت دارند.
تفاوت پدر و پسر با فوق و تحت
پدر و پسر، علاوه بر معیت تضايفی، تقدم علّی دارند، اما فوق و تحت تنها معیت دارند. این تمایز، چونان تفاوت میان یک رابطه خانوادگی و یک رابطه مکانی، عمق روابط علّی را نشان میدهد.
درنگ: پدر و پسر، علاوه بر معیت تضايفی، تقدم علّی دارند، اما فوق و تحت تنها معیت دارند.
جمعبندی بخش چهارم
تقدم و تأخر، در روابط وجودی مانند امام و مأموم، اعداد، زمان و پدر و پسر، به ملاکهای حقیقی و اعتباری وابستهاند. تضايف، این مفاهیم را نسبی میسازد و معیت، بهعنوان حالتی مکمل، روابط هممرتبه را تبیین میکند. این بخش، با ارائه مثالهای ملموس، پیچیدگیهای روابط وجودی را روشن میسازد.
بخش پنجم: معقول ثانی فلسفی و اوصاف وجودی
معقول ثانی فلسفی
اوصافی مانند تقدم، تأخر، علم و پدر بودن، معقول ثانی فلسفیاند و بدون موصوف معنا ندارند. این اوصاف، چونان سایههایی که بدون جسم نمیمانند، به ذات موصوف وابستهاند.
درنگ: تقدم، تأخر و پدر بودن، معقول ثانی فلسفیاند و بدون موصوف بیمعنایند.
عدم وجود ذات مستقل برای پدر
پدر، بهعنوان وصف، ذات مستقل ندارد و به موصوف (رجل) وابسته است. این وصف، چونان نامی که بدون صاحبش بیمعناست، تنها در پرتو موصوف معنا مییابد.
درنگ: پدر، بهعنوان وصف، ذات مستقل ندارد و به موصوف وابسته است.
تضايف در ابوت و بنوت
ابوت و بنوت، به دلیل تضايف، معیت دارند و بدون یکدیگر معنا نمییابند. این رابطه، چونان دو کفه ترازو، وابستگی متقابل را نشان میدهد.
درنگ: ابوت و بنوت، به دلیل تضايف، معیت دارند.
تقدم و تأخر بالذات و بالعرض
تقدم میتواند بالذات (مانند تقدم آدم بر ابراهیم به لحاظ کمال) یا بالعرض (مانند تقدم زمانی) باشد. این تمایز، چونان تفاوت میان جوهر و عرض، تحلیل تقدم را دقیقتر میکند.
درنگ: تقدم میتواند بالذات یا بالعرض باشد.
مراتب یک شیء
تقدم و تأخر میتوانند در مراتب یک شیء (مانند اول، وسط و آخر چوب) نیز بررسی شوند. این مراتب، چونان پلههای یک نردبان، به اتصال وجودی اشاره دارند.
درنگ: تقدم و تأخر میتوانند در مراتب یک شیء بررسی شوند.
زمان بهعنوان عرض متصل
زمان، عرض متصل است و تقدم و تأخر در آن، به مراتب وجودی وابسته است. زمان، چونان جریانی پیوسته، مراتبش را در قالب دیروز و امروز آشکار میسازد.
درنگ: زمان، عرض متصل است و تقدم و تأخر در آن به مراتب وجودی وابسته است.
جمعبندی بخش پنجم
اوصاف معقول ثانی فلسفی، مانند تقدم، تأخر و ابوت، بدون موصوف بیمعنایند. تضايف در روابط مانند ابوت و بنوت، معیت را ایجاد میکند، در حالی که تقدم و تأخر میتوانند بالذات یا بالعرض باشند. این بخش، با تأکید بر ماهیت انتزاعی اوصاف، اهمیت موصوف در تحلیلهای فلسفی را روشن میسازد.
بخش ششم: اعتبار و معتبر در تقدم و تأخر
ضرورت ملاک در تقدم و تأخر
هیچ تقدم و تأخری بدون ملاک نیست، چه حقیقی و چه اعتباری. ملاک، چونان ستونی که بنایی را استوار میدارد، قضاوتهای فلسفی را از خیالپردازی متمایز میکند.
درنگ: تقدم و تأخر، بدون ملاک، چه حقیقی و چه اعتباری، بیمعنایند.
اعتبار و معتبر
اعتبار بدون معتبر، بیارزش است و باید به نفسالامر متکی باشد. اعتبار، چونان چکی که بدون پشتوانه مالی بیارزش است، تنها با اتکا به واقعیت معنا مییابد.
درنگ: اعتبار بدون معتبر، بیارزش است و باید به نفسالامر متکی باشد.
مثال چک معتبر
چک معتبر، اعتباری است که به پشتوانه مالی وابسته است. این مثال، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، اهمیت پشتوانه واقعی در اعتبارهای فلسفی را نشان میدهد.
درنگ: چک معتبر، اعتباری است که به پشتوانه واقعی وابسته است.
جمعبندی بخش ششم
تقدم و تأخر، بدون ملاکهای حقیقی یا اعتباری، بیمعنایند. اعتبار، تنها با اتکا به نفسالامر ارزش مییابد، و مثال چک معتبر، این اصل را روشن میسازد. این بخش، اهمیت پشتوانه واقعی در تحلیلهای فلسفی را تأکید میکند.
بخش هفتم: اوصاف حق تعالی و معقول ثانی فلسفی
آیه قرآنی در باب اوصاف حق
قرآن کریم در سوره فاطر، آیه ۲۸ میفرماید: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ [مطلب حذف شد] : «از میان بندگان خدا، تنها دانشمنداناند که از او میترسند»). این آیه، چونان نوری که تاریکی را میشکافد، به رابطه میان علم و خشیت الهی اشاره دارد.
درنگ: آیه إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ به رابطه علم و خشیت الهی اشاره دارد.
عینیت اوصاف حق
اوصاف حق، مانند تقدم، عین ذات اوست و بدون ذات معنا ندارد. این عینیت، چونان وحدتی که میان نور و منبع آن برقرار است، اوصاف الهی را از استقلال جدا میسازد.
درنگ: اوصاف حق تعالی، مانند تقدم، عین ذات اوست.
نقد خلط مفاهیم
خلط میان ذات و وصف، مانند تقدم و المتقدم، به ابهام در تحلیلهای فلسفی منجر میشود. این خلط، چونان خطایی در نقشهکشی، تحلیل را از مسیر حقیقت دور میکند.
درنگ: خلط میان ذات و وصف، تحلیلهای فلسفی را به ابهام میکشاند.
جمعبندی بخش هفتم
اوصاف حق تعالی، مانند تقدم، عین ذات اوست و بدون موصوف بیمعناست. آیه قرآنی فاطر: ۲۸، رابطه علم و خشیت را روشن میسازد، و نقد خلط مفاهیم، اهمیت تمایز میان ذات و وصف را تأکید میکند. این بخش، با تکیه بر اوصاف الهی، تحلیلهای فلسفی را به حقیقت نزدیکتر میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۵۷۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر تقسیمات وجودی و مفاهیم تقدم، تأخر و معیت، به تبیین روشمند این مفاهیم در چارچوب فلسفه سینوی پرداخته است. تقدم و تأخر، بهعنوان اوصاف وجودی، پیشنیاز تحلیل حدوث و قدماند و بدون ملاکهای حقیقی یا اعتباری بیمعنایند. معیت، بهعنوان حالتی مکمل، روابط هممرتبه را تبیین میکند. روششناسی ابنسینا در شفا، با تمرکز بر المتقدم و المتأخر، تحلیلها را از مفاهیم انتزاعی به موصوفات واقعی سوق داده و در آثار علامه طباطبایی بازتاب یافته است.
مثالهایی چون امام و مأموم، اعداد، زمان و پدر و پسر، نسبیت و تضايف این مفاهیم را روشن میسازند. اوصاف معقول ثانی فلسفی، مانند تقدم و ابوت، بدون موصوف بیمعنایند و اعتبار، تنها با اتکا به نفسالامر ارزش مییابد. آیه إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ از قرآن کریم، رابطه علم و خشیت الهی را تبیین کرده و اوصاف حق را عین ذات او میداند. این تحلیل، با حفظ تمامی جزییات درسگفتار، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم فلسفی با رویکردی استدلالی و روشمند، تا حقیقت هستی چونان نوری درخشان در برابر دیدگان پژوهشگران آشکار شود.
با نظارت صادق خادمی