در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 574

متن درس





تحلیل و تبیین مفاهیم قوه و فعل در فلسفه اسلامی

تحلیل و تبیین مفاهیم قوه و فعل در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۴)

مقدمه

این نوشتار به بررسی عمیق و تفصیلی مفاهیم بنیادین قوه و فعل در فلسفه اسلامی می‌پردازد که از درس‌گفتار شماره ۵۷۴ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، استخراج شده است. این درس‌گفتار، با رویکردی نقادانه به روش‌شناسی سنتی فلسفه در حوزه‌های علمیه، بر ضرورت تحول در این علم تأکید دارد و با تکیه بر آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های علامه طباطبایی، تمایز میان حکمت عینی و فلسفه مفهومی را تبیین می‌کند.

بخش نخست: پیشینه و اهمیت قوه و فعل در فلسفه اسلامی

مفهوم قوه و فعل

مفاهیم قوه و فعل، از ارکان بنیادین فلسفه اسلامی‌اند که به ترتیب به امکان بالقوه و تحقق بالفعل اشاره دارند. قوه، استعداد وجودی یک شیء برای تحول و شدن است، در حالی که فعل، تجلی آن استعداد در ظرف وجود خارجی است. این دو مفهوم، چونان دو بال پرنده‌ای که در آسمان هستی پرواز می‌کند، حرکت و تحول عالم را تبیین می‌کنند.

درنگ: قوه و فعل، محور تحلیل تحولات وجودی‌اند و در فلسفه اسلامی، به‌عنوان ابزارهایی برای فهم حرکت و شدن در عالم هستی به کار می‌روند.

تعریف قوه و فعل از منظر علامه طباطبایی

استاد فرزانه، با استناد به علامه طباطبایی، قوه را امکانی تعریف می‌کنند که پیش از تحقق بالفعل در ظرف خارج حضور دارد، و فعل را وجودی می‌دانند که با آثار مطلوب خود در عالم خارج متجلی می‌شود. به بیان دیگر، قوه، چونان بذری در خاک وجود است که استعداد شکوفایی دارد، و فعل، گل شکفته‌ای است که در باغ هستی به ظهور می‌رسد.

این تعریف، قوه را از مفهومی ذهنی به واقعیتی خارجی ارتقا می‌دهد. برخلاف دیدگاه‌های ذهن‌گرایانه، قوه نه صرفاً یک امکان ذهنی، بلکه استعدادی وجودی است که در ظرف خارج حضور دارد و منتظر ظهور بالفعل است.

درنگ: قوه، استعدادی وجودی است که در ظرف خارج حضور دارد و فعل، تحقق آن استعداد با آثار مطلوب در عالم هستی است.

وجود خارجی قوه و فعل

استاد فرزانه تأکید دارند که قوه، وجودی خارجی دارد و صرفاً مفهومی ذهنی نیست. این دیدگاه، قوه را از انتزاعات ذهنی جدا کرده و آن را به‌عنوان بخشی از حقیقت وجودی معرفی می‌کند. انسان، به‌عنوان مثال، نسبت به گذشته و آینده خود فعلیت دارد، به‌گونه‌ای که تمام تعینات وجودی او در ظرف هستی حاضرند.

«وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا [مطلب حذف شد] : «و در خود شما [نشانه‌هایی است]، آیا نمی‌بینید؟»

این آیه از قرآن کریم، به حضور تمام حقایق وجودی در انسان اشاره دارد. انسان، چونان عالم اکبری است که تمام تعینات هستی در او بالقوه موجودند.

مثال آب و هوا در تبیین قوه و فعل

استاد فرزانه، با استناد به مثال آب و هوا، تحولات وجودی را تبیین می‌کنند. آب، زمانی که بالفعل آب است، بالقوه هوا است؛ و هنگامی که به هوا تبدیل می‌شود، هوا بالفعل و آب بالقوه می‌گردد. این مثال، به تبدلی بودن عناصر اشاره دارد که برخلاف تحولات ترتیبی (مانند نطفه به علقه)، تقدم رتبی ندارند.

با این حال، استاد نقدی بر این مثال وارد می‌کنند که آب و هوا، به دلیل فقدان ترتیب رتبی، نمی‌توانند به‌خوبی تحولات قوه و فعل را تبیین کنند. برخلاف نطفه که به علقه و سپس مضغه تحول می‌یابد و بازگشت آن به نطفه دشوار است، آب و هوا قابلیت تبدیل متقابل دارند و بطلان قوه در آن‌ها معنا ندارد.

درنگ: تحولات تبدلی، مانند آب و هوا، فاقد ترتیب رتبی‌اند و نمی‌توانند به‌طور کامل قوه و فعل را تبیین کنند، برخلاف تحولات ترتیبی مانند نطفه و علقه.

بخش دوم: نقد روش‌شناسی سنتی فلسفه اسلامی

ضرورت تحول در روش فلسفی

استاد فرزانه با نقدی صریح، روش‌شناسی سنتی فلسفه اسلامی در حوزه‌های علمیه را به چالش می‌کشند. این روش، به دلیل تکیه بر تقلید و ذهن‌گرایی، از پویایی لازم برای تعامل با فلسفه جهانی برخوردار نیست. فلسفه‌ای که در بند تکرار آرای پیشینیان باشد، چونان پرنده‌ای است که بال‌هایش در قفس تقلید بسته شده و از پرواز در آسمان حقیقت بازمانده است.

درنگ: روش فلسفی سنتی در حوزه‌ها، به دلیل تقلید و ذهن‌گرایی، از پویایی و تأثیرگذاری جهانی محروم مانده است.

نقد تقلید و ذهن‌گرایی

تقلید و ذهن‌گرایی، دو مانع اصلی در مسیر رشد فلسفه اسلامی‌اند. تقلید، فلسفه را در شیارهای پنهان و غیرجذاب قرار داده و ذهن‌گرایی، با تمرکز بر مفاهیم انتزاعی، آن را از مصادیق خارجی دور کرده است. این دو، چونان سایه‌هایی سنگین بر نور فلسفه افتاده‌اند و مانع از درخشش آن در گفت‌وگوی جهانی شده‌اند.

جهان امروز، به فیلسوفانی که ایده‌های نو و کاربردی ارائه می‌دهند، روی خوش نشان می‌دهد. استاد فرزانه اشاره می‌کنند که حتی در کشورهای کمتر شناخته‌شده، فیلسوفانی ظهور می‌کنند که آثارشان به دلیل عمق و نوآوری، دست‌به‌دست می‌شود. اما فیلسوفان معاصر ایرانی، برخلاف پیشینیانی چون ابن‌سینا و ملاصدرا، نتوانسته‌اند جایگاهی جهانی بیابند.

درنگ: تقلید و ذهن‌گرایی، فلسفه اسلامی را از عینی بودن و تعامل با جهان محروم کرده و مانع از جهانی شدن آن شده است.

مقایسه با فقه و اصول

استاد فرزانه، فلسفه سنتی حوزه‌ها را با فقه و اصول مقایسه می‌کنند و تأکید دارند که فلسفه، به دلیل تقلید بیش‌تر، از این دو علم سنتی‌تر است. فقه و اصول، به دلیل حمایت مذهبی و آزادی نسبی، پویایی بیشتری داشته‌اند، در حالی که فلسفه، به دلیل محدودیت‌های فرهنگی و مخفی‌کاری، در تقلید باقی مانده است.

فیلسوفان حوزه‌ها، اغلب افرادی ساده و مؤمن بودند که به حفظ و انتقال متون بسنده کردند. این محدودیت‌ها، چونان زنجیری بر پای فلسفه، مانع از نوآوری و نقد شده و آن را به حاشیه رانده است.

درنگ: فلسفه در حوزه‌ها، به دلیل تقلید و محدودیت‌های فرهنگی، از فقه و اصول سنتی‌تر است و پویایی کمتری دارد.

بخش سوم: حکمت عینی در برابر فلسفه مفهومی

تمایز حکمت و فلسفه

استاد فرزانه، با استناد به قرآن کریم، حکمت را فلسفه‌ای عینی و وجودی می‌دانند که با مصادیق خارجی سروکار دارد، در مقابل فلسفه مفهومی که به انتزاعات ذهنی محدود است. حکمت، چونان جویباری زلال است که از چشمه حقیقت سرچشمه می‌گیرد و به واقعیت‌های عالم می‌پیوندد.

«أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ [مطلب حذف شد] : «كتابى است كه آياتش استوار شده، سپس از جانب حكيمى دانا به روشنى بيان شده است.»

این آیه از قرآن کریم، به استواری و وضوح حکمت عینی اشاره دارد که با تحلیل وجودی و مصداقی، حقایق را تبیین می‌کند.

درنگ: حکمت عینی، برخلاف فلسفه مفهومی، با مصادیق خارجی و حقایق وجودی سروکار دارد و در قرآن کریم با استواری و وضوح توصیف شده است.

نقد خلط مفهوم و مصداق

یکی از مشکلات اصلی فلسفه سنتی، خلط میان مفهوم و مصداق است. مفاهیم ماهوی، مانند ماهیت و جوهر، به دلیل انتزاعی بودن، نمی‌توانند محور فلسفه باشند. فلسفه باید با ابزار مفهوم، به تحلیل مصادیق عالم هستی بپردازد و از ذهن‌گرایی فاصله بگیرد.

استاد فرزانه تأکید دارند که مفهوم، تنها ابزاری برای فهم مصادیق است و نه هدف اصلی فلسفه. فلسفه‌ای که به مفاهیم ذهنی بسنده کند، چونان نقاشی است که تنها سایه‌ها را به تصویر می‌کشد و از حقیقت اشیا غافل می‌ماند.

درنگ: خلط مفهوم و مصداق، فلسفه را از تحلیل وجودی دور کرده و به انتزاعات ذهنی محدود ساخته است.

نقد ماهیت‌گرایی و جوهر و عرض

استاد فرزانه، مفاهیم ماهیت، جوهر و عرض را به دلیل انتزاعی بودن، ناکارآمد می‌دانند. این مفاهیم، چونان ابزارهای کهنه‌ای هستند که نمی‌توانند حقیقت وجود را به‌درستی بازنمایی کنند. فلسفه وجودی، با تمرکز بر وحدت هستی، از این مفاهیم فاصله می‌گیرد و تمام تعینات را در یک حقیقت واحد جمع می‌کند.

وجود، چونان عدل پنبه‌ای است که تمام مراتب و تعینات در آن جمع شده‌اند. تصور یک ذره با هزاران مرتبه وجودی، چالش‌برانگیز است، اما این چالش، به پیچیدگی و عظمت فلسفه وجودی اشاره دارد.

درنگ: ماهیت، جوهر و عرض، به‌عنوان مفاهیم انتزاعی، در فلسفه وجودی جایگاهی ندارند و وجود، تنها حقیقت واقعی است.

بخش چهارم: وحدت وجود و جایگاه انسان در هستی

وحدت وجود و تعینات

استاد فرزانه، هستی را یک حقیقت سرایان می‌دانند که تمام تعینات، از قرب تا بعد، در آن حضور دارند. هر شیء، چونان آینه‌ای است که تمام حقایق هستی را در خود بازمی‌تاباند. این دیدگاه، به اصل «کل شیء فی کل شیء» اشاره دارد که هر ذره، حامل تمام حقیقت وجود است.

«اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ [مطلب حذف شد] : «كتاب خود را بخوان، كافى است كه امروز خودت حسابگر خويش باشى.»

این آیه از قرآن کریم، به فعلیت وجودی انسان در قیامت اشاره دارد که تمام اعمال و تعینات او در وجودش حاضرند.

درنگ: هستی، یک حقیقت واحد است که تمام تعینات وجودی در آن جمع شده‌اند و انسان، به‌عنوان عالم اکبر، حامل تمام حقایق است.

مثال گوشی موبایل

استاد فرزانه، با اشاره به گوشی موبایل به‌عنوان مصداقی از حضور تمام حقایق در یک شیء، به معجزه وجودی اشاره می‌کنند. این شیء ساده، چونان جهانی کوچک است که تمام علوم و معارف را در خود جای داده و پیچیدگی مراتب وجودی را نشان می‌دهد.

درنگ: گوشی موبایل، به‌عنوان مصداقی از حضور تمام حقایق در یک شیء، معجزه وجودی و وحدت هستی را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: ضرورت اتصال فلسفه به وجود

فلسفه عینی و حکمت

استاد فرزانه تأکید دارند که فلسفه باید به وجود متصل شود و از مفاهیم ذهنی فاصله بگیرد. فلسفه عینی، همان حکمت است که با تحلیل خارجی، حقیقت را بازمی‌یابد. این دیدگاه، فلسفه را از خیال‌پردازی ذهن‌گرایانه نجات داده و به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

ابن‌سینا، فلسفه را صیروره انسان به سوی عالم عینی تعریف کرده است. این تعریف، فلسفه را ابزاری برای فهم واقعیت می‌داند که باید انسان را به حقیقت وجود رهنمون کند.

درنگ: فلسفه عینی، با اتصال به وجود و تحلیل مصادیق خارجی، به حکمت تبدیل می‌شود و از ذهن‌گرایی فاصله می‌گیرد.

نقش ابزاری اندیشه

اندیشه، در فلسفه، تنها ابزاری برای تحلیل مصادیق خارجی است و نه محتوای اصلی. فلسفه‌ای که به مفاهیم ذهنی بسنده کند، چونان کشتی‌ای است که در ساحل ذهن لنگر انداخته و از دریای وجود دور مانده است.

درنگ: اندیشه، ابزاری برای تحلیل مصادیق خارجی است و فلسفه باید به حقیقت وجود متصل شود، نه به مفاهیم ذهنی.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۵۷۴ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقدی عمیق بر روش‌شناسی سنتی فلسفه اسلامی، به ضرورت تحول در این علم دعوت می‌کند. تأکید بر حکمت عینی در برابر فلسفه مفهومی، نقد تقلید و ذهن‌گرایی، و تحلیل وجودی قوه و فعل، این درس‌گفتار را به اثری برجسته تبدیل کرده است. با تکیه بر آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های علامه طباطبایی، این نوشتار فلسفه را به تحلیل مصادیق خارجی و اتصال به حقیقت وجود فرا می‌خواند. این اثر، چونان چراغی است که راه را برای بازسازی فلسفه اسلامی در راستای پویایی و تعامل جهانی روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی