در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 575

متن درس





مشروعیت قدرت در اندیشه دینی

مشروعیت قدرت در اندیشه دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسۀ ۵۷۵)

دیباچه: درآمدی بر مشروعیت قدرت در فلسفۀ سیاسی اسلامی

بحث مشروعیت قدرت، چونان گوهری در کانون فلسفۀ سیاسی و دینی می‌درخشد و پیوندی عمیق با مفاهیم اقتدار، حاکمیت و عدالت دارد. این موضوع در اندیشۀ اسلامی، به‌ویژه در پرتو رابطۀ میان قوه، فعلیت و مشروعیت الهی، از جایگاهی بس والا برخوردار است. قدرت، چونان رودی خروشان، تنها در بستر مشروعیت الهی به سوی خیر عمومی و عدالت جاری می‌شود؛ بی‌آن، به ورطۀ استبداد فرومی‌غلتد. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسۀ ۵۷۵، چارچوبی نظری برای تبیین مشروعیت قدرت ارائه می‌دهد. با استناد به آیات قرآن کریم و نمونه‌های تاریخی انبیا و اولیای الهی، این متن به کاوش در ابعاد فلسفی و کاربردی این مفهوم می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین مفاهیم بنیادین قوه، فعلیت و قدرت

تمایز مفهومی قوه، فعلیت و قدرت

در فلسفۀ اسلامی، قوه به معنای استعداد و توانایی بالقوه است که در صورت تحقق، به فعلیت می‌رسد. قدرت، چونان میوه‌ای رسیده از این فعلیت، توانایی عملی و تأثیرگذاری در عرصۀ اجتماعی و سیاسی را در بر می‌گیرد. این تمایز، چونان کلیدی برای گشودن درهای فهم مشروعیت قدرت عمل می‌کند. در نگاه فیلسوفان اسلامی، مانند ابن‌سینا و ملاصدرا، قوه و فعل دو مرحلۀ وجودی در حرکت جوهری‌اند. قدرت، نمود عینی فعلیت است کهFran که در عرصۀ اجتماعی و سیاسی، به‌صورت اقتدار و حاکمیت تجلی می‌یابد. این تعریف، قدرت را از توانایی صرفاً بالقوه متمایز کرده و آن را نیرویی عملیاتی و تأثیرگذار می‌نمایاند.

درنگ: قدرت، تجلی فعلیت قوه است که در عرصۀ اجتماعی به اقتدار و حاکمیت تبدیل می‌شود و از توانایی بالقوه متمایز است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین تمایز میان قوه، فعلیت و قدرت، زمینۀ نظری لازم برای فهم مشروعیت قدرت را فراهم آورد. این مفاهیم، چونان پایه‌های استواری، چارچوب تحلیل فلسفی مشروعیت را شکل می‌دهند و راه را برای بررسی عمیق‌تر این موضوع در اندیشۀ دینی هموار می‌کنند.

بخش دوم: مشروعیت قدرت و پیوند آن با الوهیت

مفهوم مشروعیت و اهمیت آن

مشروعیت قدرت، جوهرۀ توجیه الهی و عقلانی اعمال قدرت در عرصۀ حاکمیت است. برخلاف قدرت خام، که چونان شمشیری بی‌غلاف به استبداد می‌انجامد، مشروعیت به ارتباط با مبدأ الهی وابسته است. در فلسفۀ سیاسی اسلامی، از دیدگاه متفکرانی چون فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی، مشروعیت قدرت با حکمت الهی و تنفیذ خداوند پیوند دارد. این پیوند، قدرت را از حالت مادی محض به سطحی متعالی ارتقا می‌دهد که با خیر عمومی و عدالت هم‌راستاست.

درنگ: مشروعیت، قدرت را از زور و استبداد متمایز کرده و آن را به نیرویی در خدمت خیر عمومی و عدالت بدل می‌سازد.

مشروعیت الهی و ولایت

مشروعیت قدرت در اولیای الهی از طریق تنفیذ الهی و ارتباط با خداوند، که در اصطلاح «جهت الی‌الرب» خوانده می‌شود، حاصل می‌گردد. این ارتباط، مشروعیت را به منزلۀ نوری الهی در دل اقتدار می‌تاباند. در فلسفۀ اسلامی، این مفهوم با «ولایت» گره خورده است؛ ولایتی که نیابت از خداوند در هدایت و مدیریت جامعه را بر عهده دارد. قرآن کریم در آیه‌ای از سورۀ یوسف این مفهوم را به‌روشنی نشان می‌دهد:

﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾

(یوسف گفت: «مرا بر خزانه‌های این سرزمین بگمار، که من نگهبان و [مطلب حذف شد] ). یوسف در این آیه نه‌تنها اقتدار خود را نشان می‌دهد، بلکه با تأکید بر صفات «حفیظ» (نگهبان) و «علیم» (دانا)، مشروعیت الهی خود را نیز اثبات می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

مشروعیت قدرت، چونان پلی میان قدرت و الوهیت، از طریق تنفیذ الهی و ولایت اولیای خدا تحقق می‌یابد. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم و آرای فیلسوفان اسلامی، نشان داد که مشروعیت، قدرت را به نیرویی در خدمت عدالت و هدایت الهی تبدیل می‌کند.

بخش سوم: تقسیم‌بندی چهارگانۀ قدرت و مشروعیت

چهار دسته‌بندی قدرت و مشروعیت

قدرت و مشروعیت در چهار دسته تقسیم‌بندی می‌شوند:

  1. واجدان قدرت و مشروعیت (اولیای الهی): انبیا و اولیای الهی که هم اقتدار تکوینی و تشریعی دارند و هم از مشروعیت الهی برخوردارند.
  2. فاقدان قدرت و مشروعیت (مردم عادی): شهروندانی که فاقد اقتدار و مشروعیت در عرصۀ حاکمیت‌اند.
  3. واجدان قدرت بدون مشروعیت (زورمداران): کسانی که قدرت دارند، اما مشروعیت الهی ندارند، مانند ظالمان.
  4. مدعیان مشروعیت بدون قدرت: کسانی که ادعای مشروعیت دارند، اما فاقد اقتدار عملی‌اند.

این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای راهنما، انواع حاکمیت را در تاریخ و جوامع اسلامی ترسیم می‌کند. تنها اولیای الهی، به دلیل پیوند با مبدأ الهی، از هر دو وجه قدرت و مشروعیت برخوردارند.

درنگ: اولیای الهی، به دلیل برخورداری از اقتدار تکوینی و تشریعی و مشروعیت الهی، یگانه مصداق کامل رهبری مشروع‌اند.

ناممکن بودن مشروعیت بدون قدرت

ادعای مشروعیت بدون قدرت، چونان سایه‌ای بی‌جسم، از نظر فلسفی و دینی فاقد اعتبار است. مشروعیت بدون توانایی عملی، صرفاً ادعایی خیالی است. قدرت بدون مشروعیت به استبداد می‌انجامد، اما مشروعیت بدون قدرت نیز به کاستی منجر می‌شود. این اصل، با نمونه‌های تاریخی انبیا، که همگی از اقتدار و مشروعیت برخوردار بودند، تأیید می‌شود.

درنگ: مشروعیت بدون قدرت، به دلیل فقدان اثرگذاری عملی، ادعایی بی‌اعتبار و خیالی است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با ارائۀ تقسیم‌بندی چهارگانه، چارچوبی روشن برای تحلیل انواع حاکمیت ارائه داد. اولیای الهی، به‌عنوان تنها واجدان قدرت و مشروعیت، الگویی کامل برای رهبری مشروع‌اند، درحالی‌که فقدان قدرت، مشروعیت را به ادعایی بی‌اثر بدل می‌کند.

بخش چهارم: ویژگی‌های رهبری مشروع

شروط سه‌گانۀ رهبری

رهبری مشروع، چونان ستونی استوار، بر سه پایۀ اساسی استوار است: آگاهی (علم و دانایی)، سلامت (عدالت و تقوا)، و قدرت (اقتدار و توانایی عملی). فقدان هر یک از این شروط، صلاحیت رهبری را مخدوش می‌سازد. آگاهی، چونان مشعلی راهنما، مسیر هدایت را روشن می‌کند؛ سلامت، چونان سپری، از انحراف و ظلم جلوگیری می‌کند؛ و قدرت، چونان بازویی توانمند، اجرای عدالت را ممکن می‌سازد.

درنگ: رهبری مشروع، نیازمند آگاهی، سلامت و قدرت است؛ فقدان هر یک، صلاحیت رهبری را زیر سؤال می‌برد.

نقد شروط سنتی مرجعیت

شروط سنتی مرجعیت، یعنی اجتهاد و عدالت، بدون در نظر گرفتن قدرت، ناکافی‌اند. مرجعیت بدون اقتدار، چونان کشتی بی‌جهت در دریای طوفانی، توانایی مدیریت جامعه را ندارد. این نقد، ضرورت بازنگری در معیارهای مرجعیت را در حوزه‌های علمیه مطرح می‌کند، زیرا فقدان قدرت، مراجع را از تأثیرگذاری مؤثر بازمی‌دارد.

اقتدار انبیا در قرآن کریم

انبیای الهی، مانند یوسف، سلیمان، داوود و موسی، همگی از اقتدار تکوینی و تشریعی برخوردار بودند. اقتدار تکوینی، در معجزات و توانایی تأثیر در نظام هستی، و اقتدار تشریعی، در هدایت و قانون‌گذاری، نمود می‌یافت. به‌عنوان مثال، یوسف در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾

(یوسف گفت: «مرا بر خزانه‌های این سرزمین بگمار، که من نگهبان و [مطلب حذف شد] ). این آیه، اقتدار یوسف را در کنار علم و سلامت او نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر شروط سه‌گانۀ رهبری و نقد شروط سنتی مرجعیت، بر ضرورت اقتدار در کنار آگاهی و سلامت تأکید کرد. نمونه‌های قرآنی، مانند یوسف، نشان‌دهندۀ الگوی کامل رهبری مشروع با ترکیب این سه شرط‌اند.

بخش پنجم: نقد تاریخی و معاصر مشروعیت و قدرت

زورمداران: قدرت بدون مشروعیت

زورمداران، که در قرآن کریم فرعون نمونۀ بارز آنهاست، دارای قدرت‌اند، اما فاقد مشروعیت الهی. قرآن کریم دربارۀ فرعون می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا﴾

(همانا فرعون در زمین سرکشی کرد و مردم آن را به گروه‌ها تقسیم نمود – سورۀ [مطلب حذف شد] ). این آیه، قدرت عظیم فرعون را در کنار سرکشی و ظلم او نشان می‌دهد.

درنگ: زورمداران، با وجود قدرت، به دلیل فقدان مشروعیت الهی، به ظلم و ستم فرومی‌غلتند.

نقد مدعیان مشروعیت بدون قدرت

مدعیان مشروعیت بدون قدرت، چونان پرندگانی بی‌بال، ادعاهایی خیالی و بی‌اعتبار دارند. این گروه، که گاه در جریان‌های عرفانی و صوفیانه دیده می‌شوند، با عناوینی چون «ولی امر» یا «شاه»، بدون اقتدار عملی، به گمراهی جامعه می‌انجامند. این نقد، بر کاستی ادعاهای بدون پشتوانۀ عملی تأکید دارد.

نقد فقدان قدرت در علمای دورۀ غیبت

در دورۀ غیبت، فقدان اقتدار در میان برخی علما، به ضعف و کاستی در مدیریت جامعه انجامیده است. این مشکل، در هر دو جریان شیعه و سنی، به حاشیه‌نشینی علما و ناتوانی در تأثیرگذاری منجر شده است. این نقد، بر ضرورت بازنگری در ساختارهای سنتی مرجعیت تأکید دارد.

نقد ساختارهای سنتی تقلید

ساختار سنتی تقلید، که بر التزام به رساله‌های فقهی بدون توجه به اقتدار تأکید دارد، چونان درختی بی‌ریشه، ناکارآمد است. تقلید، به معنای عمل و حرکت، نیازمند اقتدار عملی است و علم و عدالت به‌تنهایی کافی نیست. این نقد، بازتعریف تقلید را به‌عنوان عملی اجتماعی و پویا ضروری می‌داند.

درنگ: تقلید، به‌عنوان عملی اجتماعی، بدون اقتدار عملی، ناکارآمد و فاقد اعتبار است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد زورمداران، مدعیان مشروعیت بدون قدرت، و ساختارهای سنتی تقلید، بر ضرورت اقتدار در کنار علم و سلامت تأکید کرد. فقدان قدرت، چه در علمای دورۀ غیبت و چه در جریان‌های عرفانی، به کاستی و گمراهی انجامیده است.

جمع‌بندی نهایی: چارچوبی برای مشروعیت قدرت

این نوشتار، با تبیین مشروعیت قدرت در اندیشۀ دینی، چارچوبی فلسفی و دینی برای فهم رابطۀ قدرت، مشروعیت و اقتدار ارائه داد. تقسیم‌بندی چهارگانۀ قدرت و مشروعیت نشان داد که تنها اولیای الهی، با برخورداری از اقتدار تکوینی و تشریعی و مشروعیت الهی، قادر به رهبری مشروع‌اند. شروط سه‌گانۀ آگاهی، سلامت و قدرت، معیارهای اساسی صلاحیت رهبری‌اند و فقدان هر یک، به کاستی می‌انجامد. نقد شروط سنتی مرجعیت و ساختار تقلید، بر ضرورت بازنگری در این مفاهیم تأکید کرد. نمونه‌های قرآنی، مانند سیرۀ یوسف، سلیمان و داوود، الگوهای کامل رهبری مشروع را نشان می‌دهند. این تحلیل، نه‌تنها به فهم عمیق‌تر مفاهیم فلسفی و دینی یاری می‌رساند، بلکه راهنمایی برای ارزیابی صلاحیت رهبران در جوامع اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی