در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 577

متن درس





کتاب تحلیل فلسفی ماهیت علم و علم قدرتی در حوزه‌های علمیه

تحلیل فلسفی ماهیت علم و علم قدرتی در حوزه‌های علمیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۷)

دیباچه

در گستره معرفت‌شناسی اسلامی و فلسفه علم، موضوع ماهیت علم و جایگاه آن در حوزه‌های علمیه از مسائل بنیادین و تعیین‌کننده است. این موضوع، به‌ویژه در پیوند با تمایز علوم حوزوی و دانشگاهی و نقش علم در ایجاد اقتدار و تأثیرگذاری اجتماعی، اهمیتی دوچندان می‌یابد. درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر مفهوم علم قدرتی و ضرورت بازتعریف ساختار علمی حوزه‌ها، چارچوبی نظری برای بازاندیشی در نقش این نهادها ارائه می‌دهد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار شماره ۵۷۷ و تحلیل‌های تفصیلی آن، به تبیین ماهیت علم، ضرورت تدوین نظام علمی در حوزه‌ها، و تمایز وظایف میان حوزه و دانشگاه می‌پردازد.

بخش نخست: شناسایی ماهیت علم و علم قدرتی

ضرورت شناسایی ماهیت علم

شناسایی ماهیت علم، به‌عنوان پیش‌نیاز هرگونه فعالیت علمی در حوزه‌های علمیه، از اهمیت بنیادین برخوردار است. علم، فراتر از تعاریف کلی و انتزاعی مانند «نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»، باید به‌صورت یک مقوله مشخص و عملیاتی تعریف شود. این تعریف، نه‌تنها به تمایز میان علم واقعی و غیرعلم (خیالات) منجر می‌شود، بلکه ویژگی‌های علم قدرتی را نیز مشخص می‌کند. علم قدرتی، در این چارچوب، به علمی اطلاق می‌شود که توانایی تأثیرگذاری عملی در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی را داراست. بدون شناخت دقیق ماهیت علم، فعالیت‌های حوزه‌ها به مجموعه‌ای از معلومات پراکنده و غیرمؤثر تبدیل می‌شود که از شأن علمی به دور است.

درنگ: شناسایی ماهیت علم، به‌عنوان پایه‌ای برای تدوین نظام علمی در حوزه‌ها، پیش‌نیازی ضروری برای تولید علم قدرتی و تأثیرگذار است.

تدوین ساختار علمی در حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه، برای ایفای نقش مؤثر در تولید علم، نیازمند ساختاری نظام‌مند هستند که ماهیت علم، علم قدرتی، و تمایز آن از غیرعلم را مشخص کند. این ساختار، باید به‌گونه‌ای طراحی شود که از پراکندگی و بی‌نظمی در فعالیت‌های علمی جلوگیری کند. فقدان چنین ساختاری، حوزه‌ها را به سوی تولید معلومات غیرمنسجم سوق می‌دهد که فاقد ارزش علمی و تأثیرگذاری عملی است. ایجاد یک نهاد تخصصی در حوزه‌ها، مشابه نظام‌های آکادمیک در دانشگاه‌ها، می‌تواند به تقویت جایگاه حوزه‌ها در تولید علم قدرتی یاری رساند.

تمایز علوم حوزوی و دانشگاهی

یکی از مسائل کلیدی در بازتعریف نقش حوزه‌های علمیه، تعیین مرز میان علوم حوزوی و دانشگاهی است. علوم حوزوی، عمدتاً به علوم نقلی (فقه، اصول، تفسیر، و حدیث) و علوم عقلی (کلام، فلسفه، و منطق) معطوف‌اند، درحالی‌که علوم دانشگاهی بر علوم تجربی و کاربردی تمرکز دارند. این تفکیک، از تداخل وظایف جلوگیری کرده و به تخصص‌گرایی و افزایش کارآمدی هر دو نهاد منجر می‌شود. حوزه‌ها باید با شناسایی دقیق حوزه‌های معرفتی خود، از موازی‌کاری با دانشگاه‌ها پرهیز کنند.

جمع‌بندی بخش نخست

شناسایی ماهیت علم و تدوین ساختار علمی در حوزه‌ها، به‌عنوان گام‌های بنیادین در مسیر تولید علم قدرتی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تمایز میان علوم حوزوی و دانشگاهی، نه‌تنها از پراکندگی و کاستی جلوگیری می‌کند، بلکه به حوزه‌ها امکان می‌دهد تا با تمرکز بر وظایف اصلی خود، نقشی مؤثر در هدایت و مدیریت جامعه ایفا کنند. این بخش، با تأکید بر ضرورت نظام‌مندی، راه را برای بازتعریف شأن علمی حوزه‌ها هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد فعالیت‌های غیرعلمی و ضرورت تمرکز بر علم قدرتی

نقد فعالیت‌های پراکنده و غیرعلمی

فعالیت‌های پراکنده و بدون برنامه در حوزه‌های علمیه، که در آن هر فرد بر اساس تمایلات شخصی به ارائه مطالب می‌پردازد، نمی‌تواند به تولید علم منجر شود. این رویکرد، حوزه‌ها را از دستیابی به علم قدرتی بازمی‌دارد و به جای علم، مجموعه‌ای از معلومات غیرمنسجم ایجاد می‌کند. چنین فعالیت‌هایی، مانند نسیمی پراکنده در دشتی وسیع، فاقد جهت و تأثیرگذاری لازم برای ایجاد تحول در جامعه است.

درنگ: فعالیت‌های پراکنده و بدون برنامه، حوزه‌های علمیه را از تولید علم قدرتی محروم کرده و به جای معرفت علمی، معلومات غیرمنسجم ایجاد می‌کند.

علم قدرتی و تأثیرگذاری عملی

علم قدرتی، به‌عنوان علمی که توانایی تبدیل به اقتدار و تأثیرگذاری عملی در جامعه را دارد، باید در حوزه‌ها شناسایی و تقویت شود. این نوع علم، که در فلسفه سیاسی اسلامی با دیدگاه فارابی در مدینه فاضله هم‌راستاست، ابزاری برای تحقق خیر عمومی و هدایت جامعه به سوی کمال است. حوزه‌های علمیه، با تمرکز بر تولید چنین علمی، می‌توانند نقشی محوری در مدیریت و هدایت جامعه ایفا کنند.

نقد فعالیت‌های غیرمرتبط

فعالیت‌های غیرمرتبط با شأن علمی حوزه‌ها، مانند پرداختن یک عالم به حرفه‌هایی نظیر دندانپزشکی، نشان‌دهنده فقدان تعریف دقیق از وظایف حوزه‌هاست. چنین فعالیت‌هایی، مانند گلی زیبا اما بی‌ریشه در خاک علم، از شأن علمی حوزه‌ها می‌کاهد و آن‌ها را از تولید علم قدرتی بازمی‌دارد. حوزه‌ها باید با تمرکز بر وظایف اصلی خود، از پراکندگی و انحراف در مسیر علمی جلوگیری کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد فعالیت‌های غیرعلمی و غیرمرتبط در حوزه‌ها، بر ضرورت تمرکز بر علم قدرتی و وظایف اصلی این نهادها تأکید دارد. حوزه‌های علمیه، با دوری از پراکندگی و فعالیت‌های غیرمرتبط، می‌توانند به مثابه چراغی فروزان در مسیر تولید علم مؤثر و تأثیرگذار عمل کنند. این بخش، با تبیین چالش‌های موجود، راه را برای اصلاح ساختار علمی حوزه‌ها هموار می‌سازد.

بخش سوم: استنادات قرآنی و الگوهای علم قدرتی

سوره یوسف و علم قدرتی

در قرآن کریم، سوره یوسف نمونه‌ای برجسته از علم قدرتی را ارائه می‌دهد. آیه ۴۲ این سوره، به خواب پادشاه و درخواست او از بزرگان برای تعبیر آن اشاره دارد:

﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ ۖ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ﴾
(و پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آن‌ها را می‌خورند، و هفت خوشه سبز و خوشه‌های دیگر خشکیده. ای بزرگان، اگر خواب را تعبیر می‌کنید، رؤیایم را [مطلب حذف شد] ).

این آیه، به توانایی یوسف علیه‌السلام در تعبیر خواب و ارائه راهکارهای عملی اشاره دارد که نمونه‌ای برجسته از علم قدرتی است. پاسخ درباریان، که خواب را «اضغاث احلام» (خواب‌های پریشان) خواندند، نشان‌دهنده نادانی و ناتوانی آن‌ها در فهم علم واقعی است:

﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ ۖ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ﴾
(گفتند: «خواب‌های پریشان است و ما به تعبیر خواب‌های [مطلب حذف شد] ).

در مقابل، پاسخ یوسف علیه‌السلام، که راهکارهای عملی برای مدیریت بحران ارائه می‌دهد، نشان‌دهنده علم قدرتی است که نه‌تنها معرفت نظری، بلکه تأثیرگذاری عملی در جامعه را نیز دربرمی‌گیرد:

﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا ۖ فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّا تَأْكُلُونَ﴾
(گفت: «هفت سال پی‌درپی کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکی که می‌خورید، [مطلب حذف شد] ).

درنگ: سیره یوسف علیه‌السلام در تعبیر خواب و ارائه راهکارهای عملی، الگویی برای حوزه‌های علمیه در تولید علم قدرتی است که قابلیت اجرا و تأثیرگذاری در جامعه را دارد.

روان‌شناسی خواب و علم قدرتی

خواب‌ها، حتی خواب‌های به‌ظاهر پریشان، می‌توانند ارزش علمی و روان‌شناختی داشته باشند. تعبیر خواب، به‌عنوان یک علم نقلی و روان‌شناختی در سیره انبیا، ابزاری برای شناسایی مشکلات روحی و روانی افراد و هدایت جامعه بوده است. این علم، با توانایی آشکارسازی لایه‌های پنهان روان آدمی، مانند نوری که تاریکی‌های درون را روشن می‌کند، به مدیریت و هدایت جامعه یاری می‌رساند.

سوره کهف و علم کاربردی ذوالقرنین

آیه ۹۶ سوره کهف، به توانایی ذوالقرنین در استفاده از علم و فناوری برای حل مشکلات اجتماعی اشاره دارد:

﴿آتُونِي زِبَرَ الْحَدِيدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا﴾
(تکه‌های آهن برایم بیاورید تا آن‌گاه که میان دو کوه برابر کرد، گفت: «بدمید» تا آن‌گاه که آن را آتش کرد، گفت: «برایم مس گداخته بیاورید تا [مطلب حذف شد] ).

این آیه، نمونه‌ای از علم قدرتی است که در سیره انبیا به کار رفته و نشان‌دهنده توانایی استفاده از علم برای حل مسائل اجتماعی و ایجاد سازه‌های عظیم است. حوزه‌ها باید این آیات را به‌عنوان الگویی برای تولید علم کاربردی مورد توجه قرار دهند.

جمع‌بندی بخش سوم

استنادات قرآنی، مانند سیره یوسف علیه‌السلام و ذوالقرنین، نشان‌دهنده علم قدرتی است که نه‌تنها معرفت نظری، بلکه تأثیرگذاری عملی در جامعه را نیز شامل می‌شود. این نمونه‌ها، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمایی برای حوزه‌های علمیه در تولید علمی هستند که قابلیت اجرا و تأثیرگذاری در جامعه را دارد. حوزه‌ها باید با الهام از این الگوها، نقش خود را در تولید علم قدرتی بازتعریف کنند.

بخش چهارم: چالش‌ها و راهکارهای اصلاح حوزه‌های علمیه

نقد روان‌شناسی دانشگاهی

روان‌شناسی دانشگاهی، به دلیل اتکا به منابع غیراسلامی و عدم تطبیق با معارف دینی، نمی‌تواند جایگزین علوم حوزوی شود. این علوم، که گاه به اشتباه از آثاری مانند غزالی و ابن‌سینا در زمینه‌های غیرمرتبط بهره می‌برند، نیازمند بازنگری و تطبیق با معارف اسلامی هستند تا پاسخ‌گوی نیازهای روان‌شناختی جامعه باشند.

تفکیک وظایف حوزه و دانشگاه

تفکیک وظایف میان حوزه و دانشگاه، از تداخل و کاستی جلوگیری می‌کند. وظایف مرتبط با علوم تجربی و فناوری، مانند ساخت سد یا نرم کردن آهن، باید به دانشگاه‌ها واگذار شود، درحالی‌که حوزه‌ها بر علوم نقلی و عقلی تمرکز کنند. این تفکیک، مانند جداسازی آب‌های زلال از گل‌آلود، به افزایش کارآمدی هر دو نهاد منجر می‌شود.

درنگ: تفکیک وظایف میان حوزه و دانشگاه، با جلوگیری از تداخل و موازی‌کاری، به تخصص‌گرایی و افزایش کارآمدی هر دو نهاد منجر می‌شود.

نقد نظام آموزشی سنتی حوزه‌ها

نظام آموزشی سنتی حوزه‌ها، مانند جامع‌المقدمات که بر صرف، نحو، منطق، و اخلاق متمرکز است، نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای علمی امروز باشد. این نظام، مانند درختی کهنسال اما فرسوده، نیازمند بازنگری و به‌روزرسانی است تا با نیازهای جامعه هماهنگ شود.

نقد فقدان انگیزه در طلاب

فقدان انگیزه و هدف مشخص در میان طلاب، ریشه در عدم تعریف دقیق ماهیت علم و وظایف حوزه‌ها دارد. این مشکل، مانند خاکی بی‌حاصل که گیاه در آن نمی‌روید، به عملکرد ضعیف طلاب منجر شده و نیازمند برنامه‌ریزی علمی و تعریف اهداف روشن است.

نقش وراثت انبیا در حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان ورثه انبیا، باید وظایف خود را در قبال آیات قرآن کریم و علوم مرتبط با آن‌ها مشخص کنند. این وظایف، شامل تولید علم قدرتی و تأثیرگذاری در جامعه است. حوزه‌ها باید با الهام از سیره انبیا، مانند یوسف و ذوالقرنین، علمی تولید کنند که قابلیت اجرا و تأثیرگذاری عملی داشته باشد.

ضرورت بازنگری در آداب‌المتعلمین

کتاب آداب‌المتعلمین، با تأکید بر آمادگی پیش از ورود به تحصیل، می‌تواند به‌عنوان راهنمایی برای اصلاح نظام آموزشی حوزه‌ها مورد توجه قرار گیرد. این کتاب، مانند مشعلی که مسیر تاریک را روشن می‌کند، راهنمایی برای افزایش کارآمدی طلاب ارائه می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

چالش‌های حوزه‌های علمیه، از جمله کاستی نظام آموزشی، فقدان انگیزه در طلاب، و تداخل وظایف با دانشگاه‌ها، نیازمند اصلاحات ساختاری و برنامه‌ریزی علمی است. حوزه‌ها، با الهام از وراثت انبیا و بازنگری در نظام آموزشی، می‌توانند به مثابه چشمه‌ای زلال، علم قدرتی تولید کنند که در خدمت جامعه و هدایت آن باشد.

بخش پنجم: قوه و فعل در تولید علم

تحلیل قوه و فعل در علم

بحث قوه و فعل، به شناسایی توان بالقوه و بالفعل حوزه‌ها در تولید علم اشاره دارد. حوزه‌ها باید توانمندی‌های خود را شناسایی کرده و به فعلیت برسانند. این فرآیند، مانند تبدیل بذری نهفته در خاک به درختی تناور، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و نظام‌مند است تا توان بالقوه حوزه‌ها به علم بالفعل تبدیل شود.

درنگ: تبدیل توان بالقوه حوزه‌ها به علم بالفعل، نیازمند شناسایی دقیق توانمندی‌ها و برنامه‌ریزی علمی است تا حوزه‌ها نقشی مؤثر در جامعه ایفا کنند.

ضرورت برنامه‌ریزی علمی

حوزه‌ها باید برنامه‌ای دقیق برای شناسایی ماهیت علم، مسیر علم، و هدف علم تدوین کنند. این برنامه‌ریزی، مانند نقشه‌ای که راه را از بیراهه جدا می‌کند، به تعیین اولویت‌های علمی و جلوگیری از پراکندگی کمک می‌کند. بدون چنین برنامه‌ای، فعالیت‌های حوزه‌ها به تکرار مکررات و مباحث غیرضروری منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

بحث قوه و فعل، چارچوبی فلسفی برای شناسایی توانمندی‌های حوزه‌ها و تبدیل آن‌ها به علم بالفعل ارائه می‌دهد. برنامه‌ریزی علمی، به‌عنوان ضرورتی اجتناب‌ناپذیر، حوزه‌ها را از فعالیت‌های فرسایشی و غیرمؤثر نجات داده و راه را برای تولید علم قدرتی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چارچوبی فلسفی و عملی برای بازتعریف نقش حوزه‌های علمیه در تولید علم قدرتی ارائه داد. با تأکید بر شناسایی ماهیت علم، تفکیک علوم حوزوی و دانشگاهی، و تدوین ساختار علمی نظام‌مند، این اثر به چالش‌های کنونی حوزه‌ها، از جمله پراکندگی، فقدان انگیزه، و کاستی نظام آموزشی، پاسخ داد. نمونه‌های قرآنی، مانند سیره یوسف علیه‌السلام و ذوالقرنین، نشان‌دهنده علم قدرتی است که نه‌تنها معرفت نظری، بلکه تأثیرگذاری عملی در جامعه را نیز شامل می‌شود. حوزه‌ها، به‌عنوان ورثه انبیا، باید با بازنگری در نظام آموزشی و برنامه‌ریزی علمی، نقش خود را در تولید علم قدرتی و هدایت جامعه ایفا کنند. این اثر، مانند نوری که در تاریکی راه را نشان می‌دهد، راهنمایی برای اصلاح ساختار حوزه‌ها و افزایش کارآمدی آن‌ها در عصر حاضر ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی