متن درس
تحلیل و تبیین اقسام تقدم و تأخر و ضرورت علم و قدرت در تحقق تکلیف
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۸۲)
دیباچه
درسگفتار شماره ۵۸۲، که در تاریخ پنجم مهرماه ۱۳۸۳ در چارچوب مباحث خارج فلسفه ایراد شده، بهدو بخش بنیادین میپردازد: نخست، کاوشی عمیق در اقسام تقدم و تأخر از منظری فلسفی، با نگاهی نقادانه به دیدگاههای پیشین و تبیین اقسام معتبر وجودی؛ و دوم، بررسی ضرورت علم و قدرت بهعنوان پیشنیازهای تحقق تکلیف اسلامی در روزگار کنونی. این درسگفتار، با تکیه بر مبانی فلسفی و آیات نورانی قرآن کریم، به نقد اهمال جوامع اسلامی در کسب علم و قدرت پرداخته و بر لزوم احیای ادراکات، اراده و توانمندیهای انسانی تأکید میورزد.
بخش نخست: کاوش در اقسام تقدم و تأخر
مفهومشناسی تقدم و تأخر
تقدم و تأخر، از مفاهیم بنیادین فلسفه وجودگرای اسلامی است که روابط میان موجودات را در مراتب هستی تبیین میکند. این مفاهیم، همچون نخی که مهرههای تسبیح را به هم پیوند میدهد، در علوم گوناگون از فلسفه تا روانشناسی و فقه کاربرد دارند. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در این درسگفتار، با نگاهی نقادانه، اقسام تقدم و تأخر را به پنج گونه معتبر تقسیم کرده و دیدگاههای پیشین را مورد بازنگری قرار دادهاند. این اقسام، که همگی ریشه در حقیقت وجود دارند، شامل تقدم وضعی، زمانی، کمالی، طبیعی و علّی است. در این میان، اقسامی نظیر تقدم ماهوی و دهری به دلیل فقدان دلیل وجودی مردود شمرده شدهاند.
درنگ: اقسام معتبر تقدم و تأخر (وضعی، زمانی، کمالی، طبیعی و علّی) همگی وجودیاند و در حقیقت هستی ریشه دارند، در حالی که تقدمهای ماهوی و دهری به دلیل فقدان مبنای وجودی مردودند. |
نقد اقسام غیرمعتبر تقدم
استاد فرزانه، با استدلالی قاطع، تقدمهای ماهوی، دهری، بالحق و بالحقیقه را به دلیل نبود دلیل وجودی رد کردهاند. تقدم ماهوی، که در فلسفه صدرایی و ابنسینایی مطرح شده، به دلیل بیاساسی مفهوم ماهیت در فلسفه وجودگرا مردود است، زیرا ماهیت، چون سایهای بر وجود، فاقد استقلال است. همچنین، تقدم دهری، هرچند واژه “دهر” در اسمای الهی به کار رفته، به دلیل عدم انطباق با مفهوم وجود، اعتباری ندارد. تقدم بالحق و بالحقیقه نیز، اگر به معنای حدوث و قدم باشد، فاقد حقیقت است، اما در معنای وجودیِ ذات حق تعالی، که متقدم و متأخر بالذات است، پذیرفتنی است. این دیدگاه، همچون کلیدی که قفل معما را میگشاید، بر وجودی بودن تقدم تأکید دارد و از مفاهیم غیروجودی فاصله میگیرد.
تبیین اقسام معتبر تقدم و تأخر
تقدم وضعی: حسی و فرضی
تقدم وضعی، که به دو گونه حسی و فرضی تقسیم میشود، به قراردادهای بشری یا ظواهر حسی وابسته است. برای نمونه، امام در محراب نسبت به مأموم متقدم است، اما اگر درِ مسجد را مبنا قرار دهیم، ممکن است ابعد باشد. این تقدم، چون جامهای که بر تن واقعیت پوشانده میشود، به اعتبار انسانی وابسته است و میتواند معکوس گردد. این انعطاف، نشاندهنده نسبی بودن تقدم وضعی است، که گاه با تقدم طبیعی نیز درآمیخته میشود، مانند تقدم نبات بر انسان نسبت به اجسام، که ریشه در طبايع وجودی دارد.
تقدم زمانی: غیرمجامع
تقدم زمانی، که به ترتیب وقوع در زمان اشاره دارد، غیرمجامع است، زیرا متأخر نمیتواند متقدم را بالقوه در خود داشته باشد. برای مثال، امروز بالفعل وجود دارد، اما دیروز نه بالفعل و نه بالقوه در آن نیست، در حالی که فردا را بالقوه در بر دارد. این ویژگی، همچون جریانی یکسویه در رودخانه زمان، تقدم زمانی را از دیگر اقسام متمایز میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که فعلیت هر لحظه، مانع از جمع شدن متقدم و متأخر در زمان میشود.
تقدم کمالی: برتری در مراتب وجود
تقدم کمالی، به برتری در کمالات وجودی، مانند شجاعت، علم یا صفا، اشاره دارد. برخلاف تقدم شرفی، که در متون فلسفی رایج است، تقدم کمالی جامعتر بوده و حتی نواقص، مانند جبن و تحور، را در بر میگیرد. شجاعت، که ریشه در حکمت نظری و معرفت دارد، هم شرفی و هم کمالی است، در حالی که جبن (ترس بدون معرفت) و تحور (بیباکی بدون معرفت) نقصاند. این تقدم، چون ستارهای در آسمان کمالات، مراتب وجودی را روشن میسازد.
درنگ: تقدم کمالی، با تکیه بر مراتب وجودی کمالات، شجاعت را از جبن و تحور متمایز میسازد، زیرا شجاعت ریشه در معرفت و حکمت دارد. |
تقدم طبیعی: علت ناقصه
تقدم طبیعی، به رابطه علت ناقصه و معلول، مانند کبریت و آتش، اشاره دارد. این تقدم، ملازمهای یکطرفه دارد: بدون علت ناقصه، معلول محقق نمیشود، اما وجود علت ناقصه بهتنهایی برای تحقق معلول کافی نیست. این رابطه، چون پلی که یک سو را میگشاید، اما به مقصد کامل نمیرسد، نشاندهنده محدودیت علت ناقصه است.
تقدم علّی: علت تامه
تقدم علّی، کاملترین نوع تقدم است که به رابطه علت تامه و معلول اشاره دارد. در این تقدم، وجود علت تامه ضرورتاً معلول را ایجاد میکند و عدم آن، معلول را منتفی میسازد. این ملازمه دوطرفه، چون رشتهای محکم که دو سوی وجود را به هم پیوند میدهد، تقدم علّی را از تقدم طبیعی متمایز میکند.
نقد دیدگاههای فلاسفه
استاد فرزانه، دیدگاههای صدرالمتألهین و ابنسینا را در باب تقدم و تأخر بررسی کردهاند. صدرا تقدم بالمرتبة را شامل بالطبع، بالعلیه، بالزمان و بالشرف میداند، اما ترتیب آن دقیق نیست. در مقابل، ابنسینا در “شفا” تنها پنج قسم معتبر (وضعی، زمانی، کمالی، طبیعی، علّی) را پذیرفته که به دلیل اتکا به دلایل وجودی، معتبرتر است. این نقد، چون تیغی که حقیقت را از باطل جدا میکند، بر لزوم دقت در طبقهبندی تأکید دارد.
وجودی بودن تقدمها
تمامی اقسام معتبر تقدم، ریشه در حقیقت وجود دارند. تقدم حق تعالی، که متقدم بالوجود و متأخر بالحقیقة است، فراتر از حدوث و قدم بوده و به ذات الهی و تجلیات آن در احدیت و واحدیت اشاره دارد. یک موجود میتواند چندین نوع تقدم، مانند زمانی، طبیعی و کمالی، داشته باشد، اما تقدم علّی تنها در صورتی محقق میشود که علت تامه باشد. این دیدگاه، چون دریچهای به سوی حقیقت وجود، روابط میان موجودات را روشن میسازد.
اشتراک لفظی یا معنوی در تقدم
پرسش از اشتراک لفظی یا معنوی در اطلاق تقدم، به واژهشناسی فلسفی مربوط است. آیا تقدم، چون واژه “عین”، معانی متعدد دارد (اشتراک لفظی) یا یک معنای واحد با مصادیق مختلف (اشتراک معنوی)؟ استاد فرزانه تأکید دارند که تشکیک در تقدم، نه در مفهوم، بلکه در مصادیق است. مفهوم تقدم واحد است، اما مصادیق آن، مانند تقدم کمالی یا زمانی، مراتب شدت و ضعف دارند. این تحلیل، چون نوری که تاریکی ابهام را میزداید، به روشنی فلسفی میافزاید.
درنگ: تشکیک در تقدم، در مصادیق وجودی است، نه در مفهوم تقدم، که این دیدگاه با فلسفه وجودگرا سازگار است. |
نقد متکلمان و کلام جدید
اختلاف فلاسفه در اطلاق تقدم، نتیجه ذهنیت غیرفلسفی متکلمان است که به نقل وابستهاند و از تحلیل عقلانی فاصله گرفتهاند. متکلمان، که در فلسفه به “ناس” تعبیر میشوند، به دلیل تکیه بر روایات و محدودیت در روش عقلانی، از فهم دقیق تقدم بازماندهاند. کلام جدید نیز، که ترکیبی ناسازگار از فلسفه و کلام است، نه فلسفه است و نه کلام، بلکه چون موجودی بیهویت، در میانه راه سرگردان است. فیلسوف، با تکیه بر عقل، آزادانه به سوی حقیقت میرود، در حالی که متکلم در بند نقل گرفتار است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست درسگفتار، با کاوشی عمیق در اقسام تقدم و تأخر، پنج قسم معتبر (وضعی، زمانی، کمالی، طبیعی، علّی) را تبیین کرده و اقسام غیرمعتبر را به دلیل فقدان مبنای وجودی رد میکند. این تحلیل، با تأکید بر وجودی بودن تقدمها، روابط میان موجودات را در مراتب هستی روشن ساخته و کاربرد آن را در علوم گوناگون، از فلسفه تا روانشناسی و فقه، نشان میدهد. این بخش، چون نقشهای دقیق، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت وجود هموار میسازد.
بخش دوم: ضرورت علم و قدرت در تحقق تکلیف
تکلیف اسلامی در عصر غیبت
استاد فرزانه تأکید دارند که امت اسلامی، حتی در عصر غیبت، تکلیف فعلی در قبال قرآن کریم و احکام الهی دارد. این تکلیف، محدود به انبیا و ائمه نیست، بلکه چون بارانی که بر همه زمین میبارد، بر همه امت واجب است. عمل به احکام و تحقق اهداف اسلامی، وظیفهای همیشگی است که از امت اسلامی مطالبه میشود.
درنگ: تکلیف اسلامی، در عصر غیبت نیز بر امت واجب است و محدود به انبیا و ائمه نیست. |
اهمال در علم و قدرت
اهمال امت اسلامی در کسب علم و قدرت، عاملی است که جوامع اسلامی را زمینگیر کرده است. فقدان علم و قدرت، اراده و اختیار امت را تضعیف کرده و به مشکلات کنونی، از فقر تا عقبماندگی، منجر شده است. این اهمال، چون سدی در برابر جریان تکامل، مانع تحقق تکلیف اسلامی شده است. استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، این وضعیت را نقض تکلیف الهی میدانند.
پیشنیازهای تکلیف
تکلیف اسلامی، بدون علم، قدرت و اختیار فعلیت نمییابد. در فقه، تکلیف مشروط به آگاهی از حکم (علم)، توانایی انجام (قدرت) و اراده آزاد (اختیار) است. فقدان این شروط، تکلیف را غیرفعال میکند. این شروط، چون پایههای بنایی عظیم، تحقق تکلیف را ممکن میسازند.
علم و قدرت فراتر از وحی
علم و قدرت، محدود به وحی، کرامت یا عصمت نیست. انسان، با تربیت و تمرین، میتواند به مراتب والای علم و قدرت دست یابد.
ضعف ادراکات انسانی
ادراکات انسانی، به دلیل عدم تربیت، ضعیف و محدود است. انسان عادی، به امور روزمره، مانند خوردن و خوابیدن، محدود میماند و از ادراکات عمیق، مانند ادراک عالم مثال، محروم است. این ضعف، مانع از تحقق توانمندیهای وجودی انسان میشود.
درنگ: علم و قدرت، فراتر از وحی و کرامت است، و با تربیت و تمرین ممکن است به مراتب بالای علم و قدرت دست یابد. |
نقد فرهنگ مصرفی
فرهنگ مصرفی، که ذهن انسان را به امور مادی محدود میکند، از ادراکات عمیق و توانمندیهای وجودی بازمیدارد. استاد فرزانه، این فرهنگ را نقد کرده و بر ضرورت تربیت ادراکی و ارادی تأکید دارند. ذهن مصرفی، چون زندانی که در بند مادیات گرفتار است، از کشف استعدادهای لایتناهی محروم میماند.
تربیت ادراکی و ارادی
تربیت ادراکی و ارادی، از کودکی آغاز میشود و ذهن را برای ادراکات عمیق و اراده قوی آماده میکند. این تربیت، چون باغبانی که نهال وجود را پرورش میدهد، استعدادهای انسانی را شکوفا میسازد. استاد فرزانه، اذکار و عرفان زودهنگام را بدون تربیت ادراکی، به توهم و یأس منجر میدانند، زیرا ذهن تربیتنشده، مانند زمینی بایر، قادر به باروری معرفت نیست.
ادراکات اولیاء
اولیاء، به دلیل ادراکات قوی، عالم مثال و ملکوت را رؤیت میکنند. این توانایی، نتیجه تربیت و تمرین است، نه صرفاً غیب. ادراکات عمیق، حتی برای غیرمؤمنان نیز ممکن است، زیرا این ظرفیت، ذاتی وجود انسان است. این دیدگاه، چون نوری که در تاریکی آگاهی میتاباند، به توانمندیهای عام انسانی اشاره دارد.
اراده و توانمندی
اراده قوی، توانمندیهای لایتناهی انسان را فعال میکند. استاد فرزانه، ارادههای روزمره، مانند خوردن و خوابیدن، را اراده حقیقی نمیدانند. اراده حقیقی، مانند نیرویی که کوه را جابهجا میکند، به اقدامات خلاق و قدرتمند منجر میشود. هیپنوتیزم، نمونهای از اراده قوی است که با تمرین، به مراتب بالاتری میرسد.
درنگ: اراده قوی، مانند مردان آهنین که ساق دست را با اراده میشکنند، توانمندیهای انسان را به مراتب بیکران میرساند. |
تجربه و موفقیت
موفقیتهای کنونی جهان، نتیجه تجربه، تمرین و تکرار است. استاد فرزانه، یأس از پیشرفت علمی، مانند انکار سفر به ماه، را نتیجه محدودیتهای فرهنگی و علمی میدانند. تجربه، با پشتوانه تلاش و پیگیری، محالات را به ممکنات تبدیل میکند، مانند سفر به ماه که زمانی محال پنداشته میشد.
نقد روشهای تربیتی کنونی
روشهای تربیتی کنونی، بهویژه در حوزهها، به محفوظات و کندر متکی است و ذهن را از خلاقیت محروم میکند. تربیت باید ذهن را آزاد کند تا استعدادها کشف شوند، مانند جستوجوگری در بیابان که گنجهای نهان را آشکار میسازد. استاد فرزانه، تربیت از کودکی را برای پرورش ادراکات و اراده ضروری میدانند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم درسگفتار، با تأکید بر ضرورت علم، قدرت و اراده بهعنوان پیشنیازهای تکلیف اسلامی، به نقد اهمال امت اسلامی در این زمینهها میپردازد. این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، از جمله آیه قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ [مطلب حذف شد] : گفت: من چیزی را دیدم که آنان ندیدند)، بر اهمیت ادراکات برتر و اراده قوی تأکید دارد. این بخش، چون آیینهای که ضعفهای کنونی را بازمیتاباند، جوامع اسلامی را به تحول در تربیت ادراکی و ارادی فرامیخواند.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۵۸۲، چون گوهری تابناک در آسمان فلسفه اسلامی، به کاوش در دو موضوع بنیادین میپردازد: اقسام تقدم و تأخر و ضرورت علم و قدرت در تحقق تکلیف اسلامی. بخش نخست، با تبیین پنج قسم معتبر تقدم (وضعی، زمانی، کمالی five, طبیعی و علّی)، بر وجودی بودن این اقسام تأکید کرده و اقسام غیرمعتبر را رد میکند. بخش دوم، با نقد اهمال امت اسلامی در کسب علم و قدرت، بر لزوم تربیت ادراکی و ارادی برای تحقق تکلیف اسلامی تأکید دارد. این درسگفتار، با ارجاع به آیات نورانی قرآن کریم و مبانی فلسفی، راهی به سوی احیای علوم قرآنی و توانمندیهای انسانی میگشاید، تا جوامع اسلامی چون عقابی تیزپرواز به سوی قلههای تعالی بال بگشایند.
با نظارت صادق خادمی |