در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 583

متن درس





تحلیل اقسام تقدم و تأخر در فلسفه اسلامی

تحلیل اقسام تقدم و تأخر در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۸۳)

دیباچه

مبحث اقسام تقدم و تأخر در فلسفه اسلامی، به مثابه یکی از ستون‌های استوار معرفت فلسفی، نقشی بی‌بدیل در تبیین روابط وجودی میان موجودات و مفاهیم ایفا می‌کند. این موضوع، که در زمره مباحث بنیادین و چالش‌برانگیز فلسفه قرار دارد، نه تنها در قلمرو حکمت نظری، بلکه در گستره علوم گوناگون نظیر روان‌شناسی، علوم اجتماعی و حتی الهیات، از اهمیتی بسزا برخوردار است. همانند رودی که سرچشمه‌اش در اعماق کوهسار معرفت است، این بحث با پیوند زدن مفاهیم وجودی به واقعیات عینی، راه را برای فهم عمیق‌تر نظام هستی هموار می‌سازد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۵۸۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل جامع اقسام تقدم و تأخر پرداخته می‌شود.

بخش نخست: تبیین مفهوم تقدم و تأخر در فلسفه اسلامی

اشتراک لفظی یا معنوی در اطلاق تقدم

بحث اقسام تقدم و تأخر با این پرسش بنیادین آغاز می‌شود که آیا واژه «تقدم» در کاربردهای گوناگونش، مانند تقدم بالطبع، بالعلیه، زمانی یا مکانی، به صورت اشتراک لفظی بر این انواع اطلاق می‌شود یا اشتراک معنوی؟ و اگر اشتراک معنوی باشد، آیا این اشتراک از نوع تواطی (تساوی در مرتبه) است یا تشکیکی (تفاوت در مرتبه)؟ این پرسش، به مثابه کلیدی است که درهای فهم ماهیت تقدم را می‌گشاید. اشتراک لفظی زمانی رخ می‌دهد که واژه‌ای برای معانی کاملاً متمایز به کار رود، مانند «عین» که هم به معنای چشم است و هم چشمه. اما در مورد تقدم، مفهوم واحد است و مصادیق آن در مراتب وجودی گوناگون تجلی می‌یابد. این دیدگاه نشان می‌دهد که تقدم یک مفهوم فلسفی یکپارچه است که در ظرف وجود مصداق می‌یابد، نه در انواع متمایز.

درنگ: تقدم یک مفهوم واحد است که در مراتب وجودی مختلف تحقق می‌یابد و اشتراک لفظی در آن راه ندارد، بلکه اشتراک معنوی است که مصادیقش در ظرف وجود ظهور می‌کنند.

نفی اشتراک لفظی در اقسام تقدم

تقدم بالطبع و تقدم بالعلیه دو مفهوم جداگانه نیستند که اشتراک لفظی داشته باشند، بلکه مصادیق یک مفهوم کلی تقدم‌اند، همان‌گونه که زید و عمرو مصادیق انسان‌اند. در فلسفه اسلامی، اشتراک لفظی مستلزم وجود انواع متمایز است، اما در بحث تقدم، همه مصادیق در ظرف وجود قرار دارند. این دیدگاه، که ریشه در وحدت مفهومی تقدم دارد، بر این نکته تأکید می‌ورزد که تقدم بالطبع (مرتبط با علت ناقصه) و تقدم بالعلیه (مرتبط با علت تامه) مراتب متفاوتی از یک مفهوم واحدند، نه دو مفهوم متمایز.

تقدم به مثابه معقول ثانی فلسفی

مفهوم تقدم، به مثابه معقول ثانی فلسفی، در ذهن عروض دارد، اما اتصاف آن در خارج است. تقدم به خودی خود در خارج وجود مستقل ندارد و قوامش به موصوف وابسته است، مانند زید که موصوف تقدم است. معقول ثانی فلسفی به مفاهیمی اطلاق می‌شود که عروضشان در ذهن است، اما اتصافشان در خارج. برای نمونه، وقتی گفته می‌شود «زید متقدم است»، زید موصوف است و تقدم صفتی است که در خارج به او متصف می‌شود، اما استقلال وجودی ندارد. این تمایز میان معقول اول (مانند زید) و معقول ثانی (مانند تقدم یا علم) در فلسفه اسلامی برای تبیین رابطه میان مفاهیم و مصادیق خارجی حیاتی است.

سه مؤلفه در تحلیل تقدم

در تحلیل تقدم، سه مؤلفه باید مورد توجه قرار گیرد: ۱) مفهوم تقدم (در ذهن)، ۲) صفت تقدم (در خارج)، و ۳) موصوف تقدم (مانند زید). صفت تقدم قائم به موصوف است و بدون آن وجود ندارد. این سه‌گانه، به مثابه تار و پود یک بافته فلسفی، ساختار تقدم را شکل می‌دهد. مفهوم تقدم در ذهن شکل می‌گیرد، صفت تقدم در خارج به موصوف متصف می‌شود، و موصوف حامل این صفت است. این تحلیل با مثال علم نیز روشن می‌شود: علم در خارج قائم به عالم است و بدون عالم تحقق نمی‌یابد.

عدم استقلال وجودی تقدم

تقدم، مانند علم، موجودی خارجی است، اما قوام آن به موصوف وابسته است و استقلال وجودی ندارد. این ویژگی، تقدم را به معقول ثانی فلسفی تبدیل می‌کند. در فلسفه اسلامی، موجودات به دو دسته قسیم (مستقل) و غیرقسیم (وابسته) تقسیم می‌شوند. تقدم، مانند صفات دیگر، غیرقسیم است و وجودش به موصوف وابسته است. این وابستگی، تفاوت میان معقول اول (موجودات مستقل) و معقول ثانی (صفات وابسته) را آشکار می‌سازد.

اشتراک معنوی و تشکیکی بودن اقسام تقدم

تقدم دارای اشتراک معنوی است، یعنی یک مفهوم واحد بر مصادیق مختلف اطلاق می‌شود، مانند علم که بر علم ریاضی، الهی و انسانی اطلاق می‌گردد. این اشتراک معنوی، نه به صورت تواطی (تساوی در مرتبه)، بلکه به صورت تشکیکی (تفاوت در مرتبه) است. برای مثال، تقدم بالعلیه (مرتبط با علت تامه) از نظر شدت وجودی و کمال بر تقدم بالطبع (مرتبط با علت ناقصه) برتری دارد. این تفاوت مراتب، نشان‌دهنده سلسله‌مراتب وجودی در اقسام تقدم است.

درنگ: اقسام تقدم به صورت تشکیکی در مراتب وجودی متفاوت ظاهر می‌شوند، و تقدم بالعلیه از نظر شدت و کمال وجودی بر تقدم بالطبع برتری دارد.

تقسیم‌بندی مصادیق تقدم

مصادیق تقدم به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱) تقدم داخل عنوان (مانند تقدم در علّیت)، و ۲) تقدم خارج عنوان (مانند تقدم بالعلیه در برابر تقدم بالطبع). تقدم داخل عنوان به مقایسه میان مصادیق یک عنوان خاص اشاره دارد، مانند مقایسه دو علت تامه از نظر شدت تأثیر. تقدم خارج عنوان به مقایسه میان انواع مختلف تقدم اشاره دارد که مراتب متفاوتی از وجود را نشان می‌دهند.

نمونه‌هایی از تقدم در علّیت و روابط خانوادگی

در تقدم داخل عنوان، مانند تقدم یک علت تامه بر علت تامه دیگر، تفاوت در مراتب کمال است، مشابه مقایسه دو عالم از نظر میزان علم. برای نمونه، فقیه‌ای که علم فقهی‌اش قوی‌تر است، تقدم علمی بر فقیه دیگر دارد، اما هر دو در عنوان «فقه» قرار دارند. در روابط خانوادگی، مانند تقدم پدر یا جد بر فرزند، تقدم می‌تواند به صورت مباشری (پدر) یا سببی (جد) باشد. این تفاوت‌ها مرتبه‌ای است و نه تواطی. شرع ممکن است پدر و جد را در یک مرتبه قرار دهد، اما از نظر فلسفی، تقدم مباشری و سببی مراتب متفاوتی دارند.

نفی تساوی در عالم وجود

در عالم وجود، هیچ دو موجودی کاملاً متساوی نیستند. حتی در مصادیق یک مفهوم، مانند تقدم یا علم، تفاوت‌های مرتبه‌ای وجود دارد. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه وجودی ملاصدرا دارد، بر تشکیک در وجود تأکید می‌کند. هیچ دو موجودی، حتی در مصادیق یک مفهوم، کاملاً برابر نیستند، زیرا هر موجود مرتبه وجودی خاص خود را دارد.

تقدم و تأخر اعتباری

تقدم و تأخر اعتباری، مانند تقدم امام بر مأموم در محراب، نیز مرتبه‌ای است و وابسته به ملاحظات عقلی و اعتباری است. این نوع تقدم، هرچند اعتباری است، ریشه در واقعیت خارجی دارد و از نظر فلسفی قابل تحلیل است. برای نمونه، تقدم مکانی امام در محراب به ملاحظات عقلایی وابسته است و مراتب خاص خود را دارد.

نقد دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا

ابن‌سینا در «شفاء» (الهیات، مقاله چهارم، ص ۳۷۴) تقدم را تشکیکی می‌داند و معتقد است که متقدم آنچه را متأخر دارد، داراست، اما متأخر همه آنچه را متقدم دارد، ندارد. ملاصدرا به این دیدگاه اشکال وارد کرده و آن را ناکافی می‌داند، زیرا رابطه میان متقدم و متأخر ممکن است پیچیده‌تر از این باشد. این نقد، عمق تحلیل فلسفی در سنت اسلامی را نشان می‌دهد.

بخش دوم: علم و قدرت به مثابه ابزار تربیت و هدایت

علم و قدرت فراتر از انحصار به انبیا

علم و قدرت، که به مثابه دو بال پرواز معرفت و تأثیرگذاری‌اند، منحصر به انبیا و اولیا نیستند. تربیت صحیح از کودکی می‌تواند انسان را از حالت سفالین (شکننده) به ظرف پولادین تبدیل کند. انسان سفالین، به دلیل ضعف تربیتی، شکننده است، اما با تربیت صحیح می‌توان به مراتب بالای علم و قدرت دست یافت.

مثال قرآنی سامری

در قرآن کریم، سوره طه، آیه ۸۷ آمده است:

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا [مطلب حذف شد] : گفتند: ما به اختیار خود از وعده‌ات تخلف نکردیم، لیکن ما را بارهای گران از زیورهای قوم بر دوش نهاده شد، پس آنها را افکندیم، و این‌گونه بود که سامری القا کرد.)

و در آیه ۹۵ آمده است:

قَالَ فَمَا [مطلب حذف شد] : گفت: ای سامری، کار تو چیست؟)

سامری با استفاده از زیورآلات قوم، گوساله‌ای ساخت که صدایی شبیه گوساله داشت. این توانایی یا از طریق علوم طبیعی (شیمی و مهندسی) بوده یا از طریق تصرفات غیرطبیعی (مانند رؤیت خبیثه). این مثال بر اهمیت علم و قدرت در تأثیرگذاری بر جامعه تأکید دارد.

رؤیت خبیثه سامری

سامری ادعا می‌کند: «بَصَرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ» (دیدم آنچه را که دیگران ندیدند) و «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» (مشتی از اثر رسول برگرفتم). این رؤیت خبیثه، قدرتی غیرعادی را نشان می‌دهد. این توانایی، هرچند خبیث، نشان‌دهنده اهمیت علم و قدرت در هدایت یا گمراهی جامعه است.

درنگ: توانایی سامری در ساخت گوساله و تأثیرگذاری بر قوم، نشان‌دهنده نقش علم و قدرت در هدایت یا گمراهی جامعه است، حتی اگر این قدرت از نوع خبیث باشد.

مثال قرآنی موسی و فرعون

در قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۱۳۲ آمده است:

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا [مطلب حذف شد] : و گفتند: هر نشانه‌ای که برای سحر کردن ما بیاوری، به تو ایمان نخواهیم آورد.)

موسی با نمایش قدرت (مانند شپش، ملخ و خون) فرعون را به اطاعت واداشت. این آیه نشان می‌دهد که قدرت و علم انبیا ابزار اصلی هدایت و تأثیرگذاری بر جامعه بوده است.

نقش تربیت در پرورش علم و قدرت

تربیت صحیح از کودکی، انسان را از حالت سفالین به ظرف پولادین تبدیل می‌کند. نظام تربیتی در جوامع اسلامی، به دلیل نقص، مانع رشد علم و قدرت می‌شود. تربیت صحیح می‌تواند انسان‌هایی قدرتمند و عالم پرورش دهد که توانایی تأثیرگذاری بر جامعه را داشته باشند.

نقش حوزه‌های علمی در تولید علم و قدرت

حوزه‌های علمی باید به تولید علم و قدرت بپردازند تا بتوانند جامعه را هدایت کنند. بدون علم و قدرت، انتظار اطاعت از سوی مردم بی‌معناست. حوزه‌ها باید از صرف آموزش قواعد اولیه نحوی و صرفی فراتر روند و به تولید علم و قدرت بپردازند تا در جهان معاصر تأثیرگذار باشند.

جمع‌بندی

بحث اقسام تقدم و تأخر در فلسفه اسلامی، به مثابه نوری که تاریکی‌های معرفتی را می‌زداید، نه تنها در تحلیل مفاهیم وجودی، بلکه در تبیین روابط میان موجودات و تأثیرگذاری بر علوم مختلف نقشی کلیدی دارد. این تحلیل نشان داد که تقدم دارای اشتراک معنوی است و مصادیق آن به صورت تشکیکی در مراتب وجودی متفاوت ظاهر می‌شوند. نفی اشتراک لفظی و تواطی، و تأکید بر تشکیک، بیانگر عمق فلسفی این مفهوم است. همچنین، مثال‌های قرآنی سامری و موسی نشان‌دهنده اهمیت علم و قدرت در هدایت یا گمراهی جامعه هستند. حوزه‌های علمی، به مثابه وارثان انبیا، باید با تولید علم و قدرت، نقش رهبری خود را در جامعه ایفا کنند.

با نظارت صادق خادمی