متن درس
درآمدی بر متافیزیک اسلامی: تأملاتی در باب حدوث و قدم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۸۶)
دیباچه
مفاهیم حدوث و قدم، بهسان دو ستون استوار در بنای متافیزیک اسلامی، از دیرباز ذهن فیلسوفان و متکلمان را به خود مشغول داشته است. این دو مفهوم، که ریشه در فهم عرفی از زمان و وجود دارند، در فلسفه اسلامی به مراتب عمیقتری از وجود و عدم ارتقا یافتهاند. درسگفتار شماره ۵۸۶ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ دوازدهم مهرماه سال ۱۳۸۳ ایراد شده، به کاوشی ژرف در این مفاهیم میپردازد.
بخش نخست: مبانی مفهومی حدوث و قدم
ریشههای عرفی حدوث و قدم
حدوث و قدم، در نگاه نخست، مفاهیمیاند که از تجربه عرفی بشر سرچشمه گرفتهاند. در عرف، شیءای که از منظر زمانی دیرپاتر است، قدیم خوانده میشود و آنکه تازه به وجود آمده، حادث نامیده میگردد. برای مثال، لباسی که صد سال از عمرش گذشته، در قیاس با لباسی که شش ماه پیش بافته شده، قدیم است. این قضاوت عرفی، نسبی است و به زمینه مقایسه وابسته است؛ لباسی دوساله در برابر لباسی ششماهه قدیم، اما در برابر لباسی صدساله حادث شمرده میشود. این معنای عرفی، بهسان بذری است که در خاک فلسفه کاشته شده و به مفاهیم عمیقتری چون حدوث و قدم فلسفی بالیده است.
تقدم و تأخر: زیربنای حدوث و قدم
مفاهیم حدوث و قدم، بر پایه مباحث تقدم، تأخر و معیت استوارند. این سه مفهوم، چونان تار و پود متافیزیک اسلامی، مراتب وجودی را تبیین میکنند. تقدم و تأخر، به ترتیب، به معنای پیشی گرفتن و پس آمدن در سلسله وجود یا زماناند. حدوث، به موجودی اشاره دارد که وجودش مسبوق به عدم است، یعنی پیش از وجودش، عدم آن تقدم داشته است. در مقابل، قدم به موجودی اطلاق میشود که وجودش به عدم پیشین وابسته نیست. این مفاهیم، رابطه میان خالق و مخلوق را روشن میسازند و به فهم مراتب وجودی یاری میرسانند.
وصف اشیاء در ظرف زمان
حدوث و قدم، اوصافیاند که اشیاء را به اعتبار قلت یا کثرت زمان توصیف میکنند. اشیاء زمانی، یعنی آنهایی که در ظرف زمان قرار دارند، مانند انسان، لباس یا هر شیء مادی، میتوانند وصف حدوث (کوتاهمدت) یا قدم (طولانیمدت) بپذیرند. برای نمونه، انسانی که صد سال عمر کرده، به اعتبار سالهای زیستش، قدیم خوانده میشود، حال آنکه کودکی که تازه به دنیا آمده، حادث است. این توصیف، به فعلیت زمانی اشیاء وابسته است و تنها در ظرف زمان معنا مییابد.
محدودیت وصف حدوث و قدم در موجودات غیرزمانی
اشیاء غیرزمانی، مانند ملائکه مجرد، از دایره وصف حدوث و قدم خارجاند. ملائکه، به دلیل عدم قرار گرفتن در ظرف زمان، نمیتوانند قدیم یا حادث خوانده شوند. این موجودات، که از ماده و زمان مبرا هستند، در مرتبهای از وجود قرار دارند که فراتر از محدودیتهای زمانی است. استاد فرزانه تأکید میورزند که ملائکه، بهویژه آنهایی که در مرتبه عرش قرار دارند، به دلیل مجرد بودن، از این اوصاف مستثنا هستند.
مراتب ملائکه و امکان وصف حدوث
ملائکه دارای مراتب گوناگونیاند؛ برخی مجرد و برخی مادیاند. ملائکه مادی، که در ظرف مثال یا طبیعت قرار دارند، به دلیل قرار گرفتن در ظرف زمان، میتوانند وصف حدوث یا قدم بپذیرند. برای مثال، ملکی که در آب یا طبیعت حضور دارد، با ملائکه عرشی که کاملاً مجردند، متفاوت است. این تمایز، امکان اطلاق حدوث یا قدم را به ملائکه مادی فراهم میسازد، حال آنکه ملائکه مجرد از این اوصاف مبرا هستند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین مبانی مفهومی حدوث و قدم پرداخت و ریشههای عرفی این مفاهیم را روشن ساخت. حدوث و قدم، که در عرف به قلت و کثرت زمان وابستهاند، در فلسفه به مفاهیمی عمیقتر تبدیل شدهاند که مراتب وجودی را تبیین میکنند. اشیاء زمانی، مانند انسان و اشیاء مادی، وصف حدوث و قدم میپذیرند، حال آنکه موجودات غیرزمانی، مانند ملائکه مجرد، از این اوصاف مبرا هستند. این بخش، زیربنای بحثهای بعدی را فراهم میآورد و مخاطب را برای کاوش در پیچیدگیهای فلسفی حدوث و قدم آماده میسازد.
بخش دوم: چالشهای حدوث زمانی و قدم
عدم امکان اطلاق حدوث بر زمان
نفس زمان، به دلیل سیالیت و پیوستگیاش، نمیتواند وصف حدوث یا قدم بپذیرد. زمان، بهسان جریانی بیوقفه، از لحظاتی تشکیل شده که هر یک به لحظه پیشین وابسته است. اگر لحظهای از زمان را حادث فرض کنیم، باید مسبوق به عدم لحظه پیشین باشد. این سلسله، به عقب میرود و لحظه اولیهای برای حدوث زمان یافت نمیشود. استاد فرزانه، با اشاره به این چالش، تأکید میورزند که زمان، به دلیل ماهیت متصرمش، از وصف حدوث یا قدم مستثنا است.
پارادوکس حدوث و قدم زمان
استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا در اسفار (جلد سوم، صفحه ۲۴۴) و نقل از ارسطو، بیان میدارند که اثبات حدوث زمان، به قدم آن منجر میشود. اگر هر لحظه زمان را مسبوق به عدم لحظه پیشین بدانیم، سلسله لحظات به عقب میرود و به عدم اولیه نمیرسد. این امر، اثبات حدوث زمانی زمان را ناممکن میسازد، زیرا فرض حدوث، به قدم زمان وابسته است. این پارادوکس، یکی از پیچیدهترین مسائل متافیزیک اسلامی است که رابطه زمان و وجود را به چالش میکشد.
تعریف حدوث و رابطه آن با عدم
حادث، به موجودی گفته میشود که وجودش مسبوق به عدم است، یعنی پس از عدم، به وجود آمده است. این تعریف، به رابطه سبق و لحوق میان عدم و وجود اشاره دارد. برای مثال، کودکی که امروز متولد شده، مسبوق به عدم دیروز است. این عدم، پیش از وجود کودک قرار دارد و با وجود او جمع نمیشود. استاد فرزانه تأکید میورزند که این تعریف، برای اشیاء زمانی (مانند انسان یا اشیاء مادی) صادق است، اما برای نفس زمان قابلاطلاق نیست.
انواع حدوث و قدم: بالقیاس و لا بالقیاس
حدوث و قدم، به دو صورتاند: بالقیاس (عرفی) و لا بالقیاس (فلسفی). حدوث و قدم بالقیاس، همان معنای عرفی است که به مقایسه زمانی اشیاء وابسته است. برای مثال، شیءای که زمان کمتری دارد، حادث و شیءای که زمان بیشتری دارد، قدیم خوانده میشود. اما در معنای فلسفی (لا بالقیاس)، حدوث و قدم به دو گونه زمانی و ذاتی تقسیم میشوند. حدوث زمانی، به مسبوقیت به عدم در ظرف زمان، و حدوث ذاتی، به مسبوقیت به عدم در ذات، بدون نیاز به زمان، اشاره دارد.
ریشه عرفی مباحث فلسفی
تمامی مباحث فلسفی، از جمله حدوث و قدم، از زمینههای عرفی سرچشمه گرفتهاند. فیلسوفان اسلامی، مفاهیم عرفی را تحلیل کرده و به مفاهیم فلسفی تبدیل کردهاند. برای مثال، معنای عرفی حدوث (تازگی) و قدم (کهنگی) در فلسفه به مفاهیمی چون مسبوقیت به عدم و عدم مسبوقیت تحول یافته است. این تحول، نشاندهنده پیوند عمیق میان عرف و فلسفه است، چنانکه عرف، چونان خامی است که در کوره فلسفه پخته میشود.
تفاوت حدوث زمانی و ذاتی
حدوث زمانی، به عدم غیرمجامع وابسته است، یعنی عدم پیش از وجود شیء قرار دارد و با آن جمع نمیشود. برای مثال، زید که امروز متولد شده، مسبوق به عدم دیروز است که با وجود کنونی او همزمان نیست. اما در حدوث ذاتی، عدم با وجود شیء جمع میشود. استاد فرزانه، با استناد به مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، بیان میدارند که عالم، من ذاته لَیس و من عِلَّته إیس است؛ یعنی از حیث ذاتش عدم و از حیث علتش وجود دارد. این عدم ذاتی، با وجود فعلی عالم جمع است و به فقر ذاتی مخلوقات اشاره دارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، چالشهای حدوث زمانی و قدم را بررسی کرد و نشان داد که نفس زمان، به دلیل سیالیتش، از وصف حدوث یا قدم مستثنا است. پارادوکس اثبات حدوث زمان، که به قدم آن منجر میشود، یکی از پیچیدهترین مسائل متافیزیک است. همچنین، تمایز میان حدوث زمانی (با عدم غیرمجامع) و حدوث ذاتی (با عدم مجامع) روشن شد. این تمایز، به فهم عمیقتر رابطه وجود و عدم در فلسفه اسلامی یاری میرساند.
بخش سوم: نقد و بازخوانی حدوث ذاتی
ضرورت دقت فلسفی
فلسفه، برخلاف کلام که به نقل وابسته است، نیازمند استدلال عقلانی دقیق است. استاد فرزانه تأکید میورزند که در مباحث فلسفی، باید از عبارات عرفی و کلامی پرهیز کرد و با دقتی چونان تیغ بران سخن گفت. عبارات عامیانه یا کلامی، در فلسفه جایگاهی ندارند و باید با استدلالهای عقلانی جایگزین شوند.
نقد مفهوم حدوث ذاتی
مفهوم حدوث ذاتی، که به عَدَم مجامع در ذات مخلوقات اشاره دارد، محل تأمل است. استاد فرزانه میپرسند: آیا مخلوقات ذاتی دارند که عدم باشد؟ این پرسش، به نقد دیدگاه کلامی و فلسفی رایج درباره ممكنات میپردازد. مخلوقات، بهجز وجودی که از حق گرفتهاند، هیچ ذات مستقلی ندارند. فرض لَیسِیت (عدم) ذاتی، فاقد دلیل علمی است و نتیجه رسوبات کلامی در فلسفه است.
ظهورات الهی بهعنوان مبنای وجود
مخلوقات، ظهورات حقاند و جز تعینات الهی چیز دیگری نیستند. استاد فرزانه، با تشبیهی زیبا، مخلوقات را به گوجههایی در باغ حق تشبیه میکنند که نوکری آنها را به نام خود ثبت کرده است. این تشبیه، نشان میدهد که مخلوقات، هیچ استقلال وجودی ندارند و صرفاً تجلیات حقاند.
دو چهره مخلوقات
مخلوقات، هم چهره خلقی (تعین) و هم چهره حقی (ظهور حق) دارند. از حیث خلقی، متعین و متمایزند، اما از حیث حقی، ظهورات حقاند. این دوگانگی، به مراتب وجودی اشاره دارد و نشان میدهد که مخلوقات، در عین تمایز ظاهری، ذیل حق معنا مییابند.
نقد استقلال مخلوقات
هرچه مخلوقات دارند، از حق است و هیچ استقلال ذاتی ندارند. استاد فرزانه تأکید میورزند که وقتی میگوییم «ما»، منظور تعینات الهی است که به نام خود ثبت کردهایم. این «ما»، ذیل حق معنا مییابد و هیچ ذات مستقلی نیست.
نقد عبارت «من ذاته لَیس»
عبارت «من ذاته لَیس»، که در منظومه حاجی سبزواری آمده، به دلیل نبود ذات مستقل در مخلوقات، نادرست است. مخلوقات، ذات مستقلی ندارند که عدم باشد. این عبارت، نتیجه تأثیر کلام در فلسفه است و استاد فرزانه آن را نقد میکنند.
اراده الهی و آیه کن فیکون
خداوند، با ارادهاش، موجودات را ایجاد میکند، چنانکه در قرآن کریم آمده است: إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ [مطلب حذف شد] : چون به چیزی اراده کند، تنها به آن میگوید: باش، پس میشود). این آیه، به خلقت وجود اشاره دارد، نه خلقت عدم. استاد فرزانه، با طنزی فلسفی، میپرسند: کجا خداوند «کن فیعدم» گفته است؟ خلقت، به وجود محدود است و عدم، محال است.
عدم نقص در خدا
ناتوانی خداوند در خلق عدم، نقص نیست، بلکه کمال است. محال بودن خلق عدم، مانند خلق خدای بزرگتر، به دلیل محال ذاتی است. این دیدگاه، با الهیات اسلامی سازگار است و نشان میدهد که خداوند، از هر نقص و محدودیتی مبرا است.
تفاوت صفات خدا و انسان
صفات خداوند، فعلی و غیراستعدادیاند، برخلاف انسان که صفات ملکهای دارد. خداوند، هرچه دارد، بالفعل دارد و هرچه ندارد، بالذات ندارد. انسان، دارای صفات بالقوه و بالفعل است، که این تفاوت، به وجوب و امکان اشاره دارد.
محدودیت انسان و امکان کمال
انسان، به دلیل امکان ذاتی، نمیتواند خدا شود، اما میتواند به مراتب انبیا (مانند عیسی یا موسی) دست یابد. این محدودیت، به ماهیت ممكن بودن انسان اشاره دارد، اما امکان سلوک و ترقی به کمالات انسانی را نفی نمیکند.
رابطه علت و معلول
معلول، بدون علت، وجود ندارد. برای رفع معلول، باید علت را رفع کرد. استاد فرزانه تأکید میورزند که اگر خدا (علت) باشد، مخلوقات (معلول) نیز هستند. این اصل، به رابطه ضروری میان علت و معلول اشاره دارد.
ابدیت و ازلیت مخلوقات
مخلوقات، به لحاظ علمی، ازلی و ابدیاند، نه عدمی. پیش از ظهور ناسوتی، در علم حق بودند و پس از آن نیز باقیاند. این دیدگاه، با ابدیت وجودی در علم الهی سازگار است و حدوث مخلوقات را به معنای ظهور از علم قدیم حق تبیین میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد و بازخوانی حدوث ذاتی پرداخت و نشان داد که مخلوقات، جز ظهورات حق، چیز دیگری نیستند. مفهوم عدم ذاتی، به دلیل نبود ذات مستقل در مخلوقات، محل اشکال است. اراده الهی، به خلقت وجود محدود است و عدم، محال ذاتی است. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود، مفاهیم حدوث و قدم را اعتباری میداند و مخاطب را به تأمل در حقیقت ظهورات الهی دعوت میکند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با کاوش در مفاهیم حدوث و قدم، سفری در اعماق متافیزیک اسلامی را به تصویر کشید. حدوث و قدم، که ریشه در فهم عرفی دارند، در فلسفه به مفاهیمی عمیقتر تبدیل شدهاند که مراتب وجودی را تبیین میکنند. حدوث زمانی، به دلیل سیالیت زمان، برای نفس زمان قابلاثبات نیست و به قدم منجر میشود. حدوث ذاتی، به دلیل نبود ذات مستقل در مخلوقات، محل تأمل است و با وحدت وجود بازخوانی میشود. مخلوقات، ظهورات حقاند و هیچ استقلال وجودی ندارند. این اثر، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (یس: ۸۲)، و استدلالهای فلسفی، مخاطب را به فهم عمیقتر حقیقت وجود و رابطه خالق و مخلوق دعوت میکند. این تأملات، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای درک وحدت وجود روشن میسازد.