در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 594

متن درس





کاوش در سلسله مراتب عوالم و پویایی خلقت الهی

کاوش در سلسله مراتب عوالم و پویایی خلقت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۹۴)

مقدمه: تأمل در گستره هستی و عظمت خلقت

در پهنه بی‌کران فلسفه اسلامی، تأمل در ماهیت عوالم، رابطه حق و خلق، و سلسله مراتب وجود، از دیرباز ذهن حکیمان و عارفان را به خود مشغول داشته است. درس‌گفتار شماره ۵۹۴، ارائه‌شده در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۳، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر این موضوعات بنیادین. این گفتار، با نقدی بر انگاره‌های سنتی فلاسفه که عالم را به‌صورت یکپارچه یا محدود به نظام کیوانی می‌پندارند، بر تکثر عوالم در سلسله طولی و پویایی خلقت الهی تأکید می‌ورزد. با استناد به نهج‌البلاغه و آیات نورانی قرآن کریم، این بحث به بازتعریف رابطه حق و خلق در چارچوب دستگاه دوضلعی پرداخته و از پیچیدگی‌های دستگاه سه‌ضلعی سنتی فاصله می‌گیرد.

بخش یکم: تکثر عوالم و جایگاه نظام کیوانی

عالم ناسوت: یکی از حلقه‌های سلسله طولی

استاد فرزانه در این گفتار، با رد انگاره یکپارچگی عالم، تأکید می‌ورزند که عالم کنونی، که از آن با عنوان نظام کیوانی یاد می‌شود، نه عالمی بشخصه، بلکه یکی از عوالم متعدد ناسوتی است. این عالم، در سلسله طولی عوالم قرار دارد، نه در ظرف عرض، که به معنای موازی بودن عوالم است. همانند رشته‌ای از دانه‌های تسبیح که در یک نخ واحد به هم پیوسته‌اند، عوالم ناسوتی در سلسله‌ای طولی جای گرفته‌اند، و نظام کیوانی تنها یکی از این دانه‌هاست.

درنگ: عالم کنونی (نظام کیوانی) یکی از عوالم ناسوتی است که در سلسله طولی عوالم قرار دارد، نه عالمی مستقل و یکپارچه.

محدودیت نظام کیوانی و کشف‌های جدید

هر کشف جدیدی، اعم از سیارات یا ثابت‌های نجومی، همچنان در چارچوب نظام کیوانی جای می‌گیرد. این نظام، مانند اقیانوسی است که هر موج جدیدی، هرچند بدیع، همچنان بخشی از همان پهنه است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که هیچ کشف نجومی نمی‌تواند این نظام را به عالمی دیگر تبدیل کند، بلکه صرفاً گوشه‌ای ناشناخته از آن را آشکار می‌سازد.

مسبوقیت نظام کیوانی به ماده

نظام کیوانی، به ماده اولیه وابسته است و نه اولین عالم در سلسله خلقت. این ماده، که می‌توان آن را به خاک حاصلخیزی تشبیه کرد که بذر وجود در آن می‌روید، پیش از نظام کیوانی وجود داشته و مبنای تشکل آن بوده است. نهج‌البلاغه نیز این نکته را تأیید می‌کند که عالم کنونی از ماده‌ای گازی یا کربنی شکل گرفته و به صورت کنونی درآمده است.

درنگ: نظام کیوانی مسبوق به ماده اولیه است و از تحول ماده گازی و کربنی پدید آمده، همان‌گونه که غذا در بدن به اجزای حیاتی تبدیل می‌شود.

زوال‌پذیری و پایان‌ناپذیری خلقت

نظام کیوانی، به دلیل ماهیت متغیر و فانی خود، زوال‌پذیر است و نمی‌تواند آخرین عالم باشد. خلقت الهی، مانند رودی جاری است که هرگز متوقف نمی‌شود. این نظام، آغاز و پایانی دارد، اما ناسوت به معنای کلی، پایان‌ناپذیر است و عوالم دیگری پس از آن پدید می‌آیند.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تأکید بر تکثر عوالم ناسوتی و جایگاه نظام کیوانی در سلسله طولی خلقت، بنیان بحث را برای فهم عمیق‌تر رابطه حق و خلق آماده می‌سازد. نظام کیوانی، نه عالمی مستقل، بلکه حلقه‌ای از زنجیره‌ای است که به ماده اولیه وابسته بوده و زوال‌پذیر است. این دیدگاه، ما را به تأمل در گستردگی خلقت و پویایی آن دعوت می‌کند.

بخش دوم: نقد دستگاه سه‌ضلعی و پیشنهاد دستگاه دوضلعی

مشکل فلسفه سنتی در حدوث و قدم

استاد فرزانه، با نقدی بر فلسفه سنتی، مشکل دستگاه سه‌ضلعی (حق، وجود، ماهیت) را مطرح می‌کنند. فلاسفه، با افزودن ضلع ماهیت، بحث خلقت را پیچیده ساخته‌اند، در حالی که دستگاه دوضلعی (حق و خلق) برای تبیین هستی کافی است. این نقد، مانند نوری است که تاریکی‌های پیچیدگی‌های غیرضروری را می‌زداید و حقیقت را آشکار می‌سازد.

درنگ: دستگاه سه‌ضلعی فلسفه سنتی (حق، وجود، ماهیت) ناقص است؛ دستگاه دوضلعی (حق و خلق) برای تبیین رابطه هستی کافی است.

حق و خلق: ذات و ظهور

در دستگاه دوضلعی، حق دارای ذات است و خلق، ظهور بی‌ذات. حق، مانند خورشیدی است که نور آن، خلق را پدید می‌آورد، اما این نور، خود ذاتی مستقل ندارد. خلق، قائم به حق است، همان‌گونه که تنفس قائم به نفس است. نفس، واحدی اطلاقی و گسترده است، در حالی که تنفس، ظهوری دانه‌دانه و محدود است.

شخصیت حق و خلق

حق و خلق، هر دو دارای شخصیت‌اند، اما حق، ذات و شخصیت دارد، در حالی که خلق، تنها شخصیت دارد و بی‌ذات است. این تفاوت، مانند تفاوت میان نقاش و تابلوی اوست؛ نقاش، خالق و دارای ذات است، اما تابلو، تنها ظهور هنر اوست.

درنگ: حق، ذات و شخصیت دارد؛ خلق، تنها شخصیت دارد و ظهور بی‌ذات حق است.

اقسام حدوث

حدوث، به دو گونه است: حدوث زمانی (مسبوق به زمان، مانند رابطه پدر و پسر) و حدوث مادی (مسبوق به ماده، مانند نظام کیوانی). این تمایز، مانند تفاوت میان ترتیب روزها در هفته و تحول ماده به جسم است که هر یک مرتبه‌ای خاص از خلقت را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد دستگاه سه‌ضلعی و ارائه دستگاه دوضلعی، چارچوبی نوین برای فهم رابطه حق و خلق فراهم می‌آورد. تأکید بر ظهور بودن خلق و ذات‌مندی حق، همراه با تبیین اقسام حدوث، بنیانی استوار برای ادامه بحث در سلسله مراتب عوالم ایجاد می‌کند.

بخش سوم: سلسله مراتب عوالم و پویایی خلقت

ماده و تحول نظام کیوانی

نهج‌البلاغه، نظام کیوانی را مسبوق به ماده گازی و کربنی می‌داند که به تدریج تشکل یافته و به صورت کنونی درآمده است. این تحول، مانند تبدیل خاک به گیاهی بالنده است که از ماده‌ای خام به وجودی متشکل می‌رسد.

مسبوقیت ماده به عالم مجرد

ماده اولیه، خود به عالم ملائکه وابسته است. ملائکه، مانند باغبانانی هستند که خاک ماده را برای رویش عالم آماده می‌سازند. این تقدم، نشان‌دهنده سلسله مراتب خلقت است که از مجرد به مادی امتداد می‌یابد.

درنگ: ماده اولیه، مسبوق به عالم ملائکه است که در سلسله مراتب خلقت، مقدم بر ماده قرار دارد.

عالین: لوازم ذاتی حق

عالم مجرد، به عالین (لوازم ذاتی حق) وابسته است. عالین، مانند صفات ذاتی عدد (مانند زوجیت در عدد چهار)، فاقد سبق و مسبوقیت‌اند و ازلی‌اند. این لوازم، مانند نوری هستند که از ذات حق ساطع می‌شود و مبنای خلقت عوالم دیگر است.

پویایی عالم ملائکه

برخلاف تصور سنتی که ملائکه را ثابت و محدود می‌پندارد، استاد فرزانه تأکید می‌کنند که عالم ملائکه، ظرفی خلقی است و دائماً خلق می‌شود. نور الحسن و الحسین، مانند چشمه‌ای جوشان، ملائکه را پیوسته می‌آفریند.

درنگ: عالم ملائکه، ظرف خلقی است و دائماً توسط نور الحسن و الحسین خلق می‌شود.

وسعت عالم و مدبرات امر

قرآن کریم در آیه لا رَهْبَانِيَّةَ فِي الإِسْلامِ)، انسان را به گشایش و زندگی جمعی دعوت می‌کند. رهبانیت، مانند درختی است که در سایه تنهایی پژمرده می‌شود، اما جماعت، مانند باغی است که در پرتو همدلی می‌بالد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین سلسله مراتب عوالم از عالین تا ناسوت، بر پویایی خلقت و نقش ملائکه در تدبیر عالم تأکید می‌کند. وسعت عالم و خلقت مستمر ملائکه، نشانه‌ای از عظمت الهی است که در آیات قرآن کریم و نهج‌البلاغه تجلی یافته است.

بخش چهارم: نقش حافظ و گستردگی خلقت

حافظ هر نفس

قرآن کریم در آیه إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا [مطلب حذف شد] : هیچ کس نیست مگر این‌که بر او نگهبانی است) بر وجود حافظ برای هر نفس تأکید می‌کند. این حافظ، مانند سایه‌ای است که پیوسته همراه انسان است و با خلقت هر نفس جدید، حافظی نو آفریده می‌شود.

درنگ: هر نفس جدید، حافظی نو دارد که با آن خلق می‌شود، نه این‌که حافظ‌های پیشین بازیافت شوند.

ملائکه مادّی و مجرد

برخلاف تصور سنتی، ملائکه تنها مجرد نیستند؛ برخی در عالم مادی، مانند آب، حضور دارند. استاد فرزانه توصیه می‌کنند که در مواجهه با آب، به ملائکه آن سلام کنیم، مانند درود بر نگهبانی که در پناه طبیعت، انسان را در آغوش می‌گیرد.

نقش حافظ در حفاظت

حافظ، در صورت تقوای انسان، او را از خطرات حفظ می‌کند. گناه، مانند سدی است که این حفاظت را مختل می‌سازد، اما عمل صالح، مانند کلیدی است که درهای رحمت الهی را می‌گشاید.

کارخانه خلقت الهی

خداوند، مانند خالقی است که کارگاه خلقتش هرگز تعطیل نمی‌شود. ملائکه، انسان‌ها، و تمامی عوالم، دائماً در حال آفرینش‌اند، مانند جریانی که از چشمه بی‌کران الهی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: کارخانه خلقت الهی دائماً فعال است و ملائکه، انسان‌ها، و عوالم را پیوسته می‌آفریند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر نقش حافظ در هر نفس و پویایی خلقت ملائکه، تصویری روشن از عظمت الهی ارائه می‌دهد. خلقت، فرآیندی مستمر است که در تمامی مراتب وجود جریان دارد و انسان را به تأمل در این عظمت دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقد فلسفه سنتی و بازتعریف ماده و جسم

نقد ماهیت و دستگاه سه‌ضلعی

فلسفه سنتی، با فرض ماهیت برای خلق، دستگاه سه‌ضلعی را بنیان نهاده که استاد فرزانه آن را ناقص می‌دانند. ماهیت، مانند سایه‌ای است که ذهن بر وجود می‌افکند، اما در خارج، تنها ظهور حق است که واقعیت دارد.

تنزیل عوالم

عوالم، مرکب از وجود و ماهیت نیستند، بلکه تنزیل‌اند؛ مانند نوری که از منبع واحد به مراتب مختلف ساطع می‌شود. این تنزیل، با وحدت وجود سازگار است و پیچیدگی‌های دستگاه سه‌ضلعی را زایل می‌سازد.

درنگ: عوالم، مرکب نیستند، بلکه تنزیل‌اند و از حق به مراتب پایین‌تر تنزل می‌یابند.

تجلی ذات حق

قرآن کریم در آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ [مطلب حذف شد] : هر روز در کاری است) به تجلی مستمر حق اشاره دارد. این تجلی، مانند رنگی است که هر لحظه بر بوم خلقت نقشی نو می‌زند.

ماده و جسم در نظام کیوانی

نظام کیوانی، جسم است، نه ماده خالص. جسم، ترکیبی از ماده و صورت است، مانند مجسمه‌ای که از خاک و هنر شکل می‌گیرد. ماده خالص، پیش از جسم و در عالم ماده وجود دارد.

عالم ماده و مثال

عالم ماده، مقدم بر عالم مثال است و ماده بی‌صورت در آن جای دارد. این عالم، مانند بستری است که اولیای الهی در آن حقیقت را می‌کاوند، در حالی که عالم مثال، پلی است به سوی عالم لاهوت و جبروت.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد دستگاه سه‌ضلعی و تأکید بر تنزیل عوالم، چارچوبی نوین برای فهم خلقت ارائه می‌دهد. تمایز میان ماده و جسم، و تبیین عالم ماده و مثال، به درک عمیق‌تر سلسله مراتب وجود کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتار شماره ۵۹۴ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، کوشید تا گستردگی خلقت الهی و سلسله مراتب عوالم را با دقتی علمی و زبانی متین تبیین کند. با رد دستگاه سه‌ضلعی فلسفه سنتی و ارائه دستگاه دوضلعی، این گفتار بر ظهور بودن خلق و ذات‌مندی حق تأکید ورزید. پویایی خلقت، از عالین تا ناسوت، و نقش ملائکه در تدبیر عالم، مانند نوری است که از چشمه بی‌کران الهی ساطع می‌شود و انسان را به تأمل در عظمت حق دعوت می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند إِنَّا لَمُوسِعُونَ و إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ، این پویایی را تأیید می‌کنند و انسان را به سوی فهم عمیق‌تر وحدت فیض الهی رهنمون می‌سازند. این اثر، مانند آیینه‌ای است که حقیقت خلقت را بازمی‌تاباند و مخاطب را به ژرفای هستی می‌برد.

با نظارت صادق خادمی