متن درس
تحلیل و تبیین فلسفه حدوث ذاتی در اندیشه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۰۰)
مقدمه: درآمدی بر چیستی حدوث ذاتی
مفهوم حدوث ذاتی، یکی از مباحث بنیادین در فلسفه اسلامی، بهویژه در مکتب صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا)، از جایگاه ویژهای برخوردار است. این مفهوم، که در نگاه نخست به نظر میرسد ریشه در وجود و هستی دارد، در حقیقت بیش از آنکه امری وجودی باشد، به ساحت ذهن و مفاهیم ذهنی وابسته است. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار شماره ۶۰۰، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین و تحلیل این مفهوم در چارچوب فلسفه صدرایی پرداختهاند. هدف این است که با تمایز نهادن میان ساحت ذهن و خارج، خلطهای مفهومی در فهم حدوث ذاتی روشن گردد و نقدهای صدرایی بر رویکردهای سنتی این حوزه بهگونهای جامع و دقیق ارائه شود.
بخش اول: چیستی حدوث ذاتی و نقد ذهنیت آن
ماهیت حدوث ذاتی و تقدم ذهنی ماهیت بر وجود
حدوث ذاتی، برخلاف آنچه در فلسفه سنتی گاه پنداشته شده، نه امری وجودی، بلکه مفهومی ذهنی، کلامی و عرفی است. در این دیدگاه، برخی فلاسفه با فرض تقدم ماهیت بر وجود، ماهیت را حقیقتی مستقل دانسته و وجود را متأخر از آن تلقی کردهاند. این رویکرد، ریشه در خلط میان ظرف ذهنی (حاکی) و ظرف خارجی (محکی) دارد. در فلسفه صدرایی، که وجود را اصیل میداند، چنین فرضی مورد نقد قرار گرفته است، زیرا ماهیت، به خودی خود، فاقد استقلال وجودی است و تنها در سایه وجود معنا مییابد.
درنگ: حدوث ذاتی، مفهومی ذهنی است که بر پایه فرض تقدم ماهیت بر وجود شکل گرفته و از منظر فلسفه صدرایی، به دلیل خلط میان ذهن و خارج، غیرقابل دفاع است. |
این خلط، همانند آن است که آینهای را که تنها بازتابدهنده واقعیات خارجی است، خود حامل حقیقت مستقل پنداریم. ذهن انسان، مانند آینهای است که تنها حکایتگر وجودات خارجی است و نمیتواند حقیقتی مستقل از خارج خلق کند. از اینرو، فرض ماهیت بهعنوان حقیقتی مقدم بر وجود، به خطایی معرفتشناختی منجر میشود که فلسفه را از جایگاه علم تحقیق به سوی تحلیلهای ذهنی سوق میدهد.
ذهن بهعنوان ظرف حاکی
ذهن انسان، تنها ظرف حاکی از واقعیت خارجی است، نه ظرف محکی که بتواند موجودی مستقل مانند ماهیت یا عدم خلق کند. این تمایز، کلید فهم نقد صدرایی بر تقدم ماهیت است. همانگونه که در آینه، تنها سایهای از حقیقت خارجی بازتاب مییابد، ذهن نیز تنها بازتابدهنده وجودات خارجی است. خلط میان این دو ظرف، فلسفه را به وادی خیالبافی و مفاهیم غیرواقعی میکشاند.
خلط ذهن و خارج در فلسفه سنتی
خلط میان ظرف حاکی (ذهن) و ظرف محکی (خارج)، فلسفه را از تحلیل وجودی به تحلیل ذهنی تنزل میدهد. این اختلاط، در بحث حدوث ذاتی، به فرض تقدم عدم بر وجود منجر شده است. در فلسفه سنتی، گاه مفاهیم ذهنی مانند امکان یا ماهیت با واقعیت خارجی یکی پنداشته شدهاند، که این امر، به خطایی بنیادین در فهم حدوث ذاتی انجامیده است.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست این نوشتار نشان داد که حدوث ذاتی، بیش از آنکه مفهومی وجودی باشد، ریشه در مفاهیم ذهنی دارد. نقد صدرایی بر این مفهوم، بر تمایز میان ظرف حاکی و محکی استوار است. ذهن، تنها بازتابدهنده واقعیت خارجی است و نمیتواند حقیقتی مستقل خلق کند. این دیدگاه، مبنای نقدهای بعدی بر فرض تقدم ماهیت یا عدم بر وجود را فراهم میآورد.
بخش دوم: تحلیل ملاصدرا در اسفار و نقدهای او بر حدوث ذاتی
بررسی فصل دوم اسفار (جلد سوم، صفحه ۲۴۶)
ملاصدرا در فصل دوم جلد سوم اسفار اربعه، در بحث اثبات حدوث ذاتی، بیان میدارد که هر ممکن، به ذات خود، مستحق عدم است و از جانب علت خود، مستحق وجود میشود. با این حال، او این دیدگاه را تأیید نمیکند، بلکه آن را نقل کرده و نقد میکند. او نشان میدهد که فرض استحقاق عدم برای ممکن، ریشه در مفهوم ذهنی امکان دارد، نه در واقعیت خارجی.
درنگ: ملاصدرا استحقاق عدم را مفهومی ذهنی میداند که به واقعیت خارجی تعلق ندارد، زیرا وجود اصیل است و عدم، صرفاً فقدان وجود است. |
این نقد، مانند آن است که بخواهیم سایهای را بدون نور تصور کنیم. عدم، به خودی خود، حقیقتی ندارد و تنها در نسبت با وجود معنا مییابد. فرض استحقاق عدم برای ممکن، به خلط میان مفهوم ذهنی و واقعیت خارجی بازمیگردد.
تمایز امکان و ممکن
امکان، مفهومی ذهنی و معقول ثانی منطقی است که عروض و اتصاف آن در ذهن است، در حالی که ممکن، معقول ثانی فلسفی است، زیرا عروض آن در ذهن و اتصاف آن در خارج است. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود «زید ممکن است»، منظور موجودی خارجی است که صفت امکانی دارد. این تمایز، مبنای نقد صدرایی بر خلط میان امکان ذهنی و ممکن خارجی است.
استحقاق عدم و وجود در ممکن
ملاصدرا نقل میکند که ممکن، به ذات خود، مستحق عدم و از جانب علتش، مستحق وجود است. اما این استحقاق، مفهومی ذهنی است و به واقعیت خارجی تعلق ندارد. در فلسفه صدرایی، وجود اصیل است و عدم، صرفاً فقدان وجود است، نه حقیقتی مستقل که بتوان برای آن استحقاق قائل شد.
تقدم بالذات و بالغیر
ملاصدرا نقل میکند که آنچه بالذات است (مانند عدم ممکن)، مقدم بر آنچه بالغیر است (مانند وجود ممکن). اما این تقدم، صرفاً ذهنی است و در خارج محقق نمیشود. وجود، ظرف ظهورات است و از علم حق نشأت میگیرد، نه از عدم. فرض تقدم عدم بر وجود، نتیجه خلط میان ذهن و خارج است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش نشان داد که ملاصدرا با نقد دیدگاههای سنتی، حدوث ذاتی را مفهومی ذهنی میداند که بر پایه خلط میان ذهن و خارج شکل گرفته است. تمایز میان امکان و ممکن، و تأکید بر اصالت وجود، از محورهای اصلی این نقد است. وجود، مبنای همه چیز است و عدم، فاقد حقیقت مستقل است.
بخش سوم: نقدهای عمیقتر بر حدوث ذاتی در فلسفه صدرایی
نقد تقدم عدم بر وجود
عدم، حقیقتی مستقل نیست که بتواند مقدم بر وجود باشد. وجود، ظرف ظهورات است و از علم الهی سرچشمه میگیرد. فرض تقدم عدم بر وجود، که در بحث حدوث ذاتی مطرح شده، به دلیل خلط میان مفهوم ذهنی عدم و واقعیت خارجی، باطل است.
درنگ: وجود، مبنای همه چیز است و عدم، صرفاً فقدان وجود است. فرض تقدم عدم بر وجود، با اصل اصالت وجود صدرایی ناسازگار است. |
تحلیل فصل نهم اسفار (جلد سوم، صفحه ۲۷۱)
ملاصدرا در فصل نهم، حدوث ذاتی را به دو نوع تقسیم میکند: صفت وجود یا صفت ماهیت. هر دو نوع، نیازمند فرض سابق (عدم) برای ممکن هستند. او نشان میدهد که هر دو فرض، به دلیل خلط میان ذهن و خارج، نادرستاند.
حدوث بهعنوان صفت وجود
اگر حدوث صفت وجود باشد، به معنای متقوم بودن وجود به غیر (علت) است. این متقوم بودن، به ذات و هویت ممکن مربوط است، نه به صفات دیگر. ملاصدرا تأکید میکند که این وابستگی، از بالا به پایین است، یعنی حق، مقوم ممکن است، نه برعکس.
نقد لاشیء محض
ملاصدرا نقل میکند که اگر علت را از ممکن برداریم، ممکن به لاشیء محض تبدیل میشود. این فرض، به دلیل فقدان حقیقت مستقل برای ممکن، نادرست است. لاشیء محض، مفهومی ذهنی است و نمیتواند به واقعیتی خارجی اشاره کند.
فقر ذاتی ممکن
ممکن، به ذات خود، فاقر است و وجودش به علت وابسته است. این فقر ذاتی، به معنای وابستگی کامل به حق تعالی است و با اصل اصالت وجود سازگار است.
بعدیت وجود ممکن
وجود ممکن، بعد از وجود علت است، اما این بعدیت، زمانی نیست، بلکه وجودی است. این بعدیت، به معنای وابستگی ممکن به علت است و با اصل توحید و اصالت وجود همخوانی دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش نشان داد که نقدهای صدرایی بر حدوث ذاتی، بر اصل اصالت وجود و فقدان حقیقت مستقل برای عدم استوار است. مفاهیمی مانند لاشیء محض یا تقدم عدم، صرفاً ذهنیاند و نمیتوانند مبنای واقعیتی خارجی باشند.
بخش چهارم: نقد ماهیت و ارتباط آن با حدوث ذاتی
نقد حدوث بهعنوان صفت ماهیت
اگر حدوث صفت ماهیت باشد، به معنای تعلق ماهیت به غیر (علت) است. این تعلق، باز هم به خلط میان ذهن و خارج منجر میشود، زیرا ماهیت، تبع وجود است و نمیتواند حقیقتی مستقل داشته باشد.
ماهیت و عدم ارتباط با غیر
ماهیت، من حیث هی هی، ارتباطی با غیر ندارد و تنها با لحاظ وجود، به غیر متعلق میشود. این عدم ارتباط، نقدی بر فرض حدوث ذاتی است، زیرا ماهیت، بهخودیخود، حقیقتی مستقل نیست.
نقد وجود ذهنی ماهیت
وجود ذهنی ماهیت، مانند اسب در ذهن، وجودی مقوایی است، نه محتوایی. ماهیت محتوایی، تنها در خارج و بهواسطه وجود محقق میشود. این تمایز، نشان میدهد که ماهیت ذهنی نمیتواند مبنای حدوث ذاتی باشد.
درنگ: ماهیت ذهنی، وجودی مقوایی است و نمیتواند مبنای حقیقتی مستقل برای حدوث ذاتی باشد. ماهیت، تنها در سایه وجود معنا مییابد. |
فقدان حس و فقدان علم
ابنسینا در شفا بیان میکند که «من فقد حساً فقد علماً»، یعنی فقدان حس، به فقدان علم منجر میشود. این اصل، مبنای نقد تصورات ذهنی بدون مبنای خارجی است. مفاهیم ذهنی مانند ماهیت یا امکان، بدون تجربه حسی یا وجود خارجی، بیمعنایند.
طالب مجهول مطلق
طالب مجهول مطلق محال است، زیرا ذهن نمیتواند چیزی را که هیچ مبنای خارجی ندارد، تصور کند. فرض ماهیت یا عدم مستقل در بحث حدوث ذاتی، مشابه طالب مجهول مطلق است و از منظر فلسفی، غیرقابل دفاع است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش نشان داد که ماهیت، بهخودیخود، فاقد استقلال است و تنها در سایه وجود معنا مییابد. نقدهای صدرایی بر فرض حدوث ذاتی بهعنوان صفت ماهیت، بر پایه تمایز میان وجود ذهنی و خارجی استوار است.
بخش پنجم: وجود، توحید و نقد نهایی حدوث ذاتی
نقد تقدم ماهیت بر وجود
ماهیت، تبع وجود است و نمیتواند مقدم بر آن باشد. فرض تقدم ماهیت، به خلط میان ذهن و خارج بازمیگردد. در فلسفه صدرایی، ماهیت، صرفاً انتزاعی از وجود است و حقیقتی مستقل ندارد.
وجود بهعنوان مبنای همه چیز
هر چیزی در ذهن یا خارج، به وجود وابسته است. حتی تصور عدم، نیازمند وجود ذهنی است. این اصل، با توحید وجودی صدرایی همخوانی دارد و نقدی بر فرض حدوث ذاتی است.
نقد وجود معلول در مرتبه علت
ملاصدرا در صفحه ۲۷۳ اسفار، نقد میکند که وجود معلول، نمیتواند در مرتبه علت، بهصورت عدم باشد، زیرا وجود علت، کمال وجود معلول است. فرض عدم معلول در مرتبه علت، به خلط میان ذهن و خارج بازمیگردد.
فعلیت و تحقق از علت
فعلیت و تحقق معلول، از علت نشأت میگیرد. فرض عدم ذاتی برای معلول، به دلیل فقدان حقیقت مستقل، نادرست است.
ذهنیت و خیالبافی
تصورات ذهنی، مانند اسب خیالی، به وجود ذهنی وابستهاند و نمیتوانند مبنای حدوث ذاتی باشند. حتی تصورات خیالی، مانند اسب با دم طلا، به وجود ذهنی وابستهاند.
درنگ: تصورات ذهنی، حتی اگر حاکی از خارج نباشند، به وجود ذهنی وابستهاند و نمیتوانند مبنای حقیقتی مستقل برای حدوث ذاتی باشند. |
تراکیب ذهنی و واقعیت خارجی
بسیاری از تصورات ذهنی، مانند شريك الباري یا اسب خیالی، نتیجه تراکیب ذهنیاند و بدون مبنای خارجی، بیمعنایند. فرض ماهیت مستقل در حدوث ذاتی، مشابه این تراکیب است.
نقد اعتباریات دروغین
اعتباریات، یا راستاند یا دروغین. حتی اعتباریات دروغین، مانند فرض شب در روز، به وجود ذهنی وابستهاند و نمیتوانند حقیقتی مستقل داشته باشند.
سبق خارجی و قوه
در خارج، هر فعلیتی، قوهای مقدم بر خود دارد. اما این قوه، خود در دل وجود است و نمیتواند مبنای عدم باشد. به عنوان مثال، نطفه استعداد علقه شدن دارد، اما خود نطفه، وجودی است.
جنس و فصل در ذهن
جنس و فصل، که در ذهن شکل میگیرند، معادل ماده و صورت در خارجاند. این مفاهیم، به وجود ذهنی وابستهاند و نمیتوانند مبنای حقیقتی مستقل باشند.
توحید و حدوث
توحید، به معنای وصول به حقیقت وجودی حق است، که در آن، هیچ چیز جز وجود حق مقدم نیست. حدوث ذاتی، که عدم یا ماهیت را مقدم بر وجود میداند، با این توحید ناسازگار است.
درنگ: توحید وجودی صدرایی، بر اصالت وجود و وحدت آن تأکید دارد. حدوث ذاتی، به دلیل فرض سبق عدم یا ماهیت، با این توحید در تضاد است. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش نشان داد که وجود، مبنای همه چیز است و مفاهیم ذهنی مانند ماهیت یا عدم، فاقد استقلالاند. توحید وجودی، محور اصلی فلسفه صدرایی است و حدوث ذاتی، به دلیل ناسازگاری با این اصل، مورد نقد قرار میگیرد.
نتیجهگیری: بازاندیشی در حدوث ذاتی
تحلیل و تبیین مفهوم حدوث ذاتی در چارچوب فلسفه صدرایی، نشان داد که این مفهوم، بیش از آنکه وجودی باشد، ریشه در خلط میان ظرف ذهنی و خارجی دارد. ملاصدرا، با تأکید بر اصالت وجود و نقد فرض تقدم ماهیت یا عدم بر وجود، این مفهوم را به چالش کشیده است. تمایز میان امکان (معقول ثانی منطقی) و ممکن (معقول ثانی فلسفی)، فقدان حقیقت مستقل برای عدم، و وابستگی کامل ممکن به علت، از محورهای اصلی این نقد است. وجود، بهعنوان مبنای همه چیز، چه در ذهن و چه در خارج، مقدم است و هیچ قوه یا ماهیتی نمیتواند بدون وجود فرض شود. این تحلیل، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاش کرد تا این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین برای مخاطبان متخصص ارائه دهد.
با نظارت صادق خادمی |