در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 605

متن درس





تحلیل فلسفی دوضلعی بودن هستی در فلسفه اسلامی

تحلیل فلسفی دوضلعی بودن هستی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰۵)

مقدمه

در این نوشتار، به بررسی یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی دوضلعی بودن هستی، پرداخته می‌شود که در درس‌گفتار شماره ۶۰۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره مطرح گردیده است. این بحث، با نقد دیدگاه سنتی سه‌ضلعی بودن هستی (واجب، ممکن، ممتنع) و ارائه رویکردی نوین مبتنی بر دوگانه ذات و ظهور، تلاشی است برای بازاندیشی در ساختار هستی‌شناسی فلسفه اسلامی، به‌ویژه در چارچوب حکمت متعالیه صدرایی.

بخش نخست: نقد تقسیم‌بندی سنتی هستی

بازخوانی دیدگاه سه‌ضلعی بودن هستی

در فلسفه رایج اسلامی، هستی به سه جهت واجب، ممکن و ممتنع تقسیم می‌شود که به جهات ثلاث شهرت یافته است. این تقسیم‌بندی، که ریشه در آرای متکلمان و فلاسفه پیشین، به‌ویژه ابن‌سینا، دارد، به‌عنوان چارچوبی برای فهم ساختار وجودی عالم مورد پذیرش قرار گرفته بود. با این حال، استاد فرزانه در این درس‌گفتار، این دیدگاه را به چالش کشیده و پیشنهاد می‌کنند که هستی نه سه‌ضلعی، بلکه دوضلعی است، متشکل از ذات و ظهور. این رویکرد نوین، با ساده‌سازی ساختار هستی، بر رابطه بنیادین میان ذات الهی و ظهورات آن تأکید دارد و مفاهیم ممکن و ممتنع را به‌عنوان انتزاعات ذهنی رد می‌کند.

درنگ: هستی دوضلعی است: یا ذات الهی است که فاعل ندارد، یا ظهورات آن است که فعل خدا هستند. مفاهیم ممکن و ممتنع، صرفاً ساخته‌های ذهنی‌اند و در خارج وجود عینی ندارند.

تمایز جهت و ماده در قضایا

یکی از مبانی منطقی این بحث، تمایز میان جهت و ماده در قضایاست. صدق یا کذب یک قضیه به انطباق جهت آن با ماده خارجی وابسته است. برای مثال، اگر گفته شود «انسان قائم است بالضروره» و انسان در واقع ایستاده باشد، قضیه صادق است؛ اما اگر خوابیده باشد، کاذب خواهد بود. این اصل منطقی، در تحلیل هستی نیز به کار می‌رود، زیرا صدق تحلیل‌های فلسفی به انطباق آن‌ها با واقعیت خارجی وابسته است. استاد فرزانه تأکید دارند که فیلسوف باید مانند قاضی بی‌طرف، بدون دخالت پیش‌داوری‌ها، به مشاهده و تحلیل واقعیت بپردازد.

تحلیل دوضلعی بودن هستی: ذات و ظهور

در این دیدگاه، هستی به دو بخش تقسیم می‌شود: حق (ذات الهی) و فعل حق (ظهورات). ذات الهی، به‌عنوان وجودی که فاعل ندارد، از هرگونه وابستگی مبراست، در حالی که مخلوقات، به‌عنوان ظهورات، فعل خدا هستند و به فاعل وابسته‌اند. این تمایز، ریشه در اصالت وجود دارد و بر یکپارچگی هستی تأکید می‌کند. استاد فرزانه با بهره‌گیری از تمثیلی زیبا، هستی را به بامیه‌ای تشبیه می‌کنند که یا به‌صورت دقیق (بامیه) یا به‌صورت تصادفی (سری) تقسیم می‌شود، اما در هر حال از منشأ واحدی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: ذات الهی فاقد فاعل است و مخلوقات، به‌عنوان فعل حق، به فاعل وابسته‌اند. این دوگانگی، بنیاد هستی‌شناسی دوضلعی را تشکیل می‌دهد.

نفی امکان ذات و فعل بودن هم‌زمان

استاد فرزانه تأکید دارند که یک موجود نمی‌تواند هم‌زمان ذات و فعل باشد، زیرا ذات بودن به معنای نداشتن فاعل و فعل بودن به معنای داشتن فاعل است. این تناقض منطقی، امکان هم‌زمانی این دو را منتفی می‌کند. مخلوقات، به دلیل وابستگی به خدا، تنها در جایگاه فعل قرار می‌گیرند و نمی‌توانند ذات باشند. این دیدگاه، با رد هرگونه دوگانگی در ذات الهی، بر وحدت وجود تأکید دارد.

بخش دوم: روش‌شناسی فلسفی و نقش فیلسوف

فیلسوف به‌عنوان ناظر محترم

استاد فرزانه، فیلسوف را به ناظری محترم تشبیه می‌کنند که باید بدون دخالت پیش‌داوری‌ها و مزاج شخصی، به مشاهده و تحلیل واقعیت بپردازد. این روش‌شناسی، که به قاضی بی‌طرفی شباهت دارد، بر لزوم پرهیز از تأثیر ذهنیت بر تحلیل‌های فلسفی تأکید دارد. فیلسوف، مانند دوربینی که صرفاً واقعیت را ثبت می‌کند، باید به حقیقت ناب دست یابد، بی‌آنکه آن را با پیش‌فرض‌های ذهنی آلوده کند.

درنگ: فیلسوف باید ناظری بی‌طرف باشد که بدون دخالت ذهنیت، واقعیت را مشاهده و تحلیل کند، مانند قاضی که بدون حب و بغض حکم می‌دهد.

تمایز فاعل حقیقی و فاعل اعدادی

در این درس‌گفتار، تمایز میان فاعل حقیقی (خدا) و فاعل اعدادی (مانند نجار) مورد تأکید قرار گرفته است. نجار، به‌عنوان فاعل اعدادی، تنها جزئی از علل است و به ماده و صورت وابسته است، اما فاعل حقیقی، موجد وجود است و از هرگونه وابستگی مبراست. این تمایز، نقش خدا را به‌عنوان خالق مطلق برجسته می‌کند و فاعل‌های طبیعی را در مرتبه‌ای فروتر قرار می‌دهد.

نفی غرض زاید در فاعلیت الهی

استاد فرزانه تأکید دارند که خدا در خلقت غرض زاید ندارد، یعنی خلق را برای سود یا هدف خارجی انجام نمی‌دهد، بلکه خلقت از سر جود و فیض الهی است. این دیدگاه، با رد انگیزه‌های مادی یا خودخواهانه در خلقت، بر غنای الهی و جود بی‌انتهای خدا تأکید دارد. به تعبیری، خلقت مانند چشمه‌ای است که از سر لطف و کرم الهی جاری می‌شود، نه به انگیزه نیازی خارجی.

درنگ: خلقت الهی از سر جود و فیض است، نه برای غرض زاید یا سودجویی، که این امر بر غنای مطلق الهی دلالت دارد.

بخش سوم: تفسیر آیات قرآن کریم در چارچوب فلسفی

تفسیر آیه مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

آیه ۵۶ سوره ذاریات از قرآن کریم، که می‌فرماید: مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ [مطلب حذف شد] : «جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند»)، در این درس‌گفتار به معنای عبادت برای معرفت تفسیر شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که عبادت، وسیله‌ای برای معرفت خدا و نه رفع نیاز الهی است، زیرا خدا غنی عن‌العالمین است. این تفسیر، با غنای الهی سازگار است و عبادت را به‌عنوان مسیری برای نزدیکی به حقیقت الهی معرفی می‌کند.

درنگ: عبادت در آیه مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ به معنای معرفت است، نه رفع نیاز الهی، که این امر بر غنای مطلق خدا تأکید دارد.

تفسیر آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

آیه ۱۵۶ سوره بقره از قرآن کریم، که می‌فرماید: إِنَّا لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم»)، رابطه وجودی میان خدا و مخلوقات را نشان می‌دهد. ضمیر «إلیه» به خدا بازمی‌گردد، یعنی همه مخلوقات از ذات الهی سرچشمه گرفته و به سوی او بازمی‌گردند. این آیه، وحدت منشأ و مقصد مخلوقات را تأیید می‌کند و بر دوضلعی بودن هستی تأکید دارد.

درنگ: آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ بر وحدت منشأ و مقصد مخلوقات دلالت دارد، که از خدا آمده و به سوی او بازمی‌گردند.

بخش چهارم: نقد مفاهیم سنتی و تبیین وحدت وجود

نفی منفصله حقیقی در فاعلیت الهی

استاد فرزانه تأکید دارند که خدا نه مختار است به معنای متعارف و نه مجبور، بلکه فراتر از این دوگانه است. منفصله حقیقی (یا این یا آن) در مورد خدا صدق نمی‌کند، زیرا محدودیت‌های منطق دوگانه نمی‌توانند ذات الهی را توصیف کنند. به تعبیری، خدا مانند خورشیدی است که نورش نه به اختیار متعارف و نه به اجبار، بلکه از سر فیض بی‌پایان ساطع می‌شود.

تشبیه منفصله حقیقی در منطق

در منطق، مانند تقسیم عدد به زوج یا فرد، منفصله حقیقی تنها دو حالت دارد و یکی از آن‌ها باید صادق باشد. اما در مورد خدا، این تقسیم‌بندی صادق نیست، زیرا ذات الهی فراتر از قواعد منطق صوری است. این تشبیه، محدودیت‌های منطق بشری را در توصیف حقیقت الهی نشان می‌دهد.

نفی وجود خارجی ممتنع و ممکن

استاد فرزانه با رد وجود خارجی ممتنع و ممکن، این مفاهیم را صرفاً ذهنی می‌دانند. ممتنع، به‌عنوان مفهومی که از عدم مشوب انتزاع می‌شود، در خارج تقرری ندارد. به همین ترتیب، مفهوم ممکن و ماهیت، پیش از وجود در خارج واقعیتی ندارند و تنها پس از وجود در ذهن شکل می‌گیرند. این دیدگاه، با تأکید بر اصالت وجود، هرگونه تقدم ماهیت یا امکان بر وجود را رد می‌کند.

درنگ: مفاهیم ممتنع و ممکن، صرفاً انتزاعات ذهنی‌اند و در خارج وجود عینی ندارند. هستی تنها از ذات و ظهور تشکیل شده است.

نفی واجب‌الوجود به‌عنوان مفهوم مستقل

مفهوم واجب‌الوجود، که در فلسفه سنتی مطرح شده، نیز به‌عنوان یک مفهوم ذهنی مورد نقد قرار گرفته است. استاد فرزانه تأکید دارند که در خارج، تنها ذات الهی وجود دارد و تقسیم‌بندی‌هایی مانند واجب‌الوجود، ساخته ذهن فلاسفه است. این دیدگاه، با رد مفاهیم انتزاعی، بر یکپارچگی هستی به‌عنوان ذات و ظهور تأکید دارد.

بخش پنجم: مراتب ظهور و تنوع مخلوقات

تفاوت مراتب ظهور در عالم

مخلوقات، هرچند همگی ظهور حق‌اند، به دلیل تفاوت در مراتب (مانند علم، حیات، قدرت)، به مقاصد متفاوتی رهنمون می‌شوند. استاد فرزانه مخلوقات را به گل‌هایی با بوهای مختلف تشبیه می‌کنند که هر یک جلوه‌ای از صفات الهی‌اند. این تنوع، مانند باغی پر از گل‌های رنگارنگ، نشان‌دهنده غنای ظهورات الهی است.

درنگ: مخلوقات، مانند گل‌هایی با بوهای مختلف، جلوه‌های متفاوتی از صفات الهی‌اند و به دلیل تفاوت در مراتب، مقاصد گوناگونی دارند.

نقش اولیای خدا در تشخیص مراتب

اولیای خدا، با معرفت به منشأ و مقصد مخلوقات، قادرند سرنوشت آن‌ها را تشخیص دهند، مانند کسی که با شناخت مسیر توپ، محل فرود آن را پیش‌بینی می‌کند. این معرفت عرفانی، اولیا را به طبیبانی تشبیه می‌کند که برای نجات دیگران حاضرند جان خود را فدا کنند.

وحدت همه مخلوقات در منشأ الهی

استاد فرزانه تأکید دارند که همه مخلوقات، حتی شیطان، از خدا سرچشمه می‌گیرند و جلوه‌ای از صفات او هستند. این دیدگاه، با استناد به اصل كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وحدت وجودی عالم را نشان می‌دهد. حتی صفات به‌ظاهر منفی، مانند جلال، از خدا سرچشمه می‌گیرند، مانند خالی که بر چهره‌ای زیبا، جلوه‌ای از جلال الهی است.

درنگ: همه مخلوقات، از جمله شیطان، جلوه‌ای از صفات الهی‌اند و از منشأ الهی سرچشمه می‌گیرند.

تشبیه طواف ذره در عوالم الهی

هر ذره، پیش از نزول به عالم ماده، در عوالم الهی طواف می‌کند و با اسمای الهی متبرک می‌شود. این تشبیه، به فرآیند خلقت اشاره دارد که در آن هر مخلوق، پیش از وجود مادی، با صفات الهی آمیخته می‌شود، مانند زائری که با مالیدن خود به ضریح، متبرک می‌گردد.

نقش معرفت در اصلاح انسان‌ها

انسان با معرفت و فن مربی‌گری می‌تواند افراد بد را خوب و بالعکس کند. فقدان این فن، مانع اصلاح دیگران است. استاد فرزانه اولیای خدا را به طبیبانی تشبیه می‌کنند که حاضرند برای نجات دیگران فداکاری کنند، مانند پزشکی که جان خود را به جای بیمار فدا می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۰۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دیدگاه نوین دوضلعی بودن هستی در فلسفه اسلامی پرداخته است. این دیدگاه، با نقد تقسیم‌بندی سنتی سه‌ضلعی (واجب، ممکن، ممتنع)، مفاهیم ممکن و ممتنع را به‌عنوان انتزاعات ذهنی رد کرده و هستی را به ذات الهی و ظهورات آن محدود می‌کند. ذات، به‌عنوان وجودی بی‌فاعل، و ظهورات، به‌عنوان افعال الهی، تنها واقعیت‌های عالم‌اند. این رویکرد، با تأکید بر اصالت وجود، فلسفه سنتی را به چالش کشیده و مفاهیمی مانند واجب‌الوجود را به‌عنوان ساخته‌های ذهنی مورد انتقاد قرار داده است. آیات قرآن کریم، مانند مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ و إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، از منظری فلسفی تفسیر شده و بر وحدت وجودی میان خدا و مخلوقات تأکید دارند. این بحث، با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، به فهم عمیق‌تر رابطه میان خدا و عالم کمک کرده و فیلسوف را به‌عنوان ناظری محترم معرفی می‌کند که باید بدون پیش‌داوری به حقیقت بنگرد.

با نظارت صادق خادمی