در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 609

متن درس





کاوش در حقیقت هستی: تأملات فلسفی در وصف قدم و حدوث

کاوش در حقیقت هستی: تأملات فلسفی در وصف قدم و حدوث

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰۹)

دیباچه

در گستره فلسفه اسلامی، مباحث مربوط به حقیقت هستی و اوصاف آن، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، ذهن و جان فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. بحث وصف قدم و حدوث برای حقیقت هستی، از جمله موضوعاتی است که به دلیل پیوند عمیق با ذات الهی و هستی‌شناسی، از حساسیت و پیچیدگی ویژه‌ای برخوردار است. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه ششم‌صد و نهم، به کاوشی دقیق و عمیق در این موضوع می‌پردازد. هدف این است که با نگاهی نقادانه و تأملاتی فلسفی، نسبت میان قدم و حدوث در حقیقت هستی روشن گردد و اشکالات و چالش‌های این دیدگاه با دقتی علمی و زبانی متین تبیین شود.

بخش نخست: چیستی حقیقت هستی و چالش‌های وصف حدوث

پیچیدگی و حساسیت موضوع

بحث وصف قدم و حدوث برای حقیقت هستی، به دلیل پیوند مستقیم با ذات الهی و بنیادهای هستی‌شناسی، از جمله مسائل حساس و دشوار فلسفه اسلامی است. این موضوع، به‌سان پلی باریک بر فراز پرتگاهی عمیق، نیازمند دقتی بی‌مانند در تبیین و تحلیل است. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار خود، این بحث را به دلیل تأثیرات عمیق الهیاتی و فلسفی‌اش، «بسیار سنگین» و «خطرناک» توصیف کرده‌اند. حساسیت این موضوع از آن روست که نسبت دادن وصف حدوث به ذات حقیقت هستی، می‌تواند به تناقضات الهیاتی و نقض اصول توحید و تنزیه منجر شود.

درنگ: نسبت دادن وصف حدوث به ذات حقیقت هستی، به دلیل ازلی و ابدی بودن ذات الهی، با اصول توحید و تنزیه ناسازگار است و از نظر فلسفی چالش‌برانگیز است.

نقد وصف حدوث برای حقیقت هستی

استاد فرزانه تأکید دارند که حقیقت هستی، به‌مثابه وجود مطلق و بی‌کران، نمی‌تواند متصف به وصف حدوث باشد. حدوث، که به معنای مسبوق بودن به عدم است، وصفی است که در ظرف ظهورات و افعال الهی قابل‌تصور است، نه در ذات حقیقت هستی. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید، بر تمایز میان ذات و فعل الهی تأکید می‌ورزد. اگر حقیقت هستی را ذات الهی بدانیم، نسبت دادن حدوث به آن، به‌سان کوششی برای آمیختن نور و ظلمت است که از نظر فلسفی ناپذیرفتنی است.

در این راستا، استاد فرزانه استدلال می‌کنند که حدوث، وصفی انتزاعی است که ذهن انسان از مراتب ظهورات الهی استخراج می‌کند. این وصف، نه در خارج، بلکه در ظرف ذهن شکل می‌گیرد و نمی‌توان آن را به ذات حقیقت هستی نسبت داد. برای مثال، همان‌گونه که از سقف و کف، اوصاف فوقیت و تحتیت انتزاع می‌شود، حدوث نیز از مقایسه مراتب وجودی در ذهن پدید می‌آید، اما در خارج مصداقی ندارد.

درنگ: حدوث، وصفی انتزاعی است که از مقایسه مراتب ظهورات الهی در ذهن شکل می‌گیرد و در ذات حقیقت هستی مصداق ندارد.

تمایز میان ذات و فعل الهی

یکی از بنیادهای این بحث، تمایز میان ذات الهی و فعل الهی است. ذات الهی، چونان آفتابی بی‌غروب، قدیم بالذات است و از هرگونه حدوث منزه. اما افعال الهی، که در ظرف فیض و ظهور تحقق می‌یابند، می‌توانند به‌صورت انتزاعی متصف به حدوث شوند. این تمایز، چونان خطی روشن میان دو ساحت متمایز، از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند. استاد فرزانه تأکید دارند که اگر مراد از حقیقت هستی، ذات الهی باشد، نسبت دادن حدوث به آن، امری خطرناک و نادرست است. اما اگر مراد، فعل الهی باشد، حدوث به‌صورت انتزاعی قابل‌تصور است.

این تمایز، ریشه در اصول حکمت متعالیه دارد که ذات الهی را از هرگونه تغییر و تحول منزه می‌داند. افعال الهی، که در مراتب وجودی ظهور می‌یابند، به دلیل تعین و تغییر در این مراتب، می‌توانند وصف حدوث را به‌صورت ذهنی بپذیرند. این دیدگاه، به‌سان کلیدی است که قفل پیچیدگی‌های این بحث را می‌گشاید.

درنگ: ذات الهی قدیم بالذات است و از حدوث منزه، اما افعال الهی در ظرف ظهور می‌توانند به‌صورت انتزاعی متصف به حدوث شوند.

جمع‌بندی بخش نخست

در این بخش، به چیستی حقیقت هستی و چالش‌های نسبت دادن وصف حدوث به آن پرداخته شد. حقیقت هستی، به‌مثابه وجود مطلق، از حدوث منزه است و این وصف، تنها به‌صورت انتزاعی به افعال الهی در ظرف ظهورات نسبت داده می‌شود. تمایز میان ذات و فعل الهی، کلیدی است برای فهم این موضوع و جلوگیری از تناقضات فلسفی و الهیاتی. این تأملات، چونان چراغی در مسیر فهم حقیقت، راه را برای بررسی‌های عمیق‌تر در بخش‌های بعدی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد مفهوم حدوث ازلی و اسما و صفات الهی

نقد مفهوم حدوث ازلی

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مفهوم «حدوث ازلی» را به دلیل تناقض درونی آن، از نظر فلسفی ناپذیرفتنی می‌دانند. حدوث، که به معنای مسبوق بودن به عدم است، نمی‌تواند با ازلیت، که به معنای فقدان ابتدا و پایان است، سازگار باشد. این مفهوم، چونان تلاشی برای آشتی دادن آتش و آب، در فلسفه دقیق قابل دفاع نیست. استاد با تمثیلی زیبا، این پارادوکس را به «کچل زلفی» تشبیه می‌کنند که در عین کچلی، ادعای زلف‌داری دارد.

ازلیت، به‌سان جویباری بی‌آغاز و پایان، با حدوث، که مستلزم ابتدا و مسبوق بودن به عدم است، در تضاد قرار می‌گیرد. این نقد، بر لزوم دقت در کاربرد مفاهیم فلسفی تأکید دارد و نشان می‌دهد که نسبت دادن حدوث به حقیقت هستی، به‌ویژه در معنای ازلی، به تناقضات مفهومی منجر می‌شود.

درنگ: مفهوم «حدوث ازلی» به دلیل تناقض درونی میان ازلیت و حدوث، از نظر فلسفی ناپذیرفتنی است.

اسما و صفات الهی و وصف حدوث

یکی دیگر از اشکالات مطرح‌شده، نسبت دادن وصف حدوث به اسما و صفات الهی است. استاد فرزانه استدلال می‌کنند که اسما و صفات الهی، به‌ویژه در دیدگاه حکمت متعالیه، عین ذات الهی‌اند و از حدوث منزه. نسبت دادن حدوث به اسما و صفات، به معنای جدایی آن‌ها از ذات است که با اصل وحدت ذات و صفات در تضاد است. این دیدگاه، چونان آینه‌ای که حقیقت ذات الهی را بازمی‌تاباند، بر یگانگی ذات و صفات تأکید دارد.

اگر اسما و صفات را جدای از ذات الهی در نظر بگیریم و حدوث را به آن‌ها نسبت دهیم، این امر به نقض وحدت ذات و صفات منجر می‌شود. استاد فرزانه تأکید دارند که حتی در مراتب ظهور، مانند اسما و صفات، حدوث تنها به‌صورت انتزاعی قابل‌تصور است و نه به‌عنوان وصفی حقیقی.

درنگ: اسما و صفات الهی، عین ذات‌اند و از حدوث منزه؛ نسبت دادن حدوث به آن‌ها با اصل وحدت ذات و صفات ناسازگار است.

حقیقت هستی: ذات و مظاهر

حقیقت هستی، چونان درختی تناور، هم ذات الهی را در بر می‌گیرد و هم مظاهر و مخلوقات را. استاد فرزانه تأکید دارند که نسبت دادن وصف حدوث به کل حقیقت هستی، به معنای شمول این وصف بر ذات الهی است که با تنزیه ذات ناسازگار است. این دیدگاه، به‌سان خطی روشن میان ذات و مظاهر، بر لزوم تمایز میان این دو ساحت تأکید می‌ورزد.

اگر حقیقت هستی را شامل ذات و مظاهر بدانیم، حدوث تنها به مظاهر و ظهورات الهی، آن هم به‌صورت انتزاعی، قابل‌تسری است. این تمایز، از خلط میان ذات و فعل جلوگیری می‌کند و راه را برای فهمی دقیق‌تر از حقیقت هستی هموار می‌سازد.

درنگ: حقیقت هستی شامل ذات و مظاهر است؛ حدوث تنها به‌صورت انتزاعی به مظاهر نسبت داده می‌شود، نه به ذات الهی.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش به نقد مفهوم حدوث ازلی و نسبت آن به اسما و صفات الهی پرداخت. مفهوم حدوث ازلی، به دلیل تناقض درونی، از نظر فلسفی ناپذیرفتنی است. همچنین، اسما و صفات الهی، به‌عنوان عین ذات، از حدوث منزه‌اند و نسبت دادن این وصف به آن‌ها با اصول توحید ناسازگار است. حقیقت هستی، شامل ذات و مظاهر، تنها در ساحت ظهورات می‌تواند وصف حدوث را به‌صورت انتزاعی بپذیرد. این تأملات، پایه‌ای استوار برای بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: وحدت اطلاقی و انتزاع حدوث

وحدت اطلاقی وجود

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، حقیقت هستی را به‌مثابه وجودی واحد و اطلاقی می‌دانند که نه تنها وحدت تشکیکی (چنان‌که در حکمت متعالیه ملاصدرا مطرح است) را در بر نمی‌گیرد، بلکه حتی از وحدت شخصی نیز فراتر می‌رود. این دیدگاه، چونان قله‌ای رفیع در برابر دیدگان فلسفی، بر وحدت مطلق حقیقت هستی تأکید دارد و هرگونه کثرت یا تشکیک را نفی می‌کند.

وحدت اطلاقی، حقیقتی یکپارچه و غیرقابل‌تجزیه را معرفی می‌کند که در آن، حدوث به‌عنوان وصفی تبعی و ذهنی کنار گذاشته می‌شود. این دیدگاه، بر استقلال و یگانگی حقیقت هستی تأکید دارد و هرگونه دوگانگی یا کثرت را به ظرف ذهن ارجاع می‌دهد.

درنگ: حقیقت هستی، به‌مثابه وجود واحد اطلاقی، از هرگونه کثرت یا تشکیک منزه است و حدوث را به‌عنوان وصفی ذهنی کنار می‌گذارد.

حدوث، وصف انتزاعی در ظرف مرتبه

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که حدوث، وصفی انتزاعی است که ذهن از مراتب مختلف وجود، مانند سلسله مراتب زمانی یا وجودی، استخراج می‌کند. این وصف، چونان سایه‌ای که از جسم بر زمین می‌افتد، در خارج مصداق ندارد و تنها در ظرف ذهن شکل می‌گیرد. برای مثال، از سلسله مراتب روزهای هفته (شنبه، جمعه، و غیره)، ذهن وصف حدوث را انتزاع می‌کند، اما این وصف، در خارج واقعیت ندارد.

این دیدگاه، بر تمایز میان واقعیت خارجی و اوصاف ذهنی تأکید دارد. مراتب وجودی، مانند غنچه شدن، گل شدن، و پژمرده شدن، در خارج واقعیت دارند، اما حدوث، به‌عنوان نتیجه مقایسه این مراتب، تنها در ذهن پدید می‌آید.

درنگ: حدوث، وصفی انتزاعی است که از مقایسه مراتب وجودی در ذهن شکل می‌گیرد و در خارج مصداق ندارد.

تمثیل فوقیت و تحتیت

برای تبیین مفهوم انتزاع، استاد فرزانه از تمثیل سقف و کف بهره می‌جویند. همان‌گونه که از سقف و کف، اوصاف فوقیت و تحتیت انتزاع می‌شود، حدوث نیز وصفی است که از مراتب وجودی استخراج می‌گردد. این تمثیل، چونان آینه‌ای صاف، تمایز میان واقعیت خارجی و اوصاف ذهنی را آشکار می‌سازد.

فوقیت و تحتیت، اوصافی‌اند که ذهن از واقعیت خارجی (سقف و کف) استخراج می‌کند، اما در خارج مصداقی ندارند. به همین سان، حدوث نیز از مراتب وجودی، مانند تغییر و تعین، انتزاع می‌شود، اما در خارج وصفی حقیقی نیست.

درنگ: همان‌گونه که فوقیت و تحتیت اوصاف انتزاعی ذهن‌اند، حدوث نیز از مراتب وجودی استخراج می‌شود و در خارج مصداق ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش به بررسی وحدت اطلاقی وجود و ماهیت انتزاعی حدوث پرداخت. حقیقت هستی، به‌مثابه وجودی یکپارچه و اطلاقی، از هرگونه کثرت و تشکیک منزه است. حدوث، وصفی ذهنی است که از مقایسه مراتب وجودی پدید می‌آید و در خارج مصداق ندارد. تمثیلاتی چون سقف و کف، این تمایز را به زیبایی روشن می‌سازند و راه را برای تأملات عمیق‌تر در بخش بعدی هموار می‌کنند.

بخش چهارم: وحدت هستی و نقد دوگانگی

عدم وجود حدوث در خارج

استاد فرزانه تأکید دارند که در خارج، هیچ‌چیز به نام حدوث وجود ندارد، زیرا حدوث، مستلزم وجود عدم و عروض وجود بر عدم است که هر دو در فلسفه اسلامی محال دانسته شده‌اند. این دیدگاه، چونان صخره‌ای استوار، بر نفی هرگونه دوگانگی در خارج تأکید دارد. عدم، به‌سان سایه‌ای بی‌جسم، موجودی مستقل نیست و حدوث، که مستلزم مسبوق بودن به عدم است، نمی‌تواند وصفی حقیقی در خارج باشد.

در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در حکمت متعالیه، عدم به‌عنوان غیاب وجود شناخته می‌شود. بنابراین، حدوث، که به معنای بود شدن پس از نبود است، تنها در ظرف ذهن شکل می‌گیرد و در خارج مصداقی ندارد.

درنگ: حدوث، به دلیل محال بودن عروض وجود بر عدم، در خارج مصداق ندارد و صرفاً وصفی ذهنی است.

مراتب و تعینات وجودی

در خارج، آنچه وجود دارد، مراتب، تعینات، و ظهورات است. ذهن انسان، از این مراتب، وصف حدوث را انتزاع می‌کند، اما این اوصاف، در خارج مصداق ندارند. استاد فرزانه با تمثیلی از گل و غنچه، این مفهوم را روشن می‌سازند: غنچه شدن، گل شدن، و پژمرده شدن، مراتبی واقعی در خارج‌اند، اما حدوث، که از مقایسه این مراتب استخراج می‌شود، تنها در ذهن پدید می‌آید.

این دیدگاه، چونان جویباری زلال، بر تمایز میان واقعیت خارجی و اوصاف ذهنی تأکید دارد. مراتب وجودی، مانند تغییر و تعین، در خارج واقعیت دارند، اما حدوث، به‌سان سایه‌ای بر دیوار، تنها در ذهن شکل می‌گیرد.

درنگ: مراتب و تعینات وجودی در خارج واقعی‌اند، اما حدوث، به‌عنوان وصفی ذهنی، از مقایسه این مراتب استخراج می‌شود.

نقد مفهوم سابق و مسبوق

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که مفاهیم سابق و مسبوق، اوصافی‌اند که ذهن از مقایسه مراتب وجودی استخراج می‌کند. در خارج، موجودات به‌صورت مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر وجود دارند و حدوث، نتیجه قیاس ذهنی است. این دیدگاه، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بر استقلال هر موجود در تعین خود تأکید دارد.

سابق و مسبوق، به‌سان دو راه جداگانه، در ذهن مرتبط می‌شوند، اما در خارج، هر موجود در ظرف خود مستقل است و هیچ ارتباط لحاظی با دیگری ندارد. حدوث، که از این ارتباط ذهنی پدید می‌آید، در خارج مصداقی ندارد.

درنگ: سابق و مسبوق، اوصاف ذهنی‌اند که از مقایسه مراتب وجودی استخراج می‌شوند و در خارج مصداق ندارند.

تمثیل قاشق و فرش

برای تبیین مفهوم انتزاع، استاد فرزانه از تمثیل فرش استفاده می‌کنند که قاشق نیست و چنگال نیست. این اوصاف (قاشق نبودن و چنگال نبودن)، اوصافی انتزاعی‌اند که از واقعیت خارجی (فرش بودن) استخراج می‌شوند. این تمثیل، چونان چراغی در تاریکی، تمایز میان واقعیت و اوصاف ذهنی را روشن می‌سازد.

همان‌گونه که قاشق نبودن، وصفی ذهنی است که از فرش بودن استخراج می‌شود، حدوث نیز وصفی ذهنی است که از مراتب وجودی برمی‌آید. این دیدگاه، بر نفی هرگونه دوگانگی در خارج تأکید دارد.

درنگ: همان‌گونه که قاشق نبودن وصفی ذهنی است، حدوث نیز از مراتب وجودی انتزاع می‌شود و در خارج مصداق ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش به بررسی عدم وجود حدوث در خارج و ماهیت مراتب و تعینات وجودی پرداخت. حدوث، به‌عنوان وصفی ذهنی، از مقایسه مراتب وجودی پدید می‌آید و در خارج مصداقی ندارد. مفاهیم سابق و مسبوق نیز اوصافی ذهنی‌اند که از واقعیت خارجی استخراج می‌شوند. تمثیلات، مانند قاشق و فرش، این تمایز را به زیبایی روشن می‌سازند و راه را برای تأملات نهایی هموار می‌کنند.

بخش پنجم: توحید و وحدت هستی

وحدت هستی و استقلال موجودات

استاد فرزانه تأکید دارند که هستی، در ذات، صفات، و افعال خود، واحد است و هر ذره از هستی، به‌سان ستاره‌ای در آسمان بی‌کران، به‌صورت «وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ» عمل می‌کند، بدون توجه به دیگر موجودات. این دیدگاه، چونان جویباری زلال، بر وحدت مطلق هستی تأکید دارد و هرگونه کثرت یا ارتباط میان موجودات را به ظرف ذهن ارجاع می‌دهد.

هر موجود، در تعین خود، به‌صورت مستقل با مبدأ الهی مرتبط است و هیچ‌گونه تقلید یا تأسی از دیگر موجودات ندارد. این استقلال، ریشه در اصل توحید دارد که هستی را حقیقتی یکپارچه معرفی می‌کند.

درنگ: هستی، در ذات، صفات، و افعال خود، واحد است و هر موجود، به‌صورت مستقل با مبدأ الهی مرتبط است.

آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «ما از آنِ خدا هستیم و به‌سوی او بازمی‌گردیم»)، بر وحدت هستی و ارتباط مستقیم هر موجود با مبدأ الهی تأکید دارند. این آیه، چونان گوهر درخشانی در صدف قرآن کریم، نشان‌دهنده پیوند بی‌واسطه هر موجود با حق تعالی است.

این دیدگاه، بر استقلال هر موجود در مسیر وجودی خود تأکید دارد و هرگونه ارتباط یا تقلید میان موجودات را نفی می‌کند. هر ذره از هستی، در مسیر خود، تنها با حق تعالی در ارتباط است و به‌سوی او بازمی‌گردد.

درنگ: آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ بر وحدت هستی و ارتباط مستقیم هر موجود با حق تعالی تأکید دارد.

نقد معقولات ثانی فلسفی

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که حدوث، حتی به‌عنوان معقول ثانی فلسفی نیز قابل‌قبول نیست، زیرا معقولات ثانی فلسفی، مستلزم اتصاف در خارج‌اند، در حالی که حدوث، صرفاً وصفی ذهنی است و در خارج مصداق ندارد. این دیدگاه، چونان تیغی برنده، هرگونه اتصاف حدوث به واقعیت خارجی را نفی می‌کند.

معقولات ثانی فلسفی، اوصافی‌اند که در ذهن انتزاع می‌شوند، اما در خارج متصف به آن‌ها می‌شوند. حدوث، به دلیل فقدان مصداق خارجی، نمی‌تواند معقول ثانی فلسفی باشد و تنها در ظرف ذهن شکل می‌گیرد.

درنگ: حدوث، حتی به‌عنوان معقول ثانی فلسفی، قابل‌قبول نیست، زیرا در خارج مصداق ندارد و صرفاً وصفی ذهنی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش به بررسی وحدت هستی و استقلال موجودات در تعین خود پرداخت. هستی، به‌مثابه حقیقتی یکپارچه، از هرگونه کثرت منزه است و هر موجود، به‌صورت مستقل با مبدأ الهی مرتبط است. آیه شریفه قرآن کریم، این پیوند بی‌واسطه را به زیبایی نشان می‌دهد. همچنین، حدوث به‌عنوان وصفی ذهنی، حتی در چارچوب معقولات ثانی فلسفی نیز پذیرفتنی نیست. این تأملات، جمع‌بندی نهایی را برای این اثر آماده می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

کاوش در وصف قدم و حدوث برای حقیقت هستی، سفری ژرف در گستره فلسفه اسلامی بود که با هدایت درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به سرانجام رسید. این تأملات نشان داد که حقیقت هستی، به‌مثابه وجودی واحد و اطلاقی، از هرگونه حدوث منزه است و این وصف، تنها به‌صورت انتزاعی به ظهورات و افعال الهی نسبت داده می‌شود. تمایز میان ذات و فعل الهی، نقد مفهوم حدوث ازلی، و تأکید بر وحدت هستی، چونان ستون‌هایی استوار، این بحث را پشتیبانی کردند. تمثیلات، مانند سقف و کف یا قاشق و فرش، مفاهیم پیچیده را به زبانی روشن و دلنشین تبیین نمودند. آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ نیز، چونان گوهر درخشانی، وحدت هستی و پیوند بی‌واسطه هر موجود با حق تعالی را آشکار ساخت. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های ارائه‌شده، راه را برای پژوهش‌های آتی در این حوزه هموار می‌سازد و خوانندگان را به تأمل عمیق‌تر در حقیقت هستی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی