متن درس
تبیین فلسفی حدوث و قدم در حکمت اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۱۰)
مقدمه: کاوش در ژرفای حدوث و قدم
مسئله حدوث و قدم، چونان دریایی ژرف و پرتلاطم، از دیرباز ذهن حکیمان و فیلسوفان اسلامی را به خود مشغول داشته است. این مسئله، که به چگونگی ارتباط میان ذات قدیم الهی و مخلوقات حادث میپردازد، نهتنها بنیادیترین پرسشهای متافیزیکی را برمیانگیزد، بلکه در پیوند با توحید و وحدت وجود، قلب حکمت اسلامی را شکل میدهد. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، با تمرکز بر مفهوم حدوث اسمی در دیدگاه ملاهادی سبزواری و نقد آن، به بررسی تطبیقی رویکردهای گوناگون در این مسئله پرداخته میشود. این بررسی، با نگاهی عمیق به آرای حکمایی چون ملاصدرا، میرداماد، و حکیم الهی قمشهای، تلاش دارد تا این موضوع پیچیده را با دقتی فلسفی و شهودی روشن سازد.
بخش نخست: چیستی مسئله حدوث و قدم
پیچیدگیهای بنیادین مسئله
مسئله حدوث و قدم، به مثابه گرهای کور در تار و پود حکمت اسلامی، از دشوارترین مباحث فلسفی است که حتی بزرگترین حکیمان را در تنگنای تأمل وامینهد. این مسئله، به چگونگی ظهور ممکنات حادث از ذات قدیم الهی میپردازد و پرسشهایی بنیادین را برمیانگیزد: چگونه ممکن است از واجبالوجود، که قدیم و بینیاز است، موجوداتی حادث و وابسته پدید آیند؟ این پرسش، ریشه در تمایز وجودی میان واجبالوجود و ممکنالوجود دارد و حکمت اسلامی، با تکیه بر اصل وحدت وجود، میکوشد این دوگانگی را در چارچوبی توحیدی تبیین کند. دشواری این مسئله، از آن روست که هرگونه تبیین، باید میان دو سوی متضاد – قدیم بودن ذات الهی و حادث بودن مخلوقات – پیوندی معقول برقرار سازد، بدون آنکه به وحدت ذات یا حقیقت وجود خللی وارد آید.
| درنگ: مسئله حدوث و قدم، در پیوند با وحدت وجود، بنیادیترین پرسش متافیزیکی حکمت اسلامی است که به تبیین رابطه میان ذات قدیم الهی و مخلوقات حادث میپردازد. |
روایتی از دشواریهای فهم
استاد فرزانه در درسگفتار خویش، به روایتی از مرحوم ضیاء املی، فرزند حکیم املی بزرگ، اشاره دارند که نشاندهنده عمق این چالش است. مرحوم ضیاء املی، که خود عالمی وارسته و فاضل بود، در مواجهه با مسئله حدوث ذاتی به بنبست رسید و به توصیه مادرش، که او نیز از اهل فضل بود، از ادامه مطالعه فلسفه بازماند. وی همچنین از چاپ شرح منظومه پدرش جلوگیری کرد، زیرا معتقد بود مطالب آن، به دلیل سنگینی و پیچیدگی، ممکن است خوانندگان را به گمراهی کشاند. این روایت، چونان آینهای، دشواریهای فهم مسائل متافیزیکی را بازمیتاباند و نشان میدهد که حتی عالمان برجسته در برابر این موضوع به تأمل و احتیاط واداشته شدهاند.
نیاز به شهود در فلسفه
استاد فرزانه تأکید دارند که فلسفه، برای آنکه از پیچیدگیهای غیرضروری رهایی یابد، باید تجسمی و شهودی باشد. به دیگر سخن، معرفت الهی باید چنان لمس گردد که گویی حقیقت را در کف دست خویش مینگریم. این دیدگاه، که فلسفه را به مثابه پلی میان عقل و شهود میبیند، با رویکرد عرفانی و صدرایی همخوانی دارد و بر ضرورت سادهسازی مفاهیم پیچیده تأکید میورزد، تا چونان نسیمی خنک، ذهن را از گرمای ابهام رهایی بخشد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، به تبیین چیستی مسئله حدوث و قدم و دشواریهای آن پرداخت. این مسئله، که در قلب حکمت اسلامی جای دارد، به دلیل تمایز وجودی میان واجب و ممکن، چالشهایی عمیق را فراروی فیلسوفان قرار داده است. روایت مرحوم ضیاء املی، نشاندهنده عمق این چالش و حساسیت عالمان نسبت به تبعات آن است. تأکید بر شهودی بودن فلسفه، راهی برای رهایی از پیچیدگیهای این مسئله پیشنهاد میکند که با حکمت متعالیه و عرفان اسلامی پیوندی ژرف دارد.
بخش دوم: رویکردهای گوناگون به حدوث و قدم
پنج دستگاه فلسفی
استاد فرزانه، پنج رویکرد متمایز به مسئله حدوث و قدم را برمیشمارند که هر یک از منظری خاص به این موضوع نگریستهاند: حدوث طبعی (ملاصدرا)، حدوث دهری (میرداماد)، حدوث اسمی (ملاهادی سبزواری)، حدوث وجودی (حکیم الهی قمشهای)، و دیدگاه درسگفتار حاضر. این دستهبندی، چونان نقشهای جامع، تنوع نگرشهای فلسفی را به تصویر میکشد و زمینه را برای تحلیل تطبیقی فراهم میآورد.
حدوث طبعی در نگاه ملاصدرا
ملاصدرا، حکیم نامدار حکمت متعالیه، حدوث را به عالم ماده و حرکت جوهری نسبت میدهد. وی معتقد است که هر آنچه در ساحت ماده و حرکت جوهری قرار دارد، به دلیل تغیر و تحول، حادث است. اما مفارقات، که از ماده و حرکت مبرا هستند، حدوث ندارند. این دیدگاه، که چونان رودی جاری در بستر حرکت جوهری جریان دارد، حدوث را به تغیرات مادی محدود میسازد و از تعمیم آن به مراتب غیرمادی پرهیز میکند.
حدوث دهری در نگاه میرداماد
میرداماد، حکیم برجسته مکتب اصفهان، مفهوم حدوث دهری را مطرح میکند. وی عالم زمان را مسبوق به دهر، و دهر را مسبوق به سرمد میداند. به دیگر سخن، عالم زمان، حدوث دهری و سرمدی دارد، در حالی که دهر، تنها حدوث سرمدی دارد و از حدوث زمانی مبراست. این تبیین، که چونان سلسلهای از مراتب وجودی است، حدوث را به سلسله مراتب زمانی و سرمدی نسبت میدهد. با این حال، پرسشهایی درباره ماهیت سرمد – آیا عالم مفارقات است یا اسما و صفات الهی – این دیدگاه را با چالشهایی مواجه میسازد.
حدوث وجودی در نگاه حکیم الهی قمشهای
حکیم الهی قمشهای، حدوث و قدم را اوصاف ذات هستی میداند و معتقد است که این دو، در مراتب وجود متجلی میشوند. استاد فرزانه، با اشاره به حدود هجده یا نوزده اشکال بر این دیدگاه، از تفصیل آنها به دلیل پیچیدگی صرفنظر کردهاند. این تبیین، هرچند بلندمرتبه است، اما به دلیل تعمیم حدوث به مراتب وجود، با دشواریهایی مواجه میشود که در درسگفتار پیشین نیز بررسی شده است.
| درنگ: پنج رویکرد به مسئله حدوث – طبعی، دهری، اسمی، وجودی، و دیدگاه درسگفتار – هر یک از منظری خاص به این موضوع نگریستهاند و تنوع نگرشهای فلسفی را در حکمت اسلامی به نمایش میگذارند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به معرفی و بررسی اجمالی رویکردهای گوناگون به مسئله حدوث و قدم پرداخت. ملاصدرا با حدوث طبعی، میرداماد با حدوث دهری، و حکیم الهی قمشهای با حدوث وجودی، هر یک تلاش کردهاند تا این مسئله را در چارچوبی فلسفی تبیین کنند. این تنوع، نشاندهنده غنای حکمت اسلامی و پیچیدگیهای این پرسش متافیزیکی است. در بخش بعدی، تمرکز بر دیدگاه ملاهادی سبزواری و مفهوم حدوث اسمی خواهد بود که محور اصلی درسگفتار است.
بخش سوم: حدوث اسمی در نگاه ملاهادی سبزواری
مفهوم حدوث اسمی
ملاهادی سبزواری، حکیم عارف مکتب سبزوار، با معرفی مفهوم حدوث اسمی، گامی نو در تبیین رابطه میان حادث و قدیم برمیدارد. وی معتقد است که حدوث اسمی، نیازی به رابط میان حادث و قدیم ندارد، زیرا ممکنالوجود از دو جزء ماهیت و وجود تشکیل شده است. ماهیت، که چونان سایهای بیحقیقت است، عدم و دروغ شمرده میشود، و وجود، که چونان نوری از ذات حق تابیده، متعلق به واجبالوجود است. از اینرو، هیچ دوگانگیای میان حادث و قدیم وجود ندارد که نیازمند رابط باشد. این دیدگاه، که چونان آینهای صاف حقیقت وحدت وجود را بازمیتاباند، حدوث را به ماهیت نسبت میدهد و وجود را منحصر به حق میداند.
ترکیب ممکنالوجود
سبزواری در منظومه خویش، هر ممکنالوجود را مرکب از ماهیت و وجود میداند. ماهیت، متأخر از احدیت حق و فاقد حقیقت وجودی است، و وجود، که چونان شعاعی از خورشید الهی است، به حق تعلق دارد. وی با استناد به آیه شریفه «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ» [مطلب حذف شد] : «اینها جز نامهایی نیست که شما و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خدا هیچ دلیلی بر آنها نازل نکرده است»)، ماهیت را امری اعتباری و فاقد حقیقت میشمارد. این تبیین، که ماهیت را چونان سرابی بیحقیقت میبیند، حدوث را به امری اسمی و اعتباری فرومیکاهد.
نفی رابط میان حادث و قدیم
از آنجا که ماهیت، عدم و دروغ است و وجود، متعلق به حق، هیچ دوگانگیای میان حادث و قدیم وجود ندارد که نیازمند رابط باشد. سبزواری این دیدگاه را «حدوث اسمی» مینامد، که در آن، عالم ممکنات، چونان سایهای بر دیوار وجود، فاقد حقیقت مستقل است. این تبیین، که چونان نسیمی نرم بر دریاچه وحدت وجود میوزد، مسئله ربط حادث و قدیم را کاذب میشمارد و همه هستی را جلوهای از ذات حق میداند.
استناد به کلام الهی و معصومین
سبزواری، در تبیین حدوث اسمی، به کلام الهی و معصومین علیهمالسلام استناد میجوید. وی با اشاره به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، «کمال الإخلاص نفی الصفات عنه»، معتقد است که همه صفات، از جمله احدیت، باید از ذات حق نفی شوند، زیرا احدیت نیز صفتی است. این دیدگاه، که چونان موجی بلند در اقیانوس عرفان اسلامی برخاسته، اسما و رسوم را از مرتبه احدیت ظاهرشده و با قهاریت حق منتفی میداند.
| درنگ: حدوث اسمی سبزواری، با نفی حقیقت ماهیت و نسبت دادن وجود به حق، مسئله ربط حادث و قدیم را کاذب میشمارد و همه هستی را جلوهای از ذات الهی میداند. |
ظهور اسما و رسوم از احدیت
سبزواری معتقد است که اسما و رسوم (مخلوقات) از مرتبه احدیت ظاهر میشوند و با قهاریت حق، منتفی میگردند. این ظهور و خفای وجودی، که چونان رقص نور و سایه بر پرده هستی است، حدوث اسمی نامیده میشود. وی این دیدگاه را با استناد به آیات قرآن کریم، بهویژه آیه «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ»، تبیین میکند و معتقد است که غیر از حق، همه چیز اعتباری و فاقد حقیقت است.
مثال بت و چوب
استاد فرزانه، با بهرهگیری از تمثیلی روشن، دیدگاه سبزواری را تبیین میکنند: بت، به عنوان ماهیت، دروغ است، اما چوب، به عنوان وجود، حقیقت دارد و متعلق به حق است. این تمایز، که چونان جدایی آب زلال از سراب است، نشان میدهد که بتها، که عنوان اعتباری ماهیت بر آنها نهاده شده، فاقد حقیقتاند، اما چوب، که وجودی الهی دارد، جلوهای از حق است. این مثال، حدوث اسمی را به روشنی بازمینماید و بر اعتباری بودن ماهیت تأکید میورزد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به بررسی عمیق مفهوم حدوث اسمی در نگاه ملاهادی سبزواری اختصاص داشت. این دیدگاه، با نفی حقیقت ماهیت و نسبت دادن وجود به حق، مسئله ربط حادث و قدیم را کاذب میشمارد و همه هستی را جلوهای از ذات الهی میداند. استناد به آیات قرآن کریم و کلام معصومین، این تبیین را در چارچوبی عرفانی قرار میدهد، اما وابستگی به نصوص کلامی، آن را از فلسفه محض دور میسازد. در بخش بعدی، نقدهای وارد بر این دیدگاه و مقایسه آن با دیگر رویکردها بررسی خواهد شد.
بخش چهارم: نقد و بررسی دیدگاه سبزواری
نقد فلسفی دیدگاه سبزواری
استاد فرزانه، با دقتی ژرف، دیدگاه سبزواری را مورد نقد قرار میدهند. فلسفه سبزواری، در مقایسه با حکمت متعالیه ملاصدرا، از انسجام کمتری برخوردار است. وی در مواردی که از صدرا فاصله گرفته، مانند تبیین حدوث اسمی و ماهیت انضمامی، با چالشهایی مواجه شده است. این نقد، که چونان تیغی تیز بر پرده ابهام میکشد، نشان میدهد که تکیه سبزواری بر نصوص کلامی، او را از استدلال عقلی دور کرده و به متکلم نزدیکتر ساخته است.
عرفان سبزواری در برابر فلسفهاش
عرفان سبزواری، که ریشه در بساطت و تقوای وی دارد، از فلسفهاش پیشی گرفته است. وی با تحصیلات محدود و بدون بهرهمندی از استادان متعدد، به مراتب معنوی والایی دست یافت. این ویژگی، که چونان گوهری درخشان در ساحت عرفان میدرخشد، نشاندهنده برتری بعد عرفانی وی بر بعد فلسفی اوست. استاد فرزانه تأکید دارند که سبزواری، هرچند در عرفان وارسته و بلندمرتبه بود، در فلسفه به پای ملاصدرا نمیرسد.
مقایسه با ملاصدرا
ملاصدرا، به عنوان فیلسوف برجسته حکمت متعالیه، فلسفهای منسجمتر از سبزواری ارائه کرده است. در حالی که فلسفه صدرا از عرفانش پیشی میگیرد، سبزواری در عرفان برتری دارد. این مقایسه، که چونان دو کفه ترازو میان فلسفه و عرفان است، نشان میدهد که صدرا با تکیه بر حرکت جوهری و تبیین حدوث طبعی، انسجام بیشتری به مسئله حدوث و قدم بخشیده است.
نقد تعمیم حدوث به احدیت
یکی از مهمترین نقدهای وارد بر سبزواری، تعمیم حدوث به احدیت است. وی با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، «کمال الإخلاص نفی الصفات عنه»، معتقد است که احدیت نیز صفتی است و باید نفی شود. این دیدگاه، که چونان بادی تند بر شاخسار وحدت ذات و صفات میوزد، با اصل وحدت ذات و صفات ناسازگار است، زیرا اسما عین ذاتاند و نفی آنها به مخدوش شدن وحدت ذات میانجامد.
| درنگ: تعمیم حدوث به احدیت در دیدگاه سبزواری، با وحدت ذات و صفات ناسازگار است و تبیین وی را با چالشهای منطقی مواجه میسازد. |
نقد رویکرد کلامی
سبزواری، به جای استدلال عقلی، به آیات و روایات متکی است، که او را به متکلم نزدیکتر میکند تا فیلسوف. استاد فرزانه تأکید دارند که فیلسوف، با عقل مستقل به حقیقت میرسد، در حالی که متکلم، در چارچوب نصوص دینی استدلال میکند. این نقد، که چونان آینهای صاف تفاوت میان فلسفه و کلام را بازمینماید، بر آزادی فکری فیلسوف در برابر محدودیتهای کلامی تأکید میورزد.
نقد نفی حقیقت مخلوقات
نفی کامل حقیقت مخلوقات، که سبزواری آن را به دروغ بودن عالم تعبیر میکند، با واقعیت وجودی خلقت ناسازگار است. استاد فرزانه تأکید دارند که حتی دروغ، به عنوان پدیدهای وجودی، از حق سرچشمه میگیرد. این دیدگاه، که چونان رودی زلال در برابر سراب نفی حقیقت میایستد، بر ضرورت حفظ حقیقت وجودی مخلوقات تأکید میورزد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقد و بررسی دیدگاه ملاهادی سبزواری اختصاص داشت. این دیدگاه، هرچند در چارچوب وحدت وجود و عرفان اسلامی جای میگیرد، به دلیل تکیه بر نصوص کلامی و نفی حقیقت مخلوقات، با چالشهایی مواجه است. تعمیم حدوث به احدیت، ناسازگاری با وحدت ذات و صفات، و ضعف فلسفی در برابر عرفان سبزواری، از مهمترین نقدهای وارد بر این تبیین است. در بخش بعدی، دیدگاه درسگفتار و تبیین آن از حدوث و قدم بررسی خواهد شد.
بخش پنجم: دیدگاه درسگفتار: نفی غیریت و سیر صعودی و نزولی
نفی غیریت در هستی
استاد فرزانه، با ارائه دیدگاهی نو، حدوث را نیازمند غیریت میدانند، اما تأکید دارند که در هستی، غیریتی وجود ندارد. همه هستی، ظهورات ذات حق است و سیر صعودی و نزولی دارد. این دیدگاه، که چونان آسمانی بیکران همه موجودات را در بر میگیرد، حدوث را به ظهورات وجودی نسبت میدهد و دوگانگی میان حق و خلق را نفی میکند.
سیر صعودی و نزولی در آیه حمد
استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» [مطلب حذف شد] : «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»)، سیر صعودی و نزولی خلقت را تبیین میکنند. در این آیه، «ایاک» سیر صعودی به سوی حق را نشان میدهد و «نعبد و نستعین» سیر نزولی به سوی خلق را. این تبیین، که چونان رقص عارفانهای میان حق و خلق است، همه هستی را سیر صعودی و نزولی میداند که در آن، هیچ منافاتی میان مراتب وجود نیست.
ظهورات الهی در ذرات عالم
استاد فرزانه تأکید دارند که همه ذرات عالم، حامل بوی الهیاند و حتی انسانهای محروم، شامهای الهی دارند که به سوی حق بازمیگردد. این دیدگاه، که چونان گلی معطر در باغ هستی میشکفد، همه موجودات را تجلیات حق میداند و بر حقیقت وجودی آنها تأکید میورزد.
تمایز ایمان و کفر
تفاوت میان مؤمن و کافر، در استغنا و غناست. مؤمن، استغنا به حق دارد و خود را در آینه حق میبیند، در حالی که کافر، غنا به نفس خویش ادعا میکند و از حقیقت دور میافتد. این تبیین، که چونان خطی روشن میان نور و ظلمت میکشد، تفاوت مراتب وجودی و معرفتی انسانها را نشان میدهد.
خلقت به مثابه آفرینش حق
استاد فرزانه تأکید دارند که خدا، خلق را به مثابه خودش آفریده است. تفاوت میان حق و خلق، در آفریدگار بودن و آفریده بودن است. این دیدگاه، که چونان آینهای تمامنما حقیقت خلقت را بازمیتاباند، همه موجودات را ظهورات کامل حق میداند و بر وحدت وجود تأکید میورزد.
| درنگ: دیدگاه درسگفتار، با نفی غیریت و تأکید بر سیر صعودی و نزولی ظهورات الهی، حدوث را به تجلیات وجودی نسبت میدهد و همه هستی را جلوهای از ذات حق میداند. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به تبیین دیدگاه درسگفتار اختصاص داشت که با نفی غیریت و تأکید بر ظهورات الهی، حدوث را به سیر صعودی و نزولی وجود نسبت میدهد. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم و کلام معصومین، همه هستی را تجلیات حق میداند و بر حقیقت وجودی مخلوقات تأکید میورزد. این تبیین، که با حکمت متعالیه و عرفان اسلامی همخوانی دارد، راهی نو در فهم مسئله حدوث و قدم میگشاید.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با کاوش در ژرفای مسئله حدوث و قدم، تلاش کرد تا با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این موضوع پیچیده را در قالبی فلسفی و عرفانی تبیین کند. بررسی رویکردهای گوناگون – از حدوث طبعی ملاصدرا و حدوث دهری میرداماد گرفته تا حدوث اسمی سبزواری و حدوث وجودی حکیم الهی قمشهای – نشان داد که هر یک از این دیدگاهها، جلوهای از تلاش حکیمان برای فهم رابطه میان حق و خلق است. دیدگاه سبزواری، هرچند در چارچوب وحدت وجود جای میگیرد، به دلیل تکیه بر نصوص کلامی و نفی حقیقت مخلوقات، با چالشهایی مواجه است. در مقابل، دیدگاه درسگفتار، با نفی غیریت و تأکید بر سیر صعودی و نزولی ظهورات الهی، تبیینی منسجمتر ارائه میدهد که با حکمت متعالیه و عرفان اسلامی همخوانی دارد.
آیات قرآن کریم، مانند «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» و «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، و کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، این دیدگاه را تأیید میکنند و بر وحدت وجود و حقیقت ظهورات الهی تأکید میورزند. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، کوشید تا مفاهیم متافیزیکی را در قالبی شهودی و علمی به خواننده عرضه کند، تا چونان چراغی در مسیر حقیقتجویی بدرخشد.
| با نظارت صادق خادمی |