در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 616

متن درس





تشخص و مراتب وجود در فلسفه اسلامی: نقدی بر طبیعت نوعیه و شخصیت الهی

تشخص و مراتب وجود در فلسفه اسلامی: نقدی بر طبیعت نوعیه و شخصیت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۱۶)

دیباچه

در گستره حکمت اسلامی، مباحث تشخص وجودی، مراتب وجود و مفهوم شخصیت الهی از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. این موضوعات، که در کانون هستی‌شناسی فلسفه اسلامی قرار دارند، به پیوند میان وجود، ماهیت و حقیقت الهی می‌پردازند و از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بزرگ بوده‌اند. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۶۱۶ (مورخ ۱۲ مهر ۱۳۸۳)، با نگاهی نقادانه و ژرف، به بررسی این مفاهیم پرداخته و با تکیه بر فلسفه صدرایی، مفهوم طبیعت نوعیه و ماهیت را به چالش کشیده‌اند. ایشان، با تأکید بر اصالت وجود و نفی مفاهیم اعتباری، تشخص و تحفظ مراتب وجود را به مرتبه وجودی اشیاء نسبت داده و مفهوم شخصیت الهی را به عنوان وجودی حقیقی و نامحدود بازتعریف کرده‌اند. این نوشتار، با بازآفرینی و بسط محتوای درس‌گفتار، در قالبی علمی و دانشگاهی، کوشیده است تا تمامی جزئیات و نکات را با زبانی متین و روشن، همراه با تحلیل‌های تفصیلی و تمثیلات ادبی، به مخاطبان عرضه کند.

بخش نخست: حقیقت وجود و نفی طبیعت نوعیه

اصالت وجود در فلسفه صدرایی

در فلسفه صدرایی، حقیقت هستی در تعینات وجودی خارجی نهفته است، نه در مفاهیم اعتباری مانند ماهیت یا طبیعت نوعیه. ملاصدرا، برخلاف فلسفه مشایی که ماهیت را اصیل می‌داند، وجود را یگانه حقیقت عالم دانسته و مراتب آن را مبنای تشخص و تحفظ اشیاء قرار داده است. این دیدگاه، که ریشه در وحدت وجود دارد، دوگانگی‌های ماهوی را نفی کرده و وجود را به مثابه نوری یگانه می‌بیند که در مراتب گوناگون جلوه‌گر می‌شود.

درنگ: حقیقت هستی، وجود یگانه است که در تعینات خارجی متجلی می‌شود، نه در مفاهیم اعتباری ماهیت یا طبیعت نوعیه.

نفی طبیعت نوعیه و ماهیت

استاد فرزانه، با استناد به آرای ملاصدرا، تأکید می‌ورزند که حقیقت خارجی، تشخصات وجودی است و مفاهیمی چون ماهیت ممکن، طبیعت نوعیه و نوعیت، فاقد وجود واقعی‌اند. این نفی، دوگانگی‌های ماهوی را که در فلسفه سنتی برای تبیین هویت اشیاء به کار می‌رفت، از میان برمی‌دارد. به جای طبیعت نوعیه، که در فلسفه مشایی حافظ هویت اشیاء دانسته می‌شود، تشخص و تحفظ به مرتبه وجودی اشیاء نسبت داده می‌شود.

درنگ: طبیعت نوعیه و ماهیت، مفاهیمی اعتباری‌اند و حقیقت خارجی، در تشخصات وجودی نهفته است.

مثال گردو و عدس برای تشخص وجودی

برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه مثالی ساده اما عمیق ارائه می‌دهند: گردو همیشه گردو است و عدس همیشه عدس، نه به دلیل طبیعت نوعیه، بلکه به سبب مرتبه وجودی خاص خود. این مثال، چونان آیینه‌ای، خودکفایی مراتب وجود در حفظ هویت را نشان می‌دهد و نقش مفاهیم اعتباری مانند طبیعت نوعیه را نفی می‌کند.

درنگ: تشخص و تحفظ اشیاء، مانند گردو و عدس، به مرتبه وجودی آن‌ها وابسته است، نه به طبیعت نوعیه.

استعاره آب و کاسه

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، وجود را به آبی تشبیه می‌کنند که در هر مرتبه، خود کاسه خویش می‌شود، نه آنکه کاسه‌ای خارجی (طبیعت نوعیه) آن را محدود کند. این استعاره، بر خودبسندگی وجود در ایجاد تشخص و تحفظ تأکید دارد و دوگانگی ظرف و مظروف را نفی می‌کند. وجود، چونان جریانی سیال، در هر مرتبه به گونه‌ای متعین می‌شود که خود، هم تشخص و هم تحفظ خویش را تأمین می‌کند.

درنگ: وجود، در هر مرتبه، خود کاسه خویش می‌شود و تشخص و تحفظ آن به مرتبه وجودی وابسته است، نه به طبیعت نوعیه.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تکیه بر فلسفه صدرایی، حقیقت هستی را در وجود یگانه و مراتب آن جست‌وجو کرد و مفاهیم اعتباری مانند طبیعت نوعیه و ماهیت را نفی نمود. تشخص و تحفظ اشیاء، نه به نوعیت، بلکه به مرتبه وجودی آن‌ها وابسته است. مثال‌های گردو و عدس و استعاره آب و کاسه، این اصل را به روشنی تبیین کردند که وجود، خود عامل تشخص و تحفظ است و نیازی به مفاهیم اعتباری ندارد.

بخش دوم: تشخص و مراتب وجود

عدم تداخل مراتب وجود

یکی از اصول بنیادین فلسفه صدرایی، عدم تداخل مراتب وجود است. هر مرتبه وجود، هویت و تشخص خاص خود را حفظ می‌کند و با مراتب دیگر درهم نمی‌آمیزد. این اصل، نظام تشکیکی وجود را تضمین می‌کند، که در آن هر موجود، در مرتبه خویش، جایگاه ویژه‌ای دارد.

درنگ: مراتب وجود، بدون تداخل، هویت و تشخص خاص خود را حفظ می‌کنند.

تشخص مرتبه، عامل تحفظ

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که تشخص مرتبه، خود عامل تحفظ مرتبه است: «شخصیة المرتبه علة لتحفظ المرتبه». این اصل، به خودکفایی وجود در حفظ نظام مراتب اشاره دارد و ضرورت مفاهیم اعتباری مانند طبیعت نوعیه را منتفی می‌سازد. مرتبه وجود، چونان قلبی تپنده، هم تشخص و هم تحفظ خود را تأمین می‌کند.

درنگ: تشخص مرتبه، عامل تحفظ آن است و نیازی به طبیعت نوعیه ندارد.

چالش حفظ مراتب در غیاب طبیعت نوعیه

در فلسفه سنتی، حفظ مراتب وجود به طبیعت نوعیه و ماهیت نسبت داده می‌شود، زیرا ماهیت، به دلیل ثبات ذاتی، قابل تبدیل نیست. اما با نفی طبیعت نوعیه و ماهیت، پرسش بنیادین این است که تفاوت وجودات و حفظ مراتب به چیست؟ پاسخ استاد فرزانه این است که تشخص و تحفظ، هر دو به مرتبه وجود وابسته‌اند، نه به مفاهیم اعتباری.

درنگ: در غیاب طبیعت نوعیه، تشخص و تحفظ اشیاء به مرتبه وجود آن‌ها وابسته است.

تمایز تشخص وجودی و تشخص مرتبه‌ای

استاد فرزانه میان دو نوع تشخص تمایز قائل می‌شوند: تشخص وجودی کلی، که به وجود اطلاقی اشاره دارد، و تشخص مرتبه‌ای، که در مراتب خاص وجود نمود می‌یابد. این تمایز، نظام تشکیکی وجود را تبیین می‌کند و نشان می‌دهد که وجود، در مراتب گوناگون، به گونه‌های متفاوتی متعین می‌شود.

درنگ: تشخص وجودی کلی و تشخص مرتبه‌ای، دو وجه از تعین وجود در نظام تشکیکی‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر نظام تشکیکی وجود، نشان داد که مراتب وجود، بدون تداخل، هویت و تشخص خود را حفظ می‌کنند. تشخص مرتبه، خود عامل تحفظ است و نیازی به طبیعت نوعیه ندارد. تمایز میان تشخص وجودی کلی و مرتبه‌ای، به تبیین دقیق‌تر این نظام کمک کرد و بر خودبسندگی وجود در ایجاد و حفظ مراتب تأکید نمود.

بخش سوم: شخصیت الهی و نقد منطق سنتی

شخصیت الهی به عنوان وجود حقیقی

استاد فرزانه، خداوند را شخصیتی حقیقی و خارجی می‌دانند، نه کلی یا ذهنی. این شخصیت، ظرف هستی کل است و با وجود مطلق همخوانی دارد. در قرآن کریم، آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم») با کاف مفرد مخاطب، بر شخصیت حقیقی و خارجی خداوند تأکید دارد.

درنگ: خداوند، شخصیتی حقیقی و خارجی است که ظرف هستی کل را تشکیل می‌دهد.

نقد تعریف منطقی شخصیت

در منطق سنتی، شخصیت مساوی جزئیت، جزئیت مساوی محدودیت، و در نتیجه شخصیت مساوی محدودیت دانسته شده است. استاد فرزانه این قیاس را به دلیل استقرایی بودن نقد می‌کنند و تأکید می‌ورزند که جزئیت به معنای خارجی بودن است، نه محدودیت. این دیدگاه، محدودیت‌های منطق ارسطویی را در تبیین شخصیت الهی برملا می‌سازد.

درنگ: شخصیت الهی، به دلیل جزئیت به معنای خارجی بودن، از محدودیت مبراست.

مثال زید و عمرو برای نقد محدودیت

استاد فرزانه، با مثال زید و عمرو، نشان می‌دهند که محدودیت این افراد به مرتبه وجودی آن‌ها مربوط است، نه به ذات جزئیت یا شخصیت. این مثال، چونان چراغی در تاریکی، بر تمایز میان مرتبه و تشخص تأکید دارد و محدودیت را از ذات شخصیت جدا می‌کند.

درنگ: محدودیت زید و عمرو به مرتبه وجودی آن‌ها وابسته است، نه به ذات شخصیت یا جزئیت.

مثال ابعاد برای نفی محدودیت ذاتی

برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه مثالی دیگر ارائه می‌دهند: انسان دو متر، دیوار سه متر، و کوه هزار متر است، اما جزئیت آن‌ها حد مشخصی ندارد. این مثال، بر عدم ارتباط ذاتی میان جزئیت و محدودیت تأکید دارد و محدودیت را به مرتبه وجود نسبت می‌دهد.

درنگ: جزئیت، به معنای خارجی بودن، ذاتاً محدود نیست و محدودیت به مرتبه وجود وابسته است.

شخصیت الهی بدون حد

استاد فرزانه، خداوند را شخصیتی حقیقی و خارجی می‌دانند که بدون حد و لا حد است. این شخصیت، اول بی‌اول و آخر بی‌آخر است و هیچ حدی آن را محدود نمی‌کند. این تبیین، با مفهوم وجود مطلق در عرفان اسلامی همخوانی دارد و خدا را نامتناهی می‌داند.

درنگ: شخصیت الهی، حقیقی، خارجی و بدون حد است و با وجود مطلق همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر شخصیت الهی به عنوان وجودی حقیقی و خارجی، محدودیت‌های منطق سنتی را نقد کرد. جزئیت، به معنای خارجی بودن، ذاتاً محدود نیست و محدودیت به مرتبه وجود وابسته است. مثال‌های زید و عمرو و ابعاد، این تمایز را روشن ساختند و شخصیت الهی را به عنوان وجودی لا حد تبیین کردند.

بخش چهارم: نقد ذهنیت‌گرایی و بازتعریف معرفت الهی

نقد ذهنیت‌گرایی علما

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، ذهنیت‌گرایی علما را به دلیل نبود آزمایشگاه علمی مورد نقد قرار می‌دهند. به باور ایشان، علما، به سبب فقدان ابزارهای تجربی، همه چیز را به ذهن منتقل کرده‌اند و حتی خدا را نیز ذهنی ساخته‌اند. این ذهنیت‌گرایی، مانع فهم حقیقت خارجی خدا شده و فلسفه را به سوی مفاهیم انتزاعی سوق داده است.

درنگ: ذهنیت‌گرایی علما، به دلیل نبود آزمایشگاه علمی، خدا را به مفهومی ذهنی تقلیل داده است.

مثال هیئت با توپ پینگ‌پنگ

استاد فرزانه، با اشاره به روش‌های آموزشی سنتی، مثالی از تدریس هیئت با توپ پینگ‌پنگ می‌آورند که محدودیت‌های روش‌شناختی علوم سنتی را نشان می‌دهد. این مثال، چونان آینه‌ای، ضعف‌های آموزشی حوزه‌های علمیه را بازمی‌تاباند و ضرورت بازسازی علمی را مطرح می‌کند.

درنگ: روش‌های آموزشی سنتی، مانند تدریس هیئت با توپ پینگ‌پنگ، محدودیت‌های علمی حوزه‌ها را نشان می‌دهد.

تمایز فلسفه و عرفان

استاد فرزانه، میان فلسفه و عرفان تمایز قائل می‌شوند: فلسفه، علمی صوری و کلی است، اما عرفان، علمی حقیقی و جزئی است که به معرفت خدا می‌رسد. معرفت عرفانی، چونان گوهری درخشان، به دلیل جزئیت و حقیقت‌جویی، به خدا نزدیک‌تر است، در حالی که فلسفه به کلیات ذهنی محدود می‌شود.

درنگ: عرفان، به دلیل معرفت جزئی و حقیقی، بر فلسفه صوری و کلی برتری دارد.

تبیین معرفت جزئی

معرفت، به تعبیر استاد فرزانه، مانند «عرفته» (شناختمش)، جزئی و حقیقی است، برخلاف علم که کلی و ذهنی است. این معرفت، به شناخت خدا به عنوان وجودی حقیقی و خارجی منجر می‌شود و از مفاهیم کلی منطقی فاصله می‌گیرد.

درنگ: معرفت عرفانی، به دلیل جزئیت و حقیقت‌جویی، به شناخت حقیقی خدا می‌رسد.

نقد تقلید در اعتقادات

استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت اجتهاد در اصول اعتقادات، تقلید را در این حوزه ناکافی می‌دانند. بسیاری از علما، خود مقلد آرای پیشینیان‌اند، در حالی که اصول اعتقادات نیازمند تحقیق و اجتهاد است. این نقد، چونان نسیمی خنک، بر لزوم بازنگری در روش‌های علمی تأکید دارد.

درنگ: در اصول اعتقادات، تقلید جایز نیست و اجتهاد ضروری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد ذهنیت‌گرایی علما و محدودیت‌های روش‌شناختی علوم سنتی، بر ضرورت بازسازی علمی تأکید کرد. تمایز میان فلسفه و عرفان، برتری معرفت عرفانی را در فهم خدا نشان داد. نقد تقلید و تأکید بر اجتهاد، راه را برای فهمی اصیل و وجودی از خدا هموار کرد.

بخش پنجم: نقد قیاس‌های منطقی و تبیین وجود مطلق

نقد قیاس منطقی ابن‌سینا

استاد فرزانه، قیاس ابن‌سینا را که تشخص را مساوی جزئیت و محدودیت می‌داند، به دلیل استقرایی بودن نقد می‌کنند. این قیاس، مبتنی بر تجربه و استقراء (مانند زید و عمرو) است، نه برهان عقلی. این نقد، ضعف معرفت‌شناختی منطق سنتی را در تبیین تشخص برملا می‌سازد.

درنگ: قیاس ابن‌سینا که تشخص را مساوی محدودیت می‌داند، به دلیل استقرایی بودن، غیربرهانی است.

مثال فک حیوانات برای نقد استقراء

برای تبیین ضعف استدلال استقرایی، استاد فرزانه مثالی می‌آورند: قیاس استقرایی که فک اسفل حیوانات می‌جنبد، با کشف حیوانی که فک اعلای آن می‌جنبد، نقض می‌شود. این مثال، چونان تیغی برنده، محدودیت‌های استدلال‌های تجربی را در مسائل متافیزیکی نشان می‌دهد.

درنگ: استدلال‌های استقرایی، مانند فک حیوانات، در مسائل متافیزیکی ناکافی‌اند.

نقد توحید مفضل

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، توحید مفضل را به دلیل مشکلات علمی مورد نقد قرار می‌دهند و ضرورت بازنگری در استدلال‌های سنتی را مطرح می‌کنند. این نقد، به چالش‌های معرفت‌شناختی متون کلامی اشاره دارد و لزوم تطبیق با علوم جدید را تأکید می‌کند.

درنگ: توحید مفضل، به دلیل مشکلات علمی، نیازمند بازنگری است.

مثال نان گدا برای نقد استقراء

استاد فرزانه، با مثالی دیگر، ضعف استدلال استقرایی را نشان می‌دهند: گدا از نان درسته بدش می‌آید، زیرا تجربه او نان تکه‌پاره است، اما این استقراء دلیل منطقی نیست. این مثال، بر ضرورت انفاق از آنچه انسان دوست دارد، مطابق با آیه «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا [مطلب حذف شد] : «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید») تأکید دارد.

درنگ: استدلال استقرایی، مانند تجربه گدا از نان، در تبیین مفاهیم متافیزیکی ناکافی است.

تبیین وجود مطلق

استاد فرزانه، وجود مطلق را بدون حد می‌دانند. وقتی گفته می‌شود «الوجود موجود»، هیچ حدی در آن نیست، برخلاف «المادة موجودة» که به مرتبه محدود است. این تمایز، با نظام تشکیکی وجود همخوانی دارد و وجود را نامحدود می‌داند.

درنگ: وجود مطلق، مانند «الوجود موجود»، ذاتاً بدون حد است.

نقد قضیه «الوجود حار»

استاد فرزانه، قضیه «الوجود حار» (وجود داغ است) را نادرست می‌دانند، زیرا وجود ذاتاً حرارت ندارد، برخلاف ماده که می‌تواند داغ باشد. این نقد، به تمایز میان وجود مطلق و وجود مقید اشاره دارد و اوصاف عرضی را از ذات وجود جدا می‌کند.

درنگ: وجود مطلق، فاقد اوصاف عرضی مانند حرارت است و با وجود مقید متمایز است.

تبیین انسان متعجب و ضاحک

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که انسان ذاتاً متعجب یا ضاحک نیست؛ این اوصاف به فعل انسان مربوط‌اند، نه ذات او. این تبیین، بر تمایز میان ذات و فعل تأکید دارد و اوصاف عرضی را از ذات جدا می‌کند.

درنگ: اوصاف مانند تعجب و ضحک، به فعل انسان مربوط‌اند، نه ذات او.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد قیاس‌های منطقی و استدلال‌های استقرایی، بر ضعف‌های معرفت‌شناختی منطق سنتی تأکید کرد. تبیین وجود مطلق و تمایز آن با وجود مقید، همراه با مثال‌های فک حیوانات و نان گدا، نشان داد که محدودیت‌ها به مرتبه وجود وابسته‌اند، نه به ذات تشخص. نقد توحید مفضل، ضرورت بازنگری در استدلال‌های سنتی را مطرح کرد.

بخش ششم: خدا به عنوان وجود حقیقی و خارجی

خدا، حقیقی، جزئی و خارجی

استاد فرزانه، خدا را وجودی حقیقی، جزئی و خارجی می‌دانند، نه حقوقی، کلی یا ذهنی. این تبیین، با نفی ذهنیت‌گرایی، خدا را به عنوان شخصیتی حقیقی معرفی می‌کند که در خارج، بدون حد، حضور دارد.

درنگ: خدا، وجودی حقیقی، جزئی و خارجی است، نه حقوقی، کلی یا ذهنی.

نقد اصطلاح وحدانیت عددی

استاد فرزانه، به اصطلاح «یا وحدانية العدد» در دعای امام سجاد علیه‌السلام اشاره کرده و آن را نیازمند توجیه می‌دانند، زیرا عدد، مفهومی محدودکننده است. این نقد، به چالش‌های زبانی در تبیین توحید اشاره دارد و ضرورت دقت در اصطلاحات را مطرح می‌کند.

درنگ: اصطلاح وحدانیت عددی، به دلیل القا محدودیت، نیازمند توجیه است.

نقد ترس از خدا

استاد فرزانه، به جای ترس از خدا، ترس از غفلت از او را توصیه می‌کنند، زیرا جلال الهی محفوظ است. این دیدگاه، با عرفان اسلامی که خدا را محبوب و نزدیک می‌داند، همخوانی دارد.

درنگ: به جای ترس از خدا، باید از غفلت از او ترسید.

مثال کیک عظیم

استاد فرزانه، با مثال کیک‌های عظیم (مانند کیک چهل‌متری)، نشان می‌دهند که ذهن، حقیقت را بر اساس تجربه محدود می‌کند. این مثال، بر محدودیت‌های ذهنیت‌گرایی و ضرورت توجه به حقیقت خارجی تأکید دارد.

درنگ: ذهن، حقیقت را بر اساس تجربه محدود می‌کند، اما حقیقت خارجی نامحدود است.

تبیین رهبری دینی

استاد فرزانه، رهبری دینی را جزئی، حقیقی و خارجی می‌دانند که باید دست‌گیرنده باشد، نه کلی و ذهنی. این تبیین، با مفهوم ولایت در عرفان اسلامی همخوانی دارد و بر ضرورت حضور واقعی رهبر تأکید می‌کند.

درنگ: رهبری دینی، جزئی، حقیقی و خارجی است و باید دست‌گیرنده باشد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر خدا به عنوان وجودی حقیقی، جزئی و خارجی، ذهنیت‌گرایی و محدودیت‌های منطق سنتی را نقد کرد. نقد اصطلاح وحدانیت عددی و ترس از خدا، همراه با مثال کیک عظیم و تبیین رهبری دینی، بر ضرورت فهم وجودی و حقیقی خدا تأکید داشت.

بخش هفتم: بازسازی فلسفه اسلامی و ضرورت آزمایشگاه علمی

نقد فقدان آزمایشگاه در حوزه‌ها

استاد فرزانه، فقدان آزمایشگاه علمی در حوزه‌های علمیه را عامل ذهنیت‌گرایی می‌دانند. این فقدان، علوم دینی را به سوی مفاهیم ذهنی سوق داده و از حقیقت خارجی دور کرده است. این نقد، چونان زنگ بیداری، ضرورت بازسازی روش‌های علمی را مطرح می‌کند.

درنگ: فقدان آزمایشگاه علمی، حوزه‌ها را به ذهنیت‌گرایی سوق داده است.

نقد جایگاه علمی حوزه‌ها

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که دنیا، حوزه‌های علمیه را به دلیل فقدان آزمایشگاه، عالم نمی‌داند. این نقد، به ضرورت جهانی شدن علوم دینی و تطبیق با نیازهای معاصر اشاره دارد.

درنگ: حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان آزمایشگاه، از جایگاه علمی جهانی برخوردار نیستند.

نقد فقها در تبیین جزئیت

استاد فرزانه، فقها را به دلیل بسنده کردن به کلیات ذهنی و نادیده گرفتن جزئیت‌ها مورد نقد قرار می‌دهند. این نقد، بر ضرورت توجه به واقعیت‌های خارجی در فقه و فلسفه تأکید دارد.

درنگ: فقها، با بسنده کردن به کلیات ذهنی، از تبیین جزئیت‌ها غافل شده‌اند.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد فقدان آزمایشگاه علمی و ذهنیت‌گرایی در حوزه‌های علمیه، بر ضرورت بازسازی روش‌های علمی تأکید کرد. نقد جایگاه علمی حوزه‌ها و رویکرد فقها، راه را برای تطبیق علوم دینی با نیازهای معاصر هموار کرد.

جمع‌بندی کل

این نوشتار، با بازآفرینی درس‌گفتار شماره ۶۱۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی تشخص، مراتب وجود و شخصیت الهی پرداخت. با تکیه بر فلسفه صدرایی، طبیعت نوعیه و ماهیت نفی شد و تشخص و تحفظ اشیاء به مرتبه وجودی آن‌ها نسبت داده شد. شخصیت الهی، به عنوان وجودی حقیقی، جزئی و خارجی، از محدودیت‌های منطق سنتی مبرا گشت و خدا به عنوان وجودی لا حد معرفی شد. نقد ذهنیت‌گرایی علما، قیاس‌های استقرایی و فقدان آزمایشگاه علمی، بر ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی و تطبیق آن با نیازهای معاصر تأکید کرد. تمایز میان فلسفه صوری و معرفت عرفانی، برتری معرفت جزئی و حقیقی را در فهم خدا نشان داد. این تبیین، فلسفه اسلامی را با عرفان همسو ساخته و راه را برای فهمی وحدت‌محور از هستی هموار کرد.

با نظارت صادق خادمی