در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 621

متن درس




تحلیل فلسفی حرکت و نفی طبیعت نوعیه در حکمت اسلامی

تحلیل فلسفی حرکت و نفی طبیعت نوعیه در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۲۱)

مقدمه: کاوش در حقیقت پویای هستی

حکمت اسلامی، چونان اقیانوسی ژرف، همواره در پی تبیین حقیقت وجود و پویایی ذاتی آن بوده است. درس‌گفتار شماره ۶۲۱، که برگرفته از سخنان استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، به یکی از بنیادی‌ترین مسائل فلسفی، یعنی حرکت و جایگاه آن در هستی، می‌پردازد. این بحث، با نگاهی نقادانه به مفاهیم سنتی، به‌ویژه دیدگاه ملاصدرا، حرکت را نه‌تنها جوهره وجود، بلکه حقیقت فراگیر همه مراتب هستی، از عالم ماده تا ذات قدسی حق، معرفی می‌کند. نفی طبیعت نوعیه، به‌عنوان مفهومی اختراعی در فلسفه سنتی، و رد مفهوم سکون، محورهای اصلی این درس‌گفتار را تشکیل می‌دهند. این نوشتار، با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و استدلال‌های فلسفی، می‌کوشد تا این مفاهیم را در قالبی منسجم و شهودی به خواننده عرضه کند، تا چونان نوری در ظلمات، راه را به سوی حقیقت هموار سازد.

بخش نخست: حرکت به‌مثابه حقیقت هستی

پویایی ذاتی هستی

هستی، در ذات خود، چونان رودی خروشان، دائماً در حرکت و سیر است. استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ‌گونه سکونی در هستی وجود ندارد؛ همه مراتب وجود، از عالم ماده گرفته تا مجردات و ذات حق، در سیر و پویایی‌اند. این دیدگاه، که حرکت را جوهره وجود معرفی می‌کند، با اصل وحدت وجود در حکمت اسلامی همخوانی دارد. حرکت، نه‌تنها ویژگی عالم ماده، بلکه حقیقت فراگیر همه مراتب هستی است. این پویایی، چونان نبضی تپنده، حیات و زندگی را در تمامی ذرات هستی جاری می‌سازد.

درنگ: هستی، ذاتاً متحرک است و هیچ‌گونه سکونی در آن راه ندارد؛ حرکت، جوهره وجود در همه مراتب است.

تمایز میان ثابت و ساکن

یکی از تمایزات بنیادین در این درس‌گفتار، جدایی میان مفاهیم «ثابت» و «ساکن» است. ثابت، که چونان ستونی استوار در جریان حرکت قرار دارد، خود در سیر است و «ثابت فی الحرکة» نامیده می‌شود. اما ساکن، مفهومی عرفی و غیرواقعی است که در برابر حرکت قرار می‌گیرد و در فلسفه اسلامی، مصداق خارجی ندارد. استاد فرزانه تأکید دارند که ساکن، چونان سرابی در بیابان حقیقت، تنها در ذهن عامه شکل می‌گیرد و در واقعیت هستی، هیچ موجودی ساکن نیست. این تمایز، به رد دوگانه‌های عرفی و تأکید بر وحدت حرکت در هستی اشاره دارد.

نفی سکون مطلق

در همه مراتب هستی، از عالم ناسوت تا ذات حق، سکون مطلق وجود ندارد. هر موجود، چونان موجی در دریای وجود، در سیر و حرکت است. استاد فرزانه با تمثیلی روشن، این حقیقت را بازمی‌نمایند: اگر انسانی در خیابان یا خانه‌اش توقف کند، این توقف نتیجه مانعی خارجی است، نه ساکن بودن ذاتی. هستی، چونان جریانی بی‌وقفه، هیچ‌گاه از حرکت بازنمی‌ایستد و هرگونه توقف، تنها به دلیل موانع موقتی است که چونان سدی در برابر رود، گذرا و ناپایدارند.

درنگ: سکون مطلق در هستی وجود ندارد؛ هر توقف، نتیجه موانع موقتی است و حرکت، حقیقت ذاتی همه موجودات است.

حرکت در همه مراتب وجود

حرکت، نه‌تنها در عالم ماده، بلکه در عالم مجردات نیز جاری است. استاد فرزانه تأکید دارند که حتی موجودات مجرد، که از ماده و قوه مبرا هستند، در سیر و پویایی‌اند. این حرکت، در مجردات، به‌صورت ظهور و بروز متجلی می‌شود، نه خروج از قوه به فعل. این دیدگاه، که چونان پلی میان ماده و مجردات می‌سازد، نشان‌دهنده فراگیری حرکت در همه مراتب وجود است و هرگونه تصور سکون را در عالم هستی منتفی می‌داند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین حرکت به‌عنوان حقیقت ذاتی هستی، به رد مفهوم سکون و تمایز میان ثابت و ساکن پرداخت. هستی، در همه مراتب، از ماده تا مجردات، در سیر و پویایی است و هیچ موجودی از این جریان حیات‌بخش مستثنا نیست. این دیدگاه، که با اصل وحدت وجود همخوانی دارد، حرکت را نه‌تنها ویژگی عالم ماده، بلکه جوهره همه مراتب هستی معرفی می‌کند.

بخش دوم: نفی طبیعت نوعیه و نقد دیدگاه ملاصدرا

طبیعت نوعیه: مفهومی اختراعی

استاد فرزانه، طبیعت نوعیه را مفهومی اختراعی در فلسفه سنتی می‌دانند که برای توجیه حرکت در عالم ماده ابداع شده است. ملاصدرا، حکیم برجسته حکمت متعالیه، طبیعت نوعیه را رابطی میان حادث و قدیم معرفی می‌کند که به اعتبار ثباتش با قدیم و به اعتبار تغیرش با حادث مرتبط است. اما استاد فرزانه تأکید دارند که با تبیین حرکت به‌عنوان حقیقت ذاتی هستی، نیازی به این واسطه انتزاعی نیست. طبیعت نوعیه، چونان سایه‌ای خیالی، تنها در ذهن فیلسوفان سنتی شکل گرفته و در واقعیت هستی، جایگاهی ندارد.

درنگ: طبیعت نوعیه، مفهومی اختراعی برای توجیه حرکت است که با تبیین پویایی ذاتی هستی، نیازی به آن نیست.

نقد دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، در تلاش برای پیوند میان حادث و قدیم، طبیعت نوعیه را به‌عنوان واسطه‌ای معرفی می‌کند که حرکت در آن ذاتی است. وی معتقد است که این طبیعت، به دلیل ثبات ذاتی‌اش، با قدیم ارتباط دارد و به دلیل تغیرش، با حادث مرتبط است. اما استاد فرزانه این دیدگاه را نقد می‌کنند و معتقدند که هستی، ذاتاً متحرک است و نیازی به واسطه‌ای مانند طبیعت نوعیه ندارد. این نقد، که چونان تیغی تیز بر پرده مفاهیم انتزاعی می‌کشد، بر خودکفایی هستی در سیر و پویایی تأکید می‌ورزد.

نفی حدوث و امکان به‌عنوان مفاهیم انتزاعی

استاد فرزانه، مفاهیم حدوث و امکان را انتزاعی می‌دانند که مصداق خارجی ندارند. آنچه در خارج وجود دارد، تغیر و حرکت است. حدوث، چونان مفهومی ذهنی، از تغیر انتزاع می‌شود، اما حقیقت عینی، همان پویایی ذاتی هستی است. این دیدگاه، که مفاهیم انتزاعی را از واقعیت هستی جدا می‌سازد، بر ضرورت تمرکز بر حقیقت عینی حرکت تأکید دارد و هرگونه واسطه یا مفهوم زائد را منتفی می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد طبیعت نوعیه و دیدگاه ملاصدرا اختصاص داشت. طبیعت نوعیه، به‌عنوان مفهومی اختراعی، در برابر تبیین پویایی ذاتی هستی رنگ می‌بازد. نفی مفاهیم انتزاعی مانند حدوث و امکان، و تأکید بر حقیقت عینی تغیر و حرکت، این درس‌گفتار را به سوی رویکردی توحیدی و پویا هدایت می‌کند. این دیدگاه، با رد واسطه‌های غیرضروری، بر خودبسندگی هستی در سیر و ظهور تأکید می‌ورزد.

بخش سوم: تغیر و حرکت در مراتب وجود

تغیر در عالم ماده

در عالم ناسوت، تغیر می‌تواند با کمال یا نقص همراه باشد. استاد فرزانه با تمثیلی از سیب، این حقیقت را روشن می‌سازند: سیب کال، نسبت به سیب رسیده ناقص است، اما در مرتبه خود کامل است و برای گوسفندی که آن را می‌خورد، کمال محسوب می‌شود. این دیدگاه، که چونان آینه‌ای نسبیت نقص و کمال را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که تغیر در عالم ماده، گاه به‌سوی کمال (رسیدن سیب) و گاه به‌سوی نقص (فساد سیب) است.

درنگ: در عالم ماده، تغیر می‌تواند با کمال یا نقص همراه باشد، اما در مرتبه خود، هر موجود کامل است.

تغیر در عالم مجردات

در عالم مجردات، تغیر به‌صورت ظهور و بروز متجلی می‌شود و با نقص همراه نیست. مجردات، که چونان ستارگانی در آسمان وجود می‌درخشند، در سیر کمالی به سوی قرب الهی حرکت می‌کنند. این حرکت، برخلاف عالم ماده، خروج از قوه به فعل نیست، بلکه ظهور کمال در مراتب بالاتر است. استاد فرزانه تأکید دارند که این پویایی، حقیقت ذاتی مجردات است و هیچ‌گونه سکونی در آن راه ندارد.

تغیر در ذات حق

در ظرف ذات حق، تغیر به‌صورت ظهور کمال مطلق است. استاد فرزانه، با استناد به دعای سحر، عباراتی چون «کل البهاء و کله البهاء» و «کل العلم و کله العلم» را شاهد می‌آورند که به سیر کمالی حق اشاره دارند. در این مرتبه، حرکت از کمال به کمال است و ذات حق، خود حرکت، محرک، و غایت حرکت است. این دیدگاه، که چونان خورشیدی درخشان در آسمان توحید می‌درخشد، بر خودبسندگی و پویایی ذاتی حق تأکید می‌ورزد.

درنگ: در ذات حق، حرکت از کمال به کمال است و ذاتش، هم حرکت، هم محرک، و هم غایت حرکت است.

نقص و کمال به‌عنوان انگیزه حرکت

استاد فرزانه تأکید دارند که در عالم ماده، حرکت گاه از نقص (مانند تشنگی) و گاه از کمال (مانند خرج ثروت) ناشی می‌شود. اما در ذات حق، کمال مطلق، علت ظهورات است. این دیدگاه، که چونان پلی میان مراتب وجود می‌سازد، نشان‌دهنده تفاوت انگیزه‌های حرکت در مراتب گوناگون است. در عالم ماده، حرکت می‌تواند برای رفع نقص یا ابراز کمال باشد، اما در حق، تنها کمال مطلق است که به ظهور می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به بررسی تغیر و حرکت در مراتب گوناگون وجود پرداخت. در عالم ماده، تغیر با کمال یا نقص همراه است، در حالی که در مجردات، به‌صورت ظهور و بروز کمالی است. در ذات حق، حرکت از کمال به کمال است و هیچ‌گونه نقص یا قوه‌ای در آن راه ندارد. این تبیین، با تأکید بر پویایی ذاتی هستی، راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود هموار می‌سازد.

بخش چهارم: سیر کمالی و نفی غایت زائد در حق

سیر کمالی در ذات حق

استاد فرزانه، با تکیه بر دعای سحر، سیر حق را کمالی می‌دانند که بدون تعین، قید، یا حیثیت است. ذات حق، چونان اقیانوسی بی‌کران، خود حرکت، محرک، و غایت حرکت است. این دیدگاه، که وحدت وجودی حق را در اوج می‌نمایاند، هرگونه غایت زائد یا هدف خارجی را در ذات حق نفی می‌کند. سیر حق، نه برای رسیدن به چیزی، بلکه ظهور ذاتی کمال مطلق است.

درنگ: سیر حق، کمالی است و ذاتش، هم حرکت، هم محرک، و هم غایت حرکت است، بدون هیچ‌گونه غایت زائد.

نفی خودخواهی در حق

استاد فرزانه تأکید دارند که خودخواهی در حق معنا ندارد، زیرا غیری در برابر او وجود ندارد. سیر حق، چونان نوری که همه تاریکی‌ها را در خود محو می‌کند، کمال همه تعینات است. این دیدگاه، که با وحدت وجود همخوانی دارد، هرگونه دوگانگی میان حق و خلق را نفی می‌کند و همه هستی را ظهورات ذات حق می‌داند.

خودخواهی و غیرخواهی در انسان

در مرتبه انسانی، خودخواهی گاه به غیرخواهی منجر می‌شود. استاد فرزانه با تمثیلی روشن می‌فرمایند: عالمی که برای کمال خود درس می‌خواند، در نهایت به خدمت دیگران می‌رسد. این خودخواهی، که چونان بذری در خاک معرفت کاشته می‌شود، به غیرخواهی و خیررسانی به دیگران می‌انجامد. این تبیین، وحدت میان خودخواهی و غیرخواهی را در مسیر کمال انسانی نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به تبیین سیر کمالی در ذات حق و نفی غایت زائد پرداخت. سیر حق، که ذاتی و بی‌نیاز از هرگونه قید است، کمال مطلق را در خود متجلی می‌سازد. نفی خودخواهی در حق و وحدت خودخواهی و غیرخواهی در انسان، این درس‌گفتار را به سوی تبیینی توحیدی و عرفانی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: اقتدار و حیات ابدی در حکمت اسلامی

نقد تن‌پروری و حرص

استاد فرزانه، تن‌پروری و حرص را دو روی یک سکه می‌دانند که هر دو نقص‌اند. کمال انسانی، در تلاش برای دنیا و آخرت است. این دیدگاه، که چونان ترازویی دقیق میان مادیات و معنویات تعادل می‌سازد، بر ضرورت پویایی و تلاش دائمی تأکید می‌ورزد. تن‌پروری، چونان باتلاقی که انسان را در خود فرو می‌برد، و حرص، چونان آتشی که وجود را می‌سوزاند، هر دو از مسیر کمال دورند.

درنگ: تن‌پروری و حرص، هر دو نقص‌اند؛ کمال در تلاش متعادل برای دنیا و آخرت است.

روایت امام حسن علیه‌السلام

استاد فرزانه، با استناد به کلام امام حسن علیه‌السلام، «کن للدنیا کانک تعیش ابداً و کن للآخرة کانک تموت غداً»، بر ضرورت تلاش برای حیات ابدی و آمادگی برای آخرت تأکید می‌کنند. این کلام، که در اوج مصیبت و در لحظاتی دشوار بیان شده، چونان گوهری بی‌نظیر در عالم معرفت می‌درخشد. این روایت، نه‌تنها به جمع ثروت دعوت نمی‌کند، بلکه به اقتدار و حیات ابدی اشاره دارد که با تلاش و پویایی ممکن می‌شود.

اعجاز کلام امام حسن علیه‌السلام

استاد فرزانه، این کلام را بی‌نظیر و غیرقابل تقلید می‌دانند. این سخن، که در شرایطی دشوار و در اوج مصیبت بیان شده، نشان‌دهنده عمق معرفت و بلاغت اهل‌بیت علیهم‌السلام است. این کلام، چونان ستاره‌ای در آسمان حکمت، نه‌تنها از نظر محتوایی بی‌همتاست، بلکه از نظر بلاغت و تأثیر، تحدی‌بردار نیست.

اقتدار و حیات ابدی

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ» [مطلب حذف شد] : «و برای آنان هر چه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده کنید»)، بر ضرورت اقتدار برای حیات ابدی تأکید می‌کنند. این آیه، که چونان فرمانی الهی در قلب قرآن کریم جای دارد، به آمادگی و قدرت در برابر دشمنان اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که صلح‌آمیز بودن به‌تنهایی بقا را تضمین نمی‌کند؛ اقتدار، لازمه حیات ابدی است.

درنگ: اقتدار، لازمه حیات ابدی است و صلح‌آمیز بودن به‌تنهایی بقا را تضمین نمی‌کند.

نقد قانون اساسی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، معتقدند که قانون اساسی باید بر اساس کلام امام حسن علیه‌السلام، «کن للدنیا کانک تعیش ابداً»، نوشته می‌شد تا اقتدار و بقای تمدنی را تضمین کند. این نقد، که چونان آینه‌ای صاف ضعف‌های قانون‌گذاری را بازمی‌تاباند، بر ضرورت مبنای دینی در تدوین قوانین تأکید می‌ورزد.

تجلی حق و پویایی بی‌وقفه

استاد فرزانه، با تمثیلی از بمب اتمی، تجلی حق را به پویایی بی‌وقفه‌ای تشبیه می‌کنند که هیچ مانعی نمی‌تواند آن را متوقف سازد. این تشبیه، که چونان شعله‌ای فروزان در تاریکی می‌درخشد، نشان‌دهنده قدرت بی‌نهایت تجلیات الهی و پویایی ذاتی هستی است. موانع، چونان سایه‌هایی گذرا، نمی‌توانند جلوی این ظهور را بگیرند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به تبیین ضرورت اقتدار و حیات ابدی در حکمت اسلامی پرداخت. کلام امام حسن علیه‌السلام و آیه شریفه قرآن کریم، بر تلاش برای دنیا و آخرت و آمادگی در برابر تهدیدات تأکید دارند. نقد تن‌پروری، حرص، و قانون‌گذاری غیرمبتنی بر اصول دینی، این درس‌گفتار را به سوی تبیینی جامع از پویایی و اقتدار هدایت می‌کند.

بخش ششم: شهود و پویایی تعینات در عرفان اسلامی

ظهورات حق و خلق

استاد فرزانه، ظهور حق را مانند ظهور خلق می‌دانند، با این تفاوت که حق، ذات است و خلق، فعل او. این دیدگاه، که چونان آینه‌ای صاف وحدت وجود را بازمی‌تاباند، همه هستی را ظهورات ذات حق می‌داند. تفاوت میان حق و خلق، در ذات و فعل است، اما در ظهور، وحدتی بی‌نظیر میان آن‌ها برقرار است.

درنگ: ظهور حق و خلق، در وحدت وجودی یکسان است؛ تفاوت در ذات (حق) و فعل (خلق) است.

شهود تعینات و وحدت وجود

استاد فرزانه، با تمثیلی از لیوان آب در حوض، شهود تعینات را تبیین می‌کنند: شهود یک تعین، به شهود همه تعینات منجر می‌شود، مانند لیوانی آب که در حوض با کل آب یکی می‌شود. این تشبیه، که چونان نوری در ظلمات عرفان می‌درخشد، بر وحدت وجود و اتصال همه تعینات در سیر هستی تأکید دارد.

پویایی لحظه‌به‌لحظه تعینات

تعینات هستی، چونان امواجی در دریای وجود، لحظه‌به‌لحظه در حرکت‌اند. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان، با رفع غفلت، می‌تواند این پویایی را درک کند. این دیدگاه، که چونان بادی خنک بر ذهن خفته می‌وزد، بر ضرورت بیداری و شهود پویایی هستی تأکید می‌ورزد.

تفاوت اولیا و عامه

اولیای خدا، که چونان ستارگان هدایت در آسمان معرفت می‌درخشند، تعینات را در خواب و بیداری هدایت می‌کنند. اما عامه، که در غفلت یومیه غرق‌اند، از این شهود محروم‌اند. این تفاوت، که چونان خطی روشن میان نور و ظلمت می‌کشد، بر برتری معرفتی اولیا در درک پویایی هستی تأکید دارد.

درنگ: اولیای خدا، با شهود پویایی تعینات، از غفلت یومیه رها شده و هستی را در سیر دائمی آن درک می‌کنند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به تبیین شهود و پویایی تعینات در عرفان اسلامی پرداخت. ظهورات حق و خلق، در وحدت وجودی یکی‌اند و شهود یک تعین، به شهود همه تعینات منجر می‌شود. اولیای خدا، با رفع غفلت، این پویایی را درک می‌کنند و از عامه متمایز می‌شوند. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، راه را برای فهم عمیق‌تر حقیقت هستی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۲۱ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در حقیقت حرکت و نفی طبیعت نوعیه در حکمت اسلامی پرداخت. حرکت، به‌عنوان جوهره ذاتی هستی، در همه مراتب، از عالم ماده تا ذات حق، جاری است و هیچ‌گونه سکونی در آن راه ندارد. نفی طبیعت نوعیه، به‌عنوان مفهومی اختراعی، و نقد دیدگاه ملاصدرا، این درس‌گفتار را به سوی تبیینی توحیدی و پویا هدایت می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند «کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» [مطلب حذف شد] : «هر روز او در شأنی است») و «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ» (سوره انفال، آیه ۶۰)، به‌همراه کلام امام حسن علیه‌السلام، «کن للدنیا کانک تعیش ابداً و کن للآخرة کانک تموت غداً»، بر پویایی ذاتی حق و ضرورت اقتدار برای حیات ابدی تأکید دارند.

نفی مفاهیم انتزاعی مانند حدوث، امکان، و سکون، و تأکید بر خودبسندگی هستی در سیر و ظهور، این درس‌گفتار را از فلسفه سنتی متمایز می‌سازد. شهود تعینات و پویایی لحظه‌به‌لحظه هستی، که در عرفان اسلامی به اوج خود می‌رسد، راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود هموار می‌کند. این نوشتار، با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و استدلال‌های فلسفی، کوشید تا مفاهیم پیچیده را در قالبی روشن و شهودی به خواننده عرضه کند، تا چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی بدرخشد.

با نظارت صادق خادمی