در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 626

متن درس





تحلیل و تبیین تخصصی مفهوم وجود حرفی در فلسفه اسلامی

تحلیل و تبیین تخصصی مفهوم وجود حرفی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۲۶)

دیباچه

مفهوم وجود حرفی و رابطه آن با وجود لا فی نفسه، از جمله مباحث بنیادین در فلسفه اسلامی است که در درس‌گفتار شماره ۶۲۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با دقتی بی‌مانند مورد کاوش قرار گرفته است. این بحث، با نگاهی نقادانه و ژرف به مفاهیم وجود، وضع، و معنا، به بازسازی و پالایش آرای فلاسفه و اصولیان پیشین پرداخته و با رویکردی علمی و روشمند، ابهامات موجود در این حوزه را روشن می‌سازد.

بخش نخست: تبیین مفهوم وجود حرفی و وجود لا فی نفسه

دو رویکرد در تحلیل وجود حرفی

وجود حرفی، به مثابه گوهری درخشان در سپهر فلسفه اسلامی، از دو منظر قابل بررسی است. نخست، به‌عنوان وجود لا فی نفسه، که خود پرسش‌هایی بنیادین درباره ماهیت و چیستی آن برمی‌انگیزد؛ دوم، اثبات وجوداتی که در فلسفه اسلامی به‌عنوان لا فی نفسه شناخته می‌شوند. این دو رویکرد، تمایزی روش‌شناختی را آشکار می‌سازند: یکی به تعریف مفهومی وجود حرفی پرداخته و دیگری به اثبات مصادیق آن در عالم واقع می‌نشیند. پرسش محوری این است که آیا مفهوم وجود لا فی نفسه در فلسفه اسلامی قابل دفاع است یا خیر؟ این پرسش، چونان کلیدی، درهای تحلیل فلسفی را می‌گشاید و پژوهشگر را به سوی کاوشی عمیق در هستی‌شناسی اسلامی رهنمون می‌شود.

درنگ: وجود حرفی، به‌عنوان مصداق وجود لا فی نفسه، نیازمند تعریف دقیق و ارائه مصادیق عینی است تا از ابهام و گمان‌پردازی در تحلیل فلسفی پرهیز شود.

سؤالات بنیادین درباره وجود لا فی نفسه

بررسی وجود لا فی نفسه، پرسش‌هایی اساسی را پیش روی ما قرار می‌دهد: این مفهوم چیست؟ مصادیق آن کدام‌اند؟ و چرا وجود حرفی به‌عنوان مصداق این مفهوم معرفی شده است؟ بدون پاسخ‌گویی دقیق به این پرسش‌ها، هرگونه ادعا درباره وجود لا فی نفسه فاقد پشتوانه علمی خواهد بود. این سؤالات، چونان چراغی در تاریکی، مسیر پژوهش فلسفی را روشن می‌کنند و ضرورت روش‌شناسی دقیق را گوشزد می‌نمایند.

نیاز به اثبات وجودات لا فی نفسه

برای پذیرش وجودات لا فی نفسه در فلسفه، اثبات این دسته از وجودات ضروری است. این اثبات، نیازمند تعریف روشن وجود فی نفسه (وجود مستقل) و تمایز آن با وجود لا فی نفسه (وجود غیرمستقل یا رابط) است. وجود حرفی، به‌عنوان مصداقی از وجود لا فی نفسه معرفی شده، اما این ادعا نیازمند پشتوانه استدلالی و مصادیق غیرحرفی است تا از محدود شدن تحلیل به یک مصداق خاص جلوگیری شود.

درنگ: تمایز میان وجود فی نفسه و لا فی نفسه، بنیان تحلیل وجود حرفی را تشکیل می‌دهد و بدون اثبات مصادیق غیرحرفی، این مفهوم در معرض نقد و چالش قرار می‌گیرد.

نقد مفهوم وجود لا فی نفسه

دیدگاهی رادیکال در این درس‌گفتار مطرح می‌شود که وجود لا فی نفسه را به‌کلی منتفی می‌داند. این دیدگاه، با تأکید بر نفسیت همه وجودات، حتی وجودات رابطی، معتقد است که هیچ وجودی نمی‌تواند فاقد نفسیت باشد. این رویکرد، چونان تیغی تیز، مفهوم وجود لا فی نفسه را از ریشه به چالش می‌کشد و به وحدت وجود در مراتب گوناگون اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با کاوش در مفهوم وجود حرفی و رابطه آن با وجود لا فی نفسه، به تبیین ضرورت تعریف دقیق و اثبات مصادیق این مفاهیم پرداخت. نقد دیدگاه‌های سنتی و تأکید بر نفسیت همه وجودات، گامی نوین در بازسازی هستی‌شناسی اسلامی است که این درس‌گفتار به آن دعوت می‌کند.

بخش دوم: تحلیل وضع و رابطه لفظ و معنا

مفهوم وضع در فلسفه و اصول

وضع، به مثابه پلی میان لفظ و معنا، در فلسفه و اصول فقه اسلامی جایگاهی محوری دارد. این مفهوم، به معنای تخصیص اللفظ بالمعناست، بدین معنا که واضع، لفظی را به معنایی خاص اختصاص می‌دهد. نتیجه این فرآیند، اختصاص اللفظ بالمعناست که رابطه‌ای علمی میان لفظ و معنا ایجاد می‌کند. این تعریف، ریشه در مباحث اصولی داشته و بر نقش واضع به‌عنوان عاملی آگاه و عالم تأکید دارد.

درنگ: وضع، عملی ارادی و علمی است که لفظ را به معنا پیوند می‌دهد و نیازی به اراده استعمالی یا ذاتیت ندارد.

نقد رابطه ذاتی یا ارادی میان لفظ و معنا

برخلاف دیدگاه ابن‌سینا و ضیاءالدین که رابطه لفظ و معنا را ذاتی یا ارادی می‌دانستند، این درس‌گفتار تأکید دارد که این رابطه صرفاً علمی است. علم به رابطه لفظ و معنا، بدون نیاز به اراده یا ذاتیت، برای فهم معنای لفظ کافی است. این نقد، چونان نسیمی، پیش‌فرض‌های غیرضروری را از تحلیل زبانی می‌زداید.

نقد نقش اراده در وضع

ابن‌سینا معتقد است که وضع نیازمند اراده است، اما این درس‌گفتار این دیدگاه را نقد کرده و اراده را تنها در استعمال جدّی لازم می‌داند، نه در رابطه لفظی و معنایی. این تمایز، به جدایی میان اراده استعمالی (کاربرد لفظ) و اراده جدّی (عمل خارجی) اشاره دارد و بر نقش علم در فرآیند وضع تأکید می‌ورزد.

وحدت وضع در اقسام کلمه

اسم، فعل، و حرف در فرآیند وضع تفاوتی ندارند و همه به‌صورت عام با موضوع‌له عام وضع شده‌اند. این دیدگاه، با نفی تمایزات سنتی میان اقسام کلمه، به وحدت روش‌شناختی در تحلیل وضع تأکید می‌کند و مباحث اصولی را منسجم‌تر می‌سازد.

درنگ: وحدت وضع در اسم، فعل، و حرف، نظام زبانی را ساده‌تر و منسجم‌تر کرده و از پیچیدگی‌های غیرضروری می‌کاهد.

وضع اعراب، نقطه، و صفر

اعراب (فتحه، کسره، ضمه)، نقطه، و صفر نیز مانند کلمات، دارای وضع عام هستند. این دیدگاه، مفهوم وضع را به حوزه‌های غیرکلامی گسترش داده و نشانه‌های زبانی و ریاضی را بخشی از نظام عمومی وضع می‌داند. این گسترش، چونان شاخه‌ای نو بر درخت دانش، تحلیل زبانی را غنی‌تر می‌سازد.

نقد قرینیت صفر و نقطه

صفر و نقطه، هرچند در ظاهر یکسان به نظر می‌رسند، دارای دو وضع مستقل‌اند و قابل جایگزینی با یکدیگر نیستند. این تفاوت، به تمایز میان نعش (صورت ظاهری) و وضع (معنای معنایی) اشاره دارد و بر ضرورت دقت در تحلیل زبانی تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر مفهوم وضع و رابطه لفظ و معنا، به نقد دیدگاه‌های سنتی و ارائه دیدگاهی منسجم و علمی پرداخت. تأکید بر وحدت وضع و نقش علم در فرآیند زبانی، گامی در جهت پالایش مباحث اصولی و فلسفی است.

بخش سوم: نقد آرای فلاسفه و اصولیان

نقد وضع قدیم قرآن کریم

برخلاف دیدگاه متکلمان که قرآن کریم را دارای وضع قدیم و الهی می‌دانند، این درس‌گفتار تأکید دارد که وضع قرآن کریم توسط انسان در عالم ناسوت انجام شده است. این دیدگاه، به نقش خلیفه بودن انسان اشاره کرده و وضع را عملی بشری می‌داند. چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا [مطلب حذف شد] : ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شما تعقل کنید) (زخرف: ۳). این آیه، به وضوح بر نقش زبان انسانی در فهم و تعین قرآن کریم دلالت دارد.

درنگ: وضع قرآن کریم، عملی بشری است که در عالم ناسوت تحقق یافته و به نقش انسان به‌عنوان خلیفه الهی اشاره دارد.

نقد اصول کلامی حوزه

اصول حوزه‌های علمیه، به دلیل ماهیت کلامی و غیرعلمی، نیازمند بازنویسی با رویکردی مدرن و علمی است. این نقد، به ضرورت پالایش نظام آموزشی حوزه از مباحث کلامی غیرضروری تأکید دارد تا علوم حوزوی به جایگاه شایسته خود دست یابند.

نقد ترادف در زبان

این درس‌گفتار، با نفی ترادف در زبان، تأکید دارد که هر لفظ معنای خاص خود را دارد و هیچ دو لفظی معادل کامل یکدیگر نیستند. این دیدگاه، به تنوع معنایی الفاظ و ضرورت دقت در تحلیل زبانی اشاره می‌کند. برای مثال، لفظ «من» (حرف) و «الابتدائیه» (اسم)، هرچند به معنای ابتدا باشند، به دلیل تفاوت در وضع، قابل جایگزینی نیستند.

درنگ: نفی ترادف، نظام زبانی را از آشوب معنایی نجات داده و بر دقت در تحلیل الفاظ تأکید می‌کند.

نقد دیدگاه آخوند خراسانی در کفایه الاصول

آخوند خراسانی در «کفایه الاصول» (جلد اول، صفحه ۱۴) معتقد است که وضع و موضوع‌له در حروف، مانند اسماء، عام است. اما این درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، تأکید دارد که تفاوت میان «من» و «الابتدائیه» به شرط واضع بازنمی‌گردد، بلکه به تفاوت در وضع مربوط است. این نقد، از افتادن در دام ترادف جلوگیری می‌کند.

نقد آرای کمپانی درباره طبیعت معنا

کمپانی، معناى حرفی و اسمی را متباین و دارای طبیعت مستقل می‌داند، اما این درس‌گفتار این دیدگاه را نادرست می‌شمارد، زیرا لفظ و معنا فاقد طبیعت‌اند. طبیعت، مفهومی مادی است و به مفاهیم زبانی اطلاق نمی‌شود.

نقد وجود لا فی نفسه در آرای کمپانی

کمپانی معتقد است که معنای حرفی تنها به‌صورت لا فی نفسه در خارج تحقق می‌یابد، اما این ادعا بدون دلیل است. این درس‌گفتار، با تأکید بر فقدان استدلال در این دیدگاه، مفهوم وجود لا فی نفسه را به چالش می‌کشد.

نفی ماهیت در معنای حرفی

کمپانی ادعا می‌کند که معنای حرفی فاقد ماهیت تامه است، اما این درس‌گفتار این دیدگاه را رد کرده و تأکید دارد که حتی اسم نیز ماهیت ندارد. این نقد، سوءاستفاده از مفهوم ماهیت در تحلیل زبانی را برملا می‌سازد.

نقد نسبت در خارج

کمپانی معتقد است که نسبت در خارج نمی‌تواند به‌صورت نفسی وجود داشته باشد، اما این درس‌گفتار این ادعا را نادرست می‌داند، زیرا نسبت در ذهن دارای نفسیت است. این دیدگاه، به امکان وجود نفسی برای نسبت در ذهن تأکید دارد.

نفی اباطیل در وجودات

برخلاف حاجی سبزواری که وجودات را اباطیل می‌داند، این درس‌گفتار تأکید دارد که همه وجودات دارای نفسیت و مرتبه‌اند و اباطیل نیستند. این نقد، دیدگاه عرفانی حاجی را که وجود غیرحق را باطل می‌داند، رد می‌کند.

درنگ: همه وجودات، از سوزن تا کوه، دارای نفسیت و مرتبه‌اند و هیچ وجودی اباطیل نیست.

نقد خودباختگی فلسفی کمپانی

کمپانی، با تقلید از اسفار ملاصدرا و ادعای عدم فهم آن، دچار خودباختگی فلسفی شده است. این درس‌گفتار، به ضرورت استقلال فکری در فلسفه تأکید کرده و تقلید کورکورانه را مانع پیشرفت علمی می‌داند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد آرای فلاسفه و اصولیان برجسته، به پالایش مفاهیم فلسفی و اصولی از پیش‌فرض‌های غیرعلمی پرداخت. نفی ترادف، ماهیت، و وجود لا فی نفسه، همراه با تأکید بر استقلال فکری، از دستاوردهای این بخش است.

بخش چهارم: بازسازی علوم حوزوی و ضرورت رویکرد علمی

اهمیت روشن‌سازی مفاهیم فلسفی

روشن‌سازی مفاهیم فلسفی، مانند وجود لا فی نفسه، برای تقویت اقتدار فرهنگی دین ضروری است. این درس‌گفتار، با تأکید بر نقش فلسفه در نظام اسلامی، به ضرورت تحلیل دقیق و علمی دعوت می‌کند.

درنگ: روشن‌سازی مفاهیم فلسفی، بنیانی است برای اقتدار فرهنگی دین و تقویت نظام اسلامی.

نقد ساده‌سازی علوم حوزوی

ساده‌سازی و خلاصه‌سازی علوم حوزوی، به زیان حوزه است. علوم حوزوی باید با قوت و به‌صورت مدرن و علمی مطالعه شوند تا از علوم غربی پیشی گیرند.

مقایسه با علوم غربی

در کشورهای غربی، مباحث زبانی و ادبی با دقت بیشتری بررسی می‌شوند، درحالی‌که حوزه‌های اسلامی در این زمینه عقب مانده‌اند. این درس‌گفتار، با اشاره به پیشینه درخشان فلسفه اسلامی نزد ابن‌سینا، به ضرورت پیشگامی حوزه‌ها دعوت می‌کند.

نفی معنای حرفی برای همه هستی

ادعای برخی که همه هستی معنای حرفی دارد و لا فی نفسه است، نادرست است، زیرا همه وجودات دارای تعین و ظهورند. این دیدگاه، با نفی اضمحلال وجودی، به واقعیت عینی همه وجودات تأکید دارد.

تعلق به‌عنوان ظهور

تعلق، همان ظهور است و نه چیزی جز آن. همه وجودات، حتی بدون استقلال، فی نفسه‌اند و ظهور دارند. این دیدگاه، مفهوم تعلق را از معنای رابطی به معنای ظهوری بازتعریف می‌کند.

درنگ: تعلق، جوهر ظهور است و همه وجودات، از رابط تا مستقل، دارای نفسیت و ظهورند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر ضرورت بازسازی علوم حوزوی و تقویت رویکرد علمی، به نقد عقب‌ماندگی حوزه‌ها و دعوت به پیشگامی در برابر علوم غربی پرداخت. بازتعریف تعلق به‌عنوان ظهور، گامی نوین در تحلیل هستی‌شناختی است.

سخن پایانی

درس‌گفتار شماره ۶۲۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و عمیق به مفهوم وجود حرفی و وجود لا فی نفسه، به بازسازی مباحث فلسفی و اصولی دعوت می‌کند. این تحلیل، با نفی مفهوم وجود لا فی نفسه و تأکید بر نفسیت همه وجودات، دیدگاهی نوین و منسجم ارائه می‌دهد که با وحدت وجود و نفی ترادف زبانی همخوانی دارد. نقد آرای فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا، ملاصدرا، آخوند خراسانی، و کمپانی، همراه با تأکید بر ضرورت بازسازی علوم حوزوی با رویکردی علمی و مدرن، از دستاوردهای این درس‌گفتار است. این اثر، با رد ادعای طبیعت داشتن معانی حرفی و اسمی و نفی ماهیت در مفاهیم زبانی، به پالایش فلسفه و اصول از مفاهیم غیرضروری تأکید می‌کند. نتیجه نهایی، دعوت به بازنگری در مفاهیم فلسفی با هدف تقویت اقتدار فرهنگی و دینی نظام اسلامی است.

با نظارت صادق خادمی