متن درس
بازسازی هستیشناسی اسلامی: نقد مقولات ارسطویی و مفاهیم جوهر و عرض
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۲۸)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، مقولات جوهر و عرض از دیرباز بهعنوان ستونهای بنیادین هستیشناسی مورد توجه بودهاند. این مفاهیم، که ریشه در فلسفه ارسطو دارند و از طریق فیلسوفان بزرگی چون ابنسینا و ملاصدرا در فلسفه اسلامی بازتاب یافتهاند، همواره موضوع بحث و نقد بودهاند. درسگفتار شماره ۶۲۸، ارائهشده توسط استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی ژرف و انتقادی، این مفاهیم را از منظری نو بررسی میکند و با تکیه بر اصل وحدت وجود، به بازسازی هستیشناسی اسلامی دعوت مینماید.
بخش یکم: نقد تقسیمبندی وجود و نفی وجود لا فی نفسه
تبیین مفهوم وجود لا فی نفسه
در فلسفه اسلامی، وجود به چهار دسته تقسیم شده است: وجود لا فی نفسه، وجود فی نفسه لغیره (عرض)، وجود فی نفسه لنفسه (جوهر)، و وجود با سه نفسیت (وجود الهی). استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی انتقادی، وجود لا فی نفسه را بهکلی نفی میکنند. این دیدگاه، که در فلسفه سنتی به وجود حرفی یا معلول نسبت داده میشود، از منظر وحدت وجود بیاعتبار است. هر وجودی، به قدر مرتبه خود، دارای نفسیت، معرفت، تعین و تشخص است. نفی وجود لا فی نفسه، همانند نفی وجود بدون معرفت، به این معناست که همه موجودات، حتی در مراتب ضعیف، از شعور و وجود نفسی برخوردارند. این اصل، که به دیدگاه عرفانی و فلسفی ملاصدرا نزدیک است، تمایز میان وجودات را به مراتب وجودی تقلیل میدهد.
نفسیت و معرفت در مراتب وجود
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هر وجودی، به تناسب مرتبهاش، دارای نفسیت، معرفت، تعین و تشخص است. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه صدرایی دارد، بیان میدارد که هیچ موجودی بدون شعور یا وجود نفسی نیست. بهسان جویباری که از سرچشمه وجود الهی سرریز میشود، هر مرتبه وجودی، به قدر ظرفیت خود، تجلی صفات الهی را بازتاب میدهد. این اصل، تمایز میان موجودات را نه در ماهیتهای مستقل، بلکه در شدت و ضعف وجودی جستوجو میکند.
جمعبندی بخش یکم
نقد وجود لا فی نفسه و تأکید بر نفسیت و معرفت در همه وجودات، بنیانی نو برای هستیشناسی اسلامی فراهم میآورد. این دیدگاه، با نفی مفاهیم سنتی که وجود را به دستههای متمایز تقسیم میکنند، راه را برای درک وحدت وجود هموار میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با این رویکرد، به بازسازی فلسفهای دعوت میکنند که وجود را یگانه حقیقت عالم دانسته و تمایزات را به مراتب وجودی فرو میکاهد.
بخش دوم: نقد مقولات ارسطویی و مفاهیم جوهر و عرض
تقسیمبندی جوهر و عرض
در فلسفه ارسطو، که تأثیر عمیقی بر فلسفه اسلامی گذاشته، جوهر به وجود فی نفسه لنفسه (مستقل) و عرض به وجود فی نفسه لغیره (وابسته) تعریف میشود. این تقسیمبندی، که در آثار ملاصدرا و حاجی سبزواری نیز منعکس شده، ریشه در مقولات عشر ارسطویی دارد. ارسطو مقولات را به ده دسته تقسیم میکند: یک مقوله جوهر و نه مقوله عرض (کم، کیف، أین، متى، وضع، ملکه، انفعال، فعل، اضافه). استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی انتقادی، این تقسیمبندی را به چالش میکشند و میپرسند: چرا جوهر، که قویتر است، تنها یک مقوله دارد، در حالی که عرض، که ضعیفتر است، نه مقوله را در بر میگیرد؟
تقسیمبندی جوهر به پنج نوع
جوهر، بر اساس تمایز میان مجرد و مادی، به پنج نوع تقسیم میشود: جوهر مجرد (عقل و نفس) و جوهر غیرمجرد (ماده، صورت، جسم). عقل ذاتاً و فعلاً مجرد است، نفس ذاتاً مجرد اما در فعل نیازمند آلت است، و جسم مرکب از ماده و صورت است. این تقسیمبندی، که ریشه در فلسفه ارسطو و تفسیرهای اسلامی آن دارد، در درسگفتار مورد نقد قرار میگیرد. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اگر جوهر پنج نوع و عرض نه نوع باشد، تعداد مقولات باید چهارده باشد، نه ده، و این تناقض، ساختار مقولاتی ارسطو را زیر سؤال میبرد.
نفی ماهیت در جوهر و عرض
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که جوهر و عرض هر دو مفهوماند و هیچکدام ماهیت ندارند. تمایز میان آنها، که از مراتب وجود ناشی میشود، صرفاً انتزاعی است. این دیدگاه، با نفی ماهیت بهعنوان امری مستقل، به اصل اصالت وجود ملاصدرا نزدیک است. جوهر و عرض، بهسان دو بال پرندهای هستند که هرچند در ظاهر متفاوتاند، اما در حقیقت از یک وجود سرچشمه میگیرند. این نفی ماهیت، بنیان مقولات ارسطویی را متزلزل میسازد و فلسفه را به سوی تمرکز بر وجود و مراتب آن هدایت میکند.
نقد ارسطو و پیروانش
استاد فرزانه قدسسره، ارسطو و پیروانش، از جمله حاجی سبزواری و ملاصدرا، را به دلیل پذیرش کورکورانه مقولات عشر مورد نقد قرار میدهند. این تقسیمبندی، به باور ایشان، فاقد سند فلسفی معتبر است. فلسفه اسلامی، که از تقلید مفاهیم یونانی رنج برده، باید از این بند رهایی یابد و به بازنگری مفاهیم سنتی بپردازد. این نقد، بهسان نسیمی است که غبار از چهره حقیقت میزداید و راه را برای نگاهی نو به هستیشناسی اسلامی میگشاید.
جمعبندی بخش دوم
نقد مقولات ارسطویی و مفاهیم جوهر و عرض، یکی از دستاوردهای برجسته درسگفتار شماره ۶۲۸ است. استاد فرزانه قدسسره، با نفی ماهیت و تأکید بر مفهوم بودن جوهر و عرض، ساختار سنتی مقولات را به چالش میکشند. این دیدگاه، با تقلیل تمایزات به مراتب وجودی، راه را برای فلسفهای متمرکز بر وحدت وجود هموار میسازد. نقد ارسطو و پیروانش، دعوتی است به پالایش فلسفه اسلامی از مفاهیم بیاساس و بازسازی آن بر پایهای استوارتر.
بخش سوم: نقد منظومه حاجی سبزواری و شرح شیخ محمدتقی آملی
نقل از منظومه حاجی سبزواری
در منظومه حاجی سبزواری (صفحه ۶۲)، وجود عرض بهعنوان فی نفسه لغیره تعریف شده، اما ادعا میشود که عرض دارای ماهیت تامه است. این ادعا، با دیدگاه ارسطو که عرض را مفهوم میداند، در تناقض است. استاد فرزانه قدسسره این تناقض را برجسته کرده و استدلال میکنند که اگر عرض مفهوم است، نمیتواند ماهیت تامه داشته باشد. این نقد، به ابهام در تفسیر حاجی سبزواری از مقولات اشاره دارد و ضرورت بازنگری در این مفاهیم را گوشزد میکند.
اهمیت علمی منظومه
منظومه، بهعنوان خلاصهای از اسفار اربعه ملاصدرا، اثری علمی و وزین است که حاجی سبزواری پس از ۲۵ سال تدریس اسفار نگاشته است. این اثر، به دلیل عمق و دقت، در حوزههای علمیه جایگاه ویژهای دارد. با این حال، اشکالات اسفار در منظومه نیز منعکس شده و استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت نقد و بازنگری در این اثر تأکید دارند. منظومه، بهسان گوهری است که هرچند درخشان، اما نیازمند صیقل است تا عیوب آن برطرف شود.
نقل از شرح شیخ محمدتقی آملی
شیخ محمدتقی آملی، در شرح منظومه، به نه مقوله عرض اشاره کرده و جوهر را جنس عالی میداند، اما عرض را به دلیل مفهوم بودن، جنس عالی نمیشمارد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و میپرسند: اگر جوهر جنس عالی است، چرا عرض چنین نیست؟ اگر هر دو ماهیت باشند، مقولات دو تا خواهند بود؛ و اگر هر دو مفهوم باشند، باید چهارده مقوله در نظر گرفته شود. این نقد، به تناقض در تعریف سنتی جوهر و عرض اشاره دارد.
اعتراف آملی به عدم فهم مقولات عشر
شیخ محمدتقی آملی در شرح خود اعتراف میکند: «فليس عندي وجه في حصر المقولات العشر» (دلیلی برای محدود کردن مقولات به ده ندارم). او معتقد است که مقولات یا باید دو تا (جوهر و عرض) یا چهارده تا (انواع جوهر و عرض) باشند. استاد فرزانه قدسسره این اعتراف را نشاندهنده ضعف استدلالی در فلسفه سنتی میدانند و بر ضرورت بازنگری در این مفاهیم تأکید میورزند.
جمعبندی بخش سوم
نقد منظومه حاجی سبزواری و شرح شیخ محمدتقی آملی، یکی از محورهای اصلی درسگفتار شماره ۶۲۸ است. استاد فرزانه قدسسره، با برجسته کردن تناقضات موجود در این آثار، بر ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی تأکید دارند. اعتراف آملی به عدم فهم دلیل حصر مقولات، نقطه عطفی در این نقد است که فلسفه اسلامی را به سوی پالایش از مفاهیم بیاساس دعوت میکند.
بخش چهارم: بازسازی هستیشناسی بر پایه وحدت وجود
نفی مقولات بهعنوان واقعیات
استاد فرزانه قدسسره مقولات عشر را فاقد اساس میدانند. جوهر و عرض، بهسان دو نام برای یک حقیقتاند که از مراتب وجود انتزاع میشوند. این دیدگاه، که وجود را یگانه حقیقت ع ulem میداند، مقولات را به مفاهیمی فرو میکاهد که تنها برای توصیف مراتب وجود به کار میروند. بهسان لباسی که در انواع مختلف (پالتو، پیراهن، زیرپیراهن) ظاهر میشود، جوهر و عرض نیز صرفاً مفاهیمیاند که از شدت و ضعف وجودی ناشی میشوند.
نفی کلیات خمس و فلسفه ماهیتمحور
استاد فرزانه قدسسره، کلیات خمس (جنس، فصل، نوع، عرض، خاصه) را نیز مفاهیمی انتزاعی میدانند که واقعیتی ندارند. فلسفهای که بر Olduvai Gorge ماهیت متمرکز است، از نظر ایشان نادرست است و باید بر وجود و مراتب آن سیر کند. این دیدگاه، بهسان تیری است که قلب فلسفه مشایی را نشانه میرود و بر برتری فلسفه صدرایی (اصالت وجود) تأکید دارد. ماهیت، تنها مفهومی ثانوی است که از وجود انتزاع میشود.
نفی عقول عشره
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم عقول عشره (ده عقل) را نیز مانند مقولات عشر فاقد دلیل میدانند. شیخ اشراق تعداد عقول را سیصد و دیگران بیشتر دانستهاند، اما هیچکدام دلیل معتبر فلسفی ندارند. این نقد، به اسطورهای بودن برخی مفاهیم فلسفی اشاره دارد و فلسفه را به پالایش از مفاهیم بیاساس دعوت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بازسازی هستیشناسی اسلامی بر پایه وحدت وجود، محور اصلی درسگفتار شماره ۶۲۸ است. نفی مقولات عشر، کلیات خمس و عقول عشره، همراه با تأکید بر وجود بهعنوان یگانه حقیقت، فلسفه اسلامی را از بند مفاهیم سنتی رها میسازد. این دیدگاه، با تمرکز بر مراتب وجود، راه را برای فلسفهای اصیل و پویا هموار میکند.
بخش پنجم: نقش انسان در خلاقیت و آینده تمدن
خلافت الهی و خلاقیت بشر
استاد فرزانه قدسسره بر نقش انسان بهعنوان خلیفهالله تأکید دارند و معتقدند بشر قادر است موجوداتی خلق کند که خدا نیافریده است. این خلاقیت، بخشی از خلافت الهی انسان است و آینده تمدن بشری را شکل خواهد داد. این دیدگاه، بهسان مشعلی است که راه آینده را روشن میسازد و از نابودی تمدن در اثر جنگ جهانی سوم جلوگیری میکند.
آینده خلاقانه بشر
استاد فرزانه قدسسره پیشبینی میکنند که بشر در آینده، موجودات جدیدی در حوزههای نباتات، حیوانات و اجسام خلق خواهد کرد که اکنون وجود ندارند. این دیدگاه، به پیشرفت علمی و خلاقیت انسانی در آینده اشاره دارد و بشر را بهعنوان کیمیاگری میداند که جهان را بازآفرینی خواهد کرد.
وَمَا شَاءَ اللَّهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ (قرآن کریم، سوره کهف، آیه ۱۱۰)
این [مطلب حذف شد] جز این نیست که بخواهد» تعبیر شده، به اراده الهی در خلقت اشاره دارد، اما استاد فرزانه قدسسره این اراده را در خلاقیت انسانی نیز متجلی میدانند.
جمعبندی بخش پنجم
نقش انسان بهعنوان خلیفهالله، یکی از برجستهترین مضامین درسگفتار شماره ۶۲۸ است. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر خلاقیت انسانی، آیندهای روشن برای تمدن بشری ترسیم میکنند که در آن، انسان با اقتدا به خدا، به آفرینش موجودات جدید میپردازد. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را به سوی نگاهی تمدنی و آیندهنگر هدایت میکند.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۶۲۸، ارائهشده توسط استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، دعوتی است به بازسازی هستیشناسی اسلامی بر پایه اصل وحدت وجود. این درسگفتار، با نقد مقولات ارسطویی، کلیات خمس، و عقول عشره، فلسفه اسلامی را از مفاهیم بیاساس پالایش میکند و بر وجود بهعنوان یگانه حقیقت تأکید میورزد. نقش انسان بهعنوان خلیفهالله، که قادر به خلق موجودات جدید است، افقی نو پیش روی تمدن بشری میگشاید. این اثر، با پیوند فلسفه و دین، حوزههای علمیه را به تقویت مباحث علمی و پرهیز از عامزدگی دعوت میکند تا در تحولات جهانی، اقتدار فرهنگی نظام اسلامی حفظ شود.