در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 633

متن درس





کتاب فلسفه وجود: تحلیل مراتب وجود و هویت هویلا در فلسفه اسلامی

کتاب فلسفه وجود: تحلیل مراتب وجود و هویت هویلا در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۳۳)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، گستره‌ای از مفاهیم عمیق و معانی باریک را در خود جای داده که شناخت آن نیازمند تأمل و تعمق است. درس‌گفتار شماره ۶۳۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفی، یعنی مراتب وجود، تعینات و ظهورات عالم، و جایگاه هویلا به‌عنوان نازل‌ترین مرتبه وجودی پرداخته است. این نوشتار، با هدف بازنمایی این درس‌گفتار در قالبی علمی و دانشگاهی، به تبیین مراتب وجود، نقد مفاهیم سنتی مانند جوهر، عرض، و مقولات، و جایگاه هویلا در نظام فلسفی اسلامی می‌پردازد. با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و تحلیل‌های تفصیلی، تلاش شده است تا این مفاهیم به‌گونه‌ای روشن و منسجم ارائه گردد که چونان نوری در ظلمات ابهام، راهگشای ذهن‌های جست‌وجوگر باشد.

بخش یکم: مراتب وجود و ظهورات هستی

تبیین مراتب وجود

هستی، چونان جریانی سیال، دارای مراتبی است که از قوت به ضعف و از شدت به خفوت در نوسان‌اند. این مراتب، تعینات و ظهورات عالم را شکل می‌دهند، از قوی‌ترین مرتبه که تجلی محض حق تعالی است تا ضعیف‌ترین مرتبه که در آستانه عدم قرار دارد. این دیدگاه، ریشه در فلسفه صدرایی دارد که وجود را به‌صورت تشکیکی می‌نگرد، اما استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی بدیع، این تشکیک را نه در خود وجود، بلکه در تعینات و ظهورات آن جست‌وجو می‌کند.

درنگ: مراتب وجود، از قوی‌ترین تا ضعیف‌ترین، نه در ذات وجود، بلکه در تعینات و ظهورات آن متجلی می‌شوند.

این مراتب، چونان لایه‌های نور، درخششی متفاوت دارند. برخی چنان ضعیف‌اند که به انکار کشیده می‌شوند و بوی عدم می‌دهند، و برخی چنان قوی‌اند که به ضد خود بدل می‌گردند. این پویایی، به فیلسوف وظیفه‌ای دشوار می‌سپارد: شناخت ضعفاء الوجود، یعنی موجوداتی که در مرز وجود و عدم قرار دارند.

ضعف و قوت در مراتب وجود

مراتب وجود، از شدت به ضعف، طیفی گسترده را در بر می‌گیرند. برخی موجودات، به‌قدری ضعیف‌اند که گویی در آستانه نیستی‌اند، و برخی آن‌چنان قوی که به واجب‌الوجود تعبیر می‌شوند. این دیدگاه، به پیچیدگی ادراک مراتب ضعیف وجود اشاره دارد، جایی که فیلسوف باید با دقتی چونان سوزن، مرز میان وجود و عدم را بکاود.

درنگ: ضعفاء الوجود، به دلیل نزدیکی به عدم، چالش معرفت‌شناختی بزرگی برای فیلسوف ایجاد می‌کنند.

این ضعف، نه به معنای نیستی مطلق، بلکه مرتبه‌ای از وجود است که در آن، هستی با عدم درآمیخته و به سختی از آن متمایز می‌شود. این تمایز، یکی از دشوارترین وظایف فلسفی است که نیازمند نگاهی ژرف و بی‌طرفانه است.

جمع‌بندی بخش یکم

مراتب وجود، چونان موج‌های اقیانوسی عظیم، از قوت به ضعف در حرکت‌اند. این مراتب، نه تنها در شدت و ضعف وجود، بلکه در تعینات و ظهورات آن متجلی می‌شوند. شناخت ضعفاء الوجود، وظیفه‌ای دشوار است که فیلسوف را به تأمل در مرزهای وجود و عدم وا می‌دارد. این بخش، با تبیین این مفاهیم، بستری برای کاوش در هویلا، به‌عنوان نازل‌ترین مرتبه وجود، فراهم می‌آورد.

بخش دوم: هویلا، چفت عدم و نازل‌ترین مرتبه وجود

هویلا: تعریف و جایگاه

هویلا، چونان سایه‌ای در حاشیه وجود، نازل‌ترین مرتبه هستی است که در آستانه عدم ایستاده است. استاد فرزانه قدس‌سره، هویلا را «صف نعال عالم وجود» و «چفت عدم» می‌نامد، تعبیری که به زیبایی، نزدیکی این مرتبه به نیستی را نشان می‌دهد. هویلا، فاقد هرگونه فعلیت جز فعلیت قوه است و صرفاً ظرفی برای استعداد، بدون هرگونه تخصص.

درنگ: هویلا، به‌عنوان نازل‌ترین مرتبه وجود، محض القوه است و در مرز عدم قرار دارد.

ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد دوم، صفحه ۳۴) هویلا را فاقد فعلیت و صرفاً قوه محض می‌داند. این تعریف، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که هویلا را به‌عنوان ماده اولی یا قوه صرف معرفی می‌کند. هویلاى اولی، برخلاف هویلاى ثانیه که تخصص دارد (مانند ماده آهن یا گندم)، فاقد هرگونه تشخص و فعلیت است.

تمایز هویلاى اولی و ثانیه

هویلاى اولی، محض الابهام است و نمی‌توان گفت چیست یا کجاست. این ابهام، نه به معنای نیستی، بلکه به معنای فقدان تشخص و فعلیت است. هویلاى ثانیه، اما، با پذیرش صورت (مانند صورت گندم یا آهن)، به درجه‌ای از تشخص می‌رسد. این تمایز، به نقش هویلا به‌عنوان ظرف استعداد و تفاوت آن با موضوع اشاره دارد.

درنگ: هویلاى اولی، محض القوه و فاقد تشخص است، در حالی که هویلاى ثانیه با پذیرش صورت، به تشخص می‌رسد.

استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، هویلاى اولی را به نعشی در تعزیه تشبیه می‌کند: بی‌حرکت، فاقد هرگونه فعلیت، و صرفاً قوه‌ای ساکن که تنها در انتظار صورت است.

تمایز هویلا از عدم

هویلا، هرچند در آستانه عدم قرار دارد، با آن متفاوت است. عدم، فاقد هرگونه تحصل و فعلیت قوه است، اما هویلا، به‌قدر نازلی، از وجود برخوردار است. این وجود، چنان ضعیف است که گویی در درز عدم گرفتار آمده، اما همچنان از نیستی متمایز است.

درنگ: هویلا، هرچند در حاشیه وجود قرار دارد، با عدم تفاوت دارد و دارای تحصل حداقلی است.

هویلا و رابطه با محل و موضوع

هویلاى اولی، محلی است که خود محل ندارد و به‌عنوان ظرف صورت عمل می‌کند، اما موضوع نیست. موضوع، چونان دیواری استوار، محل عرض است و از هویلا قوی‌تر است. صورت و عرض، در مفهوم حال مشترک‌اند، و هویلا و موضوع، در مفهوم محل. این اشتراکات و تمایزات، به پیچیدگی‌های نظام مقولات در فلسفه سنتی اشاره دارد.

درنگ: هویلا، محلی است بدون محل، و از موضوع ضعیف‌تر است، اما ظرفی برای صورت باقی می‌ماند.

جمع‌بندی بخش دوم

هویلا، چونان سایه‌ای کم‌رنگ در حاشیه وجود، نازل‌ترین مرتبه هستی است که در آستانه عدم ایستاده است. فاقد فعلیت و محض القوه، هویلاى اولی ظرفی است برای استعداد، بدون تشخص. این بخش، با کاوش در تعریف، جایگاه، و تمایزات هویلا، به فهم عمیق‌تر این مفهوم یاری رسانده و بستری برای نقد مفاهیم سنتی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: نقد مقولات و وحدت وجودی هستی

نقد مقولات سنتی

مقولات سنتی، مانند جوهر، عرض، و مقولات نسبی، در فلسفه اسلامی از اهمیت بسزایی برخوردارند، اما استاد فرزانه قدس‌سره، این مفاهیم را به چالش می‌کشد. این مقولات، نه دارای ماهیت مستقل، بلکه تعینات ظهوری حق‌اند. اعراض، جوهر، و هویلا، ذهنیت دارند و در خارج، مصداق عینی ندارند.

درنگ: مقولات سنتی، چونان دایره‌ای فرضی، ذهنیت دارند و در خارج، مصداق عینی ندارند.

این نقد، به تمایز میان ذهن و خارج تأکید دارد. مقولات، مانند دایره‌ای که ۳۶۰ درجه فرض می‌شود، در ذهن شکل می‌گیرند و در خارج، فاقد واقعیت مستقل‌اند. این دیدگاه، از خلط ذهن و خارج پرهیز می‌کند و بر عینیت هستی تأکید می‌ورزد.

وحدت وجودی و انفجار نور الهی

هستی، چونان انفجاری دائم از نور الهی، فاقد جهت و مسیر مشخص است. استاد فرزانه، با استناد به آیه «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ [مطلب حذف شد] : «و هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست.»)، هستی را بی‌جهت و فراگیر می‌داند. این دیدگاه، وجود را نه افقی، نه عمودی، و نه دوری، بلکه ظهوری بی‌کران از حق تعالی تبیین می‌کند.

درنگ: هستی، انفجاری دائم از نور الهی است که فاقد جهت و مسیر هندسی است.

این تبیین، به وحدت توحیدی اشاره دارد که همه تعینات، ظهورات حق‌اند. تشکیک صدرایی، که وجود را در مراتب متفاوت می‌بیند، مورد نقد قرار می‌گیرد و مراتب، در ظهورات و تعینات جست‌وجو می‌شوند.

علم الهی و حضور عینی

علم الهی، چونان کاسه‌ای بی‌کران، همه هستی را در بر می‌گیرد. آیه «أَلَا يَعْلَمُ [مطلب حذف شد] : «آیا کسی که آفریده است نمی‌داند؟»)، به علم مطلق الهی اشاره دارد که غیرعددی و عینی است. این علم، همه هستی را در خود جای داده و فاقد محدودیت‌های مفهومی است.

درنگ: علم الهی، غیرعددی و عینی است و همه هستی را چونان کاسه‌ای بی‌کران در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد مقولات سنتی و تأکید بر وحدت وجودی، هستی را به‌مثابه انفجار نور الهی تبیین می‌کند. مقولات، ذهنیت دارند و در خارج، ظهورات حق‌اند. علم الهی، چونان نوری فراگیر، همه هستی را در بر می‌گیرد و فاقد جهت و محدودیت است. این دیدگاه، به بازتعریف فلسفه اسلامی در قالبی توحیدی یاری می‌رساند.

بخش چهارم: ضرورت تجربه و آزمایشگاه علمی

نقش تجربه در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، بر ضرورت تجربه و آزمایشگاه علمی در همه علوم، از طبیعی تا الهی، تأکید می‌ورزد. فلسفه، بدون تجربه عینی، به فرضیات ذهنی محدود می‌شود. هستی، چونان منورهایی بی‌جهت، فاقد ابهام عینی است و هر ابهامی، از نادانی ماست.

درنگ: هر علمی، نیازمند آزمایشگاه و تجربه عینی است تا از فرضیات ذهنی فاصله گیرد.

این تأکید، به نیاز فلسفه به روش‌های تجربی اشاره دارد. هستی، فاقد ابهام عینی است و مقولات، چونان فرضیات ذهنی، باید با تجربه عینی سنجیده شوند.

جمع‌بندی بخش چهارم

فلسفه، چونان علمی زنده، نیازمند تجربه و آزمایش است. این بخش، با تأکید بر عینیت هستی و ضرورت فاصله‌گیری از فرضیات ذهنی، فلسفه اسلامی را به سوی رویکردی تجربی و توحیدی سوق می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۳۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مراتب وجود، هویلا، و نقد مقولات سنتی پرداخته است. هستی، انفجاری دائم از نور الهی است که فاقد جهت و مسیر هندسی است. هویلا، نازل‌ترین مرتبه وجود، محض القوه و چفت عدم است، در مقابل حق تعالی که محض الفعلیت است. مقولات، ذهنیت دارند و ظهورات حق‌اند. علم الهی، همه هستی را در بر می‌گیرد و فلسفه، نیازمند تجربه عینی است. این نوشتار، چونان چراغی در مسیر حقیقت، به فهم عمیق‌تر فلسفه اسلامی یاری می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی