در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 636

متن درس





کتاب فلسفه وجود و حرکت در حکمت اسلامی

فلسفه وجود و حرکت در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۳۶)

دیباچه

حکمت اسلامی، چونان دریایی ژرف، در پیوند با معارف قرآنی و عقل بشری، راهی به سوی شناخت حقیقت وجود و پویایی آن گشوده است. این کتاب، که برگرفته از درس‌گفتار ارزشمند استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۳۶ است، تلاشی است برای بازخوانی و بازسازی مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، از جمله جسم، هیلولا، حرکت، و تقسیم وجودات. این نوشتار، با نگاهی نقادانه به انحرافات تاریخی در مسیر رشد علوم اسلامی، به ضرورت پیوند فلسفه با علوم تجربی و معارف قرآنی دعوت می‌کند. هدف آن است که با زبانی روشن، متین، و علمی، راهی نوین در برابر پژوهشگران و طالبان حقیقت گشوده شود، تا از رهگذر تأمل در عالم مادی و معنوی، به یقین و معرفتی استوار دست یابند.

بخش یکم: نقد تاریخی انحرافات در علوم اسلامی

ریشه‌های رکود علمی

تاریخ علوم اسلامی، چونان درختی که ریشه‌هایش در خاکی نامناسب گرفتار شده، از مشکلات بنیادین رنج برده است. این انحرافات، که ریشه در روش‌شناسی نادرست و دوری از تجربه عینی دارند، به رکود، انحراف، و بازماندگی از کاروان علم انجامیده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی تیزبین، این انحرافات را به جدایی عالم مادی از خدا و غلبه خیال‌پردازی بر مشاهده حضوری نسبت می‌دهند. این خطا، مسلمین را از دستیابی به قدرت علمی محروم ساخته و میدان علم را به دیگران واگذار کرده است.

درنگ: انحرافات روش‌شناختی در تاریخ علوم اسلامی، از جمله دوری از علوم تجربی و غلبه تعبد بر علم، به رکود علمی مسلمین منجر شده و ضرورت بازسازی فلسفه با تکیه بر تجربه عینی را آشکار می‌سازد.

جدایی عالم از خدا و خداشناسی ناقص

یکی از خطاهای بنیادین در فلسفه اسلامی، جدایی عالم مادی از خدا و نسبت دادن علم به خدا به‌صورت انتزاعی بوده است. این دوگانه‌انگاری، چونان دیواری بلند، راه شناخت حقیقت را سد کرده و مسلمین را از خدا و دنیا باز داشته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این خطا، به جای آنکه عالم را آیینه ظهور الهی بداند، آن را فارغ از خدا ساخته و به خیال‌پردازی‌های بی‌ثمر کشانده است.

این نقد، چونان چراغی در تاریکی، به ضرورت وحدت وجودی در شناخت عالم دعوت می‌کند. عالم، چونان کتابی گشوده، آیات الهی را در خویش نهفته دارد، و فیلسوف باید با چشمانی باز به تأمل در آن بپردازد، نه آنکه با خیالات خویش از واقعیت دور افتد.

دعوت قرآن کریم به تأمل در عالم

قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، راه شناخت حقیقت را روشن می‌سازد. این کتاب آسمانی، هم به کلیات معرفتی دعوت می‌کند و هم به جزئیات عالم مادی توجه دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیات کریمه، بر این جامعیت تأکید می‌ورزند:

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «بدان که هیچ معبودی جز او نیست»؛ سوره محمد، آیه ۱۹)

انْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ [مطلب حذف شد] : «به خوردنی و آشامیدنی‌ات بنگر»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹)

این آیات، چونان دو بال، فیلسوف را به پرواز در آسمان معرفت دعوت می‌کنند: یکی به سوی توحید و دیگری به سوی تأمل در عالم مادی. قرآن کریم، با اشاره به شتر، آسمان، کوه‌ها، و دریاها، به مطالعه دقیق عالم مادی فرا می‌خواند:

أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ [مطلب حذف شد] : «به شتر بنگر که چگونه آفریده شده * به آسمان بنگر که چگونه برافراشته شده»؛ سوره غاشیه، آیات ۱۷-۱۸)

این دعوت، چونان نسیمی روح‌بخش، فیلسوف را به سوی پیوند فلسفه با علوم طبیعی و تجربی رهنمون می‌شود.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با نقدی عمیق بر انحرافات تاریخی علوم اسلامی، بر ضرورت بازسازی فلسفه با تکیه بر معارف قرآنی و علوم تجربی تأکید ورزید. جدایی عالم از خدا، غلبه خیال‌پردازی بر مشاهده حضوری، و دوری از علوم جزئی، از جمله ریشه‌های رکود علمی بوده‌اند. قرآن کریم، با دعوت به تأمل در کلیات و جزئیات، راهی نوین پیش روی فیلسوفان می‌گشاید تا با چشمانی باز، حقیقت را در عالم مادی و معنوی جستجو کنند.

بخش دوم: بازخوانی مفاهیم جسم، هیلولا، و حرکت

ابهام در تعریف جسم

جسم، در فلسفه اسلامی، چونان معمای پیچیده‌ای است که فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. تعریف سنتی جسم به‌عنوان مرکب از ماده و صورت، و ابهام در مفهوم هیلولا، به سردرگمی معرفتی انجامیده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با طرح این پرسش که «جسم چیست؟» و «هیلولا چیست؟»، بر فقدان تحقیقات علمی در این حوزه تأکید می‌کنند. آیا هیلولا واقعی است یا وهمی؟ این پرسش، چونان کلیدی، درهای جدیدی به سوی بازتعریف مفاهیم فلسفی می‌گشاید.

درنگ: تعریف سنتی جسم به‌عنوان مرکب از ماده و صورت، و ابهام در هیلولا، به سردرگمی معرفتی منجر شده و ضرورت بازتعریف این مفاهیم با تکیه بر علوم تجربی را آشکار می‌سازد.

فقدان نوآوری در فلسفه سنتی

فلسفه اسلامی، چونان کاروانی که در شنزارهای تکرار گرفتار شده، در آثار برجسته‌ای چون شرح باب حادی عشر، نهایه و بدایه علامه، شفا، و اسفار ملاصدرا، به تکرار آرای پیشینیان بسنده کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این رکود را به فقدان تحقیقات علمی تجربی نسبت می‌دهند. آرای عارف، متکلم، و فیلسوف، در مسائل کلی چون جسم و هیلولا، تفاوت چندانی ندارند و همه در چارچوبی سنتی محصور مانده‌اند.

این تکرار، چونان زنجیری، فلسفه را از پویایی باز داشته و فیلسوف را ناتوان ساخته است. استاد فرزانه قدس‌سره، با لحنی نقادانه، تأکید می‌کنند که معلومات فلسفی سنتی، برای حل مسائل علمی ناکافی است و فیلسوف با این بضاعت، نمی‌تواند به حقیقت دست یابد.

حرکت و سکون در فلسفه سنتی

در باب حادی عشر، حرکت به خروج از قوه به فعل و انتقال جسم از مکانی به مکان دیگر تعریف شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقل از این متن (صفحه ۱۲)، حرکت را چنین بازگو می‌کنند:

«الحرکة هی حصول الجسم فی مکان بعد مکان آخر»

این تعریف، حرکت را به انتقال کمی جسم محدود می‌سازد و آن را عرضی می‌داند که بر جسم عارض می‌شود، نه ذاتی آن. استاد فرزانه قدس‌سره، این تعریف را ناکافی می‌شمارند، زیرا حرکت را از ذات جسم جدا کرده و به عرضی بودن آن بسنده می‌کند. این دیدگاه، چونان نقابی، حقیقت پویایی ذاتی عالم را پنهان ساخته است.

نقد تعریف خدا به‌عنوان ساکن

یکی از خطاهای بنیادین فلسفه سنتی، تعریف خدا به‌عنوان ساکن بر اساس حرکت عرضی جسم است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقل از حکمت الهی (صفحه ۱۷۶)، به دیدگاه مرحوم الهی اشاره می‌کنند که حرکت را در ذات ذرات موجودات می‌داند، برخلاف تعریف سنتی انتقال. با این حال، ایشان این دیدگاه را نیز نقد می‌کنند، زیرا منجر به تصور نادرست خدا به‌عنوان ساکن راکد شده است.

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه کریمه، این خطا را روشن می‌سازند:

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ [مطلب حذف شد] : «و کوه‌ها را می‌بینی، پنداری که آنها جامدند، در حالی که مانند ابرها در حرکت‌اند»؛ سوره نمل، آیه ۸۸)

این آیه، چونان آیینه‌ای، خطای حس در درک سکون را آشکار می‌سازد و پویایی عالم را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، عبارت «اذ لا ساکن سوی الله» را مورد نقد قرار می‌دهند، زیرا این تصور که تنها خدا ساکن است، با حقیقت پویایی الهی در تضاد است. این خلط بین سکون و ثبات، چونان غباری، حقیقت را از دیدگان پنهان کرده است.

درنگ: تصور خدا به‌عنوان ساکن، با پویایی ذاتی هستی و حقیقت الهی در تضاد است. حرکت، ذاتی همه موجودات است و هیچ ساکنی، حتی خدا، در عالم وجود ندارد.

نفی هیلولا و بازتعریف خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی ژرف بر مفهوم هیلولا، آن را به‌عنوان عنصر اولی یا جهت قابلیت نفی می‌کنند. در صفحه ۱۷۱ حکمت الهی، هیلولا به‌عنوان مادة المواد یا اسطقس معرفی شده، اما استاد فرزانه تأکید می‌کنند که عالم فاقد قابلیت است و همه چیز ظهور می‌کند، نه آنکه چیزی را بپذیرد. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار را می‌زداید، خلقت را به ظهور ذاتی ذرات عالم بازمی‌گرداند.

ذرات عالم، با تجاذب کنار هم قرار می‌گیرند و تنوع می‌یابند، نه آنکه از دل هیلولا برآیند. این نقد، برهان فصل و وصل را نیز ناتمام می‌شمارد، زیرا تا نظریه ذی‌مقراطیس (جوهر فرد غیرقابل تجزیه) ابطال نشود، نمی‌توان هیلولا را اثبات کرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد جوهر فرد، بر پویایی ذاتی عالم تأکید می‌ورزند.

نقد اتصال و انفصال جسم

ابن‌سینا، جسم را متصل می‌داند و اتصال را ذاتی آن می‌شمارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با مثالی ساده از کاسه آب، این دیدگاه را نقد می‌کنند. اگر آب از یک کاسه به دو کاسه ریخته شود، انفصال کمی رخ داده، نه ذاتی. ذات آب، چونان جوهری ثابت، در مرتبه‌های مختلف اوصاف متفاوتی می‌یابد، اما نباید این اوصاف را با ذات خلط کرد. این نقد، چونان تیغی تیز، خطای مفهومی در فلسفه سنتی را می‌شکافد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بازخوانی مفاهیم جسم، هیلولا، و حرکت، به نقد بنیادی فلسفه سنتی پرداخت. تعریف سنتی جسم و هیلولا، به دلیل فقدان پشتوانه تجربی، ناکافی است. حرکت، نه عرضی، بلکه ذاتی موجودات است، و تصور خدا به‌عنوان ساکن، خطایی است که با پویایی هستی در تضاد است. نفی هیلولا و تأکید بر ظهور ذاتی ذرات عالم، راهی نوین به سوی فلسفه‌ای پویا و علمی می‌گشاید.

بخش سوم: تعبد در برابر علم و یقین

تفاوت تعبد و علم

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی دلنشین، تفاوت تعبد و علم را روشن می‌سازند. عارفی که کاغذی را باز نکرد و از آب گذشت، به اطمينان رسید، اما یقین علمی نیافت. تعبد، چونان پلی است که به اطمينان می‌رسد، اما علم، چونان قله‌ای رفیع، به یقین راه می‌برد. خواص، از علم به یقین می‌رسند، و عوام، از تعبد به اطمينان.

این تمایز، چونان خطی روشن، مسیر معرفت را از احساسات جدا می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که به کمیل فرمود: «ما لک و الحقیقة»، بر برتری معرفت یقینی تأکید می‌ورزند. این سخن، چونان مشعلی، راه حقیقت‌شناسی را روشن می‌کند.

درنگ: تعبد به اطمينان می‌رسد، اما علم به یقین. معرفت یقینی، که در کلام ائمه علیهم‌السلام متجلی است، از مسیر علم و نه تعبد محض حاصل می‌شود.

نقد وصول تعبدی عرفا

عرفایی چون ابن‌سینا، ملاصدرا، و مرحوم الهی، با تعبد و احساسات به وصول رسیدند، نه با علم و یقین. استاد فرزانه قدس‌سره، با مثالی از خواب مرحوم الهی که با نهج‌البلاغه به سوی بهشت می‌دوید، این وصول تعبدی را نشان می‌دهند. این خواب، چونان آیینه‌ای، محدودیت معرفت غیرعلمی را بازمی‌تاباند.

استاد فرزانه، با اشاره به مثال مرده‌خور قبرستان که پس از سال‌ها جز استخوان ندید، بر محدودیت معرفت غیرعلمی تأکید می‌کنند. این مثال، چونان تلنگری، خواننده را به تأمل در تفاوت معرفت ظاهری و باطنی دعوت می‌کند.

خطر افراط در عبادت

استاد فرزانه قدس‌سره، با لحنی هشداردهنده، بر خطر افراط در عبادت تأکید می‌ورزند. افراط در نماز، قرآن کریم، و ذکر، چونان بادی تند، عقل را تضعیف می‌کند و به گمراهی می‌انجامد. انبیا و اولیای الهی، با تعادل بین علم و عبادت، به معرفتی کامل دست یافتند. این تعادل، چونان ترازویی دقیق، راه سعادت را هموار می‌سازد.

نقد معرفت عرفانی و فلسفی سنتی

فلسفه، عرفان، و کلام اسلامی، چونان ظروفی خالی از محتوای علمی، به تکرار حرف‌های بی‌ثمر محدود شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، این علوم را فاقد پشتوانه تجربی می‌دانند و بر ضرورت بازسازی آنها با تکیه بر علوم طبیعی تأکید می‌ورزند. نقد ملاصدرا به ابن‌سینا برای طبابت، و پرهیز خود او از طبیعیات، نمونه‌ای از این خطاست.

استاد فرزانه، با دعوت به شروع فلسفه از ماده و جسم، بر این باورند که معرفت الهی از مسیر تأمل در عالم مادی حاصل می‌شود. این دیدگاه، چونان کلیدی، درهای جدیدی به سوی فلسفه‌ای پویا و علمی می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تمایز بین تعبد و علم، بر برتری معرفت یقینی تأکید ورزید. وصول عرفا، هرچند ارزشمند، از مسیر تعبد بوده و به یقین علمی نرسیده است. خطر افراط در عبادت، ضرورت تعادل بین عقل و احساس، و نقد علوم سنتی، راه را برای بازسازی فلسفه اسلامی با تکیه بر علم حضوری هموار می‌سازد.

بخش چهارم: دعوت به سیر علمی در عالم

تفسیر صحیح سیر فی الارض

قرآن کریم، با دعوت به سیر در زمین، فیلسوف را به تأمل در عالم مادی فرا می‌خواند:

سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ [مطلب حذف شد] : «در زمین سیر کنید و بنگرید که عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است»؛ سوره نمل، آیه ۶۹)

استاد فرزانه قدس‌سره، تفسیر عرفانی «سیر فی الارض» به معنای سیر در نفس یا دل را خطایی روش‌شناختی می‌دانند. این آیه، چونان راهنمایی روشن، به سیر علمی و وجودی در عالم مادی دعوت می‌کند، نه به ولگردی یا تأملات ذهنی.

نقد سفرهای عرفانی

سفرهای عرفا، چونان ناصرخسرو، که به ولگردی و اتلاف وقت انجامیده، از نظر استاد فرزانه قدس‌سره، فاقد ارزش علمی است. این سفرها، چونان سرابی، عارف را از حقیقت دور ساخته و به جای معرفت، به تجربه‌های احساسی محدود کرده است.

مثال طواف چهارصد امامزاده برای یک انگشتر، چونان تلنگری، محدودیت معرفت تعبدی را نشان می‌دهد. این اعمال، هرچند از نظر دینی ارزشمندند، اما به یقین علمی نمی‌انجامند.

نقد انحرافات تاریخی و قفل شدن حوزه‌ها

انحرافات تاریخی، به‌ویژه در زمان طاغوت، حوزه‌های علمیه را چونان گنجی در قفس، از پویایی محروم ساخته است. استاد فرزانه قدس‌سره، با هشدار به خطر عتیقه شدن حوزه‌ها، بر ضرورت تحول در نظام آموزشی و تأکید بر علم‌محوری تأکید می‌ورزند. این تحول، چونان جریانی خروشان، حوزه‌ها را از رکود به سوی پیشرفت رهنمون می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر تفسیر صحیح «سیر فی الارض»، به ضرورت مطالعه علمی عالم مادی دعوت کرد. نقد سفرهای عرفانی و انحرافات تاریخی، راه را برای بازسازی علوم اسلامی با تکیه بر تجربه و معرفت حضوری هموار می‌سازد. حوزه‌های علمیه، برای رهایی از رکود، باید به سوی علم‌محوری گام بردارند.

نتیجه‌گیری نهایی

این کتاب، چونان آیینه‌ای زلال، انحرافات تاریخی و روش‌شناختی فلسفه اسلامی را بازتاب داد و راهی نوین به سوی بازسازی آن گشود. نفی هیلولا، بازتعریف حرکت به‌عنوان ذاتی موجودات، و تأکید بر علم حضوری در برابر تعبد محض، از دستاوردهای این نوشتار است. قرآن کریم، با دعوت به تأمل در عالم مادی و معنوی، فیلسوف را به سوی معرفتی یقینی رهنمون می‌شود. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، راه را برای تحقیقات آینده در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد و پژوهشگران را به تأمل در پویایی هستی و پیوند فلسفه با علوم تجربی دعوت می‌کند.

این نوشتار، چونان نهالی نوپا، امید دارد که در باغ معرفت اسلامی ریشه دواند و میوه‌های یقین و آگاهی به بار آورد. دعای پایانی استاد فرزانه، پیوند عمیق این مباحث با سنت دینی را نشان می‌دهد:

اللهم صل على محمد و آل محمد

با نظارت صادق خادمی