متن درس
بازسازی هستیشناسی اسلامی: نقد جعل، خلقت و توحید در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۰)
دیباچه
فلسفه اسلامی، بهسان دریایی ژرف، از دیرباز مفاهیم بنیادینی چون جعل، خلقت و توحید را در خود جای داده است. این مفاهیم، که گاه در چارچوبهای عامیانه و سنتی گرفتار آمدهاند، در درسگفتار شماره ۶۴۰، ارائهشده توسط استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، از منظری نوین و حکمی مورد بازنگری قرار گرفتهاند. این درسگفتار، با نقدی عمیق بر دیدگاههای عامیانه و سنتی، به بازسازی هستیشناسی اسلامی بر پایه وحدت وجود و ظهورات الهی دعوت میکند. نفی جعل به معنای سنتی، بازتعریف خلقت بهعنوان تجلی تعینات الهی، و تأکید بر توحید ذاتی حق تعالی، محورهای اصلی این بحثاند.
بخش یکم: نقد دیدگاه عامیانه به جعل و خلقت
تفاوت دیدگاه حکمی و عامیانه
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نگاه فیلسوف، حکیم و عارف به عالم، با دیدگاه عامیانه تفاوت بنیادین دارد. عامه مردم، هستی را با نگاهی سطحی و مادی مینگرند، در حالی که حکیم، عالم را با عمق معرفتی و فلسفی کاوش میکند. این تفاوت، بهسان تمایز میان نگریستن به سطح دریا و غواصی در اعماق آن است. دیدگاه عامیانه، خلقت را به عملی دستی و مادی فرو میکاهد، اما حکیم، آن را ظهور و تجلی الهی میبیند.
نقد جعل در فلسفه سنتی
در کتب فلسفی سنتی، جعل اغلب با نگاهی عامیانه تعریف شده است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و استدلال میکنند که عالم جعلی نیست، بلکه طبیعی، ظهوری و تجلی الهی است. جعل، در معنای سنتی، به عملی دستی و ساختمانند اطلاق میشود، گویی خدا با فشار و زور، موجودات را میآفریند. اما از منظر حکمی، عالم سیر الهی و نزول ربوبیت است، بهسان جویباری که از سرچشمه وجود سرریز میشود.
نقد متکلمان و اصالتالماهویها
متکلمان و پیروان اصالت ماهیت، با دیدگاه عامیانه، خلقت را به جعل و ساخت تعبیر کردهاند. اینان، خلقت انسان و عالم را بهسان آفرینش با مواد خارجی تصور میکردند. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را به چالش کشیده و بر ضرورت بازتعریف خلقت بهعنوان ظهور تعینات الهی تأکید میورزند. این نقد، بهسان نسیمی است که غبار از چهره حقیقت میزداید و فلسفه را به سوی معرفتی ناب هدایت میکند.
بازتعریف موت بهعنوان انتقال
در گذشته، موت به معنای فوت و نابودی تلقی میشد، اما استاد فرزانه قدسسره آن را بهعنوان انتقال بازتعریف میکنند. موت، نه پایان وجود، بلکه گذر از مرتبهای به مرتبه دیگر است، بهسان پرندهای که از شاخهای به شاخه دیگر میپرد. این دیدگاه، با نفی نابودی مطلق، به پویایی و نظاممندی هستی در فلسفه اسلامی اشاره دارد.
تأثیر ذهنیت ابتدایی بر مفاهیم
ذهنیتهای بدوی و ابتدایی، مفاهیمی چون جعل و موت را بهصورت عامیانه تعریف کردهاند. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که این تعاریف، ریشه در محدودیتهای معرفتی دوران گذشته دارند. بهسان کودکی که جهان را با سادهانگاری مینگرد، این ذهنیتها خلقت را به عملی مادی و دستی فرو کاستهاند.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با نقد دیدگاههای عامیانه به جعل و خلقت، بنیانی نو برای هستیشناسی اسلامی فراهم میآورد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر تفاوت دیدگاه حکمی و عامیانه، خلقت را از معنای سنتی جعل رها ساخته و بهعنوان ظهور و تجلی الهی بازتعریف میکنند. نفی موت بهعنوان نابودی و تأکید بر انتقال، پویایی هستی را برجسته میسازد. این بخش، فلسفه اسلامی را به سوی معرفتی عمیقتر و علمیتر هدایت میکند.
بخش دوم: نقد تفسیر عامیانه از آیات قرآنی
نقد تفسیر آیه «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»
استاد فرزانه قدسسره، تفسیر عامیانه از آیه شریفه
«نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»
(قرآن کریم، سوره حجر، آیه ۲۹) را مورد نقد قرار [مطلب حذف شد] ، به «و در او از روح خود دمیدم» تعبیر شده است. در دیدگاه عامیانه، نفخ روح به عملی مادی، مانند باد کردن گوسفند توسط سلاخ، تشبیه شده است. این تفسیر، بهسان نقاشی کودکی است که حقیقت را در قالبی ساده و ناقص ترسیم میکند. استاد تأکید دارند که نفخ روح، نسیم حق و تجلی الهی است، نه عملی مادی.
مثال سلاخ و نفخ
برای تبیین محدودیتهای دیدگاه عامیانه، استاد فرزانه قدسسره مثالی از سلاخ میآورند که گوسفند را باد میکند تا پوست آن را جدا کند. این تصویر، نشاندهنده سادهانگاری عامه در فهم خلقت است. نفخ روح، بهسان نسیمی است که از سرچشمه وجود الهی وزیده و موجودات را به حیات میرساند، نه عملی مکانیکی و مادی.
نقل از توحید مفضل
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به توحید مفضل، نقل میکنند که امام صادق (ع) تصور مورچه از خدا را به رئیس شاخدار تشبیه کردهاند. این نقل، نشاندهنده خطای تعمیم مفاهیم انسانی به خدا در ذهنیتهای بدوی است. بهسان آینهای که تصاویر ناقص را بازتاب میدهد، ذهن عامیانه خدا را در قالبهای محدود انسانی تصور میکند.
نقد تصور «عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»
آیه شریفه
«عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»
(قرآن کریم، سوره [مطلب حذف شد] ، به «بر عرش استیلا یافت» تعبیر شده است. استاد فرزانه قدسسره، تصور عامیانه از این آیه را، که خدا را موجودی نشسته بر عرش میپندارد، نقد میکنند. این تصور، بهسان قفسی است که حقیقت بیکران الهی را در تنگنای مکان محصور میسازد.
نقد تفسیر «کُنْ فَيَکُونُ»
آیه شریفه
«کُنْ فَيَکُونُ»
(قرآن کریم، سوره [مطلب حذف شد] ، به «باش، پس میشود» تعبیر شده است. استاد فرزانه قدسسره، تفسیر عامیانه این آیه را، که خلقت را به عملی دستی و زورآزمایی تشبیه میکند، مورد نقد قرار میدهند. خلقت، نه فشار و زور زدن، بلکه ظهور خودجوش تعینات الهی است، بهسان گلی که بیتلاش از خاک میروید.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد تفاسیر عامیانه از آیات قرآن کریم، راه را برای فهمی فلسفی و حکمی از خلقت هموار میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با نفی تصورات مادی از نفخ روح، استوای بر عرش، و کن فیکون، خلقت را بهعنوان تجلی و ظهور الهی بازتعریف میکنند. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را از بند تصورات بدوی رها ساخته و به سوی توحید ناب هدایت میکند.
بخش سوم: خلقت بهعنوان ظهور تعینات الهی
وجود و تعینات آن
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که حقیقت وجود، تعینات و ظهورات آن است. خلقت، نه باد کردن یا هل دادن، بلکه ظهور خودجوش تعینات الهی است. این فرآیند، بهسان ریتمی موزون و سیستمی طبیعی است که بدون فشار یا خستگی جریان دارد. عالم، نه محصولی جعلی، بلکه تجلی ذات الهی است، بهسان آیینهای که نور وجود را بازتاب میدهد.
نظاممندی خلقت
خلقت، سیستمی موزون و طبیعی است که بدون معونه و فشار جریان دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خدا در خلقت خسته نمیشود و فشار تحمل نمیکند. این فرآیند، بهسان جریانی مداوم و بیوقفه است که از ذات الهی سرچشمه میگیرد و موجودات را به وجود میآورد.
نفی خلقت با غیر
خدا عالم را با غیر (مواد خارجی) نیافریده است. خلقت، ظهور ذات اوست، نه ساخت با آجر و گل. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با مثال بنا نقد میکنند: بنا با مواد خارجی خانه میسازد، اما خدا با ذات خود خلق میکند. این تمایز، بهسان تفاوت میان نقاشی با قلم و رنگ و خلق با نور وجود است.
نقل از ملاصدرا
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به جلد اول اسفار اربعه (صفحه ۸۰)، نقل میکنند که ملاصدرا وجود معلول را عین وجود علت فاعلی میداند. وجود معلول، به جاعل خود مرتبت است و دو وجود متمایز وجود ندارد. این دیدگاه، به وحدت وجود اشاره دارد، جایی که معلول، ظهور علت است، نه موجودی مستقل.
نفی ماهیت و سیرورت
استاد فرزانه قدسسره، ماهیت و سیرورت را بهعنوان مجعول نفی میکنند. جعل، نه به وجود، نه به ماهیت، و نه به سیرورت تعلق میگیرد. خلقت، ظهور وجود است و مفاهیم انتزاعی مانند ماهیت، تنها در ذهن انتزاع میشوند. این دیدگاه، بهسان نوری است که تاریکیهای مفاهیم سنتی را روشن میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر خلقت بهعنوان ظهور تعینات الهی، هستیشناسی اسلامی را بازسازی میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نفی جعل سنتی و تأکید بر نظاممندی و پویایی خلقت، عالم را تجلی ذات الهی میدانند. استناد به ملاصدرا و نفی ماهیت و سیرورت، این بخش را به پایهای استوار برای فلسفه اسلامی تبدیل میکند.
بخش چهارم: توحید ذاتی و نفی محدودیتهای الهی
نفی تصور محدود خدا
استاد فرزانه قدسسره، تصور خدا بهصورت موجودی محدود و جثهدار را نقد میکنند. این تصور، که ریشه در ذهنیت عامیانه و کودکی دارد، خدا را به موجودی مکانمند و مادی فرو میکاهد. خدا، بهسان اقیانوسی بیکران است که هیچ حد و مرزی نمیپذیرد.
نفی فشار در خلقت
خلقت، هیچ فشاری بر خدا وارد نمیکند، زیرا زور زدن نشانه ضعف است و خدا از هر ضعفی منزه است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خلقت عالم، برای خدا به اندازه عبور ذرهای از سر انسان معونه ندارد. این مثال، به سهولت و کمال خلقت الهی اشاره دارد.
نفی تصور و تصدیق در خدا
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به نهجالبلاغه، تأکید دارند که خدا در خلقت نیازی به تصور، تصدیق یا اراده به معنای انسانی ندارد. خلقت الهی، بهسان نوری است که بینیاز از مقدمات، عالم را روشن میسازد. این دیدگاه، کمال الهی را در برابر محدودیتهای انسانی برجسته میکند.
داخل و خارج بودن خدا
خدا، بهسان حقیقتی فراگیر، داخل اشیاست بدون امتزاج و خارج از آنهاست بدون مفارقت. این توصیف، که از بیانات عرفانی برگرفته شده، به توحید ناب اشاره دارد. خدا، نه در عرش محصور است و نه از فرش جدا، بلکه در همه جا حاضر و ناظر است.
آیات توحیدی و حضور فراگیر خدا
آیاتی چون
«عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»
(قرآن کریم، سوره طه، آیه ۵) و
«أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
(قرآن کریم، سوره ق، آیه ۱۶)، به حضور فراگیر خدا اشاره [مطلب حذف شد] ، به ترتیب به «بر عرش استیلا یافت» و «از رگ گردن به او نزدیکتر است» تعبیر شدهاند. این حضور، بهسان نوری است که همه جا را فرا گرفته و هیچ حد و مرزی نمیپذیرد.
نفی ادراک وهمی خدا
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به دعای کمیل، خدا را
«الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ»
توصیف میکنند، که به نفی ادراک حسی و وهمی خدا اشاره دارد. خدا، با وهم ادراک نمیشود، بلکه معرفتی عقلی و عرفانی میطلبد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر توحید ذاتی و نفی محدودیتهای الهی، فلسفه اسلامی را به سوی معرفتی ناب هدایت میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نفی تصورات محدود و مادی از خدا، خلقت را بهعنوان ظهور ذات الهی بازتعریف میکنند. استناد به آیات قرآن کریم و دعای کمیل، این بخش را به منبعی غنی برای فهم توحید تبدیل میسازد.
بخش پنجم: نقد فلسفه سنتی و اثبات توحید
نقد روشهای سنتی اثبات خدا
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اثبات خدا لازم نیست، زیرا وجود یک حقیقت بدیهی است. کثرت، نیاز به اثبات دارد، نه وحدت. این دیدگاه، بهسان مشعلی است که تاریکیهای روششناختی فلسفه سنتی را روشن میسازد. فلاسفه سنتی، به اشتباه، سعی در اثبات وحدت خدا داشتند، در حالی که کثرت باید اثبات شود.
نفی سوفسطاییگری
اگر کسی سوفسطایی نباشد، حقیقت واحد را میپذیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که کثرتگرایی نیاز به استدلال دارد، نه وحدت. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را از خطاهای روششناختی رها میسازد و به بداهت توحید اشاره دارد.
نقد اختلافات کلامی
در بحث صفات، برخی متکلمان، مانند معتزله و شافعیه، معتقد بودند که خدا قدرت ندارد، اما کار قدرت را میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و آن را فاقد استدلال فلسفی میدانند. این نقد، به ضرورت تحلیل حکمی صفات الهی دعوت میکند.
نفی خلقت از نطفه
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انسان، ظهور حق است، نه محصولی از نطفه. نطفه، تنها غالب و مرتبهای از وجود است، نه اصل خلقت. این دیدگاه، بهسان کلیدی است که قفل تصورات مادی از خلقت را میگشاید.
نقد «من علم الی عین»
تعبیر «من علم الی عین» ناقص است، زیرا خدا عین وجود است و خلقت، «من عین الی عین» است. استاد فرزانه قدسسره این تعبیر را اصلاح کرده و خلقت را ظهور وجود از وجود میدانند، نه انتقال از علم به عین.
ریزش غیر تجافی در خلقت
ریزش وجود در خلقت، برخلاف ریزش مادی، تجافی (کاهش) ندارد. علم در مرتبه وجودی، آلوده به جهل نمیشود، برخلاف ماده که با محدودیت همراه است. این دیدگاه، به تفاوت بنیادین وجود و ماده اشاره دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد روشهای سنتی اثبات خدا و تأکید بر بداهت توحید، فلسفه اسلامی را پالایش میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نفی کثرتگرایی و بازتعریف خلقت بهعنوان ظهور وجودی، راه را برای معرفتی عمیقتر هموار میسازند. این بخش، فلسفه را به سوی توحید ناب و نفی محدودیتهای مادی هدایت میکند.
بخش ششم: عرفان و قرب الهی در آثار معصومین
تحیر اولیا در قرب الهی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اولیا و معصومین، در برابر قرب الهی، خود را گم میکردند. این تحیر، بهسان محو شدن قطره در اقیانوس بیکران الهی است. قرب حق، چنان عظیم است که حتی معصومین را در حیرت فرو میبرد.
صحیفه سجادیه و فشار قرب
صحیفه سجادیه، اثر گرانسنگ امام سجاد (ع)، نشاندهنده فشار هجر و قرب الهی است. این اثر، بهسان گوهری است که از درد عرفانی امام سرچشمه گرفته و برای عامه قابل فهم نیست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که صحیفه، برخلاف نهجالبلاغه که برای مردم نگاشته شده، دردی عمیق و عرفانی است.
تفاوت صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه
استاد فرزانه قدسسره، صحیفه سجادیه را پدر و نهجالبلاغه را پسر میدانند. صحیفه، دردی عرفانی و نهجالبلاغه، سخنی برای هدایت مردم است. این تمایز، بهسان تفاوت میان چشمهای ژرف و جویباری روان است که هرکدام مخاطبان خاص خود را دارند.
نقد روایات عامیانه کربلا
استاد فرزانه قدسسره، برخی روایات درباره بیماری امام سجاد (ع) در کربلا را بیاساس و عامیانه میدانند. این روایات، که گاه امام را ناتوان و محتاج کمک تصویر میکنند، با عظمت مقام معصوم سازگار نیست. این نقد، به ضرورت بررسی تاریخی و عقلانی روایات دعوت میکند.
نقد دعای عامیانه
دعاهایی مانند «خاک تنور، پشکل بز» در نماز، نشاندهنده دیدگاه عامیانه است. استاد فرزانه قدسسره این دعاها را نقد کرده و بر ضرورت خلوص در عبادت تأکید میورزند. این دعاها، بهسان صداهایی ناهنجار در سمفونی عبادتاند که خلوص را مخدوش میسازند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تمرکز بر عرفان و قرب الهی، فلسفه اسلامی را با معرفت عرفانی پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به صحیفه سجادیه و نقد روایات عامیانه، راه را برای فهمی عمیقتر از توحید و عبادت هموار میسازند. این بخش، عرفان اسلامی را بهعنوان مکملی برای فلسفه معرفی میکند.
بخش هفتم: انسلاخ ذهنی و بازسازی معرفت توحیدی
ضرورت انسلاخ از تصورات عامیانه
استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت انسلاخ از تصورات عامیانه تأکید دارند. برای درک توحید ناب، باید از پیشفرضهای کودکی و معلومات محدود رها شد. این انسلاخ، بهسان پوستاندازی است که روح را برای پرواز در آسمان معرفت آماده میسازد.
خدای هرجایی
خدا، هرجایی است، اما نه به معنای مادی. هرجایی بودن او، کمال الهی است که هیچ حد و مرزی نمیپذیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تصور مادی از این حضور، به خطا میرود. خدا، بهسان نوری است که همه جا را فرا گرفته، بیآنکه در قالبی محصور شود.
نقد تصور کودکی از خدا
تصور کودکی از خدا، که تحت تأثیر والدین شکل میگیرد، محدود و نادرست است. استاد فرزانه قدسسره دعوت میکنند که این تصورات را بازسازی کنیم، بهسان بازنویسی کتابی کهن که با حقیقت زمانه سازگار شود.
نقد سجده به ماکولات
سجده به ماکولات، به دلیل نمکگیر شدن، ممنوع است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عبادت باید خالص باشد و از وابستگیهای مادی رها. این دیدگاه، بهسان دعوتی است به پاکیزه کردن دل از هرچه غیر خداست.
نقد شکر عامیانه
شکر عامیانه، که گاه به یاد شکم میافتد، خلوص عبادت را باطل میکند. استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت نیت خالص در شکر تأکید دارند، بهسان جویباری که تنها با آب زلال جاری میشود.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تأکید بر انسلاخ ذهنی و بازسازی معرفت توحیدی، فلسفه اسلامی را به سوی پالایش از تصورات عامیانه هدایت میکند. استاد فرزانه قدسسره، با دعوت به رهایی از پیشفرضهای محدود، راه را برای معرفتی ناب و عمیق هموار میسازند.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۶۴۰، ارائهشده توسط استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، گامی بلند در بازسازی هستیشناسی اسلامی است. این درسگفتار، با نقد دیدگاههای عامیانه و سنتی، خلقت را بهعنوان ظهور تعینات الهی و توحید را بهعنوان حقیقت یگانه عالم بازتعریف میکند. نفی جعل مادی، تأکید بر نظاممندی خلقت، و دعوت به انسلاخ از تصورات محدود، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی تبدیل کرده است. استناد به آیات قرآن کریم، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و ملاصدرا، عمق و غنای این بحث را نشان میدهد. این نوشتار، فلسفه اسلامی را به سوی معرفتی پویا، عرفانی و علمی هدایت میکند.