در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 641

متن درس




جعل و نظام خلقت در فلسفه اسلامی

جعل و نظام خلقت در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴۱)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، در پی کاوش حقیقت وجود و چگونگی آفرینش آن توسط حق تعالی است. درس‌گفتار شماره ۶۴۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر مفهوم جعل وجود و نظام‌مندی خلقت، به تبیینی عمیق و استدلالی از این موضوع می‌پردازد. این بحث، با نفی تصورات عرفی و گزینشی از خلقت و تأکید بر سنت جاری الهی، حقیقت آفرینش را به‌سان مشعلی فروزان روشن می‌سازد. جعل، نه فرآیندی گزینشی و بی‌نظم، بلکه تنزیلی نظام‌مند است که در هماهنگی با اسما و صفات الهی، عالم را لحظه‌به‌لحظه در پویایی و نظم نگه می‌دارد.

بخش یکم: چیستی جعل و حقیقت خلقت

مفهوم جعل وجود

جعل، در فلسفه اسلامی، به فرآیند آفرینش وجود توسط حق تعالی اشاره دارد. این مفهوم، چونان کلیدی، درهای هستی‌شناسی اسلامی را می‌گشاید و پرسش از چگونگی خلقت موجودات را پاسخ می‌دهد. استاد فرزانه، جعل را نه آفرینش ماهیت یا سیرورت، بلکه تنزیل وجود در نظامی هماهنگ با اسما و صفات الهی می‌داند. جعل وجود، فرآیندی است که عالم را در نظمی سیستمیک و فارغ از گزینش‌های بی‌مورد، از مرتبه حق تا ناسوت، لحظه‌به‌لحظه جابه‌جا می‌کند.

درنگ: جعل، تنزیل وجود در نظامی هماهنگ با اسما و صفات الهی است که عالم را در پویایی و نظم لحظه‌به‌لحظه نگه می‌دارد.

این دیدگاه، با نفی جعل ماهیت و سیرورت، بر اصالت وجود تأکید دارد. ماهیت، اعتباری است و وجود، حقیقتی یگانه که در مراتب گوناگون ظهور می‌یابد. استاد، با تمثیلی زیبا، خلقت را به چشمه‌ای تشبیه می‌کند که از سرچشمه وجود الهی، جریانی نظام‌مند و بی‌وقفه را در عالم جاری می‌سازد.

نفی جعل ماهیت و سیرورت

استاد فرزانه، با نقدی استدلالی، جعل ماهیت و سیرورت را منتفی می‌داند. دیدگاه‌های مبتنی بر اصالت ماهیت، که خلقت را به آفرینش ماهیت‌های مستقل نسبت می‌دهند، از منظر فلسفه توحیدی مردود است. جعل، منحصر به وجود است و ماهیت، صرفاً وصفی اعتباری است که بر مراتب وجود حمل می‌شود. این نفی، چونان تیغی برنده، تصورات سنتی مبتنی بر ماهیت را می‌شکافد و حقیقت خلقت را در وجود متمرکز می‌سازد.

درنگ: جعل ماهیت و سیرورت منتفی است؛ خلقت، منحصر به جعل وجود در نظامی نظام‌مند و توحیدی است.

این تبیین، ریشه در فلسفه صدرایی دارد که وجود را حقیقت محض و ماهیت را امری اعتباری می‌داند. استاد، با اشاره به این اصل، هرگونه دوگانگی در فرآیند خلقت را نفی می‌کند و خلقت را به‌سان نوری یگانه می‌بیند که در مراتب گوناگون، جلوه‌های متفاوتی می‌یابد.

پرسش از چگونگی آفرینش الهی

پرسش بنیادین این است: خداوند چگونه موجودات را می‌آفریند؟ آیا خلقت، فرآیندی گزینشی و بی‌نظم است یا سیستمی مبتنی بر سنت الهی؟ استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «وَيَضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» [مطلب حذف شد] : «و هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد هدایت می‌کند»)، بر نظام‌مندی مشیت الهی تأکید دارد. مشیت الهی، نه گزینشی و دلبخواهی، بلکه مبتنی بر سنت جاری است که نظم و حکمت خلقت را تضمین می‌کند.

درنگ: مشیت الهی، بر اساس سنت جاری و نظام‌مند است، نه گزینش دلبخواهی و بی‌نظم.

این دیدگاه، تصورات عرفی از خلقت را به چالش می‌کشد. خلقت، چونان دستگاهی مکانیکی نیست که هر لحظه به دلخواه تنظیم شود، بلکه نظامی است که در هماهنگی با حکمت و علم الهی، عالم را در نظمی بی‌وقفه پیش می‌برد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تبیین چیستی جعل وجود، بر حقیقت خلقت به‌عنوان تنزیلی نظام‌مند تأکید کرد. جعل ماهیت و سیرورت منتفی است و خلقت، فرآیندی است که وجود را در مراتب گوناگون، با نظمی هماهنگ با اسما و صفات الهی، متجلی می‌سازد. مشیت الهی، نه گزینشی، بلکه مبتنی بر سنت جاری است که عالم را در پویایی و انضباط نگه می‌دارد.

بخش دوم: نظام‌مندی خلقت و نفی گزینش بی‌نظم

نظام هستی و سنت الهی

نظام هستی، چونان تار و پودی منظم، بر سنت الهی استوار است. استاد فرزانه، با نقد تصورات گزینشی از خلقت، بر این اصل تأکید می‌کند که عالم، سیستمی است که در آن هیچ‌گونه گزینش بی‌مورد و دفعي جایی ندارد. خلقت، فرآیندی نیست که هر لحظه به دلخواه تغییر یابد، بلکه سنت جاری الهی، چونان جویباری روان، عالم را در نظمی بی‌وقفه پیش می‌برد.

درنگ: خلقت، مبتنی بر سنت جاری الهی است که عالم را در نظمی سیستمیک و بدون گزینش بی‌مورد پیش می‌برد.

این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»)، بر تسبیح ذاتی و نظام‌مند مخلوقات تأکید دارد. تسبیح موجودات، نه مجازی، بلکه حقیقی است و به شیوه خاص هر موجود، در هماهنگی با نظام خلقت انجام می‌شود.

نفی خلقت بادکردنی و گزینشی

استاد، با تمثیلی طنزآمیز، خلقت را از تصورات عرفی مانند «خلقت بادکردنی» رها می‌سازد. خلقت، نه فرآیندی گزینشی و بی‌نظم، بلکه سیستمی است که در آن هر موجود، ظهوری علمی و عینی در نظام الهی دارد. این نفی، چونان آینه‌ای، ضعف تصورات عرفی را نمایان می‌سازد و خلقت را به‌سان نظامی منظم و حکیمانه معرفی می‌کند.

درنگ: خلقت، فرآیندی گزینشی یا بادکردنی نیست؛ بلکه سیستمی نظام‌مند است که در هماهنگی با حکمت الهی عمل می‌کند.

این تبیین، به رد دیدگاه‌هایی می‌پردازد که خلقت را به دخالت‌های دلبخواهی نسبت می‌دهند. استاد، با مثال دستگاه‌های مکانیکی، نشان می‌دهد که نظم عالم، چونان ساعتی دقیق، از شعور و حکمت خالق حکیم سرچشمه می‌گیرد.

جابه‌جایی لحظه‌به‌لحظه هستی

عالم، چونان جویباری در جریان، لحظه‌به‌لحظه جابه‌جا می‌شود. این جابه‌جایی، نه دفعي و بی‌نظم، بلکه تدریجی و نظام‌مند است. استاد فرزانه، با استناد به توحید مفضل (جلد سوم بحارالانوار، صفحه ۶۷)، این پویایی را تبیین می‌کند و می‌فرماید: «همه هستی، از حق تا ناسوت، در سیری دائمی و نظام‌مند است.» این دیدگاه، عالم را دائم‌الشارج می‌داند که بدون زحمت و دشواری، توسط حق تعالی آفریده می‌شود.

درنگ: هستی، لحظه‌به‌لحظه در جابه‌جایی نظام‌مند است که بدون زحمت و با حکمت الهی انجام می‌شود.

این تبیین، به پویایی عالم و کمال فعل الهی اشاره دارد. استاد، با تمثیلی زیبا، عالم را به ساعتی تشبیه می‌کند که هر لحظه با نظمی دقیق، توسط خالق حکیم تنظیم می‌شود.

بی‌زحمتی خلقت الهی

خلقت الهی، چونان نسیمی روان، بدون زحمت، خستگی یا دشواری انجام می‌شود. استاد فرزانه، با استناد به دعای ندبه، «الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ» («آنکه دیده‌های بینندگان از دیدارش فروماند و پندارهای وصف‌کنندگان از توصیفش ناتوان گشت»)، بر محدودیت ادراک بشری و کمال فعل الهی تأکید دارد. خلقت، فرآیندی است که با علم و قدرت بی‌انتهای الهی، در نهایت سهولت انجام می‌شود.

درنگ: خلقت الهی، بدون زحمت و دشواری، با علم و قدرت بی‌انتهای حق تعالی انجام می‌شود.

این دیدگاه، به نفی تصورات محدود از خدا می‌پردازد. خدا، موجودی محدود در عرش نیست، بلکه با علم بی‌انتها، عالم را نظاره و خلق می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر نظام‌مندی خلقت، تصورات گزینشی و بی‌نظم را رد کرد. عالم، در جابه‌جایی لحظه‌به‌لحظه و نظام‌مند، تحت سنت جاری الهی پیش می‌رود. خلقت، نه بادکردنی و گزینشی، بلکه سیستمی است که با حکمت و سهولت، توسط حق تعالی اداره می‌شود. تسبیح موجودات، نشانه نظم ذاتی عالم است که در هماهنگی با حقیقت الهی عمل می‌کند.

بخش سوم: توحید مفضل و تبیین نظام خلقت

ارجاع به توحید مفضل

استاد فرزانه، با ارجاع به توحید مفضل (جلد سوم بحارالانوار، صفحه ۶۷)، بر اهمیت متون روایی در فهم نظام خلقت تأکید دارد. توحید مفضل، چونان گوهری ناب، درس‌هایی تجربی و روایتی از خلقت ارائه می‌دهد. امام صادق علیه‌السلام به مفضل می‌فرماید: «انْظُرِ الآنَ يَا مُفَضَّلُ كَيْفَ جُعِلَتْ آلَةُ الْجِمَاعِ فِي الذَّكَرِ وَالْأُنْثَى» (اکنون بنگر، ای مفضل، چگونه آلت جماع در نر و ماده قرار داده شده). این نقل، بر مشاهده عینی و علم تجربی در فهم خلقت تأکید دارد.

درنگ: توحید مفضل، با تأکید بر مشاهده عینی و علم تجربی، نظام خلقت را تبیین می‌کند.

این ارجاع، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان علوم روایتی و تجربی است. استاد، با تمثیلی طنزآمیز، به کلاس‌های درس در طویله اشاره می‌کند تا بر اهمیت مشاهده مستقیم در فهم خلقت تأکید کند.

علم تجربی در توحید مفضل

علم در توحید مفضل، تجربی و روایتی است، نه انتزاعی. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، از تصورات ذهنی و انتزاعی فاصله می‌گیرد و بر مشاهده عینی به‌عنوان راهی برای فهم نظام خلقت تأکید دارد. این دیدگاه، چونان آینه‌ای، حقیقت خلقت را در آیینه مشاهدات عینی نمایان می‌سازد.

درنگ: علم توحید مفضل، مبتنی بر مشاهده عینی و تجربی است که نظام خلقت را به‌صورت ملموس تبیین می‌کند.

این تبیین، به ارزش علوم تجربی در متون دینی اشاره دارد. استاد، با نقد ناآگاهی در مسائل جنسی و خانوادگی، بر ضرورت آموزش و آگاهی در کنار عفت تأکید می‌کند. ناآگاهی، چونان سایه‌ای تاریک، مشکلات خانوادگی و اجتماعی را پدید می‌آورد.

تفاعل مفضل و پرسشگری

مفضل، در توحید مفضل، پرسشگری فعال است. او با احترام و ادب، از امام صادق علیه‌السلام می‌پرسد: «قَالَ الْمُفَضَّلُ» و سؤالم خود را با عنوان «یا مولا» مطرح می‌کند. این تفاعل، چونان پلی میان شاگرد و استاد، به اهمیت پرسشگری در آموزش دینی اشاره دارد. استاد فرزانه، با نقد یادگیری منفعلانه، بر ضرورت آموزش فعال و پرسش‌محور تأکید می‌کند.

درنگ: پرسشگری فعال و مؤدبانه، چونان مفضل، راهی برای فهم عمیق‌تر حقیقت است.

این دیدگاه، یادگیری منفعلانه را چونان باتلاقی می‌داند که به خنگی و بی‌محتوایی منجر می‌شود. استاد، با تمثیلی طنزآمیز، از قهوه‌خانه‌های علمی انتقاد می‌کند که در آن‌ها شاگردان تنها گوش می‌دهند و پرسش نمی‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با ارجاع به توحید مفضل، بر اهمیت مشاهده عینی و علم تجربی در فهم نظام خلقت تأکید کرد. پرسشگری فعال مفضل، الگویی برای آموزش دینی است که از ناآگاهی و یادگیری منفعلانه فاصله می‌گیرد. خلقت، در این دیدگاه، نظامی است که با مشاهده و تأمل، حقیقت آن آشکار می‌شود.

بخش چهارم: نقد طبیعت‌گرایی و اثبات خالق حکیم

نقد دیدگاه طبیعت‌گرا

استاد فرزانه، با استناد به گفت‌وگوی مفضل با امام صادق علیه‌السلام، دیدگاه طبیعت‌گرایان را به چالش می‌کشد. مفضل می‌پرسد: گروهی معتقدند خلقت، کار طبیعت است، نه خدا. امام پاسخ می‌دهد: «سَلْهُمْ عَنْ هَذِهِ الطَّبِيعَةِ» (از آن‌ها بپرس این طبیعت چیست؟). این پرسش، چونان تیری بر قلب دیدگاه‌های طبیعت‌گرا، ضرورت تعریف دقیق مفاهیم را آشکار می‌سازد.

درنگ: طبیعت، بدون تعریف دقیق، نمی‌تواند جایگزین خالق حکیم در تبیین خلقت باشد.

استاد، با نقدی منطقی، دو فرض را بررسی می‌کند: اگر طبیعت باشعور باشد، باید خالقی باشعور آن را آفریده باشد؛ و اگر بی‌شعور باشد، نمی‌تواند نظم و حکمت خلقت را توجیه کند. این استدلال، چونان مشعلی، حقیقت خالق حکیم را روشن می‌سازد.

نظم طبیعت و خالق حکیم

نظم در طبیعت، چونان امضایی از خالق حکیم، به علم و قدرت الهی اشاره دارد. استاد فرزانه، با استناد به «عَلِمَ أَنَّ هَذَا الْفِعْلَ لِلْخَالِقِ الْحَکِيمِ»، بر این اصل تأکید می‌کند که نظم عالم، نشانه‌ای از حکمت خالق است. این دیدگاه، با تمثیل دستگاه‌های مکانیکی، نشان می‌دهد که نظم عالم، از شعور سازنده آن سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: نظم طبیعت، نشانه حکمت و علم خالق حکیم است که خلقت را در سیستمی منظم پیش می‌برد.

استاد، با نقد دیدگاه فلاسفه قدیم که نظم کیهانی را به نفس کلیله و جزئیه نسبت می‌دادند، بر ضرورت تبیین‌های علمی و توحیدی تأکید دارد. طبیعت، همان سنت جاری الهی است که عالم را در نظمی حکیمانه اداره می‌کند.

طبیعت به‌مثابه سنت الهی

استاد، با استناد به «وَإِنَّ الَّذِي سَمَّوْهُ طَبِيعَةً هُوَ السُّنَّةُ فِي خَلْقِهِ الْجَارِيَةُ عَلَى مَا أَجْرَاهَا عَلَيْهِ»، طبیعت را به سنت الهی بازمی‌گرداند. طبیعت، نه موجودی مستقل، بلکه جریانی است که در هماهنگی با حکمت الهی، عالم را پیش می‌برد.

درنگ: طبیعت، همان سنت جاری الهی است که عالم را در نظمی حکیمانه اداره می‌کند.

این تبیین، دیدگاه‌های طبیعت‌گرا را به چالش می‌کشد و خلقت را به حقیقت توحیدی بازمی‌گرداند. استاد، با تمثیلی زیبا، طبیعت را به جویباری تشبیه می‌کند که از سرچشمه حکمت الهی جاری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد دیدگاه‌های طبیعت‌گرا، بر ضرورت تعریف دقیق مفاهیم و اثبات خالق حکیم تأکید کرد. نظم طبیعت، نشانه‌ای از حکمت الهی است و طبیعت، همان سنت جاری است که عالم را در هماهنگی با علم و قدرت الهی پیش می‌برد. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را از تصورات نادرست رها کرده و به سوی حقیقت توحیدی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: هماهنگی انسان با نظام خلقت

سجده و نظم خلقت

سجده، چونان نشانه‌ای از نظم خلقت، انسان را با نظام هستی هماهنگ می‌سازد. استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (سوره جمع، آیه ۱)، بر تسبیح ذاتی و نظام‌مند مخلوقات تأکید دارد. سجده، تنها برای حق تعالی است و از غیر او متمایز می‌شود.

درنگ: سجده، نشانه نظم خلقت است که انسان را با حقیقت توحیدی هماهنگ می‌سازد.

استاد، با نقد سجده غیرنظام‌مند، مانند سجده بر کفل دیگری، بر ضرورت انضباط در عبادات تأکید می‌کند. سجده، چونان پلی، انسان را به حقیقت الهی پیوند می‌دهد و از هرگونه شرک و دوگانگی رها می‌سازد.

نماز و شارژ هستی

نماز اول وقت، چونان جریانی الهی، انسان را با نظام هستی شارژ می‌کند. استاد فرزانه، با استناد به «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى» [مطلب حذف شد] : «ای مؤمنان در حال مستی به نماز نزدیک نشوید»)، بر ضرورت آمادگی و انضباط در عبادت تأکید دارد. نماز با سستی و کجی، چونان سیمی گسسته، انسان را از نظام هستی جدا می‌کند.

درنگ: نماز اول وقت، انسان را با نظام هستی هماهنگ و شارژ می‌کند؛ سستی در آن، مضر است.

این دیدگاه، به هماهنگی عبادت با نظم خلقت اشاره دارد. استاد، با تمثیلی زیبا، نماز را به جریانی الکتریکی تشبیه می‌کند که انسان را با منبع هستی متصل می‌سازد.

دعا و نظام‌مندی استجابت

دعا و استجابت آن، بخشی از سنت جاری الهی است. استاد فرزانه، با نقد تصورات گزینشی از معجزات، بر نظام‌مندی استجابت تأکید دارد. دعا، ممکن است قرن‌ها زمینه‌سازی داشته باشد تا مستجاب شود. این دیدگاه، خودمحوری در دعا را نفی می‌کند و انسان را به تواضع در برابر نظام الهی دعوت می‌کند.

درنگ: دعا و استجابت، بخشی از سنت جاری الهی است که با زمینه‌سازی نظام‌مند انجام می‌شود.

استاد، با تمثیلی از فیلم‌های معجزه‌ساز، نشان می‌دهد که معجزات، نه گزینشی، بلکه در نظامی حکیمانه رخ می‌دهند. این تبیین، انسان را به هماهنگی با نظام هستی فرا می‌خواند.

هماهنگی انسان با نظام هستی

انسان، برای موفقیت، باید خود را با نظام هستی هماهنگ کند. استاد فرزانه، با مثال‌هایی از نظام قضایی و رهبری، نشان می‌دهد که حتی در جامعه، دخالت‌های گزینشی و بی‌نظم، به هرج‌ومرج منجر می‌شود. نظام خلقت، چونان دستگاهی دقیق، تنها با انضباط و هماهنگی عمل می‌کند.

درنگ: انسان باید خود را با نظام هستی هماهنگ کند تا در مسیر حقیقت و موفقیت گام بردارد.

این دیدگاه، به ضرورت انضباط در زندگی انسانی اشاره دارد. استاد، با مثال محاکمه ائمه علیهم‌السلام، نشان می‌دهد که حتی معصومین در برابر نظام قضایی پاسخگو بودند، که نشانه‌ای از نظم الهی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر هماهنگی انسان با نظام خلقت، نقش سجده، نماز و دعا را در این هماهنگی تبیین کرد. انسان، با انضباط در عبادات و هماهنگی با سنت الهی، به حقیقت توحیدی متصل می‌شود. نظام‌مندی خلقت، در همه شئون، از عبادت تا مدیریت اجتماعی، بازتاب می‌یابد.

نتیجه‌گیری کل کتاب

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۶۴۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مفهوم جعل وجود و نظام‌مندی خلقت را در فلسفه اسلامی تبیین کرد. جعل، تنزیلی نظام‌مند است که عالم را در هماهنگی با اسما و صفات الهی، لحظه‌به‌لحظه جابه‌جا می‌کند. خلقت، نه گزینشی و بی‌نظم، بلکه مبتنی بر سنت جاری الهی است که با حکمت و سهولت انجام می‌شود. توحید مفضل، با تأکید بر مشاهده عینی و پرسشگری فعال، راهی برای فهم این نظام ارائه می‌دهد. طبیعت، همان سنت الهی است و نظم عالم، نشانه خالق حکیم. انسان، با هماهنگی با این نظام، از طریق سجده، نماز و دعا، به حقیقت توحیدی متصل می‌شود. این اثر، چونان مشعلی فروزان، فلسفه اسلامی را به سوی تبیینی علمی و توحیدی از خلقت هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی