متن درس
تأملات در صفات الهی و نظام خلقت: بازخوانی فلسفی درسگفتار شماره ۶۴۳
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۳)
دیباچه
جهان هستی، چونان آینهای است که نور حقیقت الهی در آن تجلی مییابد و نظام خلقت، چونان تابلویی است که نظم و حکمت بیکران پروردگار را به نمایش میگذارد. درسگفتار شماره ۶۴۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ ۱۸/۱۲/۱۳۸۳ ایراد شده، به بررسی عمیق فلسفی و کلامی صفات الهی و نظام خلقت میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر سنت الهی و نظم طبیعی عالم، پرسشهای بنیادین درباره چیستی خدا، صفات او، و نسبتش با خلقت را کاوش میکند. با ارجاع به متون دینی و فلسفی، از جمله توحید مفضل و منظومه سبزواری، و بهرهگیری از آیات قرآن کریم، این بحث از تصورات عرفی و مادی درباره خدا فاصله گرفته و بر حقیقت متعالی الهی و نظاممندی خلقت تأکید میورزد.
بخش نخست: نظام خلقت و سنت الهی
پیوستگی جعل و خلقت با سنت الهی
استاد فرزانه، در ادامه مباحث پیشین درباره جعل و حقیقت حق، به پیوند این مفاهیم با سنت الهی و نظم طبیعی عالم اشاره میکنند. عالم، چونان نظامی موزون و طبیعی، تحت تدبیر حکیمانه الهی عمل میکند. این نظام، که در آیات قرآن کریم و روایات معصومین متجلی است، نهتنها از نظمی بیمانند برخوردار است، بلکه تجلی احسن نظام خلقت است که تحت اراده ناظم محسن شکل گرفته است.
این دیدگاه، عالم را چونان ارکستری میبیند که هر جزء آن، در هماهنگی با کل، به سوی هدفی متعالی در حرکت است. استاد، با ارجاع به توحید مفضل، بر این نکته تأکید میکنند که سنت الهی، نظمی سازنده است که در تمامی شئون خلقت جاری است.
نظام احسن خلقت
نظام خلقت، بهعنوان نظامی احسن، تجلی حکمت و کمال الهی است. استاد میفرمایند که این نظام، نهتنها از نظمی ذاتی برخوردار است، بلکه در تمامی اجزای خود، نشان از تدبیری حکیمانه دارد. پرسش از چیستی این نظام، ما را به تأمل در ماهیت خلقت و نسبت آن با خالق دعوت میکند. آیا تصور ما از این نظام، با حقیقت آن همخوانی دارد؟ این پرسش، چونان کلیدی است که درهای معرفت به سوی حقیقت الهی را میگشاید.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تأکید بر پیوستگی جعل و خلقت با سنت الهی، عالم را بهعنوان نظامی احسن معرفی میکند که تحت تدبیر ناظم محسن شکل گرفته است. این دیدگاه، با ارجاع به متون دینی و فلسفی، بر نظم طبیعی و حکیمانه خلقت تأکید میورزد و خواننده را به تأمل در چیستی این نظام دعوت میکند.
بخش دوم: چیستی خدا و نقد تصورات عرفی
پرسش از چیستی خدا
استاد فرزانه، با طرح این پرسش بنیادین که «وقتی از خدا سخن میگوییم، چه مفهومی به ذهن میآید؟»، ما را به بازنگری در تصورات خود از ذات الهی دعوت میکنند. آیا خدا در ذهن ما جثهای محدود، جهتدار، یا فضایی خاص دارد؟ این پرسش، چونان آیینهای است که کاستیهای تصورات عرفی و مادی را آشکار میسازد.
استاد، با اشاره به آیه شریفه يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ [مطلب حذف شد] : «دست خدا بالای دستهایشان است»)، به نقد تصور مادی از ید الله میپردازند. آیا ید الله جارحهای مادی است یا تجلی تمام قدرت پروردگار؟ این پرسش، ما را به سوی تنزیه صفات الهی از هرگونه شباهت با مخلوقات هدایت میکند.
نقد تصورات مادی از خدا
استاد تأکید میکنند که ذهن بشری، بهدلیل عادت به محسوسات، خدا را بهصورت جثهمند و محدود تصور میکند. این تصورات، چونان غباری است که بر آینه معرفت نشسته و مانع از فهم حقیقت متعالی الهی میشود. استاد میفرمایند که تصور خدا بهعنوان موجودی با جثه، جهت، یا محدوده خاص، خطایی است که از غرق شدن در محسوسات ناشی میشود.
دشواری وصول به حقیقت الهی
استاد، با اشاره به سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام به کمیل، «ما لَكَ وَالْحَقِيقَةَ» (تو را چه به حقیقت؟)، بر دشواری وصول به حقیقت الهی تأکید میکنند. هرچه به خدا نزدیکتر میشویم، شناخت او سنگینتر و پیچیدهتر میشود. این دشواری، چونان کوهی است که تنها با صبر و تأمل میتوان بر آن فائق آمد.
اهمیت خداشناسی برای اهل کمال
گرچه خداشناسی عمیق تکلیف الزامی نیست، برای فیلسوفان، عالمان، و اهل کمال، ضرورتی انکارناپذیر دارد. استاد میفرمایند که صرف مفهوم ذهنی از خدا برای عالم و فیلسوف کافی نیست. این دیدگاه، چونان مشعلی است که مسیر معرفت عمیق را روشن میسازد.
نقد سطحینگری در حوزههای علمیه
استاد، با نگاهی نقادانه، به سطحینگری در حوزههای علمیه در تبیین حقیقت خدا اشاره میکنند. این سطحینگری، چونان عفونتی است که ذهن را از فهم عمیق حقیقت بازمیدارد. استاد میفرمایند که برخی، با درک ناقص، ربالعالمین را به سطحینگری تقلیل میدهند، درحالیکه معجزه الهی میتواند حتی با درک ناقص، انسان را به حقیقت ربالعالمین برساند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با طرح پرسش از چیستی خدا و نقد تصورات عرفی و مادی، بر ضرورت تنزیه ذات و صفات الهی تأکید میکند. دشواری وصول به حقیقت الهی، گرچه تکلیف الزامی نیست، برای اهل کمال ضرورتی است که از سطحینگری و تصورات مادی فاصله میگیرد. این بخش، با ارجاع به آیات قرآن کریم و سخنان معصومین، راه را برای تأمل عمیقتر در بخشهای بعدی هموار میسازد.
بخش سوم: وحدت وجود و نقد مصداقی بودن خدا
وحدت وجود: مفهوم و مصداق
استاد فرزانه، به تبیین مفهوم وحدت وجود پرداخته و میفرمایند که وحدت وجود بهصورت مفهومی اشکالی ندارد، اما مصداقی دانستن آن، یعنی ادعای «ما خدا هستیم»، کفر است. این دیدگاه، چونان خطکشی است که مرز میان حقیقت توحیدی و خطاهای کفرآمیز را ترسیم میکند.
استاد تأکید میکنند که بسیاری از منتقدان وحدت وجود، معنای آن را بهدرستی درک نکردهاند. این نقد، به ضرورت فهم دقیق مفاهیم فلسفی اشاره دارد و از سادهسازیهای نادرست پرهیز میدهد.
نقد مصداقی بودن خدا
استاد میفرمایند که اگر خدا را مصداقی و حقیقی به معنای موجودی محدود بدانیم، به کفر میرسیم. خدا، حقیقت مصداقی است، نه موجودی با صفات زاید. این تبیین، چونان نسیمی است که غبار تصورات محدود را از ذهن میزداید و حقیقت متعالی الهی را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین وحدت وجود و نقد مصداقی بودن خدا، بر تنزیه ذات الهی از هرگونه محدودیت تأکید میکند. این دیدگاه، با رد تفسیرهای نادرست وحدت وجود، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت الهی هموار میسازد.
بخش چهارم: صفات الهی و اختلاف متکلمین و فلاسفه
اختلاف در چیستی صفات الهی
استاد، با اشاره به اختلاف متکلمین و فلاسفه در چیستی صفات الهی، به دو دیدگاه اصلی اشاعره و معتزله میپردازند. اشاعره معتقدند که صفات زاید بر ذاتاند و به اصطلاح قدمای ثمانیه را مطرح میکنند. این دیدگاه، چونان قوطیای است که صفات را چونان اشیای جداگانه در خود جای داده و به ترکیب و تجزیه ذات منجر میشود.
معتزله، در مقابل، صفات را نیابتی دانسته و معتقدند که ذات خدا کار صفات را انجام میدهد، بدون نیاز به صفات زاید. استاد این دیدگاه را عالمانهتر از اشاعره میدانند، اما تأکید میکنند که معتزله در فهم تشکیک در صفات ناکام ماندهاند.
نقد دیدگاههای حاجی سبزواری
استاد، با ارجاع به منظومه سبزواری، دیدگاههای حاجی را در باب صفات الهی نقد میکنند. حاجی معتقد است که معتزله در فهم صفات اشتباه کردهاند، اما خود او نیز در تبیین صفات دچار خیالات شده است. استاد میفرمایند که اگر در برزخ حاجی را ببینیم، اذعان خواهد کرد که در فهم حقیقت، طفل راه بوده است.
حاجی، در بحث انتقال عرض بر عرض، دچار خطا شده و صفات را بهگونهای تبیین کرده که از حقیقت وحدت ذات و صفات فاصله دارد. این نقد، چونان آیینهای است که کاستیهای تبیینهای فلسفی پیشین را آشکار میسازد.
وحدت ذات و صفات
استاد، با تکیه بر فلسفه صدرایی، تأکید میکنند که صفات الهی عین ذاتاند، نه زاید یا نیابتی. علم، قدرت، و اراده خدا، همگی با ذات او متحدند و هیچگونه جدایی یا انضمام در آنها راه ندارد. این دیدگاه، چونان دریایی است که تمامی صفات را در وحدت ذات الهی غرق میسازد.
تشکیک در وجود و مراتب صفات
استاد میفرمایند که وجود مقول به تشکیک است و صفات الهی مراتبی از وجودند. هر صفت، از مرتبه واجب تا مرتبه کیف (عرض) امتداد دارد. معتزله، بهدلیل نفهمیدن تشکیک در صفات، در تبیین وحدت ذات و صفات ناکام ماندند. این دیدگاه، به پویایی وجود و مراتب آن در فلسفه صدرایی اشاره دارد.
مثال ناطق و انسان
استاد، برای تبیین وحدت ذات و صفت، به مثال ناطق و انسان اشاره میکنند. ناطق عین انسان است، نه زاید بر آن. همانگونه که ناطق و انسان جداییناپذیرند، صفات الهی نیز عین ذاتاند و هیچگونه غیریتی در آنها راه ندارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با بررسی اختلاف متکلمین و فلاسفه در چیستی صفات الهی، بر وحدت ذات و صفات تأکید میکند. نقد دیدگاههای اشاعره، معتزله، و حاجی سبزواری، نشاندهنده کاستیهای تبیینهای سنتی است. استاد، با تکیه بر فلسفه صدرایی و تشکیک در وجود، نظامی فلسفی ارائه میدهند که صفات را عین ذات دانسته و از هرگونه انضمام یا جدایی منزه میدارد.
بخش پنجم: کعبه و توجه به خدا
کعبه: سکانی برای توجه به خدا
استاد، با اشاره به نقش کعبه در هدایت بشر، میفرمایند که کعبه، چونان سکانی است که انسان را از گمراهی در محسوسات نجات میدهد. کعبه، نه هدف نهایی، بلکه وسیلهای برای توجه به خداست. این دیدگاه، با ارجاع به سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام، يَرِدُونَ كَوُرُودِ الْبَهَائِمِ (مردم مانند بهائم وارد میشوند)، بر غرق شدن بشر در محسوسات تأکید میکند.
وحدت کعبه و وحدت ذات و صفات
استاد، با تمثیل کعبه، به وحدت ذات و صفات الهی اشاره میکنند. کعبه، یک حقیقت واحد است، نه مجموعهای از اضلاع جداگانه. به همین سان، ذات الهی یک حقیقت است که تمامی صفات در آن متحدند. این تمثیل، چونان نوری است که وحدت ذات و صفات را در برابر دیدگان ذهن آشکار میسازد.
نقد تمثیل برای فهم حقیقت
استاد میفرمایند که تمثیل، برای کودکان است و برای فهم حقیقت الهی کافی نیست. این دیدگاه، به محدودیت تمثیل در برابر عظمت حقیقت الهی اشاره دارد و بر ضرورت تأمل عمیق تأکید میورزد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین نقش کعبه بهعنوان سکانی برای توجه به خدا، بر وحدت ذات و صفات الهی تأکید میکند. این بخش، با نقد تمثیل و ارجاع به سخنان معصومین، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت الهی هموار میسازد.
بخش ششم: نقد سطحینگری و اهمیت تأمل در خدا
نقد عالمان امروزی
استاد، با نگاهی نقادانه، به سطحینگری عالمان امروزی در تبیین حقیقت خدا اشاره میکنند. سخن گفتن بدون تأمل درباره خدا، چونان کلامی است که قساوت قلب میآورد. استاد میفرمایند که ذکر خدا باید با تأمل و اخلاص همراه باشد، وگرنه به قساوت منجر میشود.
اهمیت تأمل در چیستی خدا
استاد تأکید میکنند که تأمل در چیستی خدا، راهی است برای نزدیک شدن به حقیقت. این تأمل، چونان سفری است که ذهن را از بند محسوسات رها ساخته و به سوی حقیقت بیکران الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با نقد سطحینگری و تأکید بر اهمیت تأمل در چیستی خدا، بر ضرورت اخلاص و عمق در خداشناسی تأکید میکند. این بخش، خواننده را به بازنگری در رویکرد خود به معرفت الهی دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۶۴۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با کاوش در صفات الهی و نظام خلقت، نظامی فلسفی و کلامی ارائه میدهد که حقیقت خدا را از تصورات مادی و عرفی منزه میدارد. این اثر، با نقد دیدگاههای اشاعره، معتزله، و فلاسفه پیشین مانند حاجی سبزواری، بر وحدت ذات و صفات الهی تأکید میورزد. نظام خلقت، بهعنوان نظامی احسن، تحت سنت الهی عمل میکند و کعبه، چونان سکانی برای توجه به خدا، از غرق شدن بشر در محسوسات جلوگیری میکند. خداشناسی عمیق، گرچه تکلیف الزامی نیست، کمالی است که اهل فضل و فلسفه را به سوی حقیقت هدایت میکند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات، و تبیینهای فلسفی، راهی برای فهم توحید و وحدت وجودی ذات و صفات الهی ارائه میدهد.