متن درس
هستیشناسی ظهورات وجود در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۶)
مقدمه: بازاندیشی در چیستی هستی
هستیشناسی، بهعنوان هسته مرکزی فلسفه اسلامی، همواره در پی فهم حقیقت وجود و ظهورات آن بوده است. درسگفتار شماره ۶۴۶، با رویکردی نقادانه و تأملانگیز، به بازخوانی مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، از جمله ماهیت، وجود، جعل، و تشکیک وجود میپردازد. این درسگفتار، با استناد به معارف قرآنی، روایات اهل بیت علیهمالسلام، بهویژه توحید مفضل از امام صادق علیهالسلام، و نقد آرای فلاسفهای چون ابنسینا، ملاصدرا، و حاجی سبزواری، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم سنتی و حرکت به سوی درک نظاممند و ظهوری هستی. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، میکوشد تا با نگاهی نوین، هستی را چونان جریانی تدریجی و متجلی از اسما و صفات الهی بازنمایی کند، جریانی که نه در قالب جعل دفعی، بلکه در سیر نزولی و تدریجی خود، حقیقت خلقت را آشکار میسازد.
بخش یکم: نقد مفاهیم سنتی در هستیشناسی
انحراف از حقیقت خلقت به مسائل فرعی
فلسفه اسلامی، در گذر سدهها، گاه به جای پرداختن به حقیقت خلقت، درگیر مباحث فرعی چون ماهیت و وجود شده است. این انحراف، که ریشه در تمرکز بیش از حد بر مفاهیم انتزاعی دارد، فلاسفه و متکلمان را از شناخت حقیقت ظهورات وجود بازداشته است. همانند مسافری که در کوچههای فرعی گمراه شده و از مقصد اصلی دور میافتد، فلسفه سنتی گاه در پیچ و خم مفاهیم ذهنی گرفتار شده و از مشاهده مستقیم حقیقت وجود بازمانده است.
درنگ: تمرکز بر مسائل فرعی مانند ماهیت و وجود، فلاسفه را از شناخت حقیقت خلقت و ظهورات وجود بازداشته است. |
این نقد، به ضرورت بازگشت به مسائل بنیادین هستیشناسی دعوت میکند. فلسفه، باید از حاشیهسازی پرهیز کرده و به سوی فهم نظاممند هستی گام بردارد.
نفی اصالت ماهیت
ماهیت، در فلسفه سنتی، گاه بهعنوان حقیقتی مستقل معرفی شده، حال آنکه فاقد واقعیت خارجی است. ماهیت، مفهومی ذهنی است که بدون وجود، هیچ ارتباطی با چیزی ندارد و حتی از خود نیز تهی است. همانند سایهای که بدون نور هیچ هویتی ندارد، ماهیت نیز تنها در پرتو وجود معنا مییابد.
درنگ: ماهیت، فاقد حقیقت خارجی است و تنها در تبعیت از وجود معنا مییابد. |
ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد ۱، فصل ۱۲، ص ۱۹۹) تأکید میکند که ماهیت، تابع وجود است و وجود، مفاض و مفيض است. این دیدگاه، به وابستگی کامل ماهیت به وجود اشاره دارد، اما همچنان در دام مفاهیم ذهنی گرفتار است.
نقد تشکیک وجود
نظریه تشکیک وجود، که در فلسفه صدرایی ریشه دارد، وجود را در عین وحدت، متکثر میداند. این دیدگاه، به تناقض درونی گرفتار است؛ زیرا یک حقیقت نمیتواند دو ذات متباین داشته باشد. همانند ادعای اینکه عدد یک، همزمان دو است، تشکیک وجود نیز نمیتواند وحدت و کثرت را در ذات وجود جمع کند.
درنگ: تشکیک وجود، به دلیل تناقض درونی، فاقد اساس است؛ زیرا وجود نمیتواند در عین وحدت، متکثر باشد. |
این نقد، به ضرورت بازنگری در نظریه تشکیک و تأکید بر وحدت ذاتی وجود دعوت میکند. وجود، چونان جریانی یکپارچه، در ظهورات خود متجلی است، نه در کثرت ذاتی.
نقد جعل دفعی
مفهوم جعل، که در فلسفه سنتی به خلقت دفعی اشاره دارد، با حقیقت نظاممند و تدریجی هستی ناسازگار است. جعل، مقطعی و لحظهای است، حال آنکه هستی، سیری نزولی و تدریجی دارد. همانند رودی که بهآرامی از سرچشمه به سوی دریا جاری میشود، هستی نیز در ظهورات تدریجی خود متجلی است.
درنگ: جعل دفعی، با نظام ظهوری و تدریجی هستی ناسازگار است. |
ملاصدرا در اسفار (ص ۲۱۰) ماهیت را ظل و عکوس وجود میداند، اما تأکید او بر جعل، همچنان از حقیقت ظهوری هستی فاصله دارد. جعل، به وجود هر ماهیت تعلق دارد، نه خود ماهیت، و این دیدگاه، به تمرکز بیش از حد بر مفاهیم ذهنی اشاره دارد.
نقد متکلمان و تأثیرات عامیانه
متکلمان، با دیدگاههای عامیانه، فلاسفه را به مباحث غیرحقیقی مانند جعل و نفخت کشاندهاند. این سادهانگاری، فلسفه را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است. همانند نقاشی که به جای ترسیم حقیقت، به تصاویر خیالی بسنده میکند، متکلمان نیز با مفاهیم غیرواقعی، از فهم حقیقت خلقت بازماندهاند.
درنگ: دیدگاههای عامیانه متکلمان، فلسفه را به مباحث غیرحقیقی مانند جعل کشانده است. |
این نقد، به ضرورت رهایی فلسفه از تأثیرات کلامی و بازگشت به معارف قرآنی و عرفانی دعوت میکند.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، با نقد مفاهیم سنتی مانند ماهیت، تشکیک وجود، و جعل دفعی، به بازتعریف هستیشناسی در فلسفه اسلامی دعوت کرد. این نقدها، راه را برای فهم نظاممند و ظهوری هستی گشود و بر ضرورت پرهیز از حاشیهسازی و تمرکز بر حقیقت خلقت تأکید کرد.
بخش دوم: نظام ظهوری و تدریجی هستی
ظهورات وجود و سیر تدریجی
هستی، سیستمی ظهوری و تدریجی است که در آن هیچ ظهوری بدون سبق عینی و علمی پدید نمیآید. این نظام، برخلاف جعل دفعی، جریانی نزولی و پیوسته دارد. همانند گلی که بهآرامی از غنچه باز میشود، هستی نیز در سیر تدریجی خود، ظهورات الهی را متجلی میسازد.
درنگ: هستی، سیستمی ظهوری و تدریجی است که در آن هیچ ظهوری بدون سبق عینی و علمی پدید نمیآید. |
امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل، سنت الهی را سیستمی ظهوری و تدریجی معرفی میکنند که بدون زحمت و فشار پدید میآید. این دیدگاه، به پیوند عمیق فلسفه و عرفان در فهم خلقت اشاره دارد.
فاعلیت الهی و سهولت خلقت
فاعلیت حق تعالی، برخلاف فاعلیت انسانی، فاقد زحمت و فشار است. خلقت، برای خداوند، چونان نوری است که بیهیچ تلاشی از منبع خود ساطع میشود. آیه کریمه إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : «چون چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: باش، پس میشود») به این سهولت اشاره دارد.
درنگ: فاعلیت الهی، فاقد زحمت و فشار است و خلقت، با سهولت مطلق پدید میآید. |
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز خلقت را «بلا رویه» (بدون تصور و تصدیق) توصیف میکنند، که به تجرد کامل فاعلیت الهی اشاره دارد.
نقد نظام صنعتی و تمایز با سنت الهی
نظام صنعتی، با ترکیب و تشتت خود، در برابر سنت الهی قرار میگیرد که ظهورات اسما و صفات الهی است. نظام صنعتی، چونان ماشینی است که با قطعات پراکنده ساخته شده، اما سنت الهی، جریانی یکپارچه و ظهوری است.
درنگ: سنت الهی، ظهورات اسما و صفات است، در حالی که نظام صنعتی، ترکیبی و متشتت است. |
این تمایز، به ضرورت فهم نظام طبیعی و الهی در برابر نظام مصنوعی دعوت میکند.
اصالت وجود و بازتعریف آن
وقتی ماهیت، مفهومی ذهنی است، اصالت وجود نیز به حقیقت ظهوری محدود میشود. وجود، در خارج، تنها حقیقت است و ماهیت، ظل و عکوس آن است. همانند نوری که سایهای بر دیوار میافکند، ماهیت نیز تنها در پرتو وجود معنا مییابد.
درنگ: اصالت وجود، به حقیقت ظهوری محدود میشود و ماهیت، مفهومی ذهنی است. |
این دیدگاه، به بازتعریف اصالت وجود در نظام ظهوری دعوت میکند و از تمرکز بر مفاهیم ذهنی پرهیز میدهد.
نقد ابنسینا و اصلاح مفهوم جعل
ابنسینا معتقد است که خداوند وجود را نه دفعتاً، بلکه بالعلم و بالدوام افاضه میکند. این دیدگاه، به اصلاح مفهوم جعل و تأکید بر نظام نزولی هستی دعوت میکند. همانند چشمهای که بیوقفه آب را جاری میسازد، افاضه الهی نیز پیوسته و تدریجی است.
درنگ: افاضه الهی، بالعلم و بالدوام است، نه دفعی و جعلی. |
این اصلاح، به ضرورت بازنگری در مفاهیم مشایی و پیوند آن با نظام ظهوری اشاره دارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر نظام ظهوری و تدریجی هستی، به نفی جعل دفعی و بازتعریف اصالت وجود پرداخت. استناد به معارف قرآنی و روایات توحید مفضل، این دیدگاه را با سنت الهی پیوند داد و بر سهولت فاعلیت الهی تأکید کرد.
بخش سوم: صفات سهلالمعونه و معرفت الهی
صفات سهلالمعونه و سهولت خلقت
صفات سهلالمعونه، مانند نبض و تنفس، بدون زحمت در انسان عمل میکنند و نشانهای از سهولت فاعلیت الهیاند. همانند نسیمی که بیصدا و بیزحمت میوزد، این صفات، به سهولت خلقت الهی اشاره دارند.
درنگ: صفات سهلالمعونه، نشانه سهولت فاعلیت الهی در انسان و هستیاند. |
امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل، به این صفات اشاره کرده و تأکید میکنند که اگر پلک یا حلقوم دچار مشکل شود، زحمت آن چون جابهجایی کوه احد است. این مثال، به شکنندگی فاعلیت انسانی در برابر الهی اشاره دارد.
معرفت نفس و معرفت الهی
معرفت نفس، از طریق شناخت صفات سهلالمعونه، به معرفت الهی منجر میشود. همانند کلیدی که قفلی را میگشاید، شناخت این صفات، راه به سوی فهم حقیقت الهی میگشاید.
درنگ: معرفت نفس، از طریق شناخت صفات سهلالمعونه، به معرفت الهی منتهی میشود. |
این دیدگاه، به پیوند عرفان و فلسفه در شناخت حقیقت دعوت میکند و بر ضرورت خودشناسی تأکید دارد.
نقد افعال زور زدنی
افعال زور زدنی، مانند حفظ با مشقت یا عبادات عامیانه، مانع رشد معنویاند. همانند کشاورزی که با زحمت بیحاصل زمین را شخم میزند، این افعال نیز به وصول کامل منجر نمیشوند.
درنگ: افعال زور زدنی، مانع رشد معنویاند و باید به سوی صفات سهلالمعونه حرکت کرد. |
اولیای خدا، با شناخت صفات سوتي (سهل)، به کمال میرسند و از زحمتهای غیرضروری پرهیز میکنند.
رزق الهی و طهارت آن
رزق الهی، طیب و بدون زحمت است، برخلاف رزق انسانی که با مشقت همراه است. همانند چشمهای که بیمنت آب را جاری میسازد، رزق الهی نیز با طهارت و سهولت به خلق میرسد.
درنگ: رزق الهی، طیب و بدون زحمت است و با فیاضیت مطلق الهی پیوند دارد. |
این دیدگاه، به غنای الهی و بینیازی حق تعالی از عالمین اشاره دارد.
ناخودآگاه و صفات سوتي
ناخودآگاه، مخزن صفات سوتي است که انسان از آن بیخبر است. این صفات، که میلیاردها عمل را در لحظه انجام میدهند، نشانهای از فاعلیت الهی در انساناند. همانند اقیانوسی که در عمق خود گنجهایی نهان دارد، ناخودآگاه نیز گنجینهای از صفات الهی است.
درنگ: ناخودآگاه، مخزن صفات سوتي است که به فاعلیت الهی در انسان اشاره دارد. |
این تحلیل، به پیوند روانشناسی و عرفان در شناخت حقیقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر صفات سهلالمعونه و نقش آنها در معرفت نفس و الهی، به ضرورت پرهیز از افعال زور زدنی و شناخت رزق طیب الهی دعوت کرد. این بخش، با پیوند به معارف توحید مفضل، راه را برای فهم عمیقتر فاعلیت الهی هموار ساخت.
بخش چهارم: بازتعریف سلوک عرفانی و معرفت
اولیای خدا و باز کردن کدههای وجودی
اولیای خدا، با باز کردن کدههای وجودی، به معرفت الهی دست مییابند. همانند کاوشگری که گنجهای نهان را از دل زمین بیرون میکشد، اولیا نیز با گشودن قفلهای وجود، به حقیقت میرسند.
درنگ: اولیای خدا، با باز کردن کدههای وجودی، به معرفت الهی میرسند. |
روایت «ما عرفناک حق معرفتک» به ناتوانی انسان در گشودن همه کدههای وجودی اشاره دارد، اما اولیا با سلوک خود، بخشی از این کدها را میگشایند.
نقد عبادات عامیانه
عباداتی که با زحمت و مشقت انجام میشوند، مانند زیارت عاشورا با گریههای بیحاصل، به وصول کامل منجر نمیشوند. همانند راهرویی که با بار سنگین به سوی مقصد میرود، این عبادات نیز گاه مانع سلوک حقیقیاند.
درنگ: عبادات عامیانه با زحمت، مانع وصول کاملاند و باید به سوی سهولت و اخلاص حرکت کرد. |
این نقد، به ضرورت اخلاص و سهولت در سلوک عرفانی دعوت میکند.
مثالهای تمثیلی و سهولت فاعلیت الهی
درسگفتار با مثالهایی چون رشد گوساله، قورت دادن نان سنگک، و حرکت ناف ادیب نیشابوری، به تفاوت فاعلیت انسانی و الهی اشاره دارد. رشد گوساله، زحمت صاحبش را میطلبد، اما خلقت الهی بیزحمت است. قورت دادن نان سنگک بدون تکان فک، به سهولت خلقت الهی تشبیه شده است.
درنگ: مثالهایی چون گوساله و نان سنگک، به سهولت فاعلیت الهی در برابر زحمت انسانی اشاره دارند. |
این تمثیلات، به فهم بهتر تفاوت فاعلیت الهی و انسانی کمک میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر سلوک اولیای خدا و نقد عبادات عامیانه، به ضرورت شناخت صفات سوتي و حرکت به سوی معرفت الهی دعوت کرد. این بخش، با استفاده از تمثیلات، سهولت فاعلیت الهی را به زیبایی ترسیم کرد.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با بازاندیشی در مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، از جمله ماهیت، وجود، جعل، و تشکیک، به بازتعریف هستیشناسی بر مبنای نظام ظهوری و تدریجی دعوت کرد. نفی جعل دفعی، تأکید بر سهولت فاعلیت الهی، و استناد به معارف قرآنی و توحید مفضل، راه را برای فهمی نوین از خلقت گشود. همانند نوری که از سرچشمه الهی ساطع شده و همه هستی را روشن میکند، این دیدگاه، هستی را جریانی ظهوری و آزاد توصیف کرد. این نوشتار، با پیوند فلسفه، عرفان، و علوم تجربی، زمینه را برای تحقیقات آینده در هستیشناسی اسلامی فراهم آورد.
با نظارت صادق خادمی |