در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 648

متن درس





هستی‌شناسی خلقت و اسمای الهی در حکمت اسلامی

هستی‌شناسی خلقت و اسمای الهی در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴۸)

دیباچه

حکمت اسلامی، چونان جویباری زلال، از سرچشمه‌های معرفت قرآنی و روایات اهل بیت علیهم‌السلام سیراب می‌شود و به کاوش در ژرفای هستی می‌پردازد. درس‌گفتار شماره ۶۴۸ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان مشعلی فروزان، به بازخوانی نظام خلقت و اسمای الهی در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی دعوت می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر نهج‌البلاغه، توحید مفضل، و آیات کریمه قرآن، به نقد برداشت‌های ناصواب از خلقت و تبیین سنت الهی به‌عنوان نظامی کلی و غیرمقطعی می‌پردازد.

بخش یکم: نفی خلقت مقطعی و تبیین سنت الهی

نفی جعل دفعی و مقطعی

استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه به برداشت‌های عامیانه از خلقت، بر این باورند که نظام خلقت الهی، مقطعی یا دفعی نیست. خداوند، چونان نقاشی که تابلویی ابدی خلق کند، هستی را تحت نظامی واحد و یکپارچه آفریده است. این دیدگاه، برخلاف تصورات ناصواب که خلقت را به روزها یا دوره‌های خاص محدود می‌کنند، بر کلیت و ازلیت سنت الهی تأکید می‌ورزد. استاد فرزانه، با استناد به تعبیر «جف القلم بما هو کائن»، خلقت را جریانی ازلی و ابدی می‌دانند که از ابتدا تا انتها تحت یک سنت واحد تحقق می‌یابد.

درنگ: خلقت الهی، مقطعی یا دفعی نیست، بلکه تحت سنت واحدی از ازل تا ابد تحقق می‌یابد، و تصور روزبه‌روز بودن خلقت، خطایی معرفتی است که با نظام‌مندی هستی در تضاد است.

ظرف ظهورات مخلوق

مخلوق، در لحظه خلقت، چونان ظرفی که تمامی نقش‌های آینده‌اش در آن نهفته است، تمام ظرفیت‌های ظهور خود را دریافت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که مخلوق در روز اول خلقت، تمامی مراتب وجودی خود را در بر دارد و نیازی به خلقت‌های مقطعی ندارد. این دیدگاه، چونان آیینه‌ای، جامعیت نظام خلقت را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که هر موجود، از آغاز، تمامی امکانات وجودی خود را در ذات خویش نهفته دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با نفی خلقت مقطعی و تأکید بر سنت الهی به‌عنوان نظامی کلی، راه را برای بازتعریف هستی‌شناسی در فلسفه اسلامی هموار ساخت. تعبیر «جف القلم بما هو کائن» و تأکید بر جامعیت ظرف ظهورات مخلوق، نشان‌دهنده پویایی و کلیت نظام خلقت است که از هرگونه تحدید زمانی یا مکانی به دور است.

بخش دوم: معرفت و توحید در نهج‌البلاغه

معرفت، اساس دیانت

نهج‌البلاغه، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، معرفت را بنیاد دیانت می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به خطبه اول نهج‌البلاغه، تأکید می‌کنند که ارزش دیانت به قدر معرفت است. معرفت، چونان ریشه‌ای است که درخت دیانت از آن می‌روید، و بدون آن، دیانت به پوسته‌ای تهی بدل می‌شود. این دیدگاه، طالبان حقیقت را به سوی شناخت عمیق و یقینی دعوت می‌کند.

درنگ: معرفت، بنیاد دیانت است و ارزش هر دیانتی به اندازه معرفتی است که در آن نهفته است؛ بدون معرفت، دیانت از حقیقت تهی می‌شود.

سلسله مراتب معرفت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر خطبه اول نهج‌البلاغه، سلسله مراتب معرفت را چنین تبیین می‌کنند: کمال معرفت، تصدیق به خداست؛ کمال تصدیق، توحید است؛ کمال توحید، اخلاص است؛ و کمال اخلاص، نفی صفات از خداست. این مراتب، چونان پله‌هایی به سوی قله معرفت، انسان را از ظواهر به سوی باطن حقیقت رهنمون می‌شوند. نفی صفات، به معنای نفی تمایز صفت از موصوف است، و این دیدگاه، با نظر معتزله که صفات را بالنیابه (عین ذات) می‌دانند، همسویی دارد.

استدلال نفی صفات

استاد فرزانه قدس‌سره، با استدلالی دقیق، نفی صفات را تبیین می‌کنند: هر صفتی غیر از موصوف است، و اگر خدا را با صفتی جداگانه توصیف کنیم، دوگانگی ایجاد می‌شود. این دوگانگی، چونان غباری بر آیینه توحید، وحدت ذاتی خدا را مخدوش می‌سازد. بنابراین، نفی صفات، ضرورتی معرفتی است که به حفظ وحدت ذات الهی دعوت می‌کند.

اسمای الهی و وحدت ذات

هر اسم الهی، چونان «الله»، «رحمان»، یا «رحیم»، تمامی ذات و صفات الهی را در بر می‌گیرد، نه بخشی از آن. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که تصور اسمای الهی به‌عنوان اجزای جداگانه، به تجزیه و جهل به خدا می‌انجامد. هر اسم، چونان دریچه‌ای است که تمامی حقیقت الهی را بازتاب می‌دهد، و این دیدگاه، به جامعیت اسمای الهی در فلسفه و عرفان اسلامی اشاره دارد.

درنگ: هر اسم الهی، تمامی ذات و صفات خدا را در بر می‌گیرد، و تصور جدایی اسما، به دوگانگی و جهل به حقیقت الهی منجر می‌شود.

خطر اشاره به خدا

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به نهج‌البلاغه، اشاره به خدا را نشانه جهل می‌دانند. عباراتی چون «قل هو الله احد» یا «ایاک نعبد»، اگر با فهمی جاهلانه ادا شوند، به تحدید، تعدید، مکان‌یابی، و علو منجر می‌شوند، که همگی مفسد فی الارض‌اند. این اشاره، چونان زنجیری، انسان را از حقیقت توحید دور می‌سازد و به سوی ظواهر فریبنده می‌کشاند.

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ [مطلب حذف شد] : «مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست»؛ سوره بقره، آیه ۱۱۵)

این آیه، چونان مشعلی، بی‌مکانی و بی‌جهتی خدا را نشان می‌دهد و به فراگیری وجه الهی دعوت می‌کند.

نقد قصد انشا در عبادت

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی فقهی و عرفانی، بر ضرورت قصد اخبار در نماز تأکید می‌کنند. قصد انشا، که به اشاره و تحدید خدا منجر می‌شود، نماز را باطل می‌سازد و حتی ممکن است به کفر بیانجامد. قصد اخبار، یعنی اقتدا به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیروی از سنت او، که اسقاط تکلیف می‌کند و از خطر تحدید خدا می‌رهاند.

درنگ: قصد اخبار در نماز، با اقتدا به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، از تحدید خدا جلوگیری می‌کند، در حالی که قصد انشا، به بطلان عبادت و حتی کفر می‌انجامد.

حقیقت فلسفی خدا

خدا، در فلسفه اسلامی، حقیقتی فلسفی و شخصی است که هستی را پر کرده و فاقد گوشه، کنار، یا مرکز است. استاد فرزانه قدس‌سره، این حقیقت را چونان اقیانوسی بی‌کران توصیف می‌کنند که هیچ حد و مرزی نمی‌پذیرد. این دیدگاه، به تجرد و کلیت ذات الهی دعوت می‌کند و هرگونه تحدید یا مکان‌یابی را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تکیه بر نهج‌البلاغه، معرفت را اساس دیانت دانست و سلسله مراتب آن را از تصدیق تا نفی صفات تبیین کرد. نفی صفات، جامعیت اسمای الهی، و نقد اشاره به خدا، راه را برای توحیدی خالص هموار ساخت. تأکید بر قصد اخبار در عبادت و تبیین حقیقت فلسفی خدا، به غنای این بحث افزود.

بخش سوم: اسمای خلقی و نقد برداشت‌های ناصواب

تنوع اسمای خلقی در قرآن و روایات

اسمای خلقی، چونان «زرع»، «برء»، «فطر»، «خلق»، و «جعل»، در قرآن کریم و روایات تنوعی شگفت‌انگیز دارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به توحید مفضل (بحارالانوار، جلد سوم، صفحه ۵۹)، تأکید می‌کنند که شاکین از شناخت اسباب و معانی خلقت ناتوان‌اند. این روایت، چونان تلنگری، به ضرورت شناخت دقیق این اسما دعوت می‌کند.

زَرَأَنِي وَمَنْ خَلَقْتُ [مطلب حذف شد] : «مرا که تنها آفرید»؛ سوره مدثر، آیه ۱۱)

این آیه، به تمایز «زرع» از «خلق» اشاره دارد و بر خلقت فردی تأکید می‌ورزد.

نقد لغت‌نامه‌های سنتی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی صریح، معانی اسمای خلقی در لغت‌نامه‌های سنتی را ناکافی می‌دانند. افزودن عبارت «من العدم» به معانی «زرع»، «برء»، و «فطر»، تحریفی است که با متن قرآن کریم سازگار نیست. این نقد، چونان تیغی تیز، خطاهای روش‌شناختی را می‌شکافد و به بازنگری در معانی این اسما دعوت می‌کند.

درنگ: افزودن «من العدم» به معانی اسمای خلقی، تحریفی ناصواب است که با لسان قرآن کریم ناسازگار است و ضرورت بازنگری در لغت‌شناسی قرآنی را آشکار می‌سازد.

جعل و حکایت در قرآن کریم

استاد فرزانه قدس‌سره، با تحلیل آیات قرآنی، جعل را نه خلقت فعلی، بلکه حکایت از خلقت سابق می‌دانند. آیاتی چون:

جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ [مطلب حذف شد] : «که زمین را برای شما فرش قرار داد»؛ سوره زخرف، آیه ۱۰)

جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ [مطلب حذف شد] : «برای شما از همسرانتان فرزندان قرار داد»؛ سوره نحل، آیه ۷۲)

به حکایت از خلقت سابق اشاره دارند، نه خلقت لحظه‌ای. جعل، چونان راوی‌ای است که داستان خلقت پیشین را بازگو می‌کند.

نقد فعلیت جعل و خلق

هیچ‌یک از مشتقات جعل (مانند «یجعل» یا «تجعل») یا خلق در قرآن کریم، به خلقت فعلی اشاره ندارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیاتی چون:

يَجْعَلُ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا [مطلب حذف شد] : «خدا در آن خیر فراوانی قرار دهد»؛ سوره نساء، آیه ۱۹)

جعل را ظرف استقبال و حکایت می‌دانند، نه ظرف خلقت فعلی. خلق نیز، در آیاتی چون:

هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ [مطلب حذف شد] : «اوست که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید»؛ سوره بقره، آیه ۲۹)

لسانی کلی و حکایتی دارد، نه فعلی و لحظه‌ای.

فطر و قدرت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به نهج‌البلاغه، «فطر الخلائق بقوته» را نشانه فاعلیت بی‌واسطه خدا در خلقت می‌دانند. فطر، چونان کلیدی، به آفرینش با قدرت الهی اشاره دارد و از خلقت فعلی متمایز است. این تعبیر، به پویایی و جامعیت خلقت در حکمت اسلامی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تحلیل اسمای خلقی و نقد برداشت‌های ناصواب، بر ضرورت بازنگری در معانی این اسما تأکید ورزید. جعل و خلق، به‌عنوان حکایت از خلقت سابق، و تمایز اسمایی چون زرع، برء، و فطر، راه را برای فهمی عمیق‌تر از هستی‌شناسی قرآنی گشود.

بخش چهارم: نقد فلسفه و عرفان سنتی و دعوت به پژوهش

نقد کم‌کاری حوزه‌های علمیه

استاد فرزانه قدس‌سره، با لحنی هشداردهنده، حوزه‌های علمیه را به کم‌کاری در تحلیل اسمای الهی و خلقت متهم می‌کنند. این کم‌کاری، چونان سدی، مانع از کشف معانی عمیق خلقت شده است. ایشان پژوهشگران را به تعهدی دوساله برای تحلیل اسمای خلقی دعوت می‌کنند تا حقیقت خلقت را در پرتو قرآن کریم و روایات بازشناسند.

درنگ: کم‌کاری حوزه‌های علمیه در تحلیل اسمای الهی، مانع کشف حقیقت خلقت شده و تعهد به پژوهش‌های دقیق و علمی را ضروری می‌سازد.

جوشن کبیر و اسمای خلقی

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به دعای جوشن کبیر، بر ضرورت استخراج اسمای خلقی و تحلیل آنها در نظام خلقت تأکید می‌کنند. با این حال، هشدار می‌دهند که جست‌وجوی رب بدون هدایت علمی، چونان گام زدن در تاریکی، به هرج‌ومرج می‌انجامد. این دیدگاه، به پیوند عرفان و فلسفه در شناخت اسمای الهی دعوت می‌کند.

نقد عرفان عامیانه

عرفان عامیانه، چونان نواری خشک و بی‌روح، فاقد مخاطره و اثرگذاری عمیق است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از شانه آهنی که محاسن را می‌شکافد، بر ضرورت شجاعت و جسارت در کشف حقیقت تأکید می‌کنند. این استعاره، طالبان معرفت را به سوی عرفانی علمی و هدایت‌شده رهنمون می‌شود.

تفاوت علم ظاهری و باطنی

دانستن باز شدن گل یا مرگ، علم نیست؛ علم، فهم چگونگی و کیفیت آنهاست. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تمثیل، به تفاوت علم ظاهری و باطنی اشاره می‌کنند. اولیای خدا، چونان کاوشگرانی ژرف‌نگر، به دنبال چگونگی خلقت و مرگ‌اند، نه صرف دانستن آنها.

درنگ: علم، در فهم چگونگی و کیفیت خلقت و مرگ نهفته است، نه در دانستن ظاهری آنها، و اولیای خدا در پی این معرفت باطنی‌اند.

نقد تنبلی علمی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از جوانی که با حیله دیو را به تنور می‌افکند، بر ضرورت کوشش و زیرکی در کشف حقیقت تأکید می‌کنند. تنبلی علمی، چونان زنجیری، مانع از رسیدن به معرفت یقینی است. این نقد، پژوهشگران را به تلاشی بی‌وقفه در راه علم دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد کم‌کاری حوزه‌ها و عرفان عامیانه، به ضرورت پژوهش‌های علمی در تحلیل اسمای الهی و خلقت تأکید ورزید. دعای جوشن کبیر، به‌عنوان منبعی غنی، نیازمند تحلیل علمی است، و تفاوت علم ظاهری و باطنی، راه را برای معرفتی عمیق هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

این کتاب، چونان آیینه‌ای زلال، هستی‌شناسی خلقت و اسمای الهی را در پرتو حکمت اسلامی بازتاب داد. نفی خلقت مقطعی، تأکید بر حکایتی بودن جعل و خلق، و تبیین سلسله مراتب معرفت در نهج‌البلاغه، از دستاوردهای این نوشتار است. نقد برداشت‌های ناصواب از اسمای خلقی و دعوت به پژوهش‌های علمی، راه را برای بازسازی فلسفه و عرفان اسلامی گشود. قرآن کریم، نهج‌البلاغه، و توحید مفضل، چونان چراغ‌هایی فروزان، طالبان حقیقت را به سوی معرفتی یقینی رهنمون می‌شوند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، پژوهشگران را به تأمل در پویایی هستی و پیوند فلسفه با علوم قرآنی دعوت می‌کند.

اللهم صل على محمد و آل محمد

با نظارت صادق خادمی