در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 649

متن درس





هستی‌شناسی خلقت و نقد مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

هستی‌شناسی خلقت و نقد مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴۹)

مقدمه

هستی‌شناسی در فلسفه اسلامی، به‌سان دریایی ژرف و بی‌کران، همواره محور تأملات عمیق حکما و عرفا بوده است. در این میان، مفهوم خلقت و تمایز آن از جعل، به‌مثابه دو گوهر متمایز در نظام آفرینش الهی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. درس‌گفتار شماره ۶۴۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی انتقادی و عمیق، به کاوش در این مفاهیم پرداخته و با استناد به قرآن کریم، نهج‌البلاغه، و توحید مفضل، جعل را از ذات وجود نفی کرده و خلقت را به‌سان ظهور تعینی و نزولی حق تعالی بازتعریف می‌کند. این نوشتار، با نگاهی حکمی و قرآنی، ضمن نقد دیدگاه‌های فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا، ملاصدرا، و حاجی سبزواری، به تبیین نظام‌مند خلقت و جایگاه جعل در اوصاف و احکام پس از آن می‌پردازد.

بخش نخست: نقد مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

نفی جعل در ذات وجود

در فلسفه اسلامی، جعل به‌مثابه یکی از مفاهیم بنیادین، گاه به اشتباه به ذات وجود یا ماهیت نسبت داده شده است. استاد فرزانه، با استدلالی استوار، جعل را از وجود نفسی نفی کرده و خلقت را سیستمی ظهوری و غیرجعلی می‌داند. این دیدگاه، به‌سان نوری که تاریکی‌های بدفهمی را می‌زداید، بر آن است که خلقت، ظهور تعینی حق تعالی است و جعل، تنها به اوصاف و احکام پس از خلقت تعلق می‌گیرد. این نگرش، به بازتعریف نظام آفرینش دعوت می‌کند و از نسبت دادن جعل به اصل وجود یا ماهیت پرهیز می‌دهد.

درنگ: جعل به ذات وجود تعلق ندارد؛ خلقت، ظهور نزولی و تعینی حق است و جعل، تنها به اوصاف، احکام، و خصوصیات پس از خلقت بازمی‌گردد.

نقد دیدگاه‌های فلسفی سنتی

فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا و ملاصدرا، جعل را به وجود یا ماهیت نسبت داده‌اند. در منظومه حاجی سبزواری، جعل به دو گونه بسیط و مرکب تقسیم شده است: جعل بسیط، به خلقت شیء (وجود نفسی) و جعل مرکب، به صیرورت (تبدیل شیء به شیء دیگر) اشاره دارد. استاد فرزانه، این تقسیم‌بندی را زاید دانسته و با استناد به قرآن کریم، جعل را صرفاً به اوصاف و اعتبارات محدود می‌کند. برای مثال، ابن‌سینا در شفا می‌فرماید: «ما جعل الله المشمشة مشمشة ولکن اوجدها»، بدین معنا که جعل به ماهیت تعلق ندارد، بلکه وجود افاضه شده است. این دیدگاه، اگرچه گامی به سوی تمایز جعل و ایجاد است، اما همچنان از حقیقت قرآنی جعل فاصله دارد.

پیوند با مباحث پیشین

درس‌گفتارهای پیشین استاد، سه قول درباره صیرورت وجود و ماهیت را بررسی کرده و جعل را در وجود نفی نمودند. این پیوستگی، به‌سان رشته‌ای که دانه‌های تسبیح را به هم متصل می‌کند، نشان‌دهنده نظام‌مندی مباحث در نقد مفاهیم فلسفی سنتی است. تأکید بر نفی جعل در وجود، راه را برای بازتعریف خلقت به‌مثابه ظهور الهی هموار می‌سازد.

بخش دوم: خلقت و جعل در قرآن کریم

محوریت قرآن کریم در معارف

قرآن کریم، به‌سان چشمه‌ای زلال و جوشان، مرجع اصلی معارف الهی است. استاد فرزانه تأکید دارند که شناخت حقیقت عالم بدون بازگشت به قرآن کریم، به‌مثابه گمراهی در کویر بی‌آب و علف است. تحلیل واژگان «خلق» و «جعل» در قرآن کریم، نشان‌دهنده تمایز آشکار این دو مفهوم است. حدود ۳۵۵ مورد استعمال واژه جعل و ۲۶۰ مورد واژه خلق در قرآن کریم، گواهی بر اهمیت این تمایز است.

تمایز خلق و جعل

خلق، به ذات شیء تعلق دارد و مقدم بر جعل است، در حالی که جعل، به اوصاف، احکام، و خصوصیات پس از خلقت بازمی‌گردد. این تمایز، به‌سان خطی است که مرز میان حقیقت وجود و اوصاف آن را مشخص می‌کند. برای مثال، در آیه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا [مطلب حذف شد] : «که زمین را برای شما فرش و آسمان را بنایی قرار داد»، جعل به صفت فرش بودن زمین اشاره دارد، نه خلقت آن. این آیه، به‌سان آیینه‌ای، تمایز خلق (ذات) و جعل (وصف) را بازمی‌تاباند.

تحلیل آیات قرآنی

آیات متعدد قرآن کریم، این تمایز را روشن می‌سازند. برای نمونه:

  • «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ [مطلب حذف شد] : «و اموالتان را که خدا برای شما مایه قوام قرار داده، به سفیهان ندهید». جعل، به صفت قیام اموال اشاره دارد.
  • «اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ [مطلب حذف شد] : «نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد». جعل، به صفت نبوت اشاره دارد.
  • «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ [مطلب حذف شد] : «خدا کعبه، بیت‌الحرام، را مایه قوام مردم قرار داد». جعل، به صفت قیام کعبه اشاره دارد.
  • «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ [مطلب حذف شد] : «سپاس خدایی را که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و نور را قرار داد». خلق، به آسمان‌ها و زمین، و جعل، به ظلمات و نور تعلق دارد.

این آیات، به‌سان مشعل‌هایی فروزان، نشان می‌دهند که جعل به اوصاف و احکام پس از خلقت تعلق می‌گیرد و خلق، به ذات شیء مربوط است.

درنگ: خلق، به ذات اشیا و جعل، به اوصاف و احکام پس از خلقت تعلق دارد. این تمایز، مبنای نظام‌مندی خلقت در قرآن کریم است.

بخش سوم: تحلیل اسمای خلقی و جعلی

اسمای خلقی و تمایز آنها

اسمای الهی در قرآن کریم، به دو دسته خلقی (مانند خلق، برء، فطر) و جعلی (مانند تقدیر و اوصاف) تقسیم می‌شوند. اسمای خلقی، به ذات اشیا و آفرینش آنها اشاره دارند، در حالی که اسمای جعلی، به اوصاف و احکام پس از خلقت تعلق می‌گیرند. برای مثال، در آیه «وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «و هر چیزی را آفرید و آن را به‌دقت اندازه‌گیری کرد»، خلق به شیء و تقدیر به اوصاف آن تعلق دارد.

نظام خلقت خودکار

خلقت، به‌سان سیستمی خودکار و غیرارادی، از اراده‌های زایده و مقطعی مبراست. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، خلقت را به سفت‌کاری بنای عالم تشبیه می‌کنند که جعل، مانند نصب درها و پنجره‌ها، به اوصاف قهری و غیراختیاری آن مربوط است. این دیدگاه، نظام خلقت را پویا و خودکار معرفی می‌کند و جعل را به‌عنوان امری تبعی و تأخیری پس از خلقت بازتعریف می‌نماید.

بخش چهارم: نقد فلسفه سنتی و بازتعریف خلقت

نقد جدول‌های فلسفی

جدول‌های فلسفی، مانند آنچه در منظومه حاجی سبزواری ارائه شده، جعل را به اقسام بسیط، مرکب، ذاتی، و عرضی تقسیم کرده‌اند. استاد فرزانه، این تقسیم‌بندی‌ها را زاید و غیرضروری دانسته و تأکید دارند که جعل، تنها به اوصاف و اعتبارات تعلق دارد. این نقد، به‌سان تیغی برنده، بدفهمی‌های فلسفه سنتی را کنار می‌زند و راه را برای حکمت قرآنی هموار می‌سازد.

نفی وجود مجعول

وجود، مجعول نیست؛ خلقت، ظهور الهی و غیرجعلی است. این دیدگاه، به‌سان چشمه‌ای که از دل سنگ می‌جوشد، فلسفه اسلامی را به سوی حقیقت قرآنی هدایت می‌کند. استاد فرزانه، با استدلالی محکم، جعل را به اوصاف و احکام محدود کرده و از نسبت دادن آن به وجود یا ماهیت پرهیز می‌دهند.

درنگ: وجود، مجعول نیست؛ خلقت، ظهور تعینی حق تعالی است و جعل، به اوصاف و اعتبارات پس از خلقت تعلق می‌گیرد.

بخش پنجم: شواهد قرآنی و تحلیل اوصاف

بررسی آیات جعل

آیات متعدد قرآن کریم، جعل را به اوصاف و احکام نسبت می‌دهند. برای مثال:

  • «وَجَعَلَ [مطلب حذف شد] : «و شب را مایه آرامش قرار داد». جعل، به صفت سکنای شب اشاره دارد.
  • «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ [مطلب حذف شد] : «اوست که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان راه یابید». جعل، به صفت هدایت ستارگان تعلق دارد.
  • «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ [مطلب حذف شد] : «اوست که شما را از یک تن آفرید و همسرش را از او قرار داد». خلق، به آدم و جعل، به زوج او تعلق دارد.
  • «جَعَلَ [مطلب حذف شد] : «خورشید را روشنایی‌بخش قرار داد». جعل، به صفت ضیاء خورشید اشاره دارد.

نفی خلقت اوصاف

برخی اوصاف، مانند ظلمات و نور یا بیان، خلق نشده‌اند، بلکه به‌مثابه وصف به اشیا تعلق گرفته‌اند. برای مثال، در آیه «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ [مطلب حذف شد] : «خدای رحمان قرآن را آموخت، انسان را آفرید، به او بیان آموخت»، خلق به انسان و علم بیان به اوصاف او تعلق دارد. این تمایز، به‌سان پلی است که خلقت ذاتی را از اوصاف پسین جدا می‌سازد.

بخش ششم: نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۶۴۹، با تحلیلی عمیق و قرآنی، مفهوم خلقت را به‌سان ظهور تعینی حق تعالی بازتعریف کرده و جعل را به اوصاف و احکام پس از خلقت محدود می‌سازد. نقد دیدگاه‌های فلاسفه سنتی، از جمله ابن‌سینا، ملاصدرا، و حاجی سبزواری، و تأکید بر محوریت قرآن کریم، این اثر را به منبعی بی‌بدیل برای پژوهش‌های فلسفی و عرفانی تبدیل کرده است. استناد به آیات قرآنی، نهج‌البلاغه، و توحید مفضل، همراه با تحلیل دقیق ۳۵۵ مورد جعل و ۲۶۰ مورد خلق، راه را برای بازنگری در مفاهیم فلسفه اسلامی هموار می‌سازد. این نوشتار، به‌سان گوهری درخشان، حکمت قرآنی را در برابر بدفهمی‌های فلسفی قرار داده و دعوتی است به سوی فهمی عمیق‌تر از نظام آفرینش الهی.

دعای پایانی: پروردگارا، درود فرست بر محمد و آل محمد.

با نظارت صادق خادمی