در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 651

متن درس





هستی‌شناسی خلقت و نقد مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

هستی‌شناسی خلقت و نقد مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۱)

دیباچه

هستی‌شناسی در فلسفه اسلامی، چونان آیینه‌ای است که حقیقت وجود و نسبت آن با خالق را بازمی‌تاباند. درس‌گفتار شماره ۶۵۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی ژرف و انتقادی، به کاوش در مفهوم جعل و نسبت آن با ازلییت خلق و ضرورت الهی می‌پردازد. این نوشتار، با رویکردی حکمی و عرفانی، جعل را مفهومی بی‌ریشه و زاید دانسته و خلقت را ظهورات تعینی حق تعالی معرفی می‌کند. با نقد آرای فلاسفه‌ای چون ملاصدرا، میر داماد و علامه طباطبایی، این درس‌گفتار راهی نو به سوی فهم نظام هستی می‌گشاید.

بخش یکم: نفی جعل و بازتعریف خلقت

نفی مطلق جعل در هستی‌شناسی

جعل، مفهومی است که در طول تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی، به‌عنوان مبنای آفرینش موجودات مطرح شده است. اما استاد فرزانه، با استدلالی استوار، این مفهوم را از ریشه بی‌اعتبار می‌دانند. نه ماهیت، نه اتصاف و نه وجود، هیچ‌یک مجعول نیستند. این دیدگاه، چونان تیغی برنده، بنیادهای سنتی جعل را در هم می‌شکند و هستی را نه محصول جعل، که جلوه‌ای از ظهورات الهی معرفی می‌کند.

درنگ: جعل، مفهومی بی‌اساس است که نه در وجود، نه در ماهیت و نه در اتصاف جایگاهی ندارد. هستی، ظهور تعینات الهی است، نه محصول جعل.

این نفی مطلق جعل، دعوتی است به بازاندیشی در هستی‌شناسی اسلامی. به جای جعل، خلقت به‌مثابه ظهورات تعینی حق تعالی بازتعریف می‌شود که در آن، موجودات نه به‌عنوان مجعول، بلکه به‌عنوان مخلوقاتی ظهور یافته در ظرف خلقت الهی فهم می‌گردند.

خلقت به‌مثابه ظهورات الهی

خلقت، چونان رودی جاری از سرچشمه حق، ظهورات تعینی الهی است. استاد فرزانه تأکید دارند که تمامی موجودات، مخلوقاتی‌اند که در ظرف خلقت، جلوه‌های تعین الهی یافته‌اند. این دیدگاه، خلقت را سیستمی پویا و دائم‌الظهور معرفی می‌کند که نیازی به جعل ندارد.

تعینات الهی، چونان نقوشی بر بوم هستی، تجلیات حق‌اند که تحت کلمات الهی پدیدار می‌شوند. این تعینات، نه از جعل، بلکه از ذات الهی سرچشمه می‌گیرند و در مراتب گوناگون هستی، جلوه‌گر می‌شوند.

درنگ: خلق، ظهورات تعینی حق است که در ظرف خلقت، تحت کلمات الهی پدید می‌آید. جعل، مفهومی زاید و بی‌معناست.

چالش‌های مفهوم جعل

بحث جعل، دو چالش بنیادین را پیش روی فلاسفه قرار داده است: نخست، مسئله شرور و نسبت آن با جعل؛ و دوم، شبهه ضرورت ازلی الهی و صدور عالم. این دو مسئله، چونان دو شاخه از درختی تنومند، در فلسفه اسلامی ریشه دوانده‌اند و نیازمند کاوشی دقیق‌اند.

استاد فرزانه، با طرح این دو چالش، به بررسی شرور و جایگاه آن در نظام خلقت و نیز شبهه‌ای که ملاصدرا در جلد ششم اسفار اربعین مطرح کرده، می‌پردازند. این شبهه، که از سوی میر داماد طرح شده، به رابطه ضرورت ازلی الهی و صدور عالم پرداخته و پرسش‌هایی بنیادین را برمی‌انگیزد.

جمع‌بندی بخش یکم

نفی جعل، بازتعریف خلقت به‌مثابه ظهورات الهی و طرح چالش‌های بنیادین جعل، محورهای اصلی این بخش‌اند. این دیدگاه، با کنار نهادن مفهوم جعل، خلقت را سیستمی پویا و خودکار معرفی می‌کند که در آن، موجودات به‌عنوان تجلیات حق تعالی، بدون واسطه جعل، در ظرف خلقت ظهور می‌یابند. این بازتعریف، راه را برای فهمی نوین از هستی‌شناسی اسلامی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد شبهه ضرورت ازلی و صدور عالم

شبهه ملاصدرا در اسفار

ملاصدرا در جلد ششم اسفار، تحت عنوان «في دفع بعض الأوهام عن هذا المقام»، شبهه‌ای را مطرح می‌کند که به احتمال زیاد از استادش، میر داماد، برگرفته شده است. این شبهه، به‌صورت قضیه شرطیه‌ای چنین صورت‌بندی می‌شود: اگر ضرورت الهی ازلی باشد، صدور عالم یا ممتنع است یا واجب بالذات، که هر دو با امکان وجودی عالم منافات دارد.

استاد فرزانه، با نقدی منطقی، این شبهه را از اساس نادرست می‌دانند. به باور ایشان، افزودن قید «بالذات» به امتناع صدور عالم، خطایی منطقی است که شبهه را باطل می‌کند. ضرورت الهی، ازلی، ابدی و سرمدی است و صدور عالم، متفرع بر این ضرورت است، نه مستقل و بالذات.

درنگ: شبهه ملاصدرا، به دلیل افزودن قید زاید «بالذات» به امتناع صدور عالم، از نظر منطقی باطل است. ازلییت عالم، متفرع بر ازلییت حق است.

ضرورت الهی و ازلییت خلق

ضرورت الهی، چونان نوری بی‌پایان، ازلی، ابدی و سرمدی است. استاد فرزانه تأکید دارند که این ضرورت، نه موقت است و نه صرفاً دائمی، بلکه ازلیتی ذاتی دارد که خلقت را نیز ازلی می‌سازد. اما این ازلییت خلق، بالحق است، نه بالذات. عالم، به‌عنوان مخلوق، ازلیتی وابسته به ازلییت حق دارد و این وابستگی، چونان سایه‌ای است که از نور خورشید پدید می‌آید.

استاد، با تمثیلی منطقی، این وابستگی را روشن می‌سازند: «إن جاءک زید فأکرمه»؛ اکرام زید، متفرع بر آمدن اوست. به همین سان، ازلییت عالم، متفرع بر ازلییت حق است و نمی‌تواند مستقل و بالذات باشد.

نقد روش مباحثه کلامی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، روش مباحثه کلامی را مورد نکوهش قرار می‌دهند. در مباحثه، نباید اشکال را بزرگ و جواب را کوچک کرد. منطق، چونان ترازویی دقیق، برای سنجش درستی استدلال‌هاست. اشکال و جواب باید منطقی و دقیق باشند، نه متکی بر بزرگ‌نمایی یا کوچک‌انگاری.

برای نمونه، به روش شیخ انصاری در مکاسب اشاره می‌کنند که با آوردن شواهد و سپس نقض آن‌ها، روشی کلامی را به نمایش می‌گذارد که از نظر علمی نادرست است. این نقد، دعوتی است به رعایت اخلاق علمی و دقت منطقی در مباحث فلسفی.

درنگ: در مباحثه فلسفی، اشکال و جواب باید منطقی و دقیق باشند. بزرگ‌نمایی اشکال یا کوچک‌انگاری جواب، روشی کلامی و غیرعلمی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد شبهه ملاصدرا و تأکید بر ازلییت وابسته عالم، گامی بلند در بازتعریف رابطه حق و خلق برمی‌دارد. نفی قید «بالذات» در شبهه، تبیین وابستگی ازلییت خلق به حق و نقد روش‌های کلامی، نشان‌دهنده عمق و دقت این درس‌گفتار است. این تحلیل، راه را برای فهمی نوین از ضرورت الهی و ازلییت خلق می‌گشاید.

بخش سوم: ازلییت خلق و نفی امکان بالذات

ازلییت خلق و وابستگی به حق

ازلییت خلق، چونان شاخه‌ای است که از تنه درخت حق روییده است. استاد فرزانه تأکید دارند که اگر خالقیت حق ازلی است، عالم نیز ازلی است، اما این ازلییت، متفرع بر ازلییت حق است. خلق، به‌تنهایی ازلی نیست، بلکه به اعتبار حق، ازلی می‌شود.

برای روشن شدن این مفهوم، استاد به تمثیلی قرآنی اشاره می‌کنند: «رب العالمین» (رَبُّ الْعَالَمِینَ، [مطلب حذف شد] ) نشان می‌دهد که حق، همیشه عالمین داشته است. اما این عالمین، به‌صورت جمعی ازلی‌اند، نه فردی. فرد در مراتب خاص، مانند دنیا یا برزخ، ازلی نیست.

درنگ: خلق، به اعتبار حق، ازلی است، اما این ازلییت، وصفی و وابسته است. عالم در علم حق و اعیان ثابته ازلی است، نه در مراتب وجودی.

نفی امکان بالذات و نقد علامه طباطبایی

استاد فرزانه، با نقدی ژرف بر دیدگاه علامه طباطبایی، مفهوم امکان بالذات را نفی می‌کنند. علامه معتقدند که ضرورت بالذات خدا با امکانی بودن ماهیت بالذات منافات ندارد. اما استاد، این دیدگاه را نادرست می‌دانند و استدلال می‌کنند که اگر ممکن بالذات، ضروری بالغیر شود، ضرورت بالذات نیز می‌تواند ممکن بالغیر شود، که محال است.

این نقد، چونان آتشی است که خرمن مفاهیم کلامی را در خود می‌سوزاند. استاد تأکید دارند که امکان و ضرورت، مفاهیمی ذهنی و غیرواقعی‌اند. جعل نیز، به‌عنوان مفهومی کلامی، بی‌ریشه است و در نظام هستی جایگاهی ندارد.

درنگ: امکان بالذات وجود ندارد. مفاهیم امکان و ضرورت، کلامی و غیرواقعی‌اند. جعل، مفهومی خرافی است که در هستی‌شناسی اسلامی جایگاهی ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین ازلییت خلق به‌عنوان وصفی وابسته به حق و نفی امکان بالذات، گامی دیگر در راستای بازتعریف هستی‌شناسی اسلامی برمی‌دارد. نقد دیدگاه علامه طباطبایی و نفی مفاهیم کلامی، نشان‌دهنده رویکردی حکمی و عرفانی است که جعل را از صحنه فلسفه کنار می‌زند.

بخش چهارم: نظام خلقت و نفی جعل

نظام خلقت به‌مثابه سیستمی خودکار

خلقت، چونان ساعتی الهی، سیستمی خودکار و دائم‌الظهور است که نیازی به جعل ندارد. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، تعینات الهی را به فردی تشبیه می‌کنند که خود در حرکت است و نیازی به هل دادن (جعل) ندارد. خلق، ظهورات تعینی حق است که تحت کلمات الهی درمی‌آید.

این دیدگاه، خلقت را چونان جریانی مدام از نور حق می‌بیند که در مراتب گوناگون، تعین می‌یابد. جعل، به‌عنوان مفهومی خرافی، در این نظام جایگاهی ندارد.

درنگ: خلقت، سیستمی خودکار و دائم‌الظهور است که نیازی به جعل ندارد. تعینات الهی، خودکار و ظهوری‌اند.

ازلییت خلق و مراتب وجود

استاد فرزانه، با تفکیک میان ازلییت جمعی و فردی، تأکید دارند که خلق به‌صورت جمعی ازلی است، اما فرد در مراتب خاص، مانند دنیا یا برزخ، ازلی نیست. این ازلییت، در علم حق و اعیان ثابته است که خلق، دائم در آن حضور دارد.

برای نمونه، استاد به تمثیلی اجتماعی اشاره می‌کنند: «ما مردم» ازلی است، اما فرد به‌تنهایی ازلی نیست. این تمثیل، چونان آیینه‌ای، وحدت جمعی خلق را در برابر ازلییت حق نشان می‌دهد.

نفی ذات در خلق

خلق، ذات مستقل ندارد و ازلییت آن، وصفی و وابسته به حق است. استاد فرزانه تأکید دارند که تعین خلق، ازلییت را محدود می‌کند، اما حق، با وجود تعین، ازلییت ذاتی خود را حفظ می‌کند. این تمایز، چونان خطی روشن میان خالق و مخلوق می‌کشد.

درنگ: خلق، ذات مستقل ندارد و ازلییت آن، وصفی و متفرع بر حق است. تعین خلق، ازلییت را محدود می‌کند، اما حق، ازلییت ذاتی خود را حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین نظام خلقت به‌عنوان سیستمی خودکار و دائم‌الظهور، نفی جعل و تبیین ازلییت خلق در علم حق، دیدگاه حکمی و عرفانی استاد فرزانه را به نمایش می‌گذارد. خلق، ظهورات تعینی حق است که نیازی به جعل ندارد و ازلییت آن، وصفی و وابسته به حق است.

بخش پنجم: مسئله شرور و دعای پایانی

چالش شرور و نسبت آن با جعل

استاد فرزانه، مسئله شرور را به‌عنوان یکی از چالش‌های بنیادین جعل مطرح می‌کنند. آیا شرور مجعول‌اند یا خیر؟ این پرسش، که در ادامه بحث جعل بررسی خواهد شد، به پیچیدگی‌های کلامی و فلسفی شر در نظام خلقت اشاره دارد. استاد، با طرح این پرسش، راه را برای کاوش‌های آینده در این زمینه هموار می‌سازند.

دعای پایانی

درس‌گفتار، با دعای «خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست» به پایان می‌رسد. این دعا، چونان ختامی مبارک، پیوند عمیق فلسفه اسلامی با سنت دینی را نشان می‌دهد.

درنگ: مسئله شرور، چالشی بنیادین در بحث جعل است که نیازمند کاوشی عمیق‌تر است. دعای پایانی، پیوند فلسفه و دین را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با طرح مسئله شرور و تأکید بر پیوند فلسفه و دین، درس‌گفتار را به سرانجامی معنوی می‌رساند. پرسش از شرور، دعوتی است به تأمل در چالش‌های کلامی و فلسفی، و دعای پایانی، نشانه‌ای است از ریشه‌های دینی این اندیشه حکمی.

سخن پایانی

درس‌گفتار شماره ۶۵۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، به نفی جعل و بازتعریف خلقت به‌مثابه ظهورات تعینی حق می‌پردازد. این نوشتار، با نقد شبهات ملاصدرا، علامه طباطبایی و روش‌های کلامی، راهی نو به سوی فهمی حکمی و عرفانی از هستی گشوده است. ازلییت خلق، به‌عنوان وصفی وابسته به حق، و نفی امکان بالذات، نشان‌دهنده عمق این دیدگاه است. این کتاب، با ساختاری علمی و زبانی متین، برای پژوهشگران فلسفه و عرفان اسلامی، چونان مشعلی راهنما، مسیر تحقیق و تأمل را روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی