در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 652

متن درس





تحلیل تبیینی و تفصیلی مفهوم جعل و ازلیت در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

تحلیل تبیینی و تفصیلی مفهوم جعل و ازلیت در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۲)

مقدمه

در گستره‌ی دانش فلسفه‌ی اسلامی، مفاهیم جعل و ازلیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند، چه آنکه این دو مفهوم نه‌تنها در هستی‌شناسی و کلام اسلامی، بلکه در فهم عمیق رابطه‌ی حق و خلق نقشی بنیادین دارند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی ژرف و نظام‌مند در این دو مفهوم می‌پردازد. هدف این بررسی، نقد و بازخوانی دیدگاه‌های فلسفی، به‌ویژه آرای ملاصدرا، در پرتو آیات نورانی قرآن کریم و ارائه‌ی چارچوبی منسجم برای فهم این مفاهیم است.

بخش نخست: نقد بنیادین مفهوم جعل در فلسفه اسلامی

مفهوم جعل در فلسفه و کلام

مفهوم جعل، که در فلسفه، کلام و عرفان اسلامی به‌عنوان ایجاد وجود یا اوصاف تعریف شده، از منظر استاد فرزانه فاقد بنیادی معتبر دانسته شده است. این دیدگاه، که به‌سان تیغی تیز، بنیادهای سنتی را مورد پرسش قرار می‌دهد، جعل را در معنای فلسفی آن نفی کرده و خواستار حذف آن از متون علمی می‌شود. در فلسفه‌ی اسلامی، جعل به‌معنای ایجاد وجود یا اعطای اوصاف به مخلوقات فهمیده شده است، اما در قرآن کریم، جعل به‌معنای اخبار از تحققات خلقتی است، نه خلق وجود از عدم. این تفاوت، چونان فاصله‌ی میان نور و ظلمت، نشان‌دهنده‌ی ناسازگاری دیدگاه‌های فلسفی با مبانی قرآنی است.

درنگ: جعل در قرآن کریم به معنای اخبار از تحققات خلقتی است، نه ایجاد وجود، و این دیدگاه، بنیادهای سنتی جعل در فلسفه‌ی اسلامی را به چالش می‌کشد.

این نقد، نه به معنای رد کامل فلسفه، بلکه دعوتی است به بازنگری آن در پرتو قرآن کریم. استاد فرزانه با این رویکرد، فلسفه را به‌سان درختی می‌دانند که شاخه‌های ناسازگار آن باید هرس شود تا میوه‌ی حقیقت به بار نشیند.

چالش‌های مرتبط با جعل

دو مسأله‌ی کلیدی در ارتباط با جعل مطرح شده‌اند: نخست، نسبت جعل با شرور، و دوم، نسبت جعل با ازلیت خلق. مسأله‌ی شرور به ارتباط جعل با پدیده‌های منفی در عالم اشاره دارد، در حالی که مسأله‌ی ازلیت، به چگونگی سازگاری جعل با ازلیت خلق و حق مربوط است. استاد فرزانه با نفی مفهوم جعل، این دو چالش را به‌صورت ریشه‌ای حل‌شده می‌دانند، زیرا با حذف جعل، پیچیدگی‌های ناشی از آن نیز از میان می‌رود.

این دیدگاه، چونان جویباری زلال، مسیر فهم را از سنگلاخ‌های فلسفی هموار می‌سازد. نفی جعل، نه‌تنها مسائل شرور و ازلیت را حل می‌کند، بلکه چارچوبی ساده‌تر برای فهم رابطه‌ی خلق و حق ارائه می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

نقد مفهوم جعل در این بخش، نشان‌دهنده‌ی ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی فلسفه‌ی اسلامی است. استاد فرزانه با تأکید بر معنای قرآنی جعل، راه را برای فهمی نوین از هستی هموار کرده‌اند. این دیدگاه، فلسفه را به بازخوانی در پرتو قرآن کریم دعوت می‌کند تا از پیچیدگی‌های غیرضروری رهایی یابد.

بخش دوم: ازلیت خلق و حق در پرتو نفی جعل

نقد دیدگاه ملاصدرا درباره ازلیت و جعل

ملاصدرا، در آثار خویش، ازلیت عالم را در پرتو ازلیت حق مطرح کرده و جعل را به‌عنوان چالشی در این زمینه بررسی نموده است. استاد فرزانه، با نفی مفهوم جعل، این چالش را بی‌معنا می‌دانند. ازلیت خلق بالحق، به معنای تبعیت خلق از ازلیت حق است، و این تبعیت بدون نیاز به جعل قابل فهم است. ازلیت خلق در دو ساحت علمی (در اعیان ثابته) و عینی (در عالم خلق) تحقق می‌یابد و با ازلیت حق ناسازگار نیست.

این دیدگاه، چونان خورشیدی در آسمان معرفت، تاریکی‌های پیچیدگی‌های فلسفی را می‌زداید. استاد فرزانه با تمایز میان ازلیت علمی و عینی، چارچوبی منسجم برای فهم این مفهوم ارائه می‌دهند.

حل مسأله ازلیت بدون جعل

با حذف مفهوم جعل، مسأله‌ی ازلیت خلق و حق به‌گونه‌ای ساده و بدون پیچیدگی حل می‌شود. ازلیت خلق، به معنای تبعیت آن از ازلیت حق است، نه ازلیتی مستقل. این تبعیت، چونان سایه‌ای که از نور خورشید پدید می‌آید، ذاتی خلق نیست، بلکه از حق سرچشمه می‌گیرد.

آیه: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا [مطلب حذف شد] : «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم»)

این آیه‌ی شریفه، خلق را به‌سان ظهوری از حق توصیف می‌کند که به سوی او بازمی‌گردد، و این با ازلیت بالحق سازگار است. استاد فرزانه، این تبعیت را به آیینه‌ای تشبیه می‌کنند که تصویر را بی‌کم‌وکاست بازمی‌تاباند، اما خود ذات اصل نیست.

درنگ: ازلیت خلق، به معنای تبعیت از ازلیت حق است، و با نفی جعل، این تبعیت بدون پیچیدگی‌های فلسفی قابل تبیین است.

نقد صورت‌بندی مسائل فلسفی

بسیاری از مسائل فلسفی، از جمله مسأله‌ی ازلیت و جعل، به دلیل صورت‌بندی نادرست ایجاد شده‌اند. استاد فرزانه معتقدند که با اصلاح صورت مسأله، پاسخ‌ها نیز اصلاح می‌شوند. فرض جعل به‌عنوان ایجاد وجود، پیچیدگی‌های غیرضروری ایجاد کرده است. با تأکید بر ظهور خلق به‌سان آیینه‌ای که نور حق را بازمی‌تاباند، این مشکلات حل می‌شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش نشان داد که ازلیت خلق، به‌عنوان تبعیت از ازلیت حق، بدون نیاز به مفهوم جعل قابل فهم است. استاد فرزانه با نقد صورت‌بندی‌های سنتی و تأکید بر معنای قرآنی، راهی نوین برای فهم این رابطه ارائه کرده‌اند. این دیدگاه، چونان پلی استوار، خلق و حق را در هماهنگی کامل به هم پیوند می‌دهد.

بخش سوم: بررسی و نقد آرای ملاصدرا

تحلیل عبارت ملاصدرا در جلد ششم اسفار

ملاصدرا در جلد ششم اسفار (صفحه ۳۲۸، فصل ششم) می‌فرماید: «وَالوُجُودَاتُ الْمَجْعُولَةُ تَابِعَةٌ لِلْوُجُودِ التَّامِّ الإِلَهِيِّ وَالأَنِيَّةِ الأَشَدِّيَّةِ الْوَاجِبِيَّةِ»، یعنی وجودات مجعوله تابع وجود تام الهی و انیت واجبیه هستند. استاد فرزانه این عبارت را به دلیل پیچیدگی‌های غیرضروری مورد نقد قرار داده و پیشنهاد می‌کنند که به‌جای آن گفته شود: «الخلق تابع للوجود»، یعنی خلق تابع وجود الهی است. این ساده‌سازی، چونان زلال کردن آبی گل‌آلود، وضوح مفهوم را افزون می‌کند.

ملاصدرا ضرورت مخلوقات را مادام جعل و افاضه می‌داند، اما استاد فرزانه این قید «مادام» را ناسازگار با ازلیت می‌دانند. ضرورت ازلی، قیدی چون مادام را برنمی‌تابد، زیرا ذاتی و مطلق است. این نقد، به‌سان چراغی در تاریکی، اشکالات منطقی در استدلال ملاصدرا را روشن می‌سازد.

تمایز قضیه ضروری و دائمی

ملاصدرا بین ضرورت دائمی ازلی و ضرورت ذاتی که مادام وجود ذات است، تمایز قائل شده است. استاد فرزانه این تمایز را نادرست می‌دانند، زیرا قضیه‌ی ضروری مطلق، قید دوام ندارد. قید مادام، ضرورت را به ضرورت مقیده تبدیل می‌کند که با ازلیت خلق ناسازگار است. برای مثال، گفته می‌شود: «زید متنفس مادام حیاة»، یعنی زید تا زنده است نفس می‌کشد. این قضیه دائمی مقیده است، نه ضروری مطلق.

درنگ: ضرورت ازلی، قید مادام را برنمی‌تابد، زیرا ذاتی و مطلق است. افزودن قید مادام، ضرورت را به ضرورت مقیده تبدیل می‌کند.

تمایز تبعیت و مادام

استاد فرزانه تفاوت میان تبعیت و مادام را به‌دقت تبیین می‌کنند. تبعیت، به‌معنای هم‌اندازه بودن با متبوع است، مانند تصویر در آیینه که هم‌اندازه‌ی اصل است. اما مادام، به معنای مشروط بودن به قید دوام است که با ازلیت خلق ناسازگار است. برای مثال، اگر فردی یک متر قد داشته باشد، تصویر او در آیینه نیز یک متر است. تبعیت، اندازه را حفظ می‌کند، اما مادام، این اندازه را مشروط به وجود آیینه می‌کند.

بررسی عبارت ملاصدرا در جلد هفتم اسفار

در جلد هفتم اسفار (صفحه ۲۵۳، فصل هفتم)، ملاصدرا می‌فرماید: «وَالْمَعْلُولُ لَيْسَ إِلَّا نَحْوًا مِنَ الْوُجُودِ عَلَى طَرِيقِ الاسْتِتْبَاعِ وَالْوُجُوبِ»، یعنی معلول، تنها نحوه‌ای از وجود است که بر طریق استتباع و وجوب تابع علّت است. این عبارت، به‌دلیل اجتناب از قید مادام، از نظر استاد فرزانه دقیق‌تر است. این دیدگاه، خلق را به‌سان آیینه‌ای می‌داند که وجود الهی را بازمی‌تاباند، بدون آنکه قیدی چون مادام آن را محدود کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بررسی آرای ملاصدرا نشان داد که قید مادام و مفهوم جعل، از منظر استاد فرزانه، با ازلیت خلق ناسازگار است. این نقد، با تکیه بر منطق و قرآن کریم، به ساده‌سازی مفاهیم و رفع پیچیدگی‌های فلسفی می‌انجامد. استاد فرزانه، چونان باغبانی ماهر، شاخه‌های زائد را هرس کرده و درخت معرفت را به سوی باروری هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: تبیین ازلیت خلق و تبعیت از حق

ازلیت خلق به لحاظ غیرفردی

ازلیت خلق، به لحاظ فرد نیست، بلکه به لحاظ کلیت خلق یا در حق است. افراد در خلق، به دلیل تعین و تغییر، ازلی نیستند، اما خلق بالحق ازلی است. این ازلیت، در دو ساحت علمی (اعیان ثابته) و عینی (عالم خلق) تحقق می‌یابد. استاد فرزانه این مفهوم را به آیینه‌ای تشبیه می‌کنند که تصویر حق را بازمی‌تاباند، اما ذات حق را در خود ندارد.

نقد تمایز ماهیت و وجود

ملاصدرا معتقد است که بین ماهیت و خدا ارتباطی نیست، اما بین وجود و خدا ارتباط استتباعی وجود دارد. استاد فرزانه این تمایز را در پرتو قرآن کریم نادرست می‌دانند، زیرا همه‌چیز تابع خداست و تمایز ماهیت و وجود در این زمینه بی‌معناست. این دیدگاه، چونان جویباری که سنگریزه‌های مسیر را کنار می‌زند، فهمی یکپارچه از رابطه‌ی خلق و حق ارائه می‌دهد.

تبعیت بدون مادام

تبعیت خلق از حق، به معنای وابستگی به متبوع است، اما این وابستگی با قید مادام سازگار نیست. تبعیت، مانند رابطه‌ی تابع و متبوع، اضافی است، اما دوام، قیدی مستقل از این رابطه است. برای مثال، حرکت در عالم مادام وجود آسمان‌ها و زمین است، اما این مادام به تبعیت از خدا مربوط نیست.

درنگ: تبعیت خلق از حق، به معنای هم‌اندازه بودن با متبوع است، اما قید مادام، این تبعیت را به شرط دوام محدود می‌کند که با ازلیت ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش نشان داد که ازلیت خلق، به‌عنوان تبعیت از حق، بدون نیاز به قید مادام و مفهوم جعل قابل تبیین است. استاد فرزانه با تأکید بر تبعیت خلق، چارچوبی منسجم و قرآنی برای فهم این رابطه ارائه کرده‌اند که چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوش در مفاهیم جعل و ازلیت، نشان داد که مفهوم جعل در فلسفه‌ی اسلامی با چالش‌های منطقی و مفهومی مواجه است. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نفی جعل به معنای فلسفی و تأکید بر معنای قرآنی آن، راهی نوین برای فهم رابطه‌ی خلق و حق گشوده‌اند. ازلیت خلق، به‌عنوان تبعیت از ازلیت حق، بدون نیاز به جعل و قید مادام، در پرتو آیات قرآن کریم تبیین شده است. این دیدگاه، با ساده‌سازی مفاهیم و رفع پیچیدگی‌های غیرضروری، چارچوبی منسجم برای فهم هستی ارائه می‌دهد. این اثر، دعوتی است به بازخوانی فلسفه در پرتو قرآن کریم، تا چونان جویباری زلال، حقیقت را به سوی اندیشمندان جاری سازد.

با نظارت صادق خادمی