متن درس
فلسفه شرور و خیرات: بازخوانی وجودی در پرتو قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۵۴)
دیباچه
بحث شرور و خیرات، از دیرباز یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفه و کلام اسلامی بوده است. این موضوع، که پیوندی عمیق با پرسشهای هستیشناختی و الهیاتی دارد، در کانون توجه حکمای اسلامی قرار گرفته و نگرشهای گوناگونی را در پی داشته است. در این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاش شده است تا با بازخوانی مفهوم شرور در پرتو آیات قرآن کریم و چارچوبی وجودی، دیدگاهی نو و منسجم ارائه گردد. این نوشتار، با نگاهی نقادانه به دیدگاه سنتی حکما که شرور را عدمی میدانند، بر وجودی بودن همه پدیدههای عالم، اعم از خیر و شر، تأکید میورزد و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات قرآنی، چارچوبی یکپارچه برای فهم این موضوع فراهم میآورد.
بخش نخست: نقد دیدگاه سنتی درباره شرور
مفهوم عدمی شرور در فلسفه سنتی
حکمای سنتی، برای پرهیز از نسبت دادن شرور به خداوند بهعنوان فاعل، شرور را عدمی دانستهاند. این دیدگاه بر این فرض استوار است که اگر شرور وجودی باشند، نیازمند علتی هستند و خداوند نمیتواند علت شرور تلقی شود، زیرا این امر با خیر محض بودن ذات الهی ناسازگار است. این رویکرد، با هدف حفظ تنزیه الهی، شرور را بهعنوان فقدان خیر یا کمال معرفی کرده و از وجود خارجی آنها چشمپوشی میکند.
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این دیدگاه را به چالش میکشند و استدلال میکنند که فرض عدمی بودن شرور با واقعیتهای هستیشناختی سازگار نیست. شرور، مانند خیرات، دارای وجود خارجیاند و نمیتوان آنها را صرفاً بهعنوان فقدان یا عدم چیزی تحلیل کرد. این نقد، چالشی بنیادین در برابر فلسفه سنتی ایجاد میکند، زیرا نادیده گرفتن وجود خارجی شرور، بخشی از حقیقت عالم را انکار میکند.
وجودی بودن شرور و خیرات
بر اساس دیدگاه استاد فرزانه، تمام پدیدههای عالم، اعم از خیرات و شرور، وجودیاند و فاعل آنها صفات جلالی و جمالی پروردگار است. صفاتی مانند رحمان و هادی، خیرات را پدید میآورند، در حالی که صفاتی مانند مضل و جبار، شرور را به وجود میآورند. این دیدگاه، همه ظهورات عالم را تجلیات اسما و صفات الهی می داند.
درنگ: شرور و خیرات هر دو وجودیاند و از صفات جلالی و جمالی خداوند ناشی میشوند. این دیدگاه، با رد مفهوم عدمی شرور، چارچوبی یکپارچه برای فهم هستی ارائه میدهد.
شواهد قرآنی برای وجودی بودن شرور
قرآن کریم، شرور را به مخلوقات نسبت داده و آنها را بهعنوان امری وجودی معرفی میکند. برای نمونه، در سوره فلق آمده است:
﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا [مطلب حذف شد] : «بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم * از شر آنچه آفریده است»)
این آیه بهصراحت شر را به مخلوقات نسبت میدهد، که نشاندهنده وجودی بودن شر است، زیرا مخلوقات الهی، خود دارای وجودند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش با نقد دیدگاه سنتی حکما آغاز شد و نشان داد که فرض عدمی بودن شرور، با واقعیتهای هستیشناختی و قرآنی ناسازگار است. استاد فرزانه با تأکید بر وجودی بودن شرور و خیرات، چارچوبی نو ارائه کردند که در آن همه پدیدههای عالم، تجلیات صفات الهیاند. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، شرور را نه بهعنوان فقدان خیر، بلکه بهعنوان تعینات وجودی معرفی میکند.
بخش دوم: تبیین شرور در ظرف تعینات و نزولات
مفهوم تعینات و نزولات الهی
استاد فرزانه، شرور را نتیجه فرآیند نزولات الهی و تعینات وجودی میدانند. تمام هستی، در سیر نزولی خود از مراتب عالی به مراتب دانی، دچار محدودیت میشود. این محدودیت، زمینهساز بروز شرور است. به تعبیر ایشان، مانند سنگی که از قله کوه فرومیغلتد و در هر برخورد با موانع، بخشی از آن کاسته شده و به ذرات ریزتر تبدیل میگردد. این کاستی، نه عدمی، بلکه وجودی است، زیرا ذرات باقیمانده همچنان دارای وجودند.
هر مرتبه از وجود، با نزول به سوی مراتب پایینتر، محدودیت بیشتری مییابد. در مراتب عالی، مانند عالم جبروت، محدودیت کمتر است، اما در مراتب دانی، مانند عالم ناسوت، محدودیت افزایش یافته و شرور پدیدار میشوند.
تمثیل نزولات
برای روشن شدن این مفهوم، استاد فرزانه تمثیلی زیبا ارائه میکنند: مانند آبی زلال که از چشمهای پاک سرچشمه میگیرد، اما در مسیر نزول خود، با دخول خاک و حرارت، صفا و گوارایی خود را از دست میدهد. این آب، در مراتب پایینتر، آلوده میشود، اما همچنان وجودی است. به همین سان، نزول وحی الهی از لوح محفوظ به عالم ناسوت، آن را در قالب کلمات و عبارات محدود میکند، که صفا و عیار اولیه آن را کاهش میدهد.
قرآن کریم این نزول را چنین توصیف میکند:
﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ [مطلب حذف شد] : «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم»)
این آیه، به نزول وحی از مراتب عالی به مراتب دانی اشاره دارد، که محدودیت مرتبهای را به همراه دارد.
دخول الغیر و کاهش صفا
شرور در عالم ناسوت از دو عامل ناشی میشوند: نزول مرتبه و دخول الغیر. نزول مرتبه، محدودیت وجودی ایجاد میکند و دخول الغیر، مانند تأثیر خاک و حرارت بر آب زلال، صفا را کاهش میدهد. هر دو عامل، وجودیاند و هیچیک به معنای فقدان یا عدم نیستند.
درنگ: شرور از نزول مرتبه و دخول الغیر ناشی میشوند، اما هر دو عامل وجودیاند و هیچگونه عدمی در عالم هستی وجود ندارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین مفهوم نزولات و تعینات الهی، نشان داد که شرور نتیجه محدودیتهای مرتبهای و دخول عوامل خارجیاند. استاد فرزانه با بهرهگیری از تمثیلات، مانند سنگ در حال غلتیدن و آب جاری از چشمه، این فرآیند را بهگونهای روشن و عمیق تبیین کردند. آیات قرآن کریم، بهعنوان گواهی بر این دیدگاه، بر وجودی بودن همه پدیدهها تأکید دارند.
بخش سوم: فقدان عدم در عالم هستی
رد مفهوم عدم
استاد فرزانه تأکید دارند که در عالم هستی، هیچ چیز عدمی نیست. خیرات و شرور، هر دو تعینات وجودیاند و مفهوم عدم، صرفاً انتزاعی و ذهنی است. این دیدگاه، چارچوبی یکپارچه برای فهم هستی ارائه میدهد که در آن همه پدیدهها، اعم از خیر و شر، ظهورات الهیاند.
برای نمونه، قرآن کریم میفرماید:
﴿جَعَلَ الظُّلُمَاتِ [مطلب حذف شد] : «[خدایی که] تاریکیها و نور را پدید آورد»)
در این آیه، ظلمات و نور هر دو وجودیاند و جعل الهی به معنای تعیین اوصاف آنهاست، نه ایجاد عدمی.
نقد مفاهیم انتزاعی در ادبیات فلسفی
استاد فرزانه، مفاهیمی مانند «ناملایم» یا «عدم البصر» را ساخته ذهن میدانند که در خارج وجود ندارند. در عالم خارج، تنها ملایمت و منافرت، یا بصر و اعمی وجود دارند، که هر دو وجودیاند. برای مثال، کوری (اعمی) نه فقدان بینایی، بلکه مرتبهای وجودی است. به تعبیر ایشان، مانند انسانی که چشم دارد اما بصیرت به کار نمیبرد، کوری نیز وجودی است و فعل عدم نمیپذیرد.
قرآن کریم این مفهوم را چنین بیان میکند:
﴿لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ [مطلب حذف شد] : «آنان را دلهایی است که با آن نمیفهمند و چشمانهایی که با آن نمیبینند»)
این آیه، به عدم بهکارگیری بصیرت اشاره دارد، نه به فقدان آن، که نشاندهنده وجودی بودن این حالات است.
تحلیل لغوی خیر و شر
در لغت، مفاهیمی مانند ملایمت و منافرت، یا بصر و اعمی، وجودیاند و مفاهیم عدمی مانند «ناملایم» یا «عدم البصر» فاقد حقیقت خارجیاند. استاد فرزانه تأکید دارند که این مفاهیم انتزاعی، ساخته ذهناند و در عالم خارج، تنها تعینات وجودی وجود دارند.
قرآن کریم این دیدگاه را تأیید میکند:
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»)
در این آیه، شکر و کفر هر دو وجودیاند و هیچیک به معنای فقدان دیگری نیستند.
درنگ: مفاهیم عدمی مانند «عدم البصر» یا «ناملایم» ساخته ذهناند و در عالم خارج، تنها تعینات وجودی مانند بصر و اعمی یا ملایمت و منافرت وجود دارند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر فقدان عدم در عالم هستی، نشان داد که خیرات و شرور هر دو تعینات وجودیاند. استاد فرزانه با نقد مفاهیم انتزاعی در ادبیات فلسفی، چارچوبی نو ارائه کردند که در آن همه پدیدهها، ظهورات الهیاند. آیات قرآن کریم، این دیدگاه را با نسبت دادن شر به مخلوقات و تأکید بر وجودی بودن همه پدیدهها تأیید میکند.
بخش چهارم: مراتب وجود و جایگاه شرور
تمایز مراتب وجودی
مراتب وجود، از عالم هاهوت تا ناسوت، با تعینات و محدودیتها متمایز میشوند. شرور در مراتب دانی، مانند عالم ناسوت، ظاهر میشوند، اما در مراتب عالی، مانند جبروت، وجود ندارند. استاد فرزانه تأکید دارند که هرچه وجود به مراتب دانی نزول میکند، شرور بیشتری پدیدار میشوند، اما این شرور همچنان وجودیاند.
برای نمونه، آتش دوزخ در مراتب عالی، صفا و کمال بیشتری دارد، اما با نزول به عالم ناسوت، به آتش دنیا تبدیل میشود که محدودیت بیشتری دارد. این فرآیند، در قرآن کریم چنین توصیف شده است:
﴿جَعَلَ الظُّلُمَاتِ [مطلب حذف شد] : «[خدایی که] تاریکیها و نور را پدید آورد»)
این آیه، ظلمات و نور را بهعنوان دو تعین وجودی معرفی میکند که در مراتب مختلف ظاهر میشوند.
نقش خاک در مقام جمعی انسان
انسان، به دلیل خاکنشینی، دارای مقام جمعی است که او را قادر به جمع خیرات و شرور میکند. برخلاف حیوانات که در خاک دچار نقصان میشوند، انسان با تحمل محدودیتهای خاک، به کمال میرسد. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، خاک را به زمینی تشبیه میکنند که اگر کودی بیش از حد به آن داده شود، میسوزد، اما در انسان، این خاک، زمینهساز پختگی و کمال است.
برای مثال، گوشت ران گوسفند، به دلیل تماس مداوم با خاک، مزهای متفاوت با گوشت گردن دارد که از خاک دور است. این تفاوت، نشاندهنده تأثیر خاک بر محدودیتهای وجودی است. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان، با خاکنشینی، به مقامی جمعی دست مییابد که حیوانات از آن محرومند.
نقد دیدگاه خیر محض
دیدگاه سنتی که از خیر محض جز نیکویی نمیآید، مورد نقد استاد فرزانه قرار گرفته است، زیرا شرور نیز از صفات جلالی الهی ناشی میشوند. صفات رحمان و هادی، خیرات را پدید میآورند، و صفات قهار و مضل، شرور را به وجود میآورند. این دیدگاه، به یکپارچگی صفات الهی در خلقت اشاره دارد.
درنگ: خیرات و شرور، هر دو از صفات جلالی و جمالی الهی ناشی میشوند و دیدگاه خیر محض، ناکافی است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی مراتب وجود و جایگاه شرور، نشان داد که شرور در مراتب دانی ظاهر میشوند و نتیجه محدودیتهای مرتبهایاند. خاکنشینی انسان، او را به مقامی جمعی میرساند که قادر به جمع خیرات و شرور است. استاد فرزانه، با نقد دیدگاه خیر محض، بر یکپارچگی صفات الهی تأکید کردند.
بخش پنجم: فاعلیت الهی و اختیار انسانی
فاعلیت الهی در شرور
استاد فرزانه تأکید دارند که خداوند فاعل همه چیز، اعم از خیر و شر، است. ابلیس، مظهر صفت مضل، و اولیای خدا، مظهر صفت هادیاند. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، همه پدیدهها را به خداوند نسبت میدهد:
﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ [مطلب حذف شد] : «همه از جانب خداست»)
این آیه، خیرات و سیئات را به خداوند نسبت میدهد و نشاندهنده وجودی بودن هر دو است.
اختیار نیمبند انسانی
انسان دارای اختیاری نیمبند است که ظهوری و وابسته به حق است. این اختیار، در ظرف نزولات و دخولات، زمینهساز شرور یا خیرات میشود. استاد فرزانه، اختیار انسان را به هلی تشبیه میکنند که در چای دمکشیده افزوده شده است: نه مستقل، بلکه ظهوری و وابسته به وجود الهی.
نقد جبرگرایی
پذیرش وجودی بودن شرور به معنای جبر نیست، زیرا اختیار نیمبند انسان، نقش خود را در پدید آمدن شرور یا خیرات ایفا میکند. این دیدگاه، توازنی میان اختیار و فاعلیت الهی برقرار میکند.
درنگ: خداوند فاعل همه چیز، اعم از خیر و شر، است و اختیار نیمبند انسان، در ظرف نزولات و دخولات، نقشآفرین است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین فاعلیت الهی در شرور و خیرات، نشان داد که همه پدیدهها، ظهورات اسما و صفات الهیاند. اختیار نیمبند انسان، بهعنوان عاملی ظهوری، در ایجاد شرور یا خیرات نقش دارد، اما این نقش، جبرگرایانه نیست. آیات قرآن کریم، این دیدگاه را تأیید میکنند.
بخش ششم: بازخوانی شرور در پرتو قرآن کریم
نقد جعل شرور
استاد فرزانه تأکید دارند که خداوند جعل شرور ندارد، زیرا شرور خود تعینات وجودیاند و نتیجه نزولات و دخولات هستند. جعل در قرآن کریم، به معنای اخبار از تحققات خلقتی است، نه ایجاد شرور بهصورت عدمی.
قرآن کریم میفرماید:
﴿جَعَلَ الظُّلُمَاتِ [مطلب حذف شد] : «[خدایی که] تاریکیها و نور را پدید آورد»)
این آیه، ظلمات و نور را بهعنوان تعینات وجودی معرفی میکند که جعل آنها به معنای تعیین اوصاف است.
حل مشکل فاعلیت الهی
مشکل فاعلیت الهی در شرور، با پذیرش وجودی بودن شرور حل میشود. خداوند، بهعنوان فاعل همه تعینات وجودی، اعم از خیر و شر، شناخته میشود. این دیدگاه، از دوگانهانگاری خیر و شر جلوگیری میکند و یکپارچگی فاعلیت الهی را نشان میدهد.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تأکید بر وجودی بودن شرور و خیرات، نشان داد که جعل الهی، به معنای تعیین اوصاف وجودی است، نه ایجاد عدمی. استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم، چارچوبی یکپارچه برای فهم فاعلیت الهی ارائه کردند که شرور و خیرات را بهعنوان ظهورات الهی معرفی میکند.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با بازخوانی مفهوم شرور و خیرات در پرتو درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چارچوبی نو و منسجم برای فهم این موضوع ارائه داد. با رد دیدگاه سنتی حکما که شرور را عدمی میدانند، نشان داده شد که شرور و خیرات، هر دو تعینات وجودیاند و از صفات جلالی و جمالی الهی ناشی میشوند. شرور، نتیجه نزولات مرتبهای و دخول الغیر در عالم ناسوتاند، اما همچنان وجودی باقی میمانند. آیات قرآن کریم، بهعنوان محور اصلی استدلالها، این دیدگاه را تأیید میکنند و مفهوم عدم را بهعنوان انتزاعی ذهنی رد میکنند. این نوشتار، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه و کلام اسلامی، تا با تکیه بر قرآن کریم، چارچوبی معتبر و جامع برای فهم نظام هستی فراهم آید.
با نظارت صادق خادمی