در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 655

متن درس






کاوشی در جعل و لوازم ذاتی: بازخوانی درس‌گفتارهای فلسفی

کاوشی در جعل و لوازم ذاتی: بازخوانی درس‌گفتارهای فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۵)

دیباچه

این نوشتار، با هدف بازنمایی و تبیین عمیق درس‌گفتارهای فلسفی استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۵۵ (مورخ سوم اردیبهشت ۱۳۸۴)، به کاوش در یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفه اسلامی، یعنی جعل و لوازم ذاتی پروردگار، می‌پردازد. این اثر، با نگاهی نقادانه و روشمند، دیدگاه‌های فلاسفه و متکلمان را در پرتو استدلال‌های عقلی و عرفانی بررسی کرده و با ارائه تحلیلی جامع، به بازسازی این مباحث در قالبی علمی و دانشگاهی همت گمارده است.

بخش یکم: جعل و نفی آن در ظرف وجود

نفی جعل در هستی‌شناسی اسلامی

بحث جعل، به‌عنوان یکی از محورهای بنیادین فلسفه اسلامی، در این درس‌گفتار با نگاهی انتقادی بررسی شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که در ظرف وجود، جعلی به معنای مقوله‌ای مستقل وجود ندارد. این دیدگاه، حتی فلسفه متألهین، که اوج تحقیقات فلسفی اسلامی تلقی می‌شود، را به چالش می‌کشد، زیرا ادعای مجعول بودن وجود را بی‌اساس می‌داند. این نگرش، همانند رودی که از سرچشمه وجود جاری است، به سوی نفی هرگونه واسطه در ظهورات الهی روانه می‌شود.

درنگ: نفی جعل در ظرف وجود، به معنای فروکاستن همه هستی به ظهورات الهی است که بی‌واسطه از ذات حق ساطع می‌شوند.

نقد فلسفه صدرایی

در فلسفه ملاصدرا، وجود به‌عنوان مقوله‌ای مجعول تلقی شده است. استاد فرزانه، با نقدی صریح، این دیدگاه را بی‌اساس خوانده و استدلال می‌کنند که وجود، به‌مثابه نور بی‌پایان ذات الهی، نمی‌تواند محتاج جعل باشد. این نقد، همانند تیغی برنده، پرده‌های توهم را از پیش روی حقیقت کنار می‌زند و بر وحدت وجود تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با نفی جعل به‌عنوان مقوله‌ای مستقل، راه را برای فهم عمیق‌تر هستی‌شناسی اسلامی گشوده است. این دیدگاه، با رد ادعای مجعول بودن وجود، به سوی تبیین همه هستی به‌عنوان ظهورات الهی پیش می‌رود و زمینه را برای بررسی لوازم ذاتی پروردگار فراهم می‌سازد.

بخش دوم: لوازم ذاتی پروردگار

تعریف و جایگاه لوازم ذاتی

لوازم ذاتی پروردگار، به‌عنوان اموری که از ذات الهی جدا نیستند، در فلسفه اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارند. استاد فرزانه تأکید دارند که این لوازم، به ظرف خلق و حدوث تعلق ندارند و به‌مثابه سایه‌ای که از نور وجود جدا نمی‌شود، همواره با ذات الهی همراه‌اند.

اختلاف‌نظر متکلمان و فلاسفه

متکلمان، خلق را مساوی با حدوث و متفرع بر سبق عدم می‌دانند و معتقدند که بدون سبق عدم، نمی‌توان خدا را خالق دانست. در مقابل، فلاسفه، از جمله ملاصدرا و حاجی سبزواری، این دیدگاه را رد کرده و بر امکان خلق بدون حدوث تأکید دارند. استاد فرزانه، با ارجاع به منظومه حاجی سبزواری (صفحه ۷۳)، استدلال می‌کنند که همان‌گونه که زوجیت از ماهیت عدد چهار جدا نیست، لوازم ذاتی نیز از ذات پروردگار جدایی‌ناپذیرند.

درنگ: لوازم ذاتی، به‌مثابه انوار ساطع از ذات الهی، از آن جدا نیستند و نیازی به حدوث یا سبق عدم ندارند.

تمایز بقای به بقاء الله و ابقاء الله

استاد فرزانه، با تبیینی دقیق، بین بقای به بقاء الله و ابقاء الله تمایز قائل می‌شوند. متکلمان، عالم را باقى به ابقاء الله می‌دانند، به این معنا که خدا می‌تواند آن را امحا کند. اما فلاسفه، عالم را باقى به بقاء الله می‌شمارند، یعنی ظهورات الهی که دائمی و غیرقابل امحا هستند. این تمایز، همانند تفاوت میان نوری که از مشکات ساطع می‌شود و شمعی که می‌تواند خاموش شود، بنیادین است.

دیدگاه استاد: همه هستی بقایی است

استاد فرزانه، با رویکردی عرفانی، تأکید دارند که همه هستی باقى به بقاء الله است و هیچ امر ابقایی در عالم وجود ندارد. این دیدگاه، همه مخلوقات را به ظهورات دائمی ذات الهی فرومی‌کاهد و همانند دریایی بی‌کران، همه تعینات را در خود غرق می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با کاوش در مفهوم لوازم ذاتی، به تبیین رابطه جدایی‌ناپذیر آن‌ها با ذات الهی پرداخت. نقد دیدگاه متکلمان و تأکید بر بقای به بقاء الله، راه را برای فهم عمیق‌تر ظهورات الهی هموار کرد. این بخش، با ارائه دیدگاهی عرفانی، همه هستی را به‌عنوان تجلیات دائمی ذات معرفی نمود.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی

دیدگاه حکما: صفات اضافی

حکما، صفات اضافی مانند خالقیت و رازقیت را لوازم ذاتی پروردگار می‌دانند. استاد فرزانه، با نقدی صریح، این صفات را انتزاعی و مفهومی خوانده و معتقدند که این‌ها صفت حقیقی نیستند. خالقیت، به‌مثابه سایه‌ای که از فعل خالق برمی‌خیزد، صرفاً مفهومی ذهنی است که نمی‌تواند به‌عنوان صفتی مستقل در نظر گرفته شود.

دیدگاه اشراقیون: انوار قاهره

اشراقیون، لوازم ذاتی را انوار قاهره، یعنی نورهای قهرمانی مانند ملائکه مهیمین، می‌دانند. استاد فرزانه، ضمن پذیرش فنی بودن این دیدگاه، تأکید دارند که بدون دلیل، قابل پذیرش نیست. این انوار، همانند ستارگانی در آسمان وجود، درخشان‌اند، اما بدون استدلال، نمی‌توانند جایگاه لوازم ذاتی را پر کنند.

دیدگاه مشائین: صور مترسمه

مشائین، به‌ویژه ابن‌سینا، لوازم ذاتی را صور مترسمه می‌دانند که علم خدا به جزئیات را تبیین می‌کنند. استاد فرزانه، این دیدگاه را بی‌اساس و غیرفنی خوانده و استدلال می‌کنند که علم خدا به جزئیات، نیازی به واسطه‌ای مانند صور مترسمه ندارد. در این راستا، به آیه شریفه قرآن کریم اشاره می‌شود: «وَلَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ [مطلب حذف شد] : «و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر اینکه او آن را می‌داند»).

درنگ: علم الهی به جزئیات، بی‌واسطه و مستقیم است و نیازی به صور مترسمه ندارد، چنان‌که قرآن کریم بر علم بی‌کران خدا گواهی می‌دهد.

دیدگاه اشاعره و معتزله

اشاعره، لوازم ذاتی را صفات حقیقی زائده، مانند خالقیت، می‌دانند، در حالی که معتزله آن‌ها را احوال می‌خوانند که نه موجودند و نه معدوم. استاد فرزانه، هر دو دیدگاه را به دلیل ابهام و فقدان استدلال رد می‌کنند. این دیدگاه‌ها، همانند ابرهای پراکنده در آسمان معرفت، فاقد استحکام لازم‌اند.

دیدگاه صوفیه: اعیان ثابته

صوفیه، اعیان ثابته را لوازم ذاتی می‌دانند و آن‌ها را به ماهیت مرتبط می‌سازند. استاد فرزانه، با نقدی عمیق، تأکید دارند که اعیان ثابته، ظهورات علمی پروردگارند، نه ماهیت، و نمی‌توانند لوازم ذاتی باشند. این دیدگاه، همانند آینه‌ای که تنها سایه حقیقت را بازمی‌تاباند، از حقیقت ذات الهی دور است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد دیدگاه‌های متنوع حکما، اشراقیون، مشائین، اشاعره، معتزله و صوفیه، به تبیین ضعف‌های این نظریات پرداخت. تأکید بر قول فنی و ضرورت استدلال، راه را برای ارائه دیدگاهی منسجم و عرفانی گشود که همه هستی را ظهورات الهی می‌داند.

بخش چهارم: استدلال‌های فلسفی در برابر متکلمان

نقد متکلمان توسط فلاسفه

فلاسفه، با استدلالی قوی، دیدگاه متکلمان را که خلق را مساوی با حدوث و متفرع بر سبق عدم می‌دانند، به چالش کشیده‌اند. استاد فرزانه، با تأیید این نقد، تأکید دارند که لوازم ذاتی، به‌عنوان مخلوقات غیرحادث، با دیدگاه متکلمان ناسازگارند. این استدلال، همانند تیری است که قلب پیش‌فرض‌های کلامی را نشانه می‌گیرد.

پاسخ متکلمان

متکلمان، در پاسخ به فلاسفه، تأکید دارند که بحث آن‌ها درباره افعال الهی است، نه صفاتی مانند خالقیت یا صور مترسمه. استاد فرزانه، این پاسخ را ناکافی دانسته و استدلال می‌کنند که فلاسفه، با تأکید بر دوام و عدم سبق عدم، نشان داده‌اند که استناد به فاعل نیازی به حدوث ندارد.

قاعده عقلی و نفی تخصیص

استاد فرزانه، با ارجاع به قاعده عقلی که دوام و عدم سبق عدم مانع استناد به فاعل نیست، تأکید دارند که این قاعده قابل تخصیص نیست. این قاعده، همانند ستونی استوار، بنیاد استدلال فلاسفه را تقویت می‌کند.

درنگ: قاعده عقلی که استناد به فاعل را بدون نیاز به حدوث و سبق عدم ممکن می‌داند، سنگ‌بنای استدلال فلسفی در برابر متکلمان است.

نقد استناد خالقیت

استاد فرزانه، با نقدی دقیق، استناد خالقیت به خدا را به چالش می‌کشند، زیرا خالقیت، به‌عنوان مفهومی انتزاعی، نمی‌تواند بی‌واسطه به ذات الهی مستند شود. این نقد، همانند نسیمی که غبار از آینه حقیقت می‌زداید، ضعف‌های استدلال حکما را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی استدلال‌های فلاسفه در برابر متکلمان، به تبیین امکان خلق بدون حدوث و سبق عدم پرداخت. نقد استناد خالقیت و تأکید بر قاعده عقلی، راه را برای فهم عمیق‌تر رابطه بین فاعل و مفعول گشود.

بخش پنجم: بازاندیشی در شخصیت و اندیشه حاجی سبزواری

شخصیت اخلاقی حاجی سبزواری

استاد فرزانه، با احترام به شخصیت وارسته حاجی سبزواری، او را فردی اخلاقی و متعهد به تهذیب نفس توصیف می‌کنند. حاجی، پس از اتمام تحصیلات در نجف، به‌جای بازگشت به سبزوار، به کرمان رفت و خادمی مدرسه علمیه را برگزید تا نفس خود را تهذیب کند. این وارستگی، همانند گوهری درخشان در تارک حکمت اسلامی می‌درخشد.

ضعف فلسفی حاجی سبزواری

با وجود شخصیت والای اخلاقی، استاد فرزانه معتقدند که عرفان حاجی سبزواری قوی‌تر از فلسفه‌اش بود. او عمدتاً پیرو ملاصدرا بود و نوآوری چندانی نداشت. این نقد، همانند آینه‌ای است که حقیقت را بی‌پرده نشان می‌دهد.

هشدار به حوزه‌های علمیه

استاد فرزانه، با هشداری صریح، تأکید دارند که اگر حکمایی مانند حاجی سبزواری به‌عنوان فیلسوفان حوزه تلقی شوند، حوزه در مسائل عقلی سقوط خواهد کرد. این هشدار، همانند زنگ بیداری است که حوزه‌های علمیه را به بازنگری در فلسفه اسلامی فرا می‌خواند.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید با تقویت فلسفه و اجتناب از دیدگاه‌های غیرفنی، از سقوط در مسائل عقلی جلوگیری کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با بررسی شخصیت و اندیشه حاجی سبزواری، به تبیین جایگاه او به‌عنوان عارفی وارسته اما فیلسوفی محدود پرداخت. هشدار به حوزه‌های علمیه، بر ضرورت بازنگری در فلسفه اسلامی تأکید کرد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی عمیق در مباحث جعل و لوازم ذاتی در فلسفه اسلامی پرداخت. با نفی جعل به‌عنوان مقوله‌ای مستقل، همه هستی به ظهورات و تعینات الهی فروکاسته شد که باقى به بقاء الله هستند. نقد دیدگاه‌های متکلمان، حکما، اشراقیون، مشائین، اشاعره، معتزله و صوفیه، نشان‌دهنده جسارت فکری این درس‌گفتار بود. تأکید بر قول فنی و ضرورت استدلال، راه را برای ارائه دیدگاهی منسجم و عرفانی گشود که همه هستی را تجلیات دائمی ذات الهی می‌داند. به آیه شریفه قرآن کریم اشاره می‌شود: «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»).

این اثر، با ارائه تحلیلی جامع و روشمند، نه‌تنها به تبیین مفاهیم فلسفی کمک کرد، بلکه با هشدار به حوزه‌های علمیه، بر ضرورت بازنگری در فلسفه اسلامی تأکید ورزید. همانند مشکاتی که نور حقیقت از آن ساطع می‌شود، این نوشتار می‌کوشد تا راه را برای فهم عمیق‌تر هستی‌شناسی اسلامی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی