در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 656

متن درس





بررسی تبیینی لوازم ذاتی حق و نسبت آن با جعل و ازلیت در فلسفه اسلامی

بررسی تبیینی لوازم ذاتی حق و نسبت آن با جعل و ازلیت در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۶)

مقدمه

در سپهر فلسفه اسلامی، مفهوم لوازم ذاتی حق و نسبت آن با جعل، حدوث، و ازلیت، از جمله مباحث بنیادین و عمیقی است که ذهن حکما و متکلمان را به خود مشغول داشته است. این بررسی، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق این مفاهیم پرداخته و با نقد دیدگاه‌های سنتی، چارچوبی نوین برای فهم رابطه حق و خلق ارائه می‌دهد. هستی، در این نگاه، چونان فواره‌ای است که از ذات حق جوشیده و به سوی او بازمی‌گردد، و تمامی مراتب آن، از قواهر اعلی تا افراد خارجی، ظهورات و تعینات الهی‌اند.

بخش اول: نقد و تبیین مفهوم لوازم ذاتی حق

اشکال به دیدگاه متکلمان

یکی از چالش‌های بنیادین در کلام سنتی، وابستگی خلق به عدم پیشین و حدوث است. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره اشکال می‌کنند که اگر خلق به عدم و حدوث وابسته باشد، چگونه می‌توان لوازم ذاتی برای حق قائل شد؟ لوازم ذاتی حق، مانند علم و قدرت، بدون نیاز به حدوث یا عدم، به ذات حق استناد دارند. این تناقض، مبنای نقد ایشان به متکلمان است، زیرا فرض حدوث خلق با لوازم ذاتی حق ناسازگار است.

درنگ: وابستگی خلق به عدم و حدوث، با استناد لوازم ذاتی حق به ذات او بدون حدوث، در تضاد است و چالشی بنیادین برای کلام سنتی ایجاد می‌کند.

قاعده عقلی و استناد به حق

قاعده عقلی، که تخصیص‌پذیر نیست، بیان می‌دارد که اگر یک مورد استناد به حق بدون حدوث و عدم صحت داشته باشد، این امکان در موارد دیگر نیز وجود دارد. لوازم ذاتی حق، مانند علم و قدرت، بدون نیاز به عدم پیشین به حق استناد دارند؛ بنابراین، خلق نیز می‌تواند چنین استنادی داشته باشد. این استدلال، ضرورت وابستگی خلق به عدم و حدوث را رد کرده و به ازلیت خلق بالحق اشاره دارد.

استناد خلق به حق بدون حدوث

اگر لوازم ذاتی حق بدون حدوث و عدم به او استناد دارند، خلق نیز می‌تواند به‌عنوان ظهور حق، بدون نیاز به عدم پیشین یا حدوث، به ذات حق مستند شود. این دیدگاه، مفهوم خلقت را از قید عدم و حدوث آزاد کرده و ازلیت خلق را در پرتو ظهور حق تبیین می‌کند، گویی خلق چونان آیینه‌ای است که نور ذات حق را بازمی‌تاباند.

نقد خالقیت و رازقیت به‌عنوان فعل

خالقیت و رازقیت، برخلاف تصور برخی، فعل نیستند، بلکه مفاهیمی انتزاعی‌اند که از رابطه خالق و مخلوق استخراج می‌شوند. این مفاهیم، مانند ابوت و بنوت، در خارج بازاء ندارند و صرفاً از مشاهده رابطه میان خالق و مخلوق انتزاع می‌شوند. برای مثال، همان‌گونه که امکانی از انسان انتزاع می‌شود و محمول بالصمیمه است، خالقیت و رازقیت نیز محمول بالصمیمه‌اند و نه مستقل از موضوع خود.

تمایز محمول بالصمیمه و بالضمیمه

خالقیت و رازقیت به‌عنوان محمول بالصمیمه، از خود موضوع (خالق و مخلوق) انتزاع می‌شوند، برخلاف محمول بالضمیمه، مانند سفیدی دیوار، که موضوع و محمول دو امر جداگانه‌اند. این تمایز، روش‌شناسی منطقی در تحلیل صفات الهی را روشن می‌سازد و از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند.

درنگ: خالقیت و رازقیت، به‌عنوان مفاهیم انتزاعی و محمول بالصمیمه، از رابطه خالق و مخلوق استخراج می‌شوند و در خارج بازاء مستقل ندارند.

نقد نسبت خالقیت و رازقیت به لوازم ذاتی

خالقیت و رازقیت جزو لوازم ذاتی حق نیستند، زیرا این‌ها مفاهیم انتزاعی‌اند و نه صفت ذاتی مانند علم و قدرت. این نقد، به تمایز میان صفات ذاتی و مفاهیم انتزاعی تأکید دارد و نشان می‌دهد که خالقیت و رازقیت، به‌عنوان تعینات منطقی، نمی‌توانند در زمره لوازم ذاتی حق قرار گیرند.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش نشان داد که لوازم ذاتی حق، مانند علم و قدرت، بدون نیاز به حدوث و عدم به ذات حق مستندند و خلق نیز می‌تواند چنین استنادی داشته باشد. نقد متکلمان و تبیین مفاهیم خالقیت و رازقیت به‌عنوان مفاهیم انتزاعی، چارچوبی نوین برای فهم رابطه حق و خلق ارائه می‌دهد. این دیدگاه، با رد وابستگی خلق به عدم، به ازلیت خلق بالحق اشاره دارد.

بخش دوم: ظهورات حق و ازلیت خلق

ظهورات فعلی حق و دائمی بودن آن‌ها

ظهورات فعلی حق، مانند خلق، دائمی‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به ظهور اول و دوم تقسیم کرد. حق ازلی است و ظهوراتش نیز، چونان جویباری که از سرچشمه ذات می‌جوشد، فاقد قبل و بعدند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ [مطلب حذف شد] : «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»).

لوازم ذاتی حق به‌عنوان ظهورات

تمامی هستی، از قواهر اعلی تا افراد خارجی مانند زید، ظهورات حق‌اند و لوازم ذاتی او محسوب می‌شوند. این دیدگاه، هستی را چونان تار و پودی می‌بیند که همگی از ذات حق بافته شده‌اند و هیچ‌یک از او جدا نیستند.

درنگ: همه هستی، اعم از قواهر اعلی و افراد خارجی، ظهورات حق و لوازم ذاتی او هستند، و تفاوت آن‌ها تنها در مرتبه است، نه در ذات.

تمایز مرتبه‌ای قواهر و افراد

تفاوت میان قواهر اعلی و افراد خارجی، مانند زید، در مرتبه وجودی است، نه در خلقیت یا ازلیت. زید به لحاظ فردی ازلی نیست، اما به اعتبار خلقیت، که ظهور حق است، ازلی است. قواهر اعلی نیز در مرتبه‌ای عالی‌تر ازلی‌اند.

ازلیت خلق در دو وجه علمی و عینی

خلق در دو ساحت علمی (در علم حق به‌صورت اعیان ثابته) و عینی (در عالم خارج) ازلی است، زیرا هر دو ظهور حق‌اند. این دیدگاه، ازلیت خلق را چونان دو روی یک سکه در علم و عین تبیین می‌کند.

تبیین تعینات الهی

همه عالم هستی تعینات الهی است و ظهورات حق‌اند، بدون نیاز به غیریت یا تعدد ظرف و مظروف. تعینات الهی، مانند علم و عین، مراتب مختلف ظهور حق‌اند و غیریت در آن‌ها اعتباری است، گویی همه هستی چونان امواجی است که بر سطح اقیانوس ذات حق پدیدار می‌شوند.

فاعلیت الهی بالعشق

تجلیات الهی فوق اراده‌اند و فاعلیت حق بالعشق است، نه بالعنایت یا بالرضا. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ [مطلب حذف شد] : «چون چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید باش، پس می‌شود»). این اراده، ذاتی حق است و نه حادث یا زایده.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش نشان داد که ظهورات حق، اعم از قواهر و افراد، لوازم ذاتی او هستند و ازلیت خلق در دو ساحت علمی و عینی تبیین می‌شود. فاعلیت الهی بالعشق، تجلی ذاتی حق را نشان می‌دهد که فراتر از اراده حادث است. این دیدگاه، وحدت هستی را به‌عنوان ظهورات حق تأیید می‌کند.

بخش سوم: نقد و بازخوانی مفاهیم فلسفی

نقد دیدگاه مرحوم آملی

مرحوم آملی در «درر الفوائد» اعیان ثابته را به طبایع کلیه تشبیه کرده و نسبت آن‌ها به حق را مانند زوجیت به اربعه دانسته است. این دیدگاه نادرست است، زیرا اعیان ثابته تعینات ربوبی‌اند و نه صفات انتزاعی مانند زوجیت.

نقد زوجیت به‌عنوان صفت انتزاعی

زوجیت صفتی انتزاعی و عارض بر اربعه است، نه ذاتی آن. این صفت، معقول ثانی فلسفی است و نمی‌تواند با اعیان ثابته، که ظهورات ذاتی حق‌اند، مقایسه شود.

تمایز ذاتی باب برهان و ایصاغوجی

ذاتی باب برهان، مانند خنده برای انسان، عارض لازم است، اما ذاتی باب ایصاغوجی، مانند حیوان ناطق برای انسان، جزء ذات است. زوجیت ذاتی باب برهان است و نه ایصاغوجی، و این تمایز در تحلیل صفات الهی اهمیت دارد.

درنگ: اعیان ثابته تعینات ربوبی‌اند و نه طبایع کلیه یا صفات انتزاعی، و مقایسه آن‌ها با زوجیت و اربعه نادرست است.

نقد محدودیت اصطلاحات فلسفی

محدودیت واژگان و اصطلاحات در فلسفه سنتی، مانند کاربرد «طبایع کلیه»، ناشی از کمبود مطالعه و تندخوانی است. این محدودیت، به خطاهای مفهومی منجر شده و ضرورت مطالعه گسترده و دقت در اصطلاحات را نشان می‌دهد.

تبیین اعیان ثابته به‌عنوان تعینات ربوبی

اعیان ثابته تعینات ربوبی‌اند و نه عارض، نه داخلی، و نه کلی. این تعینات، ظهورات ذاتی حق‌اند و با مفاهیم منطقی مانند طبایع کلیه قابل مقایسه نیستند.

نقد صفات الهی به‌عنوان ذات مستقل

صفات الهی، مانند علم و قدرت، ذات مستقل ندارند و عین ذات حق‌اند. این دیدگاه، وحدت ذات و صفات را در حق تأیید می‌کند و از فرض ذات‌های جداگانه برای صفات جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش با نقد دیدگاه‌های سنتی، به‌ویژه تشبیه اعیان ثابته به طبایع کلیه، نشان داد که اعیان ثابته تعینات ربوبی‌اند و نه مفاهیم انتزاعی. تمایز میان ذاتی باب برهان و ایصاغوجی، روش‌شناسی منطقی را در تحلیل صفات الهی روشن ساخت.

بخش چهارم: وحدت وجود و احترام به خلق

تبیین وحدت حق و ظهورات

همه هستی، از علم تا دیوار، تعینات ذات حق‌اند و مراتب مختلف ظهور او هستند. علم تعین اول، اعیان ثابته تعین دوم، و خلق خارجی تعین سوم است، اما همه عین ظهور حق‌اند، گویی هستی چونان خوشه‌ای است که هر دانه‌اش به ذات حق متصل است.

تمایز تعینات متعینه و غیرمتعینه

تعینات غیرمتعینه، مانند اسما و صفات، اطلاقی‌اند، اما تعینات متعینه، مانند اعیان ثابته و خلق، مرتبه‌مندند. این تمایز، ساختار مراتب وجود را در فلسفه اسلامی روشن می‌سازد.

یگانگی خلق رحمان

در خلق رحمان تفاوتی نیست؛ همه هستی، از سنگ تا قواهر اعلی، به جگر حق بسته است. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿لا فَرْقَ بَيْنَ أَحَدٍ [مطلب حذف شد] : «میان هیچ‌یک از پیامبرانش فرق نمی‌گذاریم»).

احترام به خلق به‌عنوان ظهور حق

خلق، به‌عنوان ظهور حق، شایسته احترام است، زیرا حق درد سنگ را احساس می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:
﴿وَلا تَمْشِ فِي [مطلب حذف شد] : «و در زمین با تکبر راه مرو»).

درنگ: همه خلق، اعم از سنگ و قواهر اعلی، ظهورات رحمان‌اند و شایسته احترام، زیرا به جگر حق بسته‌اند.

نقد جعل و لوازم ذاتی

اگر جعل به وجود خورده باشد، لوازم ذاتی حق، که مجعول نیستند، چگونه تبیین می‌شوند؟ لوازم ذاتی مجعول نیستند، اما خلق، به‌عنوان ظهور حق، می‌تواند مجعول باشد بدون نیاز به حدوث.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش با تأکید بر وحدت وجود، نشان داد که همه هستی ظهورات حق‌اند و تفاوت آن‌ها در مرتبه است، نه در ذات. احترام به خلق، به‌عنوان ظهور حق، و نقد مفهوم جعل، چارچوبی جامع برای فهم رابطه حق و خلق ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی لوازم ذاتی حق و نسبت آن با جعل و ازلیت پرداخت. نقد دیدگاه متکلمان، که خلق را به عدم و حدوث وابسته می‌دانند، و تبیین خلق به‌عنوان ظهورات حق، به ازلیت خلق بالحق منجر شد. اعیان ثابته، به‌عنوان تعینات ربوبی، از مفاهیم انتزاعی متمایز شدند و وحدت وجود، چونان فواره‌ای که از ذات حق جوشیده و به او بازمی‌گردد، تبیین گردید. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، چارچوبی منسجم برای فهم نظام هستی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی