در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 658

متن درس





تأملات در لوازم ذاتی حق: بازخوانی توحیدی در فلسفه اسلامی

تأملات در لوازم ذاتی حق: بازخوانی توحیدی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۸)

دیباچه

بحث در لوازم ذاتی حق، یکی از بنیادی‌ترین مسائل فلسفه اسلامی است که در پیوند با پرسش‌های وجودی و توحیدی قرار دارد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بازخوانی این مفهوم در چارچوبی توحیدی و وجودی می‌پردازد. هدف آن است که با نقد دیدگاه‌های سنتی حکما، متکلمان و عرفا، و با تأکید بر یگانگی ذات و ظهورات الهی، نگاهی منسجم و عمیق به نظام هستی ارائه شود.

بخش نخست: مسئله لوازم ذاتی حق و نقد دیدگاه‌های سنتی

پرسش بنیادین: آیا حق تعالی لوازم ذاتی دارد؟

محور این بحث، پرسش از وجود یا عدم وجود لوازم ذاتی برای حق تعالی و چیستی این لوازم است. این پرسش، در قلب فلسفه و کلام اسلامی جای دارد و به رابطه میان ذات الهی و ظهورات آن اشاره می‌کند. استاد فرزانه، با طرح این پرسش، دعوتی به بازاندیشی در مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی می‌نماید. لوازم ذاتی، به معنای آن دسته از ویژگی‌ها یا تعیناتی است که ناگزیر از ذات حق‌اند و بدون آن‌ها، ذات الهی به تمامی فهم نمی‌شود.

درنگ: لوازم ذاتی حق، نه مفاهیم اعتباری‌اند و نه موجودات مستقل، بلکه ظهورات و تعینات ذاتی حق‌اند که ازلی و ابدی‌اند.

نقد دیدگاه‌های سنتی حکما، متکلمان و عرفا

استاد فرزانه، دیدگاه‌های سنتی درباره لوازم ذاتی حق را که در حکمت، کلام و عرفان مطرح شده‌اند، به بوته نقد می‌سپارد. این دیدگاه‌ها، از جمله صور مرتسمه، مثل افلاطونی و اعیان ثابته به معنای ماهوی، فاقد مبنای معتبر فلسفی و قرآنی‌اند. این مفاهیم، که گاه از فلسفه یونانی یا تفکرات اوسطایی (میان‌مایگی) تأثیر پذیرفته‌اند، نمی‌توانند به‌عنوان لوازم ذاتی حق پذیرفته شوند. نقد این دیدگاه‌ها، به ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی و بازگشت به چارچوبی توحیدی اشاره دارد.

نقد مثل افلاطونی

مثل افلاطونی، که در فلسفه اشراقی به‌عنوان مخلوقات خارجی مطرح شده‌اند، نمی‌توانند لازمه ذات حق باشند. این مفاهیم، که به‌صورت موجودات مستقل فرض شده‌اند، فاقد حقیقت خارجی‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌کند که مثل افلاطونی، نه تنها خلق حق نیست، بلکه اساساً وجود ندارد. این نقد، به رد تأثیرپذیری فلسفه اسلامی از مفاهیم یونانی دعوت می‌کند و بر لزوم تکیه بر مبانی قرآنی تأکید دارد.

نقد صور مرتسمه

صور مرتسمه، که در برخی مکاتب فلسفی به‌عنوان مفاهیم صوری مطرح شده‌اند، نیز نمی‌توانند لوازم ذاتی حق باشند. این صور، به دلیل اعتباری بودن، فاقد حقیقت خارجی‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به ذات بسیط الهی نسبت داد. استاد فرزانه، با رد این مفهوم، بر تمایز میان مفاهیم اعتباری و واقعی در فلسفه الهی تأکید می‌ورزد.

نقد مفهوم کدخدای عالم

ایده کدخدای عالم، که مثل یا صور مرتسمه را اداره‌کننده هستی می‌داند، به‌نوعی شرک اعتباری منجر می‌شود و با توحید محض ناسازگار است. استاد فرزSانه، این مفهوم را فاقد اساس می‌داند و آن را به مثابه تلاشی برای تعیین واسطه‌ای میان حق و خلق تلقی می‌کند که با یگانگی ذات و ظهورات الهی در تضاد است.

نقد خالقیت و رازقیت

مفاهیمی چون خالقیت و رازقیت، که گاه به‌عنوان لوازم ذاتی حق مطرح شده‌اند، مفاهیم انتزاعی‌اند و فاقد حقیقت خارجی مستقل‌اند. این مفاهیم، از رابطه خالق و مخلوق انتزاع می‌شوند و نمی‌توانند به‌عنوان لوازم ذاتی حق پذیرفته شوند. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، بر لزوم دقت در کاربرد مفاهیم انتزاعی در فلسفه الهی اصرار می‌ورزد.

نقد اعیان ثابته به معنای ماهوی

اعیان ثابته، هنگامی که به معنای ماهیت تعریف شوند، فاقد اساس‌اند و نمی‌توانند لوازم ذاتی حق باشند. این تعریف، که در برخی مکاتب عرفانی و فلسفی مطرح شده، با واقعیت وجودی ناسازگار است. استاد فرزانه، اعیان ثابته را به‌عنوان تعینات در علم الهی بازتعریف می‌کند که وجودی غیرمستقل دارند و ظهورات الهی‌اند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با طرح پرسش بنیادین درباره لوازم ذاتی حق و نقد دیدگاه‌های سنتی، چارچوبی توحیدی برای فهم این مفهوم ارائه داد. استاد فرزانه، با رد مفاهیمی چون مثل افلاطونی، صور مرتسمه، کدخدای عالم، خالقیت و رازقیت، و اعیان ثابته به معنای ماهوی، بر این نکته تأکید ورزید که این مفاهیم فاقد مبنای معتبر فلسفی و قرآنی‌اند. این نقدها، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم سنتی و بازگشت به چارچوبی وجودی که همه هستی را ظهورات و تعینات الهی می‌داند.

بخش دوم: بازتعریف لوازم ذاتی حق در چارچوب توحیدی

ظهورات و تعینات الهی به‌عنوان لوازم ذاتی

استاد فرزانه، لوازم ذاتی حق را همان ظهورات و تعینات الهی می‌داند که اعم از عالی یا دانی، ازلی و ابدی‌اند. این ظهورات، که مخلوقات و افعال حق‌اند، به‌عنوان تعینات ذاتی او فاقد استقلال‌اند و تنها در پرتو وجود حق معنا می‌یابند. این دیدگاه، همه هستی را به مثابه آیینه‌ای می‌بیند که تجلی ذات الهی در آن هویداست، بی‌آنکه چیزی جز حق و ظهوراتش در هستی وجود داشته باشد.

درنگ: در هستی، جز ذات حق و ظهوراتش چیز دیگری وجود ندارد؛ سومین حالت، نه خدا و نه مخلوق، محال است.

وحدت ذات و ظهورات

در چارچوب توحیدی استاد فرزانه، هستی تنها از دو عنصر تشکیل شده است: ذات حق (وجود) و ظهوراتش (بی‌ذات). این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، هرگونه حالت سوم را محال می‌داند. چنان‌که در قرآن کریم آمده است: ﴿قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه»). این آیه، به یگانگی ذات حق و نبود چیزی جز او و ظهوراتش اشاره دارد.

ظهورات به‌معنای افعال حق

ظهورات حق، همان افعال او هستند که به‌صورت تعینات ذاتی، ازلی و ابدی‌اند. این افعال، که مخلوقات الهی‌اند، فاقد استقلال‌اند و تنها در سایه وجود حق معنا می‌یابند. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، ظهورات را به مثابه پرتوهایی می‌بیند که از خورشید ذات الهی ساطع شده‌اند و بی‌آنکه خود خورشید باشند، جز در پرتو آن دیده نمی‌شوند.

نقد دیدگاه‌های شاعرانه درباره امیرالمؤمنین علیه‌السلام

استاد فرزانه، به نقد توصیفات شاعرانه‌ای می‌پردازد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را «نه بشر، نه خدا» می‌خوانند. این توصیف، به دلیل ابهام و ناسازگاری با توحید، نادرست است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ظهور کامل صفات الهی است، اما مخلوق و فعل حق است، نه چیزی میان خدا و غیرخدا. استاد، با استناد به شعر «نه بشر توانمش خواند، نه خدا توانمش گفت»، این دیدگاه را نقد می‌کند و تأکید می‌ورزد که علی علیه‌السلام مظهر صفات الهی است، نه عین آن‌ها.

تبیین نقش شعر در فلسفه

شعر، هرچند می‌تواند معانی عرفانی را منتقل کند، نمی‌تواند جایگزین استدلال فلسفی شود. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، بر لزوم پایبندی به استدلال‌های دقیق در فلسفه الهی اصرار می‌ورزد. شعر، مانند نسیمی است که عطر حقیقت را به مشام می‌رساند، اما برای فهم دقیق حقیقت، استدلال‌های فلسفی لازم است.

نقد وجود غیرخدا و غیرمخلوق

استاد فرزانه، فرض وجود چیزی که نه خدا باشد و نه مخلوق را محال می‌داند. در هستی، یا خدا وجود دارد یا مخلوق او، و حالت سوم با توحید ناسازگار است. این دیدگاه، به مثابه دیواری است که هرگونه شرک یا دوگانگی را در نظام هستی فرو می‌ریزد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بازتعریف لوازم ذاتی حق به‌عنوان ظهورات و تعینات الهی، چارچوبی توحیدی برای فهم هستی ارائه داد. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت ذات و ظهورات، هرگونه حالت سوم را نفی می‌کند و همه هستی را تجلی ذات الهی می‌داند. نقد توصیفات شاعرانه و تأکید بر استدلال فلسفی، بر اهمیت روش‌شناسی دقیق در فلسفه الهی تأکید دارد.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های صدرایی و بازتعریف صور الهی

نقد دیدگاه ملاصدرا در اسفار

استاد فرزانه، به نقد دیدگاه ملاصدرا در اسفار اربعین (جلد ششم، ص ۲۲۹) می‌پردازد که لوازم حق را خارجی می‌داند. این دیدگاه، با قیام بنفسه بودن لوازم ناسازگار است، زیرا لوازم ذاتی نمی‌توانند مستقل باشند. ملاصدرا، در صفحه ۲۳۴ اسفار، صور الهی را وجودات بسیط متفاوته می‌داند که نه ذهنی‌اند و نه عارض خارجی. اما این تعریف، به دلیل ابهام و تناقض، مورد نقد قرار می‌گیرد.

درنگ: صور الهی، نه عارض حق‌اند و نه صادر از او، بلکه مراتب الهی و مقامات ربوبی‌اند که قائم به وجود واحد حق‌اند.

نقد صور مرتسمه ابن‌سینا

ابن‌سینا، صور مرتسمه را در ذات حق فرض کرده، اما استاد فرزانه این دیدگاه را به دلیل ناسازگاری با بساطت ذات الهی رد می‌کند. صور مرتسمه، به‌عنوان مفاهیم ذهنی، نمی‌توانند در ذات حق جای گیرند.

نقد امکانی صور الهی

ملاصدرا، صور الهی را فاقد امکان می‌داند، اما این با وجودات متفاوته بودن آن‌ها ناسازگار است. اگر صور الهی فاقد امکان باشند، باید واجب باشند، اما وجودات متفاوته نمی‌توانند واجب باشند. این تناقض، از سوی استاد فرزانه مورد نقد قرار می‌گیرد.

نقد تعریف مبهم ملاصدرا

ملاصدرا، با عباراتی چون «نقی‌الذهن» و «لطیف‌السر»، از تعریف دقیق صور الهی طفره می‌رود. این عبارات، به‌جای تبیین علمی، به توصیفات عرفانی متوسل می‌شوند و فاقد دقت فلسفی‌اند. استاد فرزانه، بر ضرورت روش‌شناسی دقیق در فلسفه تأکید می‌ورزد.

تبیین صور الهی به‌معنای مراتب

صور الهی، طبق دیدگاه ملاصدرا که استاد فرزانه آن را بازتعریف می‌کند، مراتب الهی و مقامات ربوبی‌اند. این صور، نه جزء عالم‌اند و نه مبااین با حق، بلکه ظهورات وجودی حق‌اند که قائم به وجود واحد او هستند.

نقد تناقضات صدرایی

استاد فرزانه، به تناقض میان وجودات متفاوته و قائم به واحد بودن صور الهی در فلسفه صدرایی اشاره می‌کند. این تناقض، به دلیل عدم وضوح در تبیین ملاصدرا، فلسفه او را از دقت علمی دور کرده است.

نقد عدم نقد ملاصدرا در حوزه‌های علمیه

استاد فرزانه، به فقدان نقد علمی ملاصدرا در حوزه‌های علمیه اشاره می‌کند. این انحصارگرایی، به جای نقد علمی، ملاصدرا را به‌عنوان ولی‌نعمت پذیرفته و اشکالات او را نادیده گرفته است. این دیدگاه، به ضرورت نقد علمی و بازنگری در فلسفه دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد دیدگاه‌های صدرایی و ابن‌سینایی، به بازتعریف صور الهی به‌عنوان مراتب و مقامات ربوبی پرداخت. این دیدگاه، با رد مفاهیم ذهنی و عروضی، صور الهی را ظهورات وجودی حق می‌داند که قائم به وجود واحد او هستند. نقد تناقضات صدرایی و تأکید بر روش‌شناسی دقیق، به سوی فلسفه‌ای منسجم‌تر هدایت می‌کند.

بخش چهارم: تبیین توحید و احسن‌الخالقین

احسن‌الخالقین: کمال خلقت الهی

استاد فرزانه، با استناد به قرآن کریم، خدا را احسن‌الخالقین می‌داند، زیرا خلقت او فاقد نقص، زیادی یا کاستی است. چنان‌که در قرآن کریم آمده است: ﴿فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَى [مطلب حذف شد] : «پس دیده بازگردان دوبار، آیا هیچ شکافی می‌بینی؟»). این آیه، به کمال خلقت الهی اشاره دارد که در برابر خلقت بشری، فاقد هرگونه نقص است.

درنگ: خدا احسن‌الخالقین است، زیرا خلقت او بی‌نقص و کامل است، برخلاف خلقت بشری که دارای زیادی و کاستی است.

تمثیل کباب و نان

استاد فرزانه، با تمثیلی از کبابی و نانوا، به تفاوت خلقت الهی و بشری اشاره می‌کند. خالقان بشری، در خلقتشان زیادی یا کاستی دارند، اما خلقت الهی، مانند دیواری است که هیچ شکاف و نقصی در آن یافت نمی‌شود. این تمثیل، به‌صورت شهودی، کمال خلقت الهی را نشان می‌دهد.

نقد دیدگاه‌های فلسفی جهانی

استاد فرزانه، به ابهامات فلسفه اسلامی اشاره می‌کند که اعتبار علمی آن را در جهان کاهش داده است. عبارات مبهم و تناقض‌آمیز، مانند آنچه در فلسفه صدرایی دیده می‌شود، مانع از پذیرش این فلسفه به‌عنوان دانشی دقیق شده است.

تبیین وحدت ذات و ظهور

در چارچوب توحیدی، هستی تنها از ذات حق (وجود) و ظهوراتش (بی‌ذات) تشکیل شده است. این دیدگاه، هرگونه حالت سوم را نفی می‌کند و همه هستی را ظهورات الهی می‌داند. استاد فرزانه، این مفهوم را به مثابه رودی می‌بیند که از چشمه ذات الهی جاری شده و جز در پرتو آن معنا ندارد.

نقد مکان برای ظهورات

ظهورات حق، به دلیل فقدان ماده، نیازی به مکان ندارند. مکان، خود ظهوری از ذات حق است و نمی‌توان آن را به‌عنوان امری مستقل فرض کرد. این دیدگاه، مفاهیم مادی را از تحلیل ظهورات الهی کنار می‌زند.

تبیین توحید

توحید، به معنای یگانگی خدا و ظهوراتش است. استاد فرزانه، با استناد به قرآن کریم، می‌فرماید: ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لا إِلَهَ [مطلب حذف شد] : «پس بدانید که جز خدا هیچ معبودی نیست»). این آیه، به وحدت ذات و ظهورات اشاره دارد و شرک را به دلیل محال بودن دو خدا نفی می‌کند.

نقد مفهوم واجب‌الوجود

استاد فرزانه، مفهوم واجب‌الوجود را اعتباری و فاقد مبنا در اسمای الهی می‌داند. ذات حق، وجود است و ظهوراتش بی‌ذات‌اند. این دیدگاه، نیازی به مفهوم واجب‌الوجود ندارد و همه هستی را ظهورات الهی می‌بیند.

ازلیت و ابدیت ظهورات

همه ظهورات، از سنگ تا قواهر اعلی، ازلی و ابدی‌اند و لوازم ذاتی حق‌اند. این دیدگاه، به مثابه آسمانی است که همه ستارگان آن، از پرتو خورشید حق نور می‌گیرند و بی‌آن نور، هیچ‌اند.

نقد شرک

شرک، به دلیل محال بودن دو ذات، نادرست است. استاد فرزانه، مشرکان را نادان می‌خواند، زیرا امکان دو ذات محال است و هر ذات دومی، ظهور ذات نخست خواهد بود.

تبیین تعینات الهی

همه عالم، از جمله مخلوقات، تعینات و تجلیات الهی‌اند و عروضی نیستند. این تعینات، مانند برگ‌هایی‌اند که از شاخسار درخت حق روییده‌اند و جز در سایه آن معنا ندارند.

یکسانی لسان عامیانه و عارفانه

لسان عامیانه (مخلوقات خدا) و لسان عارفانه (تعینات و تجلیات) یک معنا دارند. این دو لسان، مانند دو روی یک سکه‌اند که هر دو به حقیقت واحدی اشاره می‌کنند.

نقد خطر سومین حالت

فرض چیزی که نه خدا باشد و نه مخلوق، خطرناک و با توحید ناسازگار است. استاد فرزانه، این دیدگاه را به مثابه بیراهه‌ای می‌بیند که به شرک می‌انجامد.

تبیین اختیار در ظهورات

اختیار در مخلوقات، ظهوری از اراده الهی است و به جبر ربطی ندارد. خدا، مانند نقاشی که بر بوم خلقت نقش می‌زند، اختیار را در مخلوقات قرار داده است.

تبیین صور الهی به‌معنای مخلوقات

صور الهی، همه مخلوقات‌اند، اعم از جسم و غیرجسم، و قرب و بعد تفاوتی در ماهیت آن‌ها ایجاد نمی‌کند. این دیدگاه، همه هستی را به مثابه تابلویی می‌بیند که نقاش آن حق تعالی است.

نقد تناقضات فلسفی

استاد فرزانه، دیدگاه‌های فلسفی مانند ملاصدرا را به دلیل تناقضات و عبارات مبهم مورد نقد قرار می‌دهد. این تناقضات، مانند وجودات متفاوته و قائم به واحد بودن، مانع از تبیین دقیق فلسفی شده‌اند.

تبیین اطوار الحق

همه هستی، اعم از قدیم و حادث، عالی و دانی، اطوار و تعینات حق‌اند. این دیدگاه، مانند دریایی است که همه موج‌های آن، از عمق همان دریا برخاسته‌اند.

نابودی مخلوقات محال است

استاد فرزانه، نابودی مخلوقات را محال می‌داند، زیرا آن‌ها ظهورات ازلی و ابدی حق‌اند. خدا می‌تواند مخلوقات را به بهشت یا جهنم ببرد، اما نمی‌تواند آن‌ها را نابود کند، مانند نوری که از خورشید ساطع شده و جز در پرتو آن معنا ندارد.

اختیار در خلقت

خلقت حق، بالعشق و بالاراده است و مخلوقات دارای اختیار ظهوری‌اند. این اختیار، مانند بال‌هایی است که خدا به پرندگان خلقت بخشیده تا در آسمان وجود او پرواز کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین مفهوم احسن‌الخالقین و نقد مفاهیم شرک‌آمیز، به یگانگی ذات و ظهورات الهی تأکید ورزید. این دیدگاه، همه هستی را تعینات و تجلیات الهی می‌داند که ازلی و ابدی‌اند و فاقد استقلال‌اند. تمثیلات و استنادات قرآنی، به روشن‌سازی این مفاهیم کمک کرد و بر روش‌شناسی توحیدی در فلسفه تأکید شد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مفهوم لوازم ذاتی حق در چارچوبی توحیدی و وجودی پرداخت. با نقد دیدگاه‌های سنتی، مانند مثل افلاطونی، صور مرتسمه، و اعیان ثابته، و رد مفاهیم اعتباری مانند واجب‌الوجود، همه هستی به‌عنوان ظهورات و تعینات الهی بازتعریف شد. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت ذات و ظهورات، هرگونه حالت سوم را نفی کرد و با استناد به آیات قرآن کریم، مانند ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ و ﴿فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ﴾، به کمال خلقت الهی و یگانگی هستی اشاره داشت. این اثر، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه اسلامی و بازگشت به چارچوبی قرآنی و توحیدی برای فهم نظام هستی.

با نظارت صادق خادمی