در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 659

متن درس





تحلیل و تبیین تخصصی صور الهی و علم الهی در فلسفه اسلامی

تحلیل و تبیین تخصصی صور الهی و علم الهی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۹)

مقدمه: درآمدی بر تبیین صور الهی و علم الهی

در سپهر اندیشه فلسفی اسلامی، مسئله صور الهی و علم الهی از جمله مباحث بنیادینی است که ذهن حکما و متفکران را به خود مشغول داشته است. این مباحث، که در تلاقی حکمت متعالیه ملاصدرا با نقدهای عمیق استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره قرار گرفته‌اند، به کاوش در ماهیت ذات الهی، لوازم آن، و نسبت آن با مخلوقات می‌پردازند. درس‌گفتار شماره ۶۵۹، ارائه‌شده در تاریخ ۱۰/۲/۱۳۸۴، با رویکردی نقادانه و وحدت‌گرایانه، به بررسی دیدگاه‌های ملاصدرا درباره صور الهی و علم الهی پرداخته و با نگاهی ژرف، ابهامات و تناقضات این مفاهیم را در بوته نقد قرار داده است.

بخش نخست: نقد صور الهی در فلسفه صدرایی

مفهوم صور الهی و جایگاه آن در هستی‌شناسی

استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۶۵۹، به بررسی مفهوم صور الهی در فلسفه ملاصدرا پرداخته و آن را از منظری انتقادی مورد کاوش قرار داده‌اند. ملاصدرا، صور الهی را به‌عنوان موجوداتی معرفی می‌کند که نه جزء عالم‌اند، نه فعل الهی، و نه موجوداتی قائم به ذات. این تعریف، که در جلد ششم اسفار اربعه به تفصیل آمده، صور الهی را در مرتبه‌ای متعالی قرار می‌دهد که از سویی با ذات الهی پیوند دارد و از سوی دیگر، از عالم مادی و مخلوقات متمایز است. استاد فرزانه، این دیدگاه را به تیراندازی در تاریکی تشبیه کرده و معتقدند که چنین تعریفی، به دلیل ابهام در جایگاه وجودی صور، فاقد بنیادی استوار است.

صور الهی، در نگاه صدرا، به‌عنوان مراتب الهی معرفی می‌شوند که نه طبیعت‌اند، نه اعراض، و نه موجوداتی مستقل. این مراتب، به زعم وی، باقى به بقای الهی‌اند و وجودشان به وجود واحدی وابسته است. استاد فرزانه، با اشاره به این تعریف، پرسشی بنیادین مطرح می‌کنند: آیا این صور، خدا هستند یا مخلوق؟ ایشان تأکید دارند که در نظام هستی‌شناختی، تنها دو امکان وجود دارد: یا حق، یا خلق. واسطه‌ای اعتباری، که استاد آن را به طنز «اشتر گاو پلنگ» می‌نامند، نمی‌تواند جایگاهی در این دوگانه داشته باشد. این نقد، به ضرورت تبیین دقیق جایگاه صور در چارچوب وحدت وجود اشاره دارد.

درنگ: صور الهی، در فلسفه صدرا، نه فعل خدا، نه جزء عالم، و نه موجود بنفسه‌اند. این تعریف، به دلیل ابهام در جایگاه وجودی، از سوی استاد فرزانه آیت‌الله نکونام قدس‌سره مورد نقد قرار گرفته و به دوگانه حق یا خلق فروکاسته شده است.

نقد عبارات اسفار و پیچیدگی‌های زبانی

استاد فرزانه، با نگاهی موشکافانه به عبارات ملاصدرا در اسفار، از پیچیدگی‌ها و اغراق‌های زبانی وی انتقاد می‌کنند. عباراتی چون «فاعلم»، «لعلمت لو كنت نقى الذهن»، و «لطيف السر» را نشانه‌ای از فضل‌فروشی و ضعف در تبیین می‌دانند. این عبارات، به جای استدلال روشن، به ادعای معرفت متمایل‌اند و به تعبیر استاد، «پیاز داغ» مسئله را افزون کرده‌اند. ایشان معتقدند که هرگاه فیلسوفی به چنین عباراتی پناه می‌برد، نشان از دشواری در تبیین حقیقت دارد. این نقد، نه‌تنها به زبان فلسفی صدرا، بلکه به ضرورت بازسازی ادبیات فلسفی برای ارائه استدلال‌های شفاف اشاره دارد.

برای نمونه، صدرا در اسفار می‌نویسد: «ليس وجودها وجودا مباينا لوجود الحق»، یعنی وجود صور الهی، مباين با وجود حق نیست. استاد فرزانه این عبارت را به چالش کشیده و می‌پرسند: اگر صور الهی مباين با خدا نیستند، آیا خود خدا هستند؟ و اگر خدا نیستند، آیا مخلوق‌اند؟ این پرسش‌ها، به تناقض در تعریف صور به‌عنوان مراتب الهی اشاره دارند که نه کثرت ایجاد می‌کنند و نه به فعل خدا فروکاسته می‌شوند.

مراتب الهی و تناقض در تعریف

مفهوم مراتب الهی، که صدرا صور الهی را به آن نسبت می‌دهد، از دیگر محورهای نقد استاد فرزانه است. ایشان می‌فرمایند که اگر مراتب الهی، خدا باشند، کثرت در ذات الهی پدید می‌آید، که با وحدت ذاتی ناسازگار است. و اگر مخلوق باشند، ناگزیر فعل خدا هستند، که با تعریف صدرا (غیرفعل بودن صور) در تناقض است. استاد، با تمثیلی فاخر، این ابهام را به نردبانی تشبیه می‌کنند که نه به سوی آسمان حق می‌رسد و نه بر زمین خلق استوار است. این نقد، به ضرورت بازتعریف صور الهی در چارچوبی منسجم و عاری از تناقض تأکید دارد.

صدرا، صور الهی را باقى به بقای الهی می‌داند و وجودشان را به وجود واحدی وابسته می‌سازد. استاد فرزانه، این تعریف را به بوته نقد کشیده و می‌پرسند: «موجود به وجود واحد» به چه معناست؟ آیا صور، خود خدا هستند یا به خدا وابسته‌اند؟ اگر وابسته‌اند، چگونه می‌توانند غیرفعل باشند؟ این پرسش‌ها، به قلب مسئله وحدت وجود نفوذ کرده و نشان می‌دهند که تعریف صدرا، به رغم عمق ظاهری، در تبیین دقیق جایگاه صور ناکام مانده است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تمرکز بر نقد صور الهی در فلسفه صدرایی، به ابهامات و تناقضات این مفهوم پرداخته است. استاد فرزانه آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، صور الهی را به دلیل عدم وضوح در جایگاه وجودی، ناکافی دانسته و بر دوگانه حق یا خلق تأکید کرده‌اند. نقد زبان فلسفی صدرا و عبارات مبهم اسفار، به همراه چالش مراتب الهی، نشان‌دهنده ضرورت بازسازی مفاهیم فلسفی در چارچوبی شفاف و منطبق با وحدت وجود است. این بخش، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر علم الهی در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش دوم: علم الهی و مصالحه میان ارسطو و افلاطون

اختلاف ارسطو و افلاطون در علم الهی

استاد فرزانه، در ادامه درس‌گفتار، به دعوای تاریخی میان ارسطو و افلاطون در مسئله علم الهی اشاره دارند. ارسطو، علم الهی را متصل به ذات می‌داند، در حالی که افلاطون آن را منفصل و قائم بالذات معرفی می‌کند. این اختلاف، که ریشه در دو دیدگاه متعارض هستی‌شناختی دارد، ملاصدرا را به مصالحه‌ای فلسفی واداشته است. استاد، با تمثیلی زیبا، این دعوا را به جدال دو پهلوان تشبیه می‌کنند که ملاصدرا، در میانه میدان، کوشیده است آن‌ها را آشتی دهد.

ارسطویی‌ها، علم الهی را به‌صورت صور مترسمه و اعراض ضعیف تعریف می‌کنند، که به تعبیر استاد، با وحدت ذاتی خدا ناسازگار است. افلاطونی‌ها، در مقابل، علم را نوری و قائم بالذات می‌دانند، اما منفصل از ذات الهی. این منفصل بودن، به اشکالات وجودی منجر می‌شود، زیرا علم منفصل، یا باید مخلوق باشد یا به کثرت در ذات الهی بینجامد. استاد فرزانه، با اشاره به این تناقضات، معتقدند که هر دو دیدگاه، به دلیل تحریفات اتباع و مفسران، از حقیقت منحرف شده‌اند.

درنگ: اختلاف ارسطو و افلاطون در علم الهی، به دو دیدگاه متصل و منفصل منجر شده است. ملاصدرا، با مصالحه‌ای فلسفی، کوشیده است این دو را در چارچوب علم نوری و متصل به ذات جمع کند، اما استاد فرزانه این مصالحه را به دلیل ابهامات تبیینی ناکافی می‌دانند.

مصالحه صدرایی و نقد آن

ملاصدرا، با رویکردی که استاد آن را «تصالح اتفاقی» می‌نامند، کوشیده است میان دیدگاه‌های ارسطویی و افلاطونی جمع ایجاد کند. او علم الهی را نوری، قوی، و متصل به ذات می‌داند، که نه عرض ضعیف ارسطویی است و نه منفصل افلاطونی. استاد فرزانه، این مصالحه را به صلحی تشبیه می‌کنند که دو سوی میدان را به میانه‌ای نامعلوم می‌کشاند. ایشان معتقدند که صدرا، اگرچه به حقیقت وحدت وجود نزدیک شده، اما در تبیین دقیق جایگاه علم الهی ناکام مانده است.

برای نمونه، صدرا صور الهی را به‌عنوان ظهورات ذاتی معرفی می‌کند که در ذات خدا قرار دارند، اما از عالم متمایزند. استاد، این تعریف را به چالش کشیده و می‌پرسند: اگر این صور در ذات خدا هستند، چگونه کثرت ایجاد نمی‌کنند؟ و اگر ظهورات‌اند، آیا همان افعال الهی نیستند؟ این پرسش‌ها، به ضرورت بازتعریف علم الهی در چارچوبی عاری از تناقض اشاره دارند.

نقد اتباع و تحریفات تاریخی

استاد فرزانه، با ظنی مثبت به ارسطو و افلاطون، خطای دیدگاه‌های منسوب به آن‌ها را به اتباع و مفسران نسبت می‌دهند. ایشان معتقدند که این دو حکیم، در اصل، به یک حقیقت واحد اشاره داشته‌اند، اما تحریفات ناقلان و سوء فهم مفسران، به خلل در این دیدگاه‌ها منجر شده است. استاد، با تمثیلی فاخر، این تحریفات را به جامه‌ای نو تشبیه می‌کنند که بر تن اندیشه‌های کهن پوشانده شده تا مقبولیت یابد. این نقد، به فقدان اسناد معتبر از ارسطو و افلاطون اشاره دارد و بر ضرورت بازخوانی انتقادی متون فلسفی تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی اختلاف ارسطو و افلاطون در مسئله علم الهی و مصالحه صدرایی پرداخته است. استاد فرزانه، با نقد این مصالحه، بر ابهامات تبیینی آن تأکید کرده و خطای دیدگاه‌ها را به تحریفات اتباع نسبت داده‌اند. علم الهی، در نگاه صدرا، نوری و متصل به ذات است، اما این تعریف، به دلیل عدم وضوح در جایگاه صور، ناکافی دانسته شده است. این بخش، زمینه را برای کاوش عمیق‌تر در علم الهی و نسبت آن با ظهورات ذاتی فراهم می‌کند.

بخش سوم: علم الهی و وحدت وجود

علم الهی و نفی انفعال

استاد فرزانه آیت‌الله نکونام قدس‌سره، در بخش سوم درس‌گفتار، به تبیین علم الهی در چارچوب وحدت وجود پرداخته و آن را از هرگونه انفعال مبرا می‌دانند. ایشان، با استناد به دیدگاه صدرا، علم الهی را انشایی معرفی می‌کنند، یعنی ذات الهی معلومات را خلق می‌کند، نه اینکه آن‌ها به او وارد شوند یا از او خارج شوند. این دیدگاه، در تقابل با نظریه‌های انطباعی (علم به‌واسطه انطباع معلومات) و اخراجی (علم به‌واسطه خروج از ذات) قرار دارد.

استاد، با تمثیلی زیبا، ذات الهی را به دریایی بی‌کران تشبیه می‌کنند که هیچ موجی به آن افزوده نمی‌شود و هیچ قطره‌ای از آن کاسته نمی‌گردد. این اصل، به نفی انفعال در ذات الهی اشاره دارد. برای نمونه، آیه شریفه لَا تَسْقُطُ مِنْ [مطلب حذف شد] : «هیچ برگی نمی‌افتد مگر اینکه او آن را می‌داند») نشان‌دهنده تقدم علم الهی بر فعل است. استاد تأکید دارند که علم خدا، علت سقوط برگ است، نه معلول آن.

درنگ: علم الهی، انشایی است و از انفعال و اخراج مبراست. آیه لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا نشان می‌دهد که علم خدا، علت تعینات است، نه معلول آن‌ها.

نفی رجوع به ذات الهی

استاد فرزانه، با تفسیر آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم»)، رجوع به ذات الهی را نفی می‌کنند. ایشان، «إِنَّا لِلَّهِ» را به معنای ظهور برای خدا، نه خروج از ذات، تفسیر کرده و تأکید دارند که مخلوقات، نه «من الله»‌اند و نه به ذات مطلق بازمی‌گردند. رجوع، به مرتبه عینی الهی است، نه علمی یا ذاتی. این دیدگاه، با تمثیلی فاخر، مخلوقات را به سایه‌های نور الهی تشبیه می‌کند که در پرتو آن پدیدار می‌شوند، اما به اصل نور بازنمی‌گردند.

وحدت وجود و ظهورات ذاتی

استاد، با تکیه بر وحدت وجود، همه هستی را ظهورات ذاتی حق تعالی می‌دانند. لوازم ذاتی، نه‌تنها علم حقی، بلکه کل هستی را دربرمی‌گیرند. ایشان، با تمثیلی ژرف، هستی را به آینه‌ای تشبیه می‌کنند که تصاویر در آن پدیدار می‌شوند، اما خود آینه از آن‌ها متأثر نمی‌گردد. این اصل، استقلال وجودی مخلوقات را نفی کرده و همه را به بقای الهی وابسته می‌داند. استاد، با اشاره به نفی اعدام و ابقای غیرالهی، تأکید دارند که خدا نمی‌تواند چیزی را نابود کند، زیرا همه هستی، باقى به بقای اوست.

تمایز ذات و مخلوق

استاد فرزانه، با تمایز میان صفات ذاتی (مانند رحمان و رحیم) و مخلوقات (مانند جبرئیل و میکائیل)، بر ضرورت تفکیک میان حق و خلق تأکید دارند. ایشان، ذات الهی را از تبعض و موضع مبرا دانسته و با تمثیلی دل‌انگیز، خدا را به نوری بی‌حد و مرز تشبیه می‌کنند که هیچ دست، پا، یا چشمی در آن جای ندارد. این دیدگاه، خدا را از محدودیت‌های انسانی و انفعال جدا کرده و به وحدت ذاتی او تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تمرکز بر علم الهی و وحدت وجود، به نفی انفعال و تبعض در ذات الهی پرداخته است. استاد فرزانه، با تفسیر آیات قرآن کریم و تکیه بر علم انشایی صدرا، خدا را از هرگونه تغییر و محدودیت مبرا دانسته‌اند. همه هستی، به‌عنوان ظهورات ذاتی، باقى به بقای الهی است و هیچ چیز به ذات مطلق بازنمی‌گردد. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود، چارچوبی منسجم برای تبیین علم الهی ارائه کرده است.

بخش چهارم: نقد فقهی و تمایز آن با فلسفه

مصالحه در فقه و تفاوت آن با فلسفه

استاد فرزانه، در بخشی از درس‌گفتار، به مقایسه مصالحه در فقه و فلسفه پرداخته و تفاوت این دو را روشن ساخته‌اند. در فقه، مصالحه میان روایات متعارض، مانند مسئله خرید و فروش ازره (کود حیوانی)، به ظن معتبر اکتفا می‌کند. برای نمونه، شیخ انصاری، با جمع تورعی میان روایت «ثمن الازر» و «لا باس ببيع الازر»، نجس بودن ازره را حرام و پاک بودن آن را جایز می‌داند. استاد، این جمع را به دلیل فقدان دلیل عقلی، ناکافی دانسته و معتقدند که نجاست یا پاکی ازره، در کاربرد غیرخوراکی، تأثیری در حکم ندارد.

ایشان، با تمثیلی فاخر، فقه را به باغی تشبیه می‌کنند که با ظن معتبر آبیاری می‌شود، اما فلسفه را به قله‌ای می‌مانند که تنها با نور عقل صعودپذیر است. فلسفه، مدعی شناخت حقیقت است و نمی‌تواند به مصالحه‌های فقهی بسنده کند. این تمایز، به ضرورت استدلال عقلی در فلسفه و پرهیز از جمع‌های تورعی تأکید دارد.

درنگ: فقه به ظن معتبر اکتفا می‌کند، اما فلسفه مدعی شناخت حقیقت است. مصالحه تورعی در فقه، مانند جمع شیخ انصاری در مسئله ازره، در فلسفه جایگاهی ندارد و استدلال عقلی را می‌طلبد.

نقد اجماع و ضرورت دلیل

استاد فرزانه، با نقد اجماع در فقه، بر ضرورت دلیل عقلی تأکید دارند. ایشان، با اشاره به مسئله ازره، معتقدند که نجاست یا پاکی، در کاربرد غیرخوراکی، نمی‌تواند مبنای حرمت باشد. این نقد، به ضعف جمع‌های تورعی اشاره دارد که به جای استدلال، به اجماع یا حدس متکی‌اند. استاد، با تمثیلی زیبا، این اجماع را به بنایی تشبیه می‌کنند که بر پایه‌های سست استوار شده و نمی‌تواند بار حقیقت را تحمل کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی مصالحه در فقه و تمایز آن با فلسفه، بر ضرورت استدلال عقلی در مسائل فلسفی تأکید کرده است. استاد فرزانه، با نقد جمع‌های تورعی و اجماع، فلسفه را به‌عنوان دانشی معرفی کرده‌اند که در پی حقیقت است و نمی‌تواند به ظن معتبر بسنده کند. این بخش، با روشن ساختن تفاوت روش‌شناختی فقه و فلسفه، زمینه را برای نتیجه‌گیری کلی فراهم می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۵۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل و تبیین صور الهی و علم الهی در فلسفه اسلامی پرداخته است. صور الهی، در فلسفه صدرایی، به‌عنوان مراتب الهی معرفی شده‌اند که نه فعل خدا، نه جزء عالم، و نه موجود بنفسه‌اند. استاد، این تعریف را به دلیل ابهام در جایگاه وجودی، مورد نقد قرار داده و بر دوگانه حق یا خلق تأکید کرده‌اند. مصالحه صدرایی میان دیدگاه‌های ارسطویی و افلاطونی، اگرچه به علم نوری و متصل به ذات منجر شده، اما به دلیل عدم تبیین دقیق، ناکافی دانسته شده است.

علم الهی، در چارچوب وحدت وجود، انشایی و عاری از انفعال معرفی شده است. آیات قرآن کریم، مانند لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا و إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، این اصول را تأیید می‌کنند. همه هستی، به‌عنوان ظهورات ذاتی حق تعالی، باقى به بقای الهی است و هیچ چیز از ذات خدا خارج نمی‌شود یا به آن بازنمی‌گردد. تمایز میان ذات و مخلوق، نفی تبعض و موضع در خدا، و تأکید بر علم انشایی، چارچوبی منسجم برای فهم الهیات فلسفی ارائه داده است.

نقد زبان فلسفی صدرا و ضرورت بازسازی آن، به همراه تمایز روش‌شناختی فقه و فلسفه، نشان‌دهنده عمق نگاه استاد فرزانه به مسائل فلسفی است. این اثر، با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و ساختار علمی، کوشیده است تا مفاهیم پیچیده صور الهی و علم الهی را در قالبی روشن و جذاب برای مخاطبان متخصص ارائه دهد. بازخوانی این درس‌گفتار، راهی به سوی تبیین دقیق‌تر معارف الهی در فلسفه اسلامی گشوده است.

با نظارت صادق خادمی