در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 660

متن درس




تحلیل و تبیین صفات و لوازم ذاتی حق در فلسفه اسلامی

تحلیل و تبیین صفات و لوازم ذاتی حق در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۰)

مقدمه

در گستره فلسفه اسلامی، یکی از ژرف‌ترین و پیچیده‌ترین مباحث، بررسی صفات و لوازم ذاتی حق تعالی است که به مثابه دریایی بی‌کران، اندیشه‌ورزان را به تأمل و کاوش در حقیقت وجود و چیستی ذات الهی فرامی‌خواند. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل تفصیلی و نقادانه این مفاهیم می‌پردازد. هدف این اثر، ارائه چارچوبی توحیدی و وجودی است که صفات الهی را نه به‌عنوان مقولاتی جدا از ذات، بلکه به‌مثابه تعینات ذاتی و ظهورات وجودی حق بازنمایی کند.

بخش اول: چیستی صفات و لوازم ذاتی حق

مباحث معرفتی در باب صفات الهی

در متون معرفتی و فلسفی، مباحث فراوانی درباره صفات و لوازم ذاتی حق تعالی و علم او به ذات و مخلوقات مطرح شده است. این مباحث، به دلیل جایگاه والای خود در فلسفه و کلام اسلامی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. با این حال، بسیاری از این گفتارها خالی از اشکال نبوده و گاه به دلیل ناسازگاری با اصل توحید، نیازمند بازنگری‌اند. استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت نقد این دیدگاه‌ها، چارچوبی توحیدی را پیشنهاد می‌دهند که در آن، صفات الهی نه به‌مثابه مقولاتی جداگانه، بلکه به‌عنوان تعینات ذاتی حق فهمیده می‌شوند.

درنگ: صفات الهی، برخلاف صفات انسانی، تبعضی نبوده و عین ذات حق‌اند، و هرگونه تحلیل صفات که به تحدید یا تکه‌تکه کردن ذات منجر شود، با توحید ناسازگار است.

این دیدگاه، به مثابه نوری که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید، دعوتی است به بازاندیشی در روش‌شناسی فلسفی و کلامی، تا از نسبت دادن صفات مخلوقاتی به خالق پرهیز شود.

نفی صفات تبعضی در حق

یکی از بنیادین‌ترین اصول در فهم صفات الهی، نفی تبعض در ذات و صفات حق است. صفات انسانی، به دلیل وابستگی به ماده، مانند زور در بازو، غذا در معده، یا عقل در جمجمه، تبعضی‌اند و در بخش‌های مختلف وجود انسان پراکنده‌اند. اما ذات حق تعالی، که از ماده و محدودیت منزه است، نمی‌تواند حامل صفاتی تبعضی باشد. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، این مفهوم را روشن می‌سازند: همان‌گونه که دایره، به‌عنوان ابسط اشکال هندسی، از زوایا و تیزی‌ها مبراست، ذات حق نیز از هرگونه تقسیم و تبعض منزه است.

برای مثال، در انسان، شصت درصد بدن از آب تشکیل شده است، اما این آب در ظروفی مانند غضروف، استخوان و ماهیچه توزیع می‌شود. این توزیع، نشانه تبعضی بودن وجود انسانی است، اما در حق تعالی، که بسیط و یکپارچه است، چنین ظروفی وجود ندارد. علم، قدرت و سایر صفات الهی، عین ذات او هستند و هیچ‌گونه جدایی یا تکه‌تکه شدن در آن‌ها راه ندارد.

﴿قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه»)

این آیه از قرآن کریم، به مثابه مشعلی فروزان، وحدت و بساطت ذات حق را آشکار می‌سازد و هرگونه تصور تبعض را نفی می‌کند.

نقد مفاهیم تحدیدی و تضمنی

استاد فرزانه، با نقدی عمیق بر دیدگاه‌های سنتی، مفاهیمی چون تضمن و حیثیت را در تحلیل صفات الهی ناسازگار با توحید می‌دانند. برای نمونه، محیی‌الدین در فصوص‌الحکم، رحیم را به‌صورت بالتضمن در رحمان دانسته است، اما تضمن، که مستلزم تحدید و محدودیت است، نمی‌تواند به ذات بی‌حد حق نسبت داده شود. همچنین، علامه طباطبایی در بحث اسمای الهی، از حیثیات رحمان و رحیم سخن گفته است، اما حق تعالی، به دلیل بساطت، فاقد حیثیت است. این نقدها، به مثابه تیغی تیز، مفاهیم ناسازگار با توحید را از پیکره فلسفه الهی جدا می‌کنند.

درنگ: مفاهیم تضمن و حیثیت، به دلیل مستلزم بودن تحدید، با بساطت ذات حق ناسازگارند و نمی‌توانند در تحلیل صفات الهی به کار روند.

وحدت ذات و صفات

در چارچوب توحیدی، صفات الهی نه تنها از ذات جدا نیستند، بلکه عین آن‌اند. استاد فرزانه با تمثیلی از قالی‌های دوازده‌متری که هر یک کامل‌اند اما در تعددند، نشان می‌دهند که صفات حق، برخلاف صفات مخلوقات، فاقد تعدد و تبعض‌اند. تمام صفات الهی، از علم تا قدرت، در ذات حق به‌صورت یکپارچه و کامل حضور دارند، مانند نوری که در همه جهات یکسان می‌تابد.

برای مثال، سبقت رحمت بر غضب، که در متون دینی آمده، به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه به اتم بودن تجلی رحمت در ظرف خلق اشاره دارد. در ذات حق، رحمت و غضب یکی‌اند، مانند تیغی که هم زخم می‌زند و هم درمان می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با تبیین چیستی صفات و لوازم ذاتی حق، بر نفی تبعض، تحدید و تضمن در ذات الهی تأکید کرد. صفات حق، به مثابه شعاع‌های نور از خورشید وجود، عین ذات‌اند و هرگونه تصور تکه‌تکه شدن یا محدودیت در آن‌ها، با حقیقت توحید ناسازگار است. این چارچوب، راه را برای فهمی عمیق‌تر از وحدت ذات و صفات هموار می‌سازد.

بخش دوم: علم حق به ذات و مخلوقات

علم الهی و تعینات وجودی

یکی از پرسش‌های بنیادین در فلسفه الهی، چیستی علم حق به ذات و مخلوقات است. استاد فرزانه تأکید دارند که علم حق به مخلوقات، عین خود مخلوقات است، زیرا مخلوقات، تعینات ذاتی حق‌اند. این دیدگاه، به مثابه پلی میان حق و خلق، نشان می‌دهد که هستی، ظهور علم و قدرت الهی است و هیچ‌گونه جدایی میان این دو وجود ندارد.

﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ [مطلب حذف شد] : «او با شماست هر کجا که باشید»)

این آیه از قرآن کریم، حضور یکپارچه حق با خلق را نشان می‌دهد، بدون آنکه کثرت خلق به ذات او تعدد بخشد.

نقد مفاهیم صور مرتسمه و مثل

استاد فرزانه، با نقدی بر دیدگاه‌های سنتی، مفاهیمی چون صور مرتسمه و مثل را ناکافی برای تبیین علم الهی می‌دانند. این مفاهیم، به دلیل تحدیدی بودن، نمی‌توانند حقیقت علم حق را که عین ذات و فاقد محدودیت است، بازنمایی کنند. حتی ملاصدرا، که مدعی تصالح میان فلسفه و عرفان بود، نتوانسته است علم الهی را به‌گونه‌ای منسجم و توحیدی تبیین کند.

درنگ: علم حق به مخلوقات، عین مخلوقات است و مفاهیم تحدیدی مانند صور مرتسمه و مثل نمی‌توانند حقیقت آن را بیان کنند.

نفی انفعال و غیریت در علم الهی

صفات الهی، برخلاف صفات انسانی، انفعالی نیستند. در انسان، صفاتی مانند دیدن یا تحسین، انفعالی‌اند، زیرا از تأثیرات خارجی نشأت می‌گیرند. اما در حق تعالی، هیچ‌چیز وارد یا خارج نمی‌شود، زیرا او محل دخول و خروج نیست. همچنین، غیریت، که در انسان به دلیل تحدید وجودی‌اش ممکن است، در ذات حق راه ندارد. استاد فرزانه با تمثیلی از سنگ و شیشه، این مفهوم را روشن می‌سازند: سنگ، شیشه را می‌شکند اما خود نمی‌شکند، اما شیشه در برابر شیشه، هر دو می‌شکنند. این تمثیل، وحدت حق را در برابر کثرت خلق نشان می‌دهد.

﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ [مطلب حذف شد] : «پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست»)

این آیه، وجه واحد حق را در برابر کثرت خلق به تصویر می‌کشد، مانند خورشیدی که در هر جهت یکسان می‌درخشد.

معرفت نفس و معرفت رب

حدیث شریف «هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت» یکی از کلیدهای فهم رابطه میان حق و خلق است. استاد فرزانه این حدیث را از دو منظر تبیین می‌کنند: نخست، شناخت نواقص نفس، که نشان می‌دهد حق از این نواقص منزه است؛ دوم، شناخت کمالات نفس، که ظهورات حق‌اند. این شناخت، به مثابه آینه‌ای است که حقیقت حق را در برابر نقصان خلق نمایان می‌سازد.

﴿وَنَفْسٍ [مطلب حذف شد] : «و سوگند به نفس و آن که آن را سامان داد»)

این آیه، معرفت نفس را به‌عنوان راهی به سوی معرفت الهی برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین علم حق به ذات و مخلوقات، بر وحدت علم و ذات تأکید کرد. علم الهی، که عین مخلوقات و تعینات ذاتی حق است، از هرگونه تبعض، انفعال و غیریت منزه است. نقد مفاهیم سنتی و تأکید بر بساطت حق، چارچوبی توحیدی را برای فهم این حقیقت فراهم آورد.

بخش سوم: نقد روش‌شناسی سنتی و پیشنهاد قانونمندی

نقد روش مفهوم به مفهوم

یکی از انتقادات استاد فرزانه، روش آموزش مفهوم به مفهوم در حوزه‌های علمی است. در این روش، مفاهیم بدون تطبیق بر مصادیق تکرار می‌شوند، مانند روضه‌خوانی که بدون تغییر، روایت‌های پیشین را بازگو می‌کند. این روش، به مثابه راهی بسته، مانع نوآوری و رشد علمی می‌شود. استاد با تمثیلی از تصحیح نسخه‌ها، که در آن کاتبان صرفاً دال و جیم را تکرار می‌کردند، این محدودیت را نشان می‌دهند.

درنگ: روش مفهوم به مفهوم، با تکرار صرف مفاهیم بدون تطبیق بر مصادیق، مانع رشد علمی و نوآوری در فلسفه و کلام می‌شود.

پیشنهاد قانونمندی در فلسفه و عرفان

استاد فرزانه بر ضرورت قانونمندی در فلسفه و عرفان تأکید دارند تا از پراکندگی و ابهام پرهیز شود. این قانونمندی، مانند نقشه‌ای دقیق، تحلیل‌های فلسفی را منسجم و علمی می‌سازد. برای مثال، تمایز میان غیریت و غیرت، که غیریت به معنای تمایز سلبی و غیرت به معنای صیانت ذاتی است، نشان‌دهنده نیاز به روش‌شناسی دقیق است.

تبیین کلمه الله و ظهورات وجودی

کلمه الله، به معنای وجودی، همه هستی را دربرمی‌گیرد و فراتر از مفهوم ادبی است. استاد فرزانه، با اشاره به حضرت عیسی (ع) به‌عنوان کلمه الله، تأکید دارند که این کلمه، ظهور وجودی حق است. هستی، به مثابه کلام الهی، تعینات ذاتی حق را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد روش‌های سنتی و پیشنهاد قانونمندی، راهی نو به سوی تحلیل‌های منسجم و علمی گشود. تبیین کلمه الله به‌عنوان ظهور وجودی حق، چارچوبی توحیدی را برای فهم رابطه حق و خلق ارائه داد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، صفات و لوازم ذاتی حق را در چارچوبی توحیدی و وجودی بازنمایی کرد. با نفی تبعض، انفعال و غیریت در ذات الهی، و تأکید بر وحدت ذات و صفات، این نوشتار دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه و کلام اسلامی. علم حق به مخلوقات، که عین تعینات ذاتی اوست، و تبیین هستی به‌عنوان ظهورات کلام الهی، راه را برای فهمی عمیق‌تر از توحید هموار می‌سازد. این اثر، مانند مشعلی در تاریکی، پژوهشگران را به سوی حقیقت وجود هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی