در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 662

متن درس






تحلیل فلسفی خلقت از منظر نهج‌البلاغه و نقد آراء فلاسفه

تحلیل فلسفی خلقت از منظر نهج‌البلاغه و نقد آراء فلاسفه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۲)

مقدمه

خلقت، به مثابه راز سرمدی هستی، از دیرباز محور تأملات عمیق فلسفی و کلامی بوده است. در این میان، کلام نورانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، چون چراغی فروزان، راهنمایی است که حقیقت خلقت را از منظری متعالی و بی‌نیاز از قیود انسانی روشن می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۶۶۲ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل و تبیین فلسفی خلقت از منظر نهج‌البلاغه می‌پردازد و با نقد آراء فلاسفه‌ای چون فارابی و ملاصدرا، تلاش می‌کند تا تصویری جامع و دقیق از این مفهوم بنیادین ارائه دهد. با بهره‌گیری از کلام حضرت علی علیه‌السلام، این اثر بر آن است تا خلقت الهی را فراتر از محدودیت‌های ذهنی و انسانی، چون صورت‌های ذهنی یا حافظه، ترسیم نماید و تفاوت بنیادین میان علم الهی و علم بشری را آشکار سازد.

بخش اول: خلقت الهی، بی‌نیاز از صورت‌های ذهنی

تبیین مفهوم خلقت بدون صورت‌های ذهنی

خلقت الهی، چونان جریانی بی‌کران از اراده مطلق، از هرگونه قید و بند ذهنی یا قالب پیش‌ساخته مبراست. برخلاف تصور برخی فلاسفه که گمان می‌برند خداوند برای آفرینش نیازمند صورت‌های ذهنی در ذات خویش است، استاد فرزانه با استناد به نهج‌البلاغه تأکید می‌ورزد که ذات باری‌تعالی از هرگونه محدودیت ناشی از حافظه یا تصورات ذهنی منزه است. این دیدگاه، خلقت الهی را چون خورشیدی بی‌غروب ترسیم می‌کند که بی‌نیاز از آینه‌های ذهن، نور وجود را بر پهنه هستی می‌تاباند.

در فلسفه اسلامی، برخی چون فارابی و ملاصدرا بر این باورند که علم الهی به مخلوقات، مستلزم وجود صورت‌های ذهنی در ذات خداوند است. این تصور، به نوعی علم الهی را به فرآیندهای انسانی محدود می‌سازد، گویی که خداوند نیز چون انسان، نیازمند قالب‌های ذهنی برای آفرینش است. اما کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، این دیدگاه را به چالش می‌کشد و خلقت را عملی بی‌مانند و فارغ از قیود ذهنی معرفی می‌کند.

درنگ: خلقت الهی، چونان تجلی اراده‌ای مطلق، از هرگونه صورت ذهنی یا حافظه بی‌نیاز است و این بی‌نیازی، گواهی بر تنزیه ذات باری‌تعالی از محدودیت‌های انسانی است.

تفاوت خلقت انسانی و الهی

خلقت انسانی، گاه از حافظه و گاه از باطن ذهن سرچشمه می‌گیرد، اما خلقت الهی، چونان چشمه‌ای زلال، مستقیماً از اراده بی‌کران الهی جوشیده و از هرگونه پیشینه ذهنی بی‌نیاز است. انسان گاه سخنی می‌گوید که از حافظه‌اش برمی‌خیزد و گاه کلامی خلاقانه ابراز می‌کند که خود از آن بی‌خبر بوده است. اما خداوند، که از ناآگاهی و محدودیت مبراست، خلقت را بدون نیاز به فرآیند ذهنی یا حافظه به انجام می‌رساند.

این تفاوت، چونان فاصله میان آسمان و زمین، نشان‌دهنده برتری مطلق فعل الهی بر فعل انسانی است. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، خلقت انسانی را به ترازویی تشبیه می‌کند که با نوسان میان مبادی و مرادی به تعادل می‌رسد، در حالی که خلقت الهی، چون نوری بی‌تردید، یکباره و بی‌نیاز از چنین فرآیندی تجلی می‌یابد.

جمع‌بندی بخش اول

خلقت الهی، به مثابه تجلی اراده‌ای بی‌کران، از هرگونه قید و بند ذهنی یا حافظه آزاد است. این دیدگاه، که ریشه در کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارد، بر تمایز بنیادین میان فعل الهی و انسانی تأکید می‌ورزد و نشان می‌دهد که خداوند، برخلاف انسان، نیازی به صورت‌های ذهنی یا فرآیندهای فکری برای آفرینش ندارد.

بخش دوم: علم الهی در برابر علم انسانی

ماهیت علم انسانی و محدودیت‌های آن

علم انسانی، چونان جویباری که گاه از چشمه حافظه و گاه از ژرفای ذهن سرچشمه می‌گیرد، با محدودیت‌های ذاتی خود همراه است. انسان گاه سخنی می‌گوید که از پیش در حافظه‌اش نقش بسته و گاه کلامی خلاقانه ابراز می‌کند که خود از آن بی‌خبر بوده است. این فرآیند، که گاه با تردد ذهنی و حرکت از مبادی به مرادی همراه است، نشان‌دهنده محدودیت‌های علم بشری است.

استاد فرزانه با بهره‌گیری از تشبیهی بدیع، فکر انسانی را به ترازویی تشبیه می‌کند که با نوسان میان کفه‌های مبادی و مرادی به تعادل می‌رسد. این نوسان، نشان‌دهنده تردد ذهنی انسان است که برای رسیدن به نتیجه، گاه بارها میان مقدمات و نتایج در رفت‌وآمد است.

علم الهی: فراگیری بی‌قید و شرط

علم الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، از هرگونه محدودیت زمانی و مکانی آزاد است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «عَالِمًا بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا، مُحِيطًا بِحُدُودِهَا وَانْتِهَائِهَا، عَارِفًا بِقَرَائِنِهَا [مطلب حذف شد] : «دانا به آنها پیش از آفرینششان، احاطه‌کننده به حدود و پایانشان، آگاه به قراین و جزئیاتشان»). این کلام، علم الهی را چون نوری فراگیر ترسیم می‌کند که نه تنها به ذات مخلوقات، بلکه به تمامی جزئیات و قراین آنها احاطه دارد.

این علم، برخلاف علم انسانی، از حافظه یا صورت‌های ذهنی بی‌نیاز است و مستقیماً از ذات الهی سرچشمه می‌گیرد. استاد فرزانه تأکید می‌ورزد که علم الهی، نه صورتی است و نه ترکیبی، بلکه حقیقتی است که از ذات خداوند و غیر آن به طور همزمان استخراج می‌شود.

درنگ: علم الهی، چونان نوری بی‌کران، از هرگونه صورت ذهنی یا حافظه آزاد است و تمامی جزئیات مخلوقات را در بر می‌گیرد، بی‌آنکه نیازی به قالب‌های ذهنی داشته باشد.

جمع‌بندی بخش دوم

تفاوت میان علم انسانی و الهی، چونان فاصله میان قطره و دریا، نمایانگر محدودیت‌های ذاتی بشر و بی‌کرانگی علم الهی است. علم انسانی با تردد ذهنی و وابستگی به حافظه همراه است، در حالی که علم الهی، فراگیر، بی‌صورت و بی‌نیاز از هرگونه قید و بند است.

بخش سوم: نقد آراء فلاسفه در باب خلقت

دیدگاه فارابی و ملاصدرا

فارابی، به عنوان یکی از پیشگامان فلسفه اسلامی، معتقد است که خداوند به عنوان فاعل مرید، باید صورتی از مخلوقات در ذات خود داشته باشد: «لَمَّا كَانَ الْبَارِي مُرِيدًا لِهَذَا الْعَالَم، فَوَاجِبٌ أَنْ يَكُونَ عِنْدَهُ صُوَرُ مَا يُرِيدُ إِيجَادَهُ فِي ذَاتِهِ». این دیدگاه، که علم الهی را به صورت‌های ذهنی وابسته می‌داند، به نوعی محدودیت‌های انسانی را بر ذات الهی تحمیل می‌کند. ملاصدرا نیز، با تأیید این نظر، بر وجود صور الهی در ذات باری‌تعالی تأکید می‌ورزد.

استاد فرزانه این دیدگاه را به چالش می‌کشد و با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، آن را ناسازگار با اصل تنزیه می‌داند. وی تأکید می‌کند که خلقت الهی، بی‌نیاز از هرگونه صورت ذهنی یا حافظه است و این تصور، نتیجه تشبیه نادرست خداوند به انسان است.

نقد تعریف فکر در منطق

در منطق سنتی، فکر به عنوان «حرکة من المبادی إلى المرادی» تعریف شده است، یعنی حرکت از مقدمات به نتایج. اما استاد فرزانه با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، این تعریف را ناکافی می‌داند. ایشان فکر را فرآیندی همراه با تردد و چرخش ذهنی توصیف می‌کنند که در خلقت الهی جایی ندارد. این نقد، نشان‌دهنده عمق منطق نهج‌البلاغه است که فراتر از تعاریف سنتی، حقیقت فکر و خلقت را روشن می‌سازد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «بِلاَ رَوِيَّةٍ [مطلب حذف شد] : «بدون تأملی که شتابزده باشد»). این کلام، خلقت را عاری از هرگونه فکر یا تردد ذهنی معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که خداوند از فرآیندهای انسانی بی‌نیاز است.

درنگ: تعریف سنتی فکر در منطق، که آن را حرکت خطی از مبادی به مرادی می‌داند، از منظر کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام ناکافی است، زیرا خلقت الهی از هرگونه تردد ذهنی مبراست.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد آراء فلاسفه‌ای چون فارابی و ملاصدرا، نشان‌دهنده ناسازگاری دیدگاه‌های آنان با اصل تنزیه و کلام نهج‌البلاغه است. خلقت الهی، بی‌نیاز از صورت‌های ذهنی یا فرآیندهای فکری، چونان تجلی اراده‌ای مطلق است که از هرگونه محدودیت انسانی مبراست.

بخش چهارم: استناد به نهج‌البلاغه و تبیین خلقت

خلقت بی‌سابقه و بی‌مانند

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، خلقت را با عبارتی سترگ توصیف می‌فرماید: «أَنْشَأَهَا إِنْشَاءً وَابْتَدَأَهَا [مطلب حذف شد] : «جهان را به وجود آورد، آفرینشی بی‌سابقه، و آن را آغاز کرد، آغازی بی‌مانند»). این کلام، خلقت را چونان آفرینشی بی‌پیشینه و بی‌نیاز از الگو معرفی می‌کند.

عبارت «أَنْشَأَهَا إِنْشَاءً» با مفعول مطلق، بر کیفیت بی‌مانند خلقت تأکید دارد. استاد فرزانه این عبارت را گواهی بر بی‌نیازی خلقت الهی از هرگونه صورت ذهنی یا حافظه می‌داند و آن را در تقابل با نظریه فلاسفه‌ای قرار می‌دهد که خلقت را وابسته به قالب‌های ذهنی می‌پندارند.

خلقت بدون تجربه و الگو

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ادامه می‌فرماید: «وَلاَ تَجْرِبَةٍ [مطلب حذف شد] : «و نه تجربه‌ای که از آن بهره گرفته باشد»). این عبارت، خلقت الهی را از هرگونه نیاز به تجربه یا الگوی پیشین مبرا می‌داند. تجربه، در معنای انسانی، مستلزم تکرار و آزمون و خطاست، اما خلقت الهی، چونان نوری یکباره، بی‌نیاز از چنین فرآیندی است.

استاد فرزانه این دیدگاه را با نقد نظریه «لا تَكْرَارَ فِي التَّجَلِّي» پیوند می‌زند. این نظریه، که برخی فلاسفه و عرفا به آن استناد می‌کنند، به دلیل فقدان سند معتبر قرآنی یا روایی مورد نقد قرار می‌گیرد. اما کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، با صراحت، نفی هرگونه تکرار یا الگو در خلقت الهی را تأیید می‌کند.

خلقت بدون حرکت و اضطراب

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «وَلاَ حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَلاَ هَمَّامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ [مطلب حذف شد] : «و نه حرکتی که آن را پدید آورده باشد، و نه اضطرابی در نفسی که در آن آشوب کرده باشد»). این کلام، خلقت الهی را عاری از هرگونه زحمت، تلاش یا اضطراب معرفی می‌کند.

استاد فرزانه این عبارت را گواهی بر قدرت مطلق الهی می‌داند که خلقت را با اراده‌ای بی‌کران و بدون نیاز به فرآیندهای مادی یا ذهنی به انجام می‌رساند. این دیدگاه، تفاوت بنیادین میان فعل الهی و انسانی را آشکار می‌سازد.

درنگ: خلقت الهی، چونان تجلی اراده‌ای بی‌کران، بدون حرکت، اضطراب یا نیاز به تجربه انجام می‌شود و این بی‌نیازی، نشان‌دهنده قدرت مطلق خداوند است.

جمع‌بندی بخش چهارم

کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، خلقت را چونان آفرینشی بی‌سابقه، بی‌نیاز از الگو، تجربه، حرکت یا اضطراب ترسیم می‌کند. این دیدگاه، نه تنها برتری فعل الهی را نشان می‌دهد، بلکه با نقد نظریه‌های فلسفی، راه را برای فهمی متعالی از خلقت هموار می‌سازد.

بخش پنجم: ظهورات الهی و لوازم ذاتی حق

ظهورات الهی، لازمه ذات باری‌تعالی

ظهورات الهی، که همان مخلوقات هستند، چونان سایه‌هایی از نور بی‌کران ذات الهی، لازمه ذات او هستند. این ظهورات، نه جدا از خداوندند و نه داخل در ذات او، بلکه تجلی اراده مطلق الهی‌اند. استاد فرزانه با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تأکید می‌ورزد که: «لاَ تَفَاوُتَ فِي خَلْقِ [مطلب حذف شد] : «هیچ تفاوتی در آفرینش خداوند نیست»).

این کلام، نشان‌دهنده آن است که تمامی مخلوقات، از جمال تا جلال، لازمه ذات الهی‌اند و هیچ تفاوتی در اصل خلقت آنها وجود ندارد. استاد فرزانه این مفهوم را با تمثیلی زیبا روشن می‌سازد: مخلوقات، چونان پرتوهای نور از خورشید الهی، هم از او نشأت می‌گیرند و هم در عین حال، از ذات او جدا نیستند.

نفی تشبیه خداوند به انسان

تشبیه خداوند به انسان، چونان تلاش برای ترسیم بی‌کران در کرانه‌های محدود، نادرست است. استاد فرزانه تأکید می‌ورزد که تصور نیاز خداوند به حافظه یا صورت‌های ذهنی، با اصل تنزیه در توحید ناسازگار است. خداوند، چونان اقیانوسی بی‌کران، از هرگونه شباهت به مخلوقات مبراست.

درنگ: ظهورات الهی، چونان پرتوهای نور از خورشید بی‌کران، لازمه ذات الهی‌اند و خلقت، بدون دخول یا خروج، تجلی اراده مطلق خداوند است.

جمع‌بندی بخش پنجم

ظهورات الهی، به مثابه تجلیات اراده بی‌کران خداوند، لازمه ذات او هستند و از هرگونه تفاوت یا محدودیت مبرا می‌باشند. این دیدگاه، با نفی هرگونه تشبیه میان خداوند و انسان، بر تنزیه ذات باری‌تعالی تأکید می‌ورزد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر کلام نورانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، خلقت الهی را چونان تجلی اراده‌ای بی‌کران ترسیم کرد که از هرگونه قید و بند ذهنی، حافظه یا تجربه آزاد است. نقد آراء فلاسفه‌ای چون فارابی و ملاصدرا، نشان داد که تحمیل مفاهیم انسانی بر ذات الهی، با اصل تنزیه و توحید ناسازگار است. خلقت الهی، بدون نیاز به الگو، حرکت یا اضطراب، از اراده مطلق خداوند سرچشمه می‌گیرد و علم الهی، چونان نوری فراگیر، تمامی جزئیات مخلوقات را در بر می‌گیرد. این تحلیل، نه تنها برتری فعل و علم الهی را آشکار می‌سازد، بلکه بر لزوم بازنگری در مفاهیم فلسفی سنتی و آموزش‌های دانشگاهی تأکید می‌ورزد.

نهج‌البلاغه، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، راهنمایی است که حقیقت خلقت را در پرتو کلام حضرت علی علیه‌السلام روشن می‌سازد. این اثر، با بهره‌گیری از این منبع سترگ، تلاش کرد تا فهمی عمیق و متعالی از خلقت الهی ارائه دهد و با نقد دیدگاه‌های فلسفی، راه را برای تأملات نوین در این حوزه هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی