متن درس
معرفت قوه و فعل در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۶۳)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، قوه و فعل از مفاهیم بنیادینی است که چونان کلیدی برای گشودن رازهای هستی و معرفت به کار میرود. این مفاهیم، نهتنها در تحلیل توانمندیها و کاستیهای وجودی موجودات نقش دارند، بلکه پیوند عمیقی با مفهوم علم و قدرت برقرار میکنند. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتار شماره ۶۶۳، با نگاهی ژرف و انتقادی، این موضوع را در چارچوبی معرفتشناختی و وجودی کاوش کرده و با استناد به کلام نورانی امیرالمؤمنین علیهالسلام، علم را منشأ قدرت و قدرت را ظهور علم دانستهاند.
بخش نخست: چیستی قوه و فعل در فلسفه اسلامی
اهمیت قوه و فعل در معرفتشناسی
قوه و فعل، چونان دو بال معرفت فلسفی، در شناخت حقایق هستی جایگاهی والا دارند. این مفاهیم، به توانمندیها و کاستیهای موجودات، از ذرهای ناچیز تا حق تعالی، میپردازند و چارچوبی برای تحلیل قدرت وجودی فراهم میکنند. برخلاف مباحث کلامی که گاه در قلمرو ذهن و الفاظ محصور میمانند، قوه و فعل دارای زمینهای عینی، خارجی، و وجودی است. این ویژگی، آنها را به مفاهیمی واقعی و متصل به هستی بدل میسازد، چنانکه در همه سطوح وجود، از حق تا هر ذره، قلمرو اقتدارشان گسترده است.
درنگ: قوه و فعل، مفاهیمی عینی و وجودیاند که از حق تعالی تا هر ذره را در بر میگیرند و توانمندیهای وجودی را در برابر کاستیها میسنجند.
سیر تاریخی مفهوم قوه
مفهوم قوه، در آغاز، در حیوانات مطرح شد و سپس به سایر موجودات تعمیم یافت. این تطور تاریخی، نشاندهنده تکامل مفهومی قوه از معنای محدود به توان جسمانی حیوانات به معنای عام فلسفی است که همه مراتب وجود را در بر میگیرد. استاد فرزانه، با اشاره به این سیر، بر ضرورت فهم ریشههای مفهوم قوه تأکید دارند و آن را چونان نهالی میدانند که از خاک حیوانیت سر برآورده و در آسمان معرفت فلسفی بالیده است.
رابطه علّی قوه و فعل
فعل، معلول قوه است و توانمندیها بر پایه موجودیتها شکل میگیرند. این رابطه علّی، قوه را چونان بذری مینمایاند که در خاک وجود کاشته شده و فعل، میوهای است که از آن میروید. در کنار توانمندیها، ناتوانیها نیز وجود دارند، چنانکه نور و سایه در پی یکدیگرند. این دوگانگی، به ماهیت وجودی قوه و فعل عمق میبخشد و آنها را بهعنوان دو روی یک سکه در هستیشناسی اسلامی معرفی میکند.
درنگ: فعل، میوه قوه است و توانمندیها و ناتوانیها، چون نور و سایه، در کنار یکدیگر وجود دارند.
بخش دوم: پیوند علم و قدرت
کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام
استاد فرزانه، با استناد به کلام گهربار امیرالمؤمنین علیهالسلام، پیوند ناگسستنی علم و قدرت را تبیین میکنند:
الْمَالَ تَحْرُسُهُ وَالْعِلْمَ يَحْرُسُكَ
مال را تو نگه میداری و علم تو را نگه میدارد (ترجمه بر اساس متن درسگفتار).
این کلام، علم را چونان نگهبانی معرفی میکند که در امنیت، انسان را حراست میکند، برخلاف مال که منفعل است و نیازمند حفاظت. تمایز میان «حراست» در امنیت و «حفظ» در ناامنی، کیفیت متمایز علم را نشان میدهد. علم، نهتنها حافظ انسان است، بلکه چونان سپری است که در میدان وجود، او را از گزند ایمن میدارد.
درنگ: علم، حارس انسان است و در امنیت او را نگه میدارد، برخلاف مال که منفعل و نیازمند حفاظت است.
علم، منشأ قدرت
استاد فرزانه تأکید دارند که علم، منشأ قدرت است و قدرت، ظهور علم. اگر علمی قدرت نیاورد، علم نیست، بلکه خیالی است که در ذهن محصور مانده است. قدرت بدون علم نیز ممکن نیست، زیرا قدرت واقعی، از معرفت و عدالت سرچشمه میگیرد. زور و ستیز، که فاقد پشتوانه علمی است، قدرت نیست، بلکه ستم است. این دیدگاه، علم را چونان چشمهای میداند که قدرت از آن جوشیده و ستیز را چونان غباری که در برابر نور معرفت پراکنده میشود.
درنگ: علم، چشمه قدرت است و قدرت بدون علم، زور و ستیز است، نه توانمندی واقعی.
نقد حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، با ادعای علم، فاقد قدرتاند. استاد فرزانه، این جدایی علم و قدرت را نشانه فقدان علم واقعی میدانند. علم، باید قدرتآور باشد، وگرنه چونان پنیر پشت شیشه است که دیده میشود، اما دسترسناپذیر است. این تشبیه، به تقلید و الفاظگرایی در حوزهها اشاره دارد که به جای حقیقت علم، به پوسته الفاظ بسنده کردهاند. حوزهای که قدرت ندارد، علم ندارد، زیرا علم، چونان نهالی است که میوهاش قدرت است.
درنگ: حوزههای علمیه، به دلیل فقدان قدرت، از علم واقعی محروماند و به الفاظگرایی گرفتار شدهاند.
بخش سوم: نقد روششناسی فلسفی
نقد تقسیمبندی بدون تعریف
مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، بدون تعریف قوه و فعل، به تقسیمبندی آنها میپردازد. این روش، مغایر با منطق ابنسیناست که ابتدا تعریف، سپس تقسیم را میطلبد. ابنسینا، با طرح سه سؤال (علم مطلب، هل مطلب، ما مطلب)، بر ضرورت بررسی وجود، ماهیت، و حقیقت موضوع تأکید دارد. استاد فرزانه، این نقص روششناختی را چونان ساختمانی میدانند که بدون پیریزی، برپا شده و در برابر بادهای نقد فرو میریزد.
درنگ: تعریف پیش از تقسیم، بنیاد روششناسی فلسفی است و بدون آن، تحلیلها مغبون و ناقصاند.
نقد گزارشگری فیلسوفان
ابنسینا، ملاصدرا، و فخر رازی، قوه را گزارش میدهند، نه تعریف. این گزارشگری، به تقلید و ضعف نوآوری منجر شده است. استاد فرزانه، این تقلید را چونان سایهای میدانند که بر نور اصالت فلسفی افتاده و آن را کمفروغ کرده است. فیلسوفان، به جای تعمق در حقیقت قوه، به تکرار عبارات یکدیگر بسنده کردهاند.
ضعف عملی فیلسوفان
ابنسینا، ملاصدرا، و حاجی، با وجود علم نظری، فاقد قدرت عملی بودند. این جدایی علم و عمل، چونان شکافی است که میان ذهن و میدان وجود فاصله انداخته است. استاد فرزانه، این ضعف را نشانهای از ناکامی در تحقق علم قدرتی میدانند و آن را با وضعیت کنونی حوزهها مقایسه میکنند.
بخش چهارم: برکت، قدرت، و علم
برکت و امساک
برکت، رشد وجودی است، نه امساک یا تولید صرف. استاد فرزانه، امساک در علم را چونان ذخیرهای بیثمر میدانند که نه جوانه میزند و نه میوه میدهد. برکت، در قوت و قدرت یافت میشود، و ضعف، بستری برای برکت نیست. این دیدگاه، علم را چونان گلی مینمایاند که در خاک قدرت شکوفا میشود.
درنگ: برکت، رشد وجودی است که از قوت و قدرت سرچشمه میگیرد، نه از امساک.
نقد ذکرگرایی بیمبنا
اذکار بیمبنا، مانند قرصهای بیضابطه، بینتیجهاند. استاد فرزانه، با اشاره به ممنوعیت کتب اذکار در برخی مقاطع، به سوءاستفاده از اذکار بدون صلاحیت انتقاد دارند. این اذکار، چونان صداهایی توخالیاند که در فضای معرفت طنینی ندارند. ذکر واقعی، چونان مرکب سالک است که با علم و صلاحیت، انسان را به مقصد میرساند.
بخش پنجم: علم انبیا و اولیا
علم قدرتی انبیا
علم انبیا، مانند پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با آیه کریمه:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
بخوان به نام [مطلب حذف شد] ).
قدرتی و مؤثر بود. این علم، چونان خورشیدی بود که قدرت را در وجود پیامبر تاباند. استاد فرزانه، با نقد تاریخنگاری حور و قلیایی پیامبر، به ضرورت بازخوانی واقعی تاریخ انبیا تأکید دارند. مطالعه منتهیالآمال، چونان دریچهای به حقیقت زندگی انبیاست که شبهات را زدوده و معرفت را روشن میسازد.
درنگ: علم انبیا، قدرتی و مؤثر است و بازخوانی تاریخی آنها، معرفت واقعی را آشکار میسازد.
نقد تاریخنگاری حوزهای
تاریخ پیامبر در حوزهها، گاه بهصورت غیرواقعی و حور و قلیایی ارائه شده است. استاد فرزانه، این تحریف را چونان غباری میدانند که بر آینه حقیقت افتاده و چهره واقعی انبیا را پنهان کرده است. مطالعه آثار تاریخی معتبر، مانند منتهیالآمال، راهی برای زدودن این غبار است.
بخش ششم: اصولگرایی و روششناسی حوزهها
ریشهنگری در حوزهها
حوزههای علمیه به ریشهنگری و اصولگرایی شهرهاند. این ویژگی، چونان ریشهای است که درخت معرفت را استوار میسازد. استاد فرزانه، با اشاره به منطق ابنسینا، بر ضرورت تعریف پیش از تقسیم تأکید دارند و منطق حوزهها را ستایش میکنند، اما فلسفه آنها را به دلیل فقدان تعریف دقیق، ناقص میدانند.
خاطرات و نقدها
استاد فرزانه، با اشاره به خاطرهای از مرحوم مطهری، کسانی را که از درسخواندن گریزاناند، به دو دسته انقلابی یا دعاگو تقسیم میکنند. این تقسیم، چونان آینهای است که ضعف علمی برخی فعالان دینی را نشان میدهد. همچنین، خاطره مرحوم اراکی، که معتقد بود همه در حوزه زحمت میکشند، به اختلاف دیدگاه درباره تلاش علمی اشاره دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
قوه و فعل، چونان دو ستون معرفت فلسفی، در شناخت هستی و توانمندیهای وجودی نقش دارند. علم، منشأ قدرت و قدرت، ظهور علم است. کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، این پیوند را چونان نوری روشن ساخته است. حوزههای علمیه، به دلیل الفاظگرایی و تقلید، از علم و قدرت واقعی محروماند. نقد روششناسی فیلسوفانی چون ابنسینا و ملاصدرا، بر ضرورت تعریف دقیق پیش از تقسیم تأکید دارد. اذکار بیمبنا، چونان صداهایی بیطنیناند و علم انبیا، چونان خورشیدی قدرتی است. این نوشتار، با دعوت به بازخوانی تاریخی انبیا و تعریف دقیق قوه، فلسفه اسلامی را به سوی معرفتی قدرتآور هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی