در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 664

متن درس






تحلیل و تبیین مفاهیم قوه و فعل در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

تحلیل و تبیین مفاهیم قوه و فعل در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۴)

دیباچه

مفاهیم قوه و فعل از دیرباز در کانون توجه فلاسفه اسلامی و متون دینی قرار داشته‌اند. این دو مفهوم، که ریشه در اندیشه‌های فلسفی ارسطو دارند و در آثار فیلسوفان برجسته‌ای چون ابن‌سینا، ملاصدرا و حاجی سبزواری بسط یافته‌اند، در فلسفه اسلامی و قرآن کریم از منظرهای گوناگون بررسی شده‌اند. این نوشتار می‌کوشد با نگاهی جامع و عمیق، این مفاهیم را از سه منظر لغوی، فلسفی و قرآنی تحلیل کند تا تمایزات و اشتراکات آن‌ها در زمینه‌های مختلف روشن گردد. هدف، تبیین دقیق مفهوم قوه در برابر فعل، ضعف و قدرت، و بررسی نسبت این مفاهیم با علم، مشیت و اراده الهی است. این کاوش، همچون سفری در ژرفای وجود، می‌کوشد پرده از پیچیدگی‌های این مفاهیم بردارد و با استناد به آیات قرآن کریم و آرای فلاسفه اسلامی، نوری بر تاریکی‌های ابهام بیفکند.

بخش نخست: مبانی نظری و لغوی قوه و فعل

تمایز قوه و قدرت

در فلسفه اسلامی، قوه به معنای توان یا استعداد بالقوه‌ای تعریف می‌شود که قابلیت تبدیل به فعلیت را دارد. این مفهوم، گاه در برابر فعل قرار می‌گیرد، مانند نطفه که استعداد انسان شدن دارد، و گاه در برابر ضعف، به معنای توانایی و قوت. قدرت، اما، مفهومی است که با علم و مشیت پیوند خورده و به توانایی آگاهانه و ارادی اطلاق می‌شود. این تمایز، قوه را به مفهومی گسترده‌تر بدل می‌کند که در موجودات غیرعاقل نیز کاربرد دارد، حال آنکه قدرت به موجودات عاقل و دارای اراده اختصاص می‌یابد.

درنگ: قوه، استعداد بالقوه‌ای است که در موجودات عاقل و غیرعاقل یافت می‌شود، اما قدرت به توانایی آگاهانه و همراه با علم و اراده محدود است.

تحلیل لغوی قوه و فعل

از منظر لغوی، قوه در دو معنای اصلی به کار می‌رود: نخست، در برابر فعل، به معنای استعداد بالقوه در برابر بالفعل بودن، مانند نطفه در برابر انسان کامل؛ و دوم، در برابر ضعف، به معنای توانایی و قوت. این دوگانگی معنایی، قوه را به واژه‌ای چندوجهی بدل کرده که گاه اشتراک لفظی و گاه اشتراک معنوی دارد. برای نمونه، واژه «عین» در عربی هم به معنای چشم و هم به معنای چشمه به کار می‌رود، و قوه نیز می‌تواند در مصادیق گوناگون، معنایی واحد یا متکثر داشته باشد. این پیچیدگی، نیازمند تحلیلی دقیق است تا از ابهام در کاربرد آن پرهیز شود.

زمینه تاریخی مفاهیم

مفاهیم قوه و فعل در فلسفه اسلامی ریشه در آرای ارسطو دارند و در آثار ابن‌سینا، ملاصدرا و حاجی سبزواری به تکامل رسیده‌اند. در ابتدا، قوه به معنای توان کلی مطرح بود، اما با پیشرفت مباحث فلسفی، به تقسیمات جزئی‌تری مانند قوه فاعله (مبدا تغییر در غیر) و قوه منفعله (قابلیت پذیرش تغییر) تقسیم شد. این سیر تاریخی، نشان‌دهنده تلاش فلاسفه برای تبیین دقیق‌تر این مفاهیم و انطباق آن‌ها با واقعیات وجودی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مبانی نظری و لغوی قوه و فعل پرداخت. تمایز میان قوه و قدرت، تحلیل لغوی این مفاهیم و بررسی زمینه تاریخی آن‌ها، چارچوبی نظری برای فهم عمیق‌تر این مفاهیم فراهم آورد. قوه، به مثابه بذری در خاک وجود، استعداد شکوفایی دارد، در حالی که قدرت، چونان اراده‌ای آگاه، این استعداد را به فعلیت می‌رساند.

بخش دوم: قوه و فعل در قرآن کریم

کاربرد قوه و قدرت در آیات قرآنی

قرآن کریم، با بیانی بلیغ و دقیق، از مفاهیم قوه و قدرت بهره جسته است. در سوره الذاریات، آیه ۵۸، خداوند متعال چنین توصیف شده است:
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو [مطلب حذف شد] : «خداوند همان روزی‌دهنده صاحب قوت و استوار است»). این آیه، قوه را به معنای توان ذاتی و قدرت را به توانایی آگاهانه و ارادی معرفی می‌کند. تمایز این دو مفهوم در قرآن کریم، نشان‌دهنده عمق و دقت این کتاب آسمانی در کاربرد واژگان است.

درنگ: قرآن کریم با استفاده از «ذو القوة المتین» و واژه قدرت، تمایزی ظریف میان قوه به معنای توان طبیعی و قدرت به معنای توانایی آگاهانه برقرار می‌کند.

نسبت قوه و قدرت با مشیت الهی

مشیت الهی، چه در تحقق فعل و چه در عدم آن، وجودی است. عبارت «اگر بخواهد انجام می‌دهد و اگر نخواهد انجام نمی‌دهد» نشان می‌دهد که حتی نخواستن نیز نوعی مشیت و اراده است. این دیدگاه، تمامی افعال و تصمیمات را در چارچوب اراده الهی قرار می‌دهد و بر وجودی بودن آن‌ها تأکید دارد. نخواستن، برخلاف تصور، عدمی نیست، بلکه خود صورتی از اراده و مشیت است.

جمع‌بندی بخش دوم

قرآن کریم، با کاربرد دقیق قوه و قدرت، چارچوبی معتبر برای فهم این مفاهیم ارائه می‌دهد. قوه، چونان نیرویی ذاتی در عالم خلقت، و قدرت، چونان اراده‌ای آگاهانه، در آیات قرآنی تجلی یافته‌اند. این بخش، بر پیوند عمیق این مفاهیم با مشیت الهی تأکید کرد و نشان داد که تمامی قوا و افعال، جلوه‌هایی از اراده بی‌کران الهی هستند.

بخش سوم: دیدگاه‌های فلسفی درباره قوه و فعل

دیدگاه حاجی سبزواری

استاد فرزانه، حاجی سبزواری، در شرح منظومه، قوه را به انواع گوناگون تقسیم می‌کند: قوه در برابر فعل (مانند نطفه در برابر انسان کامل)، قوه در برابر ضعف (به معنای قدرت)، قوه فاعله (مبدا تغییر در غیر) و قوه منفعله (قابلیت پذیرش تغییر). این تقسیم‌بندی، نشان‌دهنده پیچیدگی مفهوم قوه و تلاش برای تبیین ابعاد مختلف آن است. برای نمونه، قوه فاعله در فلک یا قوه واجب‌الوجود، که بر همه چیز تواناست، گستردگی این مفهوم را نشان می‌دهد.

دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد سوم، مرحله هفتم) قوه را دارای معانی متعدد با اشتراک اسمی می‌داند. او ابتدا قوه را در حیوان به معنای توانایی انجام افعال سنگین تعریف می‌کند و سپس آن را به قدرت تعمیم می‌دهد. این تعمیم، تلاشی برای یکپارچه‌سازی مفاهیم قوه و قدرت است. با این حال، تعریف ضعف به عنوان ضد قوه مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا ضعف، ماهیتی عدمی دارد، در حالی که قوه وجودی است. از این رو، ضعف باید نقیض قوه باشد، نه ضد آن.

درنگ: ملاصدرا قوه را به توانایی انجام افعال سنگین در حیوان محدود می‌کند، اما نقد بر تعریف ضعف به عنوان ضد قوه، بر تمایز میان مفاهیم وجودی و عدمی تأکید دارد.

قوه به عنوان مبدا تغییر

قوه به عنوان مبدا تغییر در چیزی دیگر تعریف می‌شود، به گونه‌ای که این تغییر از حیث غیر بودن آن چیز است. این تعریف، قوه را به مفهوم علت پیوند می‌دهد، اما تأکید می‌شود که قوه به تنهایی علت نیست، بلکه یکی از شرایط لازم برای تحقق فعل است. این تمایز، در تحلیل فلسفی قوه و فعل اهمیتی بنیادین دارد.

نقد ترادف قوه و قدرت

استاد فرزانه تأکید می‌کند که قوه و قدرت معانی متفاوتی دارند و ترادف میان آن‌ها پذیرفتنی نیست. قوه می‌تواند به معنای توان طبیعی یا استعداد باشد، در حالی که قدرت به توانایی آگاهانه و همراه با اراده اطلاق می‌شود. این نقد، بر لزوم دقت در کاربرد این واژگان در متون فلسفی تأکید دارد تا از ابهام پرهیز شود.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، دیدگاه‌های فلاسفه برجسته اسلامی درباره قوه و فعل را بررسی کرد. حاجی سبزواری با تقسیم‌بندی‌های دقیق و ملاصدرا با تعمیم‌های فلسفی، تلاش کردند تا این مفاهیم را در چارچوبی نظام‌مند تبیین کنند. نقد ترادف قوه و قدرت و تأکید بر تمایز میان مفاهیم وجودی و عدمی، نشان‌دهنده عمق و دقت این مباحث در فلسفه اسلامی است.

بخش چهارم: نقد و بررسی رویکردهای فلسفی

نقد تمرکز بر مفاهیم ذهنی

فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آثار حاجی سبزواری، گاه به مفاهیم ذهنی مانند امکان بیش از حد توجه نشان داده و از مباحث عینی مانند قوه و قدرت غفلت کرده است. این تمرکز بر مفاهیم انتزاعی، در مقایسه با مفاهیم عینی مانند علم، مشیت و اراده که با واقعیات وجودی پیوند دارند، نقصی قابل تأمل است.

کوتاهی در تبیین قوه و فعل

حاجی سبزواری در شرح منظومه، بحث قوه و فعل را تنها در یک صفحه و هفت سطر خلاصه کرده، در حالی که مباحث ذهنی مانند امکان و ماهیت به تفصیل بررسی شده‌اند. این کم‌توجهی به مباحث عینی، نشان‌دهنده نیازی به بازنگری در اولویت‌های فلسفی است.

درنگ: کم‌توجهی به مباحث عینی مانند قوه و فعل در فلسفه اسلامی، در مقایسه با تمرکز بر مفاهیم ذهنی مانند امکان، ضرورت بازنگری در اولویت‌های فلسفی را آشکار می‌سازد.

اهمیت مباحث عینی

قوه، قدرت، علم، مشیت و اراده، مفاهیمی عینی و خارجی هستند که با واقعیات وجودی ارتباط دارند. این مفاهیم، به دلیل پیوند مستقیم با وجود و تغییر در عالم خارج، از اهمیت بیشتری نسبت به مفاهیم ذهنی برخوردارند. فلسفه، چونان آینه‌ای که وجود را بازمی‌تاباند، باید بر این واقعیات تمرکز کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد رویکردهای فلسفی، بر ضرورت توجه به مباحث عینی تأکید کرد. قوه و فعل، به مثابه ستون‌های وجود، شایسته توجهی عمیق‌تر در فلسفه هستند. نقد کوتاهی بحث قوه و فعل در آثار حاجی سبزواری، دعوتی است به بازاندیشی در روش‌های فلسفی و تمرکز بر واقعیات وجودی.

بخش پنجم: قوه و فعل به عنوان جنود الهی

پیوند قوه و فعل با اراده الهی

قوه، قدرت، فعل و استعداد، همگی به عنوان جنود الهی یا نیروهای مبداالمبادی توصیف می‌شوند. این دیدگاه، تمامی این مفاهیم را در چارچوب توحید قرار می‌دهد و آن‌ها را جلوه‌هایی از اراده و قدرت الهی می‌داند. قوه، چونان سربازی در لشکر الهی، و فعل، چونان میوه‌ای از درخت اراده، در خدمت مشیت الهی قرار دارند.

درنگ: قوه و فعل، به عنوان جنود الهی، جلوه‌هایی از اراده و قدرت بی‌کران خداوند هستند و در چارچوب توحید معنا می‌یابند.

چالش‌های واژه‌شناسی

واژه‌شناسی قوه و قدرت، به دلیل پیچیدگی معانی و کاربردهای مختلف آن‌ها در زمینه‌های لغوی، فلسفی و قرآنی، چالش‌برانگیز است. این پیچیدگی، نیازمند تحلیلی دقیق است تا ابهامات رفع شود و تعریفی جامع از این مفاهیم ارائه گردد. قوه، چونان رودی با شاخه‌های بسیار، در هر زمینه‌ای معنایی نو می‌یابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، قوه و فعل را به عنوان جلوه‌هایی از اراده الهی معرفی کرد و بر پیوند عمیق آن‌ها با توحید تأکید داشت. چالش‌های واژه‌شناسی، نشان‌دهنده ضرورت تطبیق معانی لغوی، فلسفی و قرآنی است تا این مفاهیم به‌گونه‌ای منسجم و روشن تبیین شوند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در مفاهیم قوه و فعل از منظرهای لغوی، فلسفی و قرآنی، نشان داد که این مفاهیم، چونان دو بال وجود، در فهم هستی و اراده الهی نقش بنیادین دارند. قوه، به مثابه بذری در خاک خلقت، و فعل، چونان شکوفه‌ای از این بذر، در فلسفه اسلامی و قرآن کریم معانی چندوجهی یافته‌اند. تمایز قوه و قدرت، نقد رویکردهای فلسفی و تأکید بر مباحث عینی، و پیوند این مفاهیم با اراده الهی، چارچوبی جامع برای فهم این مفاهیم فراهم آورد. این کاوش، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه و توجه به واقعیات وجودی، تا فلسفه چونان چراغی، راه حقیقت را روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی