در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 669

متن درس





تحلیل فلسفی قوت، قدرت و تقدیر در هستی‌شناسی اسلامی

تحلیل فلسفی قوت، قدرت و تقدیر در هستی‌شناسی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۹)

مقدمه: تبیین هستی‌شناختی قوت و قدرت در فلسفه اسلامی

در منظومه معرفتی فلسفه اسلامی، مفاهیم قوت، قدرت، اراده، استعداد و فعلیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. این مفاهیم، به‌سان رشته‌های درهم‌تنیده‌ای، بنیان هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی اسلامی را تشکیل می‌دهند و انسان را به‌عنوان عالم اکبر در مرکز این نظام معرفتی قرار می‌دهند. درس‌گفتار شماره ۶۶۹ از سلسله درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر تحلیل عمیق این مفاهیم، به بررسی نقش مصرف قوت در تحقق فعلیت، نقد رکود وجودی و ضرورت تقدیر (تنگی و فشار وجودی) می‌پردازد. این نوشتار، با بازسازی و تنظیم محتوای درس‌گفتار در قالبی علمی و دانشگاهی، تلاش دارد تا این مفاهیم را با دقتی فلسفی و زبانی فصیح و متین به مخاطبان منتقل کند. محورهای اصلی بحث شامل تبیین قوت به‌عنوان توان لایتناهی، نقش سه سبقه (داخلی، خارجی و تناسب) در شکوفایی استعداد، و اهمیت تقدیر به‌مثابه فشار وجودی برای رسیدن به کمال است..

بخش اول: قوت، قدرت و فعلیت در نظام هستی‌شناختی

مفهوم قوت و مصرف به‌مثابه شرط فعلیت

قوت، در فلسفه اسلامی، به‌عنوان توانی لایتناهی تعریف می‌شود که در ظرف مصرف به فعلیت و قدرت تبدیل می‌گردد. این توان، همچون جریانی پنهان در اعماق وجود، تنها زمانی به ظهور می‌رسد که در مسیر مصرف متعادل قرار گیرد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که قوت، بدون مصرف، به رکود و تحلیل می‌افتد، چنان‌که گیاهی بدون هرس یا انسانی بدون تحرک، به فساد و زوال گرفتار می‌شود. این اصل، مصرف را به‌عنوان شرط بقای قوت و رکود را به‌عنوان عامل زوال آن معرفی می‌کند.

درنگ: قوت، توانی لایتناهی است که در بستر مصرف به فعلیت می‌رسد و عدم مصرف آن به رکود و زوال وجودی منجر می‌شود.

انسان به‌مثابه عالم اکبر

انسان، در نگاه فلسفی اسلامی، عالم اکبر است؛ موجودی که جامعیت وجودی‌اش تمامی مراتب هستی را در خود منعکس می‌سازد. این جامعیت، انسان را به ظرفی برای سعه وجودی تبدیل می‌کند که توانایی تولید و مصرف قوت را داراست. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که انسان، به دلیل این مقام جمعی، قادر است با مصرف قوت، به فعلیت و کمال دست یابد. این سعه وجودی، همچون دریایی بی‌کران، ظرفیت بی‌حد و حصر انسان را برای رشد و تعالی نشان می‌دهد.

زکات و تزکیه: مصرف قوت در شریعت

در نظام شریعت، زکات به‌عنوان حقی برای سائل و محروم، مصداقی از مصرف قوت در راستای تزکیه نفس است. زکات، نه‌تنها عملی عبادی، بلکه فرآیندی وجودی است که قوت را از حالت بالقوه به بالفعل درمی‌آورد و انسان را به سوی تزکیه و تولید وجودی هدایت می‌کند. این فرآیند، به‌سان هرس گیاهی است که از زوال آن جلوگیری کرده و به رشدش یاری می‌رساند.

نقد رکود و فساد وجودی

رکود، آفتی است که قوت را به تحلیل و فساد می‌کشاند. استاد فرزانه با تمثیلی از گیاه یا درختی که بدون هرس رشد نمی‌کند، نشان می‌دهند که انسان نیز، در صورت عدم مصرف قوت، به فساد وجودی گرفتار می‌شود. این فساد، نه‌تنها در جسم، بلکه در روح و معرفت انسان نیز رخ می‌دهد و به رخوت، سستی و حقارت منجر می‌گردد. برخی، در خودفریبی، به این رکود افتخار کرده یا به آن رضایت می‌دهند، که این خود نقدی بر انحراف معرفتی در جوامع علمی است.

درنگ: رکود وجودی، نتیجه تعطیل قوت است و به فساد و زوال انسان می‌انجامد، در حالی که مصرف متعادل، ضامن بقای قوت و صمدانیت است.

صمدانیت و پویایی وجودی

صمدانیت، در نگاه استاد فرزانه، به معنای استمرار قوت از طریق مصرف پویا و متعادل است. عارف صمدانی، فردی است توپر، قوی و رونده که در سیر وجودی خود توقف نمی‌کند. این تعریف، صمدانیت را از حالت ساکن و ایستا به پویایی و تحرک متصل می‌سازد، چنان‌که سیاره‌ای است که در مدار کمال به حرکت خود ادامه می‌دهد.

جمع‌بندی بخش اول

قوت، به‌عنوان توانی لایتناهی، در ظرف مصرف به فعلیت و قدرت تبدیل می‌شود. انسان، به‌مثابه عالم اکبر، با سعه وجودی خود قادر به تولید و مصرف این قوت است. زکات و هرس، مصادیق مصرف قوت در راستای تزکیه و بقای وجودی‌اند، در حالی که رکود، به فساد و زوال می‌انجامد. صمدانیت، نتیجه پویایی و مصرف متعادل قوت است که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش دوم: استعداد و سه سبقه شکوفایی

استعداد به‌مثابه وجود خارجی

استعداد، در نظام هستی‌شناختی اسلامی، وجودی خارجی و عینی دارد که نیازمند سه سبقه (داخلی، خارجی و تناسب) برای شکوفایی است. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که استعداد، همچون رگه‌های طلا و نقره در وجود انسان، نهان است و تنها با کاوش و شارژ به فعلیت می‌رسد. این استعداد، حتی در ضعیف‌ترین انسان‌ها، لایتناهی است و محدودیت ظاهری را نفی می‌کند.

سبقه داخلی: ساختار وجودی انسان

سبقه داخلی، به ساختار وجودی انسان، از جمله نطفه، لقمه و منشأ زیستی و معنوی او اشاره دارد. این سبقه، بنیاد استعداد انسان را تشکیل می‌دهد و تنوع آن، جامعیت وجودی انسان را تأیید می‌کند. استاد فرزانه با تمثیلی از نفت قم، که به دلیل ناآگاهی به هدر رفت، نشان می‌دهند که عدم شناخت قوت‌های نهان، به زوال آن‌ها منجر می‌شود.

درنگ: سبقه داخلی، به‌عنوان ساختار وجودی انسان، بنیاد استعدادهای لایتناهی اوست که نیازمند کاوش و شناخت است.

سبقه خارجی: تأثیر محیط بر استعداد

سبقه خارجی، شامل زمان، مکان، افراد و شرایط محیطی است که بر فعلیت استعداد اثر می‌گذارند. این سبقه، همچون بستری است که قوت را به سوی ظهور هدایت می‌کند. استاد فرزانه تأکید دارند که محیط، مانند نسیمی که بذر را به سنگ می‌رساند، در شکوفایی استعداد نقش حیاتی دارد.

سبقه تناسب: هماهنگی استعداد و شرایط

تناسب، به هماهنگی بین استعداد و شرایط داخلی و خارجی اشاره دارد. این سبقه، به‌سان کلیدی است که قفل استعداد را می‌گشاید. استاد فرزانه با مثال گیاهی که از سنگ رشد می‌کند، نشان می‌دهند که تناسب، شرط تحقق فعلیت در مسیر مناسب است. عدم تناسب، مانند گماشتن فرد به کاری نامناسب، به فساد و رکود می‌انجامد.

نقد فقدان کاوشگر استعداد

جامعه، به دلیل فقدان کاوشگران استعداد، به آرایش ظاهری بسنده کرده و از کشف قوت‌های نهان غفلت می‌ورزد. استاد فرزانه با نقد این سطحی‌نگری، تأکید می‌کنند که کودکان، پیش از ورود به مدرسه، در خانواده‌ها به رکود و فساد وجودی گرفتار می‌شوند. این نقد، به اهمیت تربیت اولیه در بیداری فطرت و استعداد اشاره دارد.

درنگ: فقدان کاوشگران استعداد و بسنده کردن به آرایش ظاهری، مانع شکوفایی قوت‌های نهان انسان است.

جمع‌بندی بخش دوم

استعداد، وجودی خارجی و لایتناهی است که با سه سبقه داخلی، خارجی و تناسب به فعلیت می‌رسد. سبقه داخلی، ساختار وجودی انسان را تشکیل می‌دهد، سبقه خارجی، محیط را به‌عنوان بستر رشد فراهم می‌کند و تناسب، هماهنگی بین این دو را تضمین می‌نماید. فقدان کاوش و تربیت مناسب، به رکود و زوال استعداد منجر می‌شود، در حالی که شناخت و هدایت این سبقه‌ها، انسان را به سوی کمال سوق می‌دهد.

بخش سوم: تقدیر و تنگی به‌مثابه محرک قوت

مفهوم تقدیر و تنگی در قرآن کریم

تقدیر، در قرآن کریم، به معنای تنگی، فشار و اندازه‌گیری است که قوت را به سوی فعلیت پمپاژ می‌کند. استاد فرزانه با استناد به آیات قرآن کریم، از جمله «وَقَدَرَ [مطلب حذف شد] : «و روزی‌اش را بر او تنگ کرد»، تنگی را شرط توزیع قوت الهی معرفی می‌کنند. شب قدر، به‌مثابه شب تنگی‌ها و اندازه‌گیری، مصداقی از این مفهوم است که قوت را در فشار وجودی به ظهور می‌رساند.

درنگ: تقدیر، به‌معنای تنگی و فشار وجودی، شرط پمپاژ قوت به سوی فعلیت و کمال است.

تمثیلات تنگی: دیگ، لاستیک و کمربند

استاد فرزانه با تمثیلاتی مانند دیگ، لاستیک و کمربند الاغ، تنگی را به‌عنوان عامل انسجام و قدرت وجودی معرفی می‌کنند. دیگ با درب بسته می‌پزد، لاستیک با باد (تقدیر) کوه را جابه‌جا می‌کند و کمربند سفت، سلامت الاغ را تضمین می‌نماید. این تمثیلات، نشان‌دهنده ضرورت تنگی برای حفظ و ظهور قوت‌اند.

درد و فشار: محرک رشد

درد و فشار، به‌سان شلاق تربیتی، محرک خروج از رکود و رسیدن به کمال‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که انسان بدون درد، مرده است و رشد نمی‌کند. این درد، نه خودزنی دیوانه‌وار، بلکه فشار وجودی است که قوت را به فعلیت می‌رساند. خواجه نصیرالدین طوسی، با توصیه به سوزاندن خود، به ضرورت این فشار برای رهایی از نفله شدن اشاره دارد.

نقد گشادبازی و فقدان مربی

گشادبازی، به‌معنای فقدان تنگی و انسجام وجودی، مانع رشد و فعلیت قوت است. استاد فرزانه با نقد تربیت مدرن و حوزوی، تأکید دارند که فقدان مربی و تنگی شل، انسان را به خسر الدنیا والآخره می‌کشاند. مثال علمای قدیم، مانند آخوند خراسانی و علامه حلی، نشان‌دهنده موفقیت تنگی در تولید آثار فاخر و رشد علمی است.

درنگ: گشادبازی و فقدان مربی، موانع اصلی فعلیت قوت‌اند، در حالی که تنگی و فشار تربیتی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

مثال‌های تاریخی: تنگی و تولید علمی

استاد فرزانه با اشاره به علامه حلی و نگارش تبصرة المتعلمین در سفر، و شهید اول و تألیف لمعه در زندان، نشان می‌دهند که تنگی وجودی، قوت را به فعلیت رسانده و آثار فاخری را پدید آورده است. این نمونه‌ها، تنگی را به‌عنوان محرک خلاقیت و تولید علمی معرفی می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

تقدیر، به‌معنای تنگی و فشار وجودی، شرط ظهور قوت و رسیدن به کمال است. آیات قرآن کریم، تمثیلات و نمونه‌های تاریخی، همگی بر ضرورت تنگی برای فعلیت قوت تأکید دارند. تنبلی، فقدان مربی و تربیت ناقص، موانع رشد‌اند، در حالی که فشار تربیتی و انسجام وجودی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری: انسان، قوت و کمال در فلسفه اسلامی

درس‌گفتار شماره ۶۶۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیین قوت به‌عنوان توانی لایتناهی، مصرف را شرط فعلیت آن معرفی می‌کند. سه سبقه داخلی، خارجی و تناسب، چارچوب شکوفایی استعداد را تشکیل می‌دهند و تقدیر، به‌مثابه تنگی و فشار وجودی، قوت را به سوی قدرت و کمال پمپاژ می‌کند. نقد گشادبازی، فقدان مربی و تربیت سطحی، بر ضرورت نظام تربیتی محکم تأکید دارد. آیات قرآن کریم، مانند «فِطْرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِى فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيْهَا» (روم: ۳۰)، فطرت را قوت الهی می‌دانند که نیازمند بیداری است. انسان، به‌عنوان عالم اکبر، با فطرت الهی خود، در صورت بهره‌مندی از تنگی و تحرک، به صمدانیت و کمال می‌رسد. این درس‌گفتار، فلسفه اسلامی را به سوی معرفتی عملی و تحول‌آفرین هدایت می‌کند، که انسان را به بازشناسی قوت‌های نهان و حرکت به سوی کمال فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی