متن درس
تحلیل فلسفی علم و قدرت در چارچوب معرفتشناسی قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۳)
دیباچه
این نوشتار، با نگاهی عمیق و فلسفی به مقوله علم و قدرت در چارچوب معرفتشناسی قرآنی، به بازخوانی و تبیین درسگفتار شماره ۶۷۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میپردازد. این درسگفتار، که در تاریخ دوم اسفند ۱۳۸۴ ارائه شده، به پیوند ناگسستنی علم، قدرت، و تقدیر در نظام معرفتی قرآن کریم توجه دارد. قرآن کریم، بهسان نقشهای جامع، راهنمای دستیابی به گنج معرفت است که تحقق آن، نه در قلمرو انتزاعات نظری، بلکه در میدان عمل و تحقیق ممکن میشود. این اثر، با تقسیم علم به دو ساحت مبادی (آموزش) و محتوا (تحقیق)، بر ضرورت گذار از دانش نظری به فعلیت عملی تأکید میورزد و با نقد ساختارهای آموزشی سنتی، بهویژه حوزههای علمیه، دعوتی است به سوی عملگرایی و تحقق معرفت قرآنی.
بخش یکم: تبیین ماهیت علم در معرفتشناسی قرآنی
تقسیمبندی علم: مبادی و محتوا
علم، در چارچوب معرفتشناسی قرآنی، به دو ساحت متمایز اما مکمل تقسیم میشود: مبادی و محتوا. مبادی علم، قلمرو آموزش، یادگیری، و انتزاع است که در آن، مفاهیم از طریق نقل، شنیدن، و فهم منتقل میشوند. این ساحت، بهسان خاکی حاصلخیز، بستر اولیه معرفت را فراهم میکند، اما به تنهایی به باروری کامل نمیرسد. محتوای علم، اما، در میدان تحقیق، نوآوری، بازنگری، و تحقق خارجی جلوهگر میشود. این ساحت، قلب تپنده علم است که دانش را از پندار به واقعیت و از انتزاع به فعلیت میرساند.
درنگ: علم، در نظام قرآنی، نه صرفاً در نقل و آموزش، بلکه در تحقیق و تحقق خارجی به کمال میرسد. گذار از مبادی به محتوا، ضرورتی است برای دستیابی به معرفت حقیقی. |
این تقسیمبندی، به مثابه دو بال پرندهای است که برای پرواز به سوی قلههای معرفت، به هر دو نیاز دارد. مبادی، مفاهیم را در ذهن میکارد، اما محتوا، با تحقیق و عمل، این مفاهیم را به میوههای ملموس تبدیل میکند. برای نمونه، مفهوم محبت در ساحت مبادی با تمثیلهایی چون شیرینی خرما یا عسل فهمیده میشود، اما در ساحت محتوا، تنها با تحقق خارجی در رفتار و کردار، به حقیقت خود میرسد.
نقد روشهای آموزشی سنتی
استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، روشهای آموزشی سنتی، بهویژه در حوزههای علمیه، را به چالش میکشد. حوزهها، با تمرکز بر مبادی و نقل انتزاعات، از محتوای علمی که در تحقیق و نوآوری متبلور میشود، غفلت ورزیدهاند. این نقد، بهسان آینهای است که کاستیهای نظام آموزشی را بازمیتاباند و بر ضرورت تحول در رویکردهای معرفتی تأکید میکند. حوزهها، به جای آنکه به مثابه آزمایشگاهی برای تحقق علم باشند، در قلمرو نقل و انتقال مفاهیم محصور ماندهاند.
جمعبندی بخش یکم
علم در معرفتشناسی قرآنی، فراتر از آموزش و انتزاع، در تحقیق و تحقق خارجی معنا مییابد. این دیدگاه، با تأکید بر دو ساحت مبادی و محتوا، ضرورت گذار از نظریه به عمل را گوشزد میکند. نقد حوزههای علمیه، دعوتی است به بازنگری در روشهای آموزشی و حرکت به سوی تحقق عملی معرفت، که بدون آن، علم به گنجی مدفون در کوهی دستنیافتنی میماند.
بخش دوم: نقش قرآن کریم در تحقق معرفت
قرآن کریم: نقشهای برای گنج معرفت
قرآن کریم، بهسان نقشهای جامع و دقیق، آدرسهایی برای دستیابی به گنج معرفت ارائه میدهد. این نقشه، نه صرفاً مجموعهای از مفاهیم نظری، بلکه راهنمایی عملی برای تحقق علم در خارج است. استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، قرآن کریم را به نقشهای از یک کشور تشبیه میکند که شهرها و مسیرها را نشان میدهد، اما پیمودن این مسیرها نیازمند حرکت، هزینه، و مواجهه با موانع است.
آیه: ﴿وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ﴾ [مطلب حذف شد] : و خورشید و ماه با حسابی [معین در حرکتاند].
این آیه، نظم دقیق و حسابی شمس و قمر را نشان میدهد که نشانهای از تقدیر الهی است. قرآن کریم، با این آدرسدهی دقیق، انسان را به سوی تحقق معرفت هدایت میکند، اما این هدایت، بدون عمل و تلاش، به ثمر نمینشیند.
درنگ: قرآن کریم، سند و نقشهای است که به واقعیات خارجی اشاره دارد. تحقق معرفت قرآنی، نیازمند حرکت، تلاش، و غلبه بر موانع است. |
موانع تحقق معرفت
مسیر تحقق معرفت، با موانعی چون بیراهه، تصادف، یا سرقت همراه است. این موانع، بهسان خارهای راه، نیازمند اراده و قوت برای عبور هستند. استاد فرزانه تأکید میکند که نقشه قرآن کریم، بدون حرکت و عمل، بیفایده است. این دیدگاه، به ضرورت عملگرایی در معرفت دینی اشاره دارد و از مخاطب میخواهد که از محصور ماندن در انتزاعات نظری بپرهیزد.
جمعبندی بخش دوم
قرآن کریم، بهعنوان راهنمایی جامع، آدرسهای دقیقی برای دستیابی به معرفت ارائه میدهد، اما تحقق این معرفت، مستلزم تلاش، عمل، و غلبه بر موانع است. تمثیل نقشه و گنج، ضرورت حرکت از نظریه به عمل را برجسته میسازد و بر نقش قرآن کریم بهعنوان سندی زنده و عملی تأکید میکند.
بخش سوم: پیوند علم، قدرت، و تقدیر
سلسله قدرت و نظام تقدیر
استاد فرزانه، با تبیینی فلسفی، علم را با قدرت و تقدیر در هم میآمیزد. قوت، به قدرت میانجامد؛ قدرت، ارادت میآفریند؛ و ارادت، به تحقق خارجی منجر میشود. این سلسله، بهسان زنجیرهای منظم، از قوت وجودی به فعلیت خارجی میرسد. نظام تقدیر، که در مفاهیمی چون قادر، مقدر، مقتدر، و قدر متبلور است، نظمی فلسفی را در هستی برقرار میسازد.
آیه: ﴿خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾ [مطلب حذف شد] : هر چیزی را آفرید و آن را بهدقت اندازهگیری کرد.
این آیه، خلق و تقدیر را بهعنوان دو رکن اساسی نظم هستی معرفی میکند. تقدیر، با اندازهگیری دقیق، هستی را از محدودیت به سوی فعلیت رها میسازد. استاد فرزانه، با تمثیلی از نتهای موسیقی و خطنویسی، دقت تقدیر را به تصویر میکشد: همانگونه که نت موسیقی با تعداد دقیق سیلابها شکل میگیرد، هستی نیز با چیدمانی دقیق و منظم پدید میآید.
درنگ: تقدیر، نظم فلسفی هستی را تضمین میکند و با اندازهگیری دقیق، علم و قدرت را به فعلیت میرساند. |
نقد علم بشری و ضرورت تواضع
استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، به محدودیتهای علم بشری اشاره میکند. علم بشر، هرچند در ظاهر پیشرفته به نظر میرسد، در برابر معرفت قرآنی، محدود و ناقص است. آیندگان، به محدودیتهای علمی امروز خواهند خندید، چنانکه ما به نادانی پیشینیان مینگریم. این دیدگاه، به ضرورت تواضع در برابر معرفت الهی دعوت میکند و برتری قرآن کریم را بهعنوان منبعی جامع و بیزمان نشان میدهد.
جمعبندی بخش سوم
پیوند علم، قدرت، و تقدیر، محور معرفتشناسی قرآنی است. تقدیر، با نظمبخشی به هستی، علم را به قدرت و قدرت را به تحقق خارجی پیوند میدهد. نقد علم بشری، دعوتی است به تواضع و بازگشت به قرآن کریم بهعنوان نقشهای جامع برای دستیابی به معرفت حقیقی.
بخش چهارم: ضرورت عملگرایی در معرفت دینی
نقد عالم بیعمل
استاد فرزانه، با صراحت، عالم بیعمل را مورد نقد قرار میدهد. عالمی که در نقل و آموزش محصور میماند، حتی در فهم ابتداییترین سورههای قرآن کریم، چون سوره حمد، ناتوان است. این نقد، بهسان تیغی برنده، انفصال علم و عمل را در حوزههای علمیه به چالش میکشد و بر ضرورت عملگرایی تأکید میورزد.
درنگ: عالم بیعمل، از تحقق معرفت بازمیماند و علم او، به مثابه گنجی مدفون، بیثمر است. |
دعوت به مشاهده طبیعت
به جای محصور ماندن در کتابخوانی و نقل مفاهیم، استاد فرزانه دعوت به مشاهده مستقیم طبیعت میکند. تماشای مورچه، گل، یا حتی حیوانی ساده چون الاغ، راهی است به سوی شناخت عمیقتر هستی. این دعوت، بهسان کلیدی است که درهای معرفت تجربی را میگشاید و از مخاطب میخواهد که از قلمرو انتزاعات به سوی تجربه مستقیم گام بردارد.
جمعبندی بخش چهارم
عملگرایی، رکن اساسی تحقق معرفت دینی است. نقد عالم بیعمل و دعوت به مشاهده طبیعت، بر ضرورت پیوند علم و عمل تأکید دارد. این دیدگاه، حوزههای علمیه را به شکستن زنجیرهای فکری و حرکت به سوی تحقق عملی معرفت فرا میخواند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۶۷۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین فلسفی علم و قدرت در چارچوب معرفتشناسی قرآنی پرداخت. علم، در دو ساحت مبادی و محتوا تعریف شد که اولی به آموزش و انتزاع، و دومی به تحقیق و تحقق خارجی اشاره دارد. قرآن کریم، بهعنوان نقشهای جامع، آدرسهای دقیقی برای دستیابی به معرفت ارائه میدهد، اما تحقق این معرفت، نیازمند عمل، تلاش، و غلبه بر موانع است. تقدیر، بهسان نخ تسبیح، نظم هستی را به هم پیوند میدهد و علم را به قدرت و قدرت را به فعلیت میرساند. نقد حوزههای علمیه و دعوت به مشاهده طبیعت، بر ضرورت تحول در نظامهای آموزشی و حرکت به سوی عملگرایی تأکید دارد. این اثر، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات فاخر، راهی را به سوی معرفت حقیقی هموار میسازد که در آن، علم، قدرت، و تقدیر در هماهنگی کامل به سوی تحقق الهی گام برمیدارند.
با نظارت صادق خادمی |