متن درس
درآمدی بر مفهوم قوت و قدرت در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۴)
مقدمه: بازاندیشی در مفهوم قوت و قدرت
مفهوم قوت و قدرت، بهمثابه ستون فقرات هستیشناسی اسلامی، در تاروپود فلسفه و فرهنگ این تمدن تنیده شده است. این مفاهیم، که ریشه در حقیقت وجودی دارند، نهتنها در فلسفه نظری، بلکه در حیات اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی نقشی بنیادین ایفا میکنند. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار شماره ۶۷۴، با نگاهی نقادانه و عمیق، به بازتعریف این مفاهیم پرداخته و با نفی اشتراک لفظی و تقلیلگرایی در تعریف قوه، بر ضرورت فهم آن بهعنوان حقیقتی وجودی تأکید ورزیدهاند. این اثر درصدد است تا قوت و قدرت را از بند مصادیق مادی رها ساخته و در جایگاه حقیقت وجودیشان بنشاند.
بخش یکم: تبیین حقیقت قوت و قدرت
مفهومشناسی قوت و قدرت
قوت، بهمثابه توان ذاتی و جوهره وجود، در مراتب گوناگون هستی ظهور مییابد. این حقیقت، در ظرف اسمی به «قوّی» و در تعین خارجی به «قدرت» بدل میشود و قوام حیات هستی بر آن استوار است. استاد فرزانه، قوت را نه صرفاً صفتی عرضی، بلکه جریانی وجودی میدانند که از حقتعالی تا پستترین مراتب هستی جاری است. این تعریف، قوت را از سطح صفتی به جایگاه جوهرهای ارتقا میدهد، چنانکه گویی رودی زلال است که از سرچشمه الهی سرریز شده و همه موجودات را سیراب میکند.
تمایز قوت، قدرت و قوّی
در ادبیات فلسفی، قوت بهعنوان توان ذاتی، قوّی بهعنوان صفت و قدرت بهعنوان تعین خارجی این توان تعریف میشود. این تمایز، بهسان لایههای یک گوهر است که هر لایه، جلوهای از حقیقت واحد را نمایان میسازد. استاد فرزانه تأکید دارند که قوت، مبنای وجودی است که قدرت و قوّی از آن نشأت میگیرند. این دیدگاه، قوت را بهعنوان ریشه همه ظهورات هستی معرفی میکند، نه صرفاً صفتی وابسته به موجودات.
بخش دوم: نقد امکان ذاتی و استعدادی
امکان ذاتی و نفی ماهیت مستقل
در فلسفه اسلامی، امکان به دو نوع ذاتی و استعدادی تقسیم شده است. امکان ذاتی، به ماهیت نسبت داده میشود و بیانگر آن است که یک ماهیت میتواند موجود شود یا نشود. اما استاد فرزانه این مفهوم را نفی کرده و استدلال میکنند که ماهیت، فاقد وجود مستقل است؛ لذا امکان ذاتی، به دلیل نبود موضوعی به نام ماهیت مستقل، منتفی است. این نقد، مانند تیغی برنده، پایههای تعریف سنتی امکان ذاتی را فرو میریزد و بر وجودمحوری فلسفه تأکید میورزد.
امکان استعدادی و استعداد بالقوه
امکان استعدادی، بهعنوان وصف وجود خارجی، به استعداد بالقوه در اشیاء اشاره دارد. برای مثال، نطفه دارای استعداد انسان شدن است، اما انسان بهصورت بالفعل در آن موجود نیست. استاد فرزانه این استعداد را به توانی وجودی تشبیه میکنند که با عوامل خارجی به فعلیت میرسد، نه آنکه مصداق نهایی از ابتدا در آن حاضر باشد. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل پیچیدگیهای مفهوم قوه را میگشاید و آن را به واقعیت عینی پیوند میزند.
بهعنوان مثال، آب تحت حرارت به بخار بدل میشود، اما بخار بهصورت بالفعل در آب موجود نیست؛ بلکه توان بالقوهای در آب است که با حرارت، تعین خارجی مییابد. این تمثیل، بهسان آینهای است که حقیقت استعداد را در برابر دیدگان ما میگسترد.
بخش سوم: نقد تعریف قوه در فلسفه سنتی
تعریف ابنسینا از قوه
ابنسینا در «شفاء» (الهیات، ص ۳۷۸)، قوه را بهعنوان استعداد در برابر فعل تعریف کرده و آن را ابتدا به حیواناتی نسبت داده که قادر به انجام افعال شاقه (مانند حمل بار) هستند. استاد فرزانه این تعریف را به چالش کشیده و استدلال میکنند که قوه، خود فعلیت وجودی است و فعل، نتیجه ظهور آن. این نقد، مانند نسیمی است که غبار از چهره حقیقت قوه میزداید و آن را در جایگاه واقعیاش قرار میدهد.
نقد اشتراک لفظی قوه
ملاصدرا در «اسفار» (جلد سوم، مرحله هفتم)، با اقتباس از فخر رازی، قوه را دارای معانی متعدد و اشتراک لفظی دانسته است. استاد فرزانه این دیدگاه را نفی کرده و قوه را حقیقتی واحد میدانند که مصادیق متفاوتی دارد. این نقد، مانند ستارهای درخشان، راه را بر فهم وحدت معنایی قوه روشن میسازد.
بخش چهارم: تأثیر فرهنگ بر مفهوم قوت
فرهنگ ضعفپروری و تحریف قوت
فرهنگ عامه، با پیوند زدن قوت به مصادیق حیوانی (مانند الاغ)، این مفهوم را ضد ارزش کرده و ضعف را بهعنوان مظلومیت تقدیس نموده است. این فرهنگ، مانند سایهای سنگین، بر تولید و پیشرفت جوامع اسلامی سایه افکنده و مانع شکوفایی قوت وجودی شده است. استاد فرزانه این تحریف را ریشه ضعف اقتصادی و فرهنگی جوامع اسلامی دانسته و بر بازتعریف قوت بهعنوان مبنای تولید تأکید دارند.
ضرورت وضع الفاظ برای روح معانی
استاد فرزانه تأکید دارند که الفاظ باید برای روح معانی وضع شوند، نه قالبهای مادی. قوت، حقیقتی معنوی است که نباید به مصادیق حیوانی محدود گردد. این اصل، مانند مشعلی است که تاریکیهای ادبیات فلسفی را روشن میکند و قوت را به جایگاه حقیقت وجودیاش بازمیگرداند.
بخش پنجم: قوت و اراده در فلسفه و عرفان
اراده و قوه
ابنسینا قوه را در حیوان بهگونهای تعریف کرده که فعل با اراده صادر میشود و بدون اراده خیر. اما استاد فرزانه استدلال میکنند که ترک فعل نیز نیازمند اراده است. این دیدگاه، مانند پلی است که قوه و اراده را به هم پیوند میدهد و نشان میدهد که قوه، مبنای هر دو فعل و ترک فعل است.
فلسفه در برابر عرفان
فلسفه، به دلیل کلیبافی و مفهومگرایی، از عرفان که با واقعیتهای عینی و شخصی سروکار دارد، متمایز است. استاد فرزانه، فیلسوف را دعوت میکنند که با هستی و واقعیتهای خارجی درگیر شود، چنانکه عارف با حقیقت وجودی همنوا میشود. این تمایز، مانند خطی زرین، فلسفه را به سوی عملگرایی و عینی بودن هدایت میکند.
بخش ششم: قوت در قرآن کریم
آیه عرش خدا
در آیه «عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ» [مطلب حذف شد] : «عرش او بر آب بود»)، آب به معنای مادی سیال نیست، بلکه حقیقتی معنوی است. استاد فرزانه این آیه را نشانهای از روح معانی الفاظ دانسته و تأکید دارند که قوت، باید فراتر از قالبهای مادی فهمیده شود.
قوت قرآن کریم
در آیه «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» [مطلب حذف شد] : «اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از ترس خدا فروتن و متلاشی میدید»)، قرآن کریم بهعنوان مظهر قوت الهی معرفی شده است. استاد فرزانه، دوری مسلمین از حقیقت این قوت را ریشه ضعف کنونی جوامع اسلامی میدانند.
بخش هفتم: بازتعریف قوت در فرهنگ و تولید
فرهنگ و تولید ملی
فرهنگ پیوند قوت با حیوانات، کار و تولید را ضد ارزش کرده و افراد را به سوی تنپروری و کلاهبرداری سوق داده است. استاد فرزانه، با اشاره به کیفیت محصولات ایرانی (مانند لبنیات)، بر ضرورت بازتعریف قوت بهعنوان مبنای تولید تأکید دارند. این دیدگاه، مانند بذری است که در خاک فرهنگ بارور شده و میوه تولید و پیشرفت را به بار میآورد.
فلسفه و جامعه
فلسفه، اگر از مسائل جامعه جدا باشد، به خرافه بدل میشود. استاد فرزانه، فلسفه را به سوی پیوند با عمل اجتماعی و تولید هدایت میکنند، چنانکه قوت در عمل و تولید ظهور یابد. این دیدگاه، فلسفه را بهسان پلی میان نظریه و عمل قرار میدهد.
جمعبندی
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، مفهوم قوت و قدرت را بهعنوان حقیقتی وجودی بازتعریف کرد. نقد دیدگاههای ابنسینا، ملاصدرا و فخر رازی، بر نادرستی اشتراک لفظی و تقلیل قوت به مصادیق حیوانی تأکید داشت. آیات قرآن کریم، مانند «عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ» و «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ»، بر حقیقت معنوی و قوت الهی دلالت دارند. فرهنگ ضعفپروری، مانع ظهور این قوت در جوامع اسلامی شده و بازتعریف قوت بهعنوان مبنای تولید و حیات، ضرورتی انکارناپذیر است. این اثر، جوامع اسلامی را به بازنگری در ادبیات فلسفی و فرهنگی خود دعوت میکند تا قوت را در جایگاه شایستهاش قرار دهند.
با نظارت صادق خادمی