متن درس
تحلیل فلسفی مفهوم قدرت در معرفتشناسی اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۵)
دیباچه
مفهوم قدرت، بهمثابه یکی از بنیادیترین مسائل فلسفی، در نظام معرفتشناسی اسلامی جایگاهی ویژه دارد. این مفهوم، که در گستره هستی از ذره تا ذات باریتعالی ساری و جاری است، در فلسفه اسلامی گاه بهگونهای انتزاعی و کلی تحلیل شده که از حقیقت عینی و مصداقی آن فاصله گرفته است. درسگفتار شماره ۶۷۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه سنتی، قدرت را نه بهمثابه مفهومی ذهنی، بلکه حقیقتی واحد و عینی معرفی میکند که در همه مراتب وجود جریان دارد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات عینی، و نقد آرای فلاسفهای چون ابنسینا، ملاصدرا، و حاجی سبزواری، این اثر به بازخوانی پویا و عملگرایانه قدرت در چارچوب معرفتشناسی اسلامی میپردازد.
بخش یکم: نقد و بازخوانی مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی
نقد انتزاعزدگی در تبیین قدرت
در فلسفه اسلامی، مفهوم قدرت گاه به کلیتی انتزاعی فروکاسته شده است که از مصادیق عینی و خارجی خود تهی گشته است. این رویکرد، که در آثار برخی فلاسفه برجسته چون ابنسینا، ملاصدرا، و حاجی سبزواری دیده میشود، قدرت را از واقعیتی زنده و پویا به مفهومی ذهنی و بیمصداق تبدیل کرده است. استاد فرزانه، با نقدی صریح، این انحراف را به چالش میکشد و بر ضرورت بررسی قدرت بهصورت عینی و مصداقی تأکید میورزد. قدرت، در این دیدگاه، نه امری ذهنی، بلکه حقیقتی خارجی است که در همه مراتب هستی، از سنگ تا انسان و ذات باریتعالی، جریان دارد. این حقیقت، مانند جویباری واحد، در کالبد موجودات جاری است و با تعینات گوناگون خود را متجلی میسازد.
درنگ: قدرت، حقیقتی عینی و خارجی است که در همه مراتب هستی جریان دارد و از تبدیل به مفهومی کلی و انتزاعی باید پرهیز کرد. |
وحدت حقیقت قدرت
برخلاف دیدگاه سنتی که قدرت را بهصورت اشتراک لفظی یا متباین معرفی میکند، استاد فرزانه قدرت را حقیقتی واحد میداند که در همه مراتب هستی، از جماد تا انسان و حق تعالی، یکسان است. این وحدت، بهمنزله رشتهای است که همه موجودات را به هم پیوند میدهد. برای نمونه، قدرت در سنگ، حیوان، انسان، و ذات الهی، نه اموری متباین، بلکه تعینات مختلف یک حقیقت واحد است. این دیدگاه، در برابر تعریف ملاصدرا که قدرت را مشترک لفظی میداند و میگوید: «أَنَّمَا كَانَ مُشْتَرَكًا لَفْظِيًّا»، ایستادگی میکند. استاد، با تمثیلی بدیع، قدرت را به انسان تشبیه میکند: همانگونه که انسان، اعم از معصوم یا زنديق، حقیقتی واحد با مصادیق گوناگون است، قدرت نیز حقیقتی یکسان با تعینات متنوع است.
درنگ: قدرت، حقیقتی واحد است که در همه مراتب هستی، از جماد تا حق تعالی، با تعینات گوناگون جریان دارد و اشتراک لفظی در آن صادق نیست. |
نقد تعاریف سنتی قدرت
تعاریف سنتی قدرت، بهویژه در آثار حاجی سبزواری، با محدودیتهایی همراه است. برای نمونه، وی قدرت را در حیوان تعریف میکند و سپس آن را به خدا تعمیم میدهد، اما این تعریف، به دلیل همراه ساختن قدرت با علم و اراده، از شمول بر نباتات که فاقد شعورند، بازمیماند. استاد فرزانه، با تمثیلی دلانگیز، این تعریف را به لحافی تشبیه میکند که یکسو را میپوشاند و سوی دیگر را عریان میگذارد. این نارسایی، نشاندهنده کاستی تعاریف سنتی در شمول همه مراتب قدرت است. همچنین، تقسیمبندی حاجی سبزواری از قدرت به اقسام فاعلی، منفعلی، واحد، و کثیر، به پیچیدگیهای غیرضروری منجر میشود و از جامعیت حقیقت قدرت میکاهد.
درنگ: تعاریف سنتی قدرت، به دلیل محدودیت به علم و اراده یا تقسیمبندیهای پیچیده، از شمول بر همه مراتب هستی بازمیمانند. |
نقد اشتراک لفظی و تباین
استاد، با بهرهگیری از تمثیلاتی چون «عین» (چشم و چشمه) و «شیر» (حیوان و مایع)، به نقد دیدگاه اشتراک لفظی در قدرت میپردازد. در این تمثیلات، معانی متبایناند و بدون قرینه، انتقال معنا ممکن نیست. اما قدرت، برخلاف این موارد، حقیقتی واحد است که در همه موجودات جریان دارد. این دیدگاه، با نقد صریح ملاصدرا که قدرت را مشترک لفظی میداند، بر وحدت وجودی قدرت تأکید میورزد. استاد، با بیانی شاعرانه، قدرت را به نغمهای تشبیه میکند که در همه سازهای هستی نواخته میشود، هرچند با آهنگهای گوناگون.
بخش دوم: قدرت و تعامل سیستمی هستی
نطفه و پیوند با کل هستی
یکی از برجستهترین نکات درسگفتار، تأکید بر تعامل سیستمی نطفه با کل هستی در فرآیند انسانشدن است. استاد، با نقد دیدگاه مکانیکی که انسان را در نطفه محصور میداند، میفرماید که نطفه، بهتنهایی انسان نمیشود، بلکه با تزkilید کل هستی، از خاک و باد تا نور و حرارت، به انسان تبدیل میگردد. این فرآیند، در آیات قرآن کریم نیز بازتاب یافته است:
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي [مطلب حذف شد] : «سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار قرار دادیم» (سوره مؤمنون، آیه ۱۳).
واژگان «جعل»، «خلق»، و «انشاء» در این آیه، به تعامل پویای هستی با نطفه اشاره دارند. نطفه، مانند بذری است که در رحم هستی کاشته میشود و با تراکم انرژی عالم، به انسان تبدیل میگردد. استاد، با تمثیلی بدیع، این فرآیند را به رقصی الهی تشبیه میکند که همه اجزای هستی، از باد و خاک تا نور و حرارت، در آن همنوا میشوند.
درنگ: نطفه، بهتنهایی انسان نمیشود، بلکه با تزریق کل هستی و تعامل سیستمی با عالم، به انسان تبدیل میگردد. |
هستی، رقص الهی
استاد، با بیانی شاعرانه، هستی را به رقصی الهی تشبیه میکند که تحت هدایت حق تعالی جریان دارد. همانگونه که رقصنده با نغمه موسیقی هماهنگ میشود، موجودات هستی نیز با تزریق انرژی و تعامل سیستمی به فعلیت میرسند. برای نمونه، درختان با باد و حرارت، رنگ و رشد مییابند، و نطفه با رحم هستی انسان میشود. این دیدگاه، به وحدت و هماهنگی سیستمی عالم اشاره دارد که قدرت را در همه-snip- همه موجودات به فعلیت میرساند.
درنگ: هستی، رقصی الهی است که همه موجودات در هماهنگی با آن به فعلیت میرسند. |
نقد انزوای نطفه
استاد، با تمثیل گیاه که بدون نور، هوا، و حرارت رشد نمیکند، بر ضرورت تعامل سیستمی تأکید میورزد. نطفه، بدون ع audiovisual، انسان نمیشود، همانگونه که آهن بدون کوره سرخ و محکم نمیگردد. این دیدگاه، به نقش فعال هستی در تحقق قوه اشاره دارد و هرگونه انزوای مکانیکی را نفی میکند. نطفه، در رحم هستی، با همه عالم هماهنگ است و از این هماهنگی، انسان زاده میشود.
بخش سوم: نقد انزوای فلسفی، عرفانی، و دینی
نقد انزوای فلسفی و عرفانی
استاد فرزانه، با نقدی تند، انزوای فلاسفه و عرفا را به گمراهی و کاستی تعبیر میکند. تمثیل حاجی سبزواری که در انزوا با شاه لالبازی درآورد، به ناتوانی انزوای فلسفی در تعامل اجتماعی اشاره دارد. همچنین، داستان لنگهکفش کاشانی که از مجلس بالاتر بود، اما اثر اجتماعی نداشت، کاستی کمالات انزوایی را نشان میدهد. این انزوا، فلسفه را از جامعه و عملگرایی دور کرده است.
درنگ: انزوای فلسفی و عرفانی، به گمراهی و کاستی منجر شده و فلسفه باید با جامعه و عمل پیوند یابد. |
نقد انزوای دینی و اجتماعی
استاد، با استناد به آیات قرآن کریم، انزوای دینی را نیز نقد میکند. آیه زیر به هدایت و مسئولیت اجتماعی اشاره دارد:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ [مطلب حذف شد] : «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید؛ به معروف امر میکنید و از منکر نهی مینمایید» (سوره آلعمران، آیه ۱۱۰).
این آیه، بر مسئولیت اجتماعی در مسیر هدایت تأکید دارد و با آیه «لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (سوره مائده، آیه ۱۰۵) که به وصول هدایت اشاره دارد، تعارضی ندارد. استاد، انزوای دینی را با امر به معروف و نهی از منکر ناسازگار میداند و بر پیوند دین با جامعه تأکید میورزد.
ولایت فقیه و فعلیت قدرت
استاد، با اشاره به ولایت فقیه بهعنوان «سلطان من فی الارض»، قدرت را در حکومتی دینی به فعلیت میرساند. این مفهوم، نمونهای از پیوند فلسفه و دین با جامعه است که در برابر انزوای عرفانی و فلسفی قرار میگیرد. ولایت فقیه، مانند نگینی است که قدرت الهی را در عرصه اجتماع متجلی میسازد.
درنگ: ولایت فقیه، نمونهای از فعلیت قدرت در جامعه است که فلسفه و دین را با عمل اجتماعی پیوند میدهد. |
بخش چهارم: حکمت نظری و عملی
وحدت حکمت نظری و عملی
استاد فرزانه، با تأکید بر وحدت حکمت نظری و عملی، فلسفه را از انزوای نظری به سوی عملگرایی هدایت میکند. حکمت نظری و عملی، مانند دو بال پرندهای هستند که فلسفه را به پرواز درمیآورند. این وحدت، فلسفه را از محصور شدن در کلیات انتزاعی رها ساخته و به سوی تحول اجتماعی سوق میدهد.
درنگ: حکمت نظری و عملی، عین هماند و فلسفه باید با عمل اجتماعی پیوند یابد. |
آینده اختیاری بشر
استاد، با نگاهی آیندهنگر، بشر را مدیر عالم میداند که با علم و قدرت، آیندهای اختیاری رقم میزند. این دیدگاه، مانند مشعلی است که مسیر انسان را در اداره هستی روشن میسازد. انسان، با هماهنگی با نظام هستی، میتواند عالم را به سوی کمال هدایت کند.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۶۷۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه و پویا، مفهوم قدرت را در معرفتشناسی اسلامی بازخوانی میکند. قدرت، حقیقتی واحد و عینی است که در همه مراتب هستی جریان دارد و از تبدیل به مفهومی انتزاعی باید پرهیز کرد. نقد تعاریف سنتی، تأکید بر تعامل سیستمی نطفه با هستی، و نفی انزوای فلسفی، عرفانی، و دینی، این درسگفتار را به اثری پویا و عملگرا تبدیل کرده است. آیات قرآن کریم، مانند نوری الهی، حقیقت قدرت را در هماهنگی با عالم روشن میسازند. ولایت فقیه، بهمثابه جلوهای از فعلیت قدرت در جامعه، فلسفه را با عمل پیوند میدهد. این نوشتار، با تکیه بر وحدت حکمت نظری و عملی، معرفتشناسی اسلامی را به سوی پویایی و تحول اجتماعی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی |