متن درس
تحلیل فلسفی وصول به قدرت در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۸)
مقدمه
مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی، نه صرفاً یک صفت ظاهری یا مقولهای سیاسی، بلکه حقیقتی وجودی است که در ارتباط پویا و جذّابی با کل هستی تحقق مییابد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق و تخصصی نحوه وصول به قدرت در چارچوب فلسفه اسلامی میپردازد. محور بحث، بازسازی نظام فلسفی به سوی پویایی، تحلیل مفهوم قدرت به عنوان فعلیت وجودی، و نقد نظامهای عرفانی و حوزوی موجود است. در این مسیر، دو شاخص بنیادین، یعنی نظام فلسفی پویا و مفهوم قدرت به مثابه توان وجودی، مبنای تحلیل قرار گرفتهاند.
بخش نخست: مبانی نظری وصول به قدرت
شاخصهای بنیادین در تحلیل قدرت
تحلیل مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی نیازمند توجه به دو شاخص اساسی است: نخست، نظام فلسفی پویا که از ایستایی قرونوسطایی رهایی یافته و با مسائل معاصر همنوا شود؛ دوم، مفهوم قدرت به عنوان فعلیت وجودی که از طریق جذب و انجذاب با کل هستی محقق میگردد. این دو شاخص، چارچوبی استوار برای فهم حقیقت قدرت فراهم میکنند. نظام فلسفی پویا، چونان جریانی زلال، باید با نیازهای زمانه هماهنگ شود و از انزوای نظری به درآید، و قدرت، چون نوری که از آینه وجود موجودات بازتاب مییابد، در تعامل با هستی به ظهور میرسد.
درنگ: نظام فلسفی پویا و مفهوم قدرت به عنوان فعلیت وجودی، دو رکن اصلی تحلیل فلسفی وصول به قدرت هستند که از ایستایی و انزوا به سوی تعامل و پویایی هدایت میکنند. |
پویایی نظام فلسفی اسلامی
فلسفه اسلامی، به ویژه در شاخه شیعی یا شرقی، باید از حالت ایستای قرونوسطایی به نظامی پویا و کارآمد تحول یابد. این پویایی، مانند نسیمی که شاخسارهای خشکیده را به رقص میآورد، فلسفه را به سوی تعامل با مسائل اجتماعی و معاصر سوق میدهد. پویایی، شرط لازم برای تأثیرگذاری فلسفه در جهان مدرن است، چنانکه بدون آن، فلسفه چون کتابی خاکخورده در کنج کتابخانه، از جریان زندگی جدا میماند.
قدرت به مثابه فعلیت وجودی
قدرت در فلسفه اسلامی، نه صفتی انفرادی، بلکه حقیقتی وجودی است که از طریق جذب و انجذاب با کل هستی به فعلیت میرسد. این مفهوم، مانند رودی که از سرچشمههای متعدد تغذیه میکند، در ارتباطات هستیمحور قوام مییابد. موجودات، از طریق تعامل با عالم، به کمال و توان وجودی دست مییابند، و انزوا، چون سدی در برابر این جریان، مانع ظهور قدرت میگردد.
سیر وجودی و نقش ارتباطات
سیر وجودی موجودات، نه انزوایی، بلکه اتصالی و جذّابی است. ارتباطات، مانند رشتههای نامرئی که تار و پود هستی را به هم میپیوندند، علت رشد، حرکت، قوت، علم و معرفت هستند. موجودی که از این شبکه تعاون جدا افتد، چون گیاهی بیآب، از کمال محروم میماند.
درنگ: ارتباطات هستیمحور، مبنای ظهور قدرت و کمال در موجودات است؛ انزوا، مانعی است که سیر وجودی را از مسیر خود منحرف میسازد. |
بخش دوم: روششناسی وصول به قدرت
پرسش از نحوه وصول به قدرت
پرسش بنیادین این است: چگونه میتوان به نظام قوت و قدرت متصل شد و به این حقیقت وجودی واصل گردید؟ این پرسش، از سطح نظری به سطح عملی منتقل میشود و راهکارهای وصول به قدرت را مورد کاوش قرار میدهد. پاسخ به این پرسش، مانند یافتن کلیدی برای گشودن درهای حقیقت، نیازمند روششناسی دقیق و اجرایی است.
گزارش عملی وصول به قدرت
وصول به قدرت، نیازمند یک گزارش عملی است که مجاری و دستورات آن، انسان را به دستگاه قوت و قدرت آفرینش متصل کند. این گزارش، چون نقشهای دقیق برای سالک، مسیر سلوک را روشن میسازد. موفقیت در این مسیر، به اجرای دقیق این دستورات وابسته است، و هرگونه اهمال، مانند گم شدن در راهی ناشناخته، سالک را از مقصد دور میکند.
جذب و انجذاب: مبنای وصول
تمام علم، قوت و قدرت، از طریق جذب و انجذاب محقق میشود. این جذب و انجذاب، یا طبیعی است یا قهری. جذب طبیعی، مانند مزاج انسان که با محیط هماهنگ میشود، زمینهساز وصول به قدرت است، در حالی که جذب قهری، چون طوفانی ناخواسته، ممکن است سالک را به انحراف کشاند.
جذب و انجذاب طبیعی
جذب و انجذاب طبیعی، مانند مزاج انسان است که در هر فضا و شرایطی تغییر مییابد. این هماهنگی با طبیعت، چونان جریانی که با بستر رود همسو میشود، زمینه وصول به قدرت را فراهم میکند. سالک باید ابتدا مزاج خود را با طبیعت هماهنگ سازد تا بتواند به سوی حقیقت قدرت گام بردارد.
درنگ: هماهنگی مزاج با طبیعت، شرط اولیه سلوک و وصول به قدرت است؛ بدون این هماهنگی، سلوک معنوی ناقص و ناکارآمد خواهد بود. |
نقد نظام عرفانی موجود
نظام عرفانی موجود، با ارائه ذکر بدون توجه به نیازهای طبیعی سالک (بهداشت، نظافت، خواب، خوراک)، او را به گمراهی میکشاند. این نظام، مانند پزشکی که بدون تشخیص بیماری، دارو تجویز کند، سالک را از مسیر صحیح منحرف میسازد. عرفان باید با واقعیتهای وجودی و طبیعی هماهنگ باشد تا به کمال منجر شود.
اهمیت بهداشت و سلامت در سلوک
در سلوک، توجه به بهداشت، نظافت، سلامت، ورزش و دفع بیماری، شرط اولیه جذب و انجذاب طبیعی است. این امور، مانند خاک حاصلخیز برای نهالی در حال رشد، زمینهساز سلوک معنوی هستند. بدون این پایه، سلوک چون بنایی بیپی فرو میریزد.
نقد ارائه ذکر بدون زمینه
ارائه ذکر به سالک بدون توجه به نیازهای طبیعی او، مانند دادن چک میلیونی به کودکی برای خرید بستنی است. این کار، نه تنها به وصول منجر نمیشود، بلکه سالک را به گمراهی و ناکامی میکشاند. ذکر، بدون زمینه طبیعی، مانند بذری است که در خاک نامناسب کاشته شود.
درنگ: ارائه ذکر بدون توجه به نیازهای طبیعی سالک، مانند تجویز دارویی نامناسب، به گمراهی و ناکامی منجر میشود. |
آسیبهای نظام عرفانی موجود
نظام عرفانی موجود، با ارائه دستورات نامتناسب، سالک را لوس کرده و رشد طبیعی او را مختل میکند. این نظام، مانند باغبانی که به نهال بیش از حد آب دهد، به جای رشد، به مرگ معنوی سالک منجر میشود.
ضرورت قانون اساسی برای سلوک
دستورات سلوک باید به صورت قانون اساسی تدوین و در حوزهها نصب شود تا سالک بداند چرا به موفقیت نرسیده است. این قانونمندی، مانند چراغی در مسیر تاریک، از گمراهی و ناکامی جلوگیری میکند.
نقش استاد در تشخیص نیازهای سالک
استاد، مانند پزشکی حاذق، باید از ظاهر، وجنات و حرکات سالک، نیازهای او را تشخیص داده و نسخهای متناسب تجویز کند. این تشخیص دقیق، مانند کلیدی است که قفلهای سلوک را میگشاید.
جذب و انجذاب قهری
جذب و انجذاب قهری، غیرطبیعی و ناآگاهانه است، مانند تصادفی در جاده که نتیجه عوامل غیرقابل کنترل است. این نوع جذب، مانند طوفانی که ناخواسته مسیر را تغییر میدهد، مانع وصول به قدرت میشود.
ضرورت حرکت آگاهانه
برای دفع جذب و انجذاب قهری، حرکت باید آگاهانه باشد. آگاهی، مانند سپری در برابر موانع، سالک را از گمراهی حفظ میکند.
درنگ: حرکت آگاهانه، شرط دفع موانع قهری و وصول به قدرت است؛ ناآگاهی، سالک را به انحراف میکشاند. |
نقش استاد در تبیین جذب قهری
استاد باید معنای جذب و انجذاب قهری را برای سالک تبیین کند تا حرکت او آگاهانه شود. این تبیین، مانند نقشهای است که مسیرهای پرخطر را به سالک نشان میدهد.
اهمیت انتخاب مبدأ صحیح
سالک باید مبدأ، مسیر و مربی صحیح را انتخاب کند. انتخاب نادرست، مانند آغاز سفری با قطبنمای شکسته، به جذب و انجذاب قهری و انحراف منجر میشود.
توصیه آداب المتعلمین
آداب المتعلمین توصیه میکند که انسان حتی دو ماه درس را ترک کند تا مربی مناسب پیدا کند. این توصیه، مانند راهنمایی برای یافتن راهنمایی حکیم، بر اهمیت مربی در سلوک تأکید دارد.
خطر حرکت زودهنگام
حرکت زودهنگام بدون آمادگی، مانند کاشتن بذری پیش از آمادهسازی خاک، به گمراهی منجر میشود. تأخیر در حرکت، بهتر از حرکت نادرست است.
بخش سوم: تفکیک توجه صوری و معنوی
تفکیک توجه صوری و معنوی
توجه، یا صوری است (ترتیب ظواهر و مبادی) یا معنوی (پرورش در کنار آموزش). توجه صوری بدون معنوی، مانند بنایی است که نمای زیبا دارد اما از درون تهی است.
مشکلات حوزههای علمیه
در حوزههای علمیه، توجهات اغلب صوری است و پرورش معنوی کمتر دیده میشود. این امر، مانند پرورش درختی بدون ریشه، به عالمی بدون تقوا منجر میشود.
مشکلات خانقاهها
در خانقاهها، موانع قهری مانع موفقیت است، در حالی که حوزهها با توجه صوری مشکل دارند. این تفاوت، مانند دو بیماری است که هر یک درمان خاص خود را میطلبد.
ضرورت پرورش در آموزش
هر آموزشی باید با پرورش همراه باشد. آموزش بدون پرورش، مانند مجتهدی بدون تقواست که اثرگذاری ندارد.
درنگ: آموزش بدون پرورش، مانند بنایی بدون پی است که به کمال و اثرگذاری نمیرسد. |
علم به عنوان قدرت
علم، بدون قدرت، علم نیست. عالم بدون توجه معنوی، به موضع قدرت وصول نمییابد و اراده، توان و اشاعه ندارد.
نمونه ناکامی عالم
عالمی که پس از پنجاه سال تحصیل در نجف، خود را مغبون میداند، به دلیل توجه صوری و فقدان معرفت معنوی ناکام مانده است. این ناکامی، مانند تلاشی است که در مسیری نادرست به هدر رفته است.
نقد فرهنگ عرفانی و حوزوی
فرهنگ عرفانی و حوزوی، با مشکلات ساختاری (توجه صوری و موانع قهری)، مانع وصول به کمال و قدرت میشود. این نظامها، مانند باغهایی نیازمند اصلاح و بازسازی هستند.
رابطه عالم و مردم
عالم، مانند ماهی و آب، با مردم پیوند دارد. عالمی که به مردم نیندیشد، گمراه است. این پیوند، مانند جریانی است که علم را به سوی اثرگذاری هدایت میکند.
نمونه توجه صوری ناکارآمد
فردی که نهجالبلاغه را حفظ کرده اما گمراه است، نمونه توجه صوری کامل بدون معنویت است. این امر، مانند حفظ کتابی بدون درک روح آن است.
خطر توجه صوری
توجه صوری بدون معنوی، مانند اسلحهای است که ممکن است صاحبش را به خطر اندازد. علم بدون معنویت، به انحراف منجر میشود.
درنگ: توجه صوری بدون معنویت، مانند اسلحهای بیکنترل است که به جای هدایت، به انحراف میانجامد. |
ضرورت وصول معنوی
وصول به قدرت، نیازمند توجه معنوی است. عالم با توجه معنوی، به مردم و خدا متصل میشود و نمازش قضا نمیشود.
تفکیک توجه صوری طبیعی و معنوی
توجه صوری، یا طبیعی است (مانند کافر) یا معنوی (مانند مومن). توجه صوری معنوی، شأن مومن است.
نجاست کافر
کافر، به دلیل فقدان ایمان، نجس است. این نجاست، نتیجه جذب و انجذاب نادرست است که در وجود او ظهور مییابد.
تأثیر ایمان بر پاکی
ایمان، انسان را پاک میکند. نطفه حرام با تزریق پاکی، و نطفه پاک با تزریق نجاست، تغییر مییابد.
نقد نجاست بدن مومن
بدن مومن، چه زنده و چه مرده، نجس نمیشود. غسل میت، برای نجاست نیست، بلکه برای حالات سکرات مرگ است.
نقد فتاوای نجاست میت
فتاوای نجاست بدن میت، فاقد سند قرآنی، روایی و عقلی است. بدن مومن، حتی بدون غسل، نجس نمیشود.
درنگ: بدن مومن، چه زنده و چه مرده، از نجاست مبراست؛ فتاوای نجاست میت، نیازمند بازنگری است. |
تفاوت مرده و زنده
نظامهای بیمار، میان مرده و زنده تفاوت قائل میشوند. این تفاوت، نشانه مشکلی عمیق در نظامهای فرهنگی و فقهی است.
بخش چهارم: مراتب توجه و اتصال
توجه معنوی و حقیقی
توجه معنوی، به حقیقی تبدیل میشود. توجه حقیقی، یا مقطعی و محدود است یا دائمی و غیرمحدود.
توجه مقطعی و دائمی
توجه مقطعی، گاه خوب و گاه بد است، مانند عبادتی ناپایدار. توجه دائمی، ثابت و پایدار است، مانند ستونی که بنای سلوک را استوار نگه میدارد.
توجه محدود و غیرمحدود
توجه محدود، به خیرات و خوبیها متصل است، اما توجه غیرمحدود، به اسما و صفات الهی یا بالاتر وصل میشود.
اهمیت ارتباطات در عالم
جهان، جهان ارتباطات است. در عالم ناسوت و معنوی، ارتباطات، تعیینکننده قدرت و موفقیت است.
ارتباطات در عالم معنوی
در عالم معنوی، انسان متصل به خدا در ملکوت شناخته شده و مورد حمایت قرار میگیرد.
نمونه قدرت ارتباطات
داستان بایزید بسطامی و سوزن در آب، نشاندهنده قدرت اتصال به مبادی عالم است. سلطان حقیقی، به همه موجودات متصل است.
درنگ: قدرت حقیقی، نتیجه اتصال به مبادی عالم است؛ انسان منزوی، از این قدرت محروم میماند. |
ناکامی به دلیل فقدان اتصال
ناکامی در سلوک، نتیجه فقدان اتصال به مبادی صحیح است. انسان باید بداند به کجا متصل شده و چه توقعی دارد.
مراتب توجه و اتصال
توجه صوری، معنوی، حقیقی، دائمی و غیرمحدود، مراتب وصول به قدرت است. این پنج مرتبه، مانند پلههایی هستند که سالک را به قله کمال میرسانند.
نقد ناکامی در سلوک
کسی که مفاتیح یا قرآن کریم خوانده اما اثری ندیده، به دلیل فقدان اتصال صحیح ناکام مانده است، مانند نمازی بدون وضو.
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل عمیق نحوه وصول به قدرت در فلسفه اسلامی پرداخت. جذب و انجذاب طبیعی و قهری، مبنای وصول به قوت و قدرت معرفی شد و نقد نظامهای عرفانی و حوزوی، بر کاستی توجه صوری و موانع قهری تأکید کرد. تفکیک توجه صوری، معنوی، حقیقی، دائمی و غیرمحدود، یک نظام مراتبی برای سلوک ارائه داد. آیهای منسوب به امیرالمؤمنین علیهالسلام که میفرماید: وَفِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ، بر ضرورت کشف ارتباطات هستیمحور دلالت دارد. این تحلیل، دعوتی است به بازنگری در نظامهای عرفانی و حوزوی برای هماهنگی با حقیقت جذّابی هستی و وصول به قدرت وجودی.
با نظارت صادق خادمی |