متن درس
فلسفه ارتباطات وجودی و سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۹)
دیباچه
جهان هستی، چونان اقیانوسی بیکران، آدمی را به سوی کشف روابط عمیق وجودی فرا میخواند. ارتباطات، نهتنها پلهای پیوند میان موجودات، بلکه دریچههایی به سوی مراتب متعالی وجود انسانیاند. درسگفتار شماره ۶۷۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی ژرف به این پیوندها، انسان را موجودی چندلایه معرفی میکند که در تعامل با عوالم گوناگون، از مزاج تا روح ربوبی، تحول مییابد. این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد، به کاوش در ارتباطات وجودی و نقش آنها در سلوک عرفانی میپردازد. سلوک، در این منظر، نه امری نظری، بلکه سفری عملی است که در آزمایشگاه وجود و با آزمونهای مستمر به بار مینشیند.
بخش یکم: مراتب وجودی انسان و ارتباطات
پیوندهای وجودی و تحول مراتب انسانی
انسان، موجودی است چندساحتی که مراتب وجودیاش، از مزاج جسمانی تا روح ربوبی، در بستر ارتباطات با هستی تحول مییابد. این ارتباطات، چون نسیمی که بر شاخسار وجود میوزد، مزاج، نفس، عقل و روح را به رقص درمیآورد. گاه انسان در مزاجی سالم به سر میبرد، اما عقلش خاموش است و چون گوهری دستنخورده در غبار انفعال خفته است. گاه، در اثر تربیت یا تعاملات، عقلش بیدار میشود و به سوی مراتب متعالیتر، یعنی روح ربوبی، گام برمیدارد. این روح، که در ظرف اسمای الهی متعین میگردد، انسان را به ارتباطی ژرف با موجودات و عوالم هدایت میکند.
ارتباطات، در این نگاه، نه امری صوری، بلکه واقعیتی عینی و حقیقیاند که چون رگهایی حیاتبخش، انسان را به نفوس، عقول و ارواح عالم پیوند میدهند. این پیوند، گاه محدود و گاه گسترده، با زندگان یا درگذشتگان، در مراتب نفسی، عقلی یا ربوبی شکل میگیرد. استاد فرزانه تأکید میورزند که این ارتباطات، مانند جریانی طبیعی، در وجود انسان حیات مییابد و تعین میپذیرد.
|
درنگ: ارتباطات وجودی، چون کلیدی زرین، مراتب مزاج، نفس، عقل و روح انسان را فعال میسازد و او را به سوی پیوند با عوالم متعالی رهنمون میشود. |
ابزارهای معرفت و نقش حواس
انسان، برای کسب معرفت، از ابزارهای گوناگون بهره میجوید. چشم، گوش و حس لامسه، چون دروازههایی به سوی علم، او را به ادراک جهان پیرامون میرسانند. خواندن کتاب، شنیدن سخن و لمس اشیا، هر یک به گونهای علم را در وجود انسان متبلور میسازند. استاد فرزانه با تمثیلی بدیع، این فرآیند را به لمس شیء تشبیه میکنند که نرمی، زبری، سختی یا نمناکی آن را آشکار میسازد. این ابزارها، از حواس ظاهری تا مراتب باطنی، همگی در عالم بالفعلاند و تنها نیازمند فعالسازیاند.
نقد انفعال عقل و ضرورت تربیت
عقل، چون چراغی در وجود انسان، گاه در غیاب تربیت یا ارتباطات، خاموش میماند. استاد فرزانه این انفعال را نقد کرده و بر ضرورت فعالسازی عقل از طریق تعاملات وجودی تأکید میورزند. تربیت، چون باغبانی ماهر، عقل را از خواب غفلت بیدار میکند و به سوی شکوفایی هدایت مینماید. این دیدگاه، انسان را به باز شدن در برابر جریان هستی فرا میخواند، تا چون ظرفی زیر باران نیسان، آماده جذب معارف الهی گردد.
جمعبندی بخش یکم
ارتباطات وجودی، چونان جریانی حیاتبخش، مراتب وجودی انسان را از مزاج تا روح ربوبی تحول میبخشد. این پیوندها، که در مراتب نفسی، عقلی و ربوبی شکل میگیرند، انسان را به سوی تعامل با عوالم گوناگون هدایت میکنند. حواس ظاهری و باطنی، ابزارهاییاند که با فعالسازی، معرفت را در وجود انسان متبلور میسازند. نقد انفعال عقل، بر ضرورت تربیت و تعامل فعال تأکید دارد، تا انسان چون ظرفی آماده، در معرض فیض الهی قرار گیرد.
بخش دوم: سلوک عرفانی و آزمایشگاه وجودی
سلوک به مثابه فرآیند عملی
سلوک عرفانی، برخلاف تصورات نظری، سفری عملی است که در آزمایشگاه وجود شکل میگیرد. استاد فرزانه، با نقد رویکردهای صرفاً ذهنی، سلوک را به علمی تجربی تشبیه میکنند که نیازمند تست و آزمون است. عبادات، از نماز و روزه تا دعا و ذکر، باید با ارزیابی جذب و انجذاب همراه شوند. این آزمونها، چون ترازویی دقیق، میزان تأثیرگذاری اعمال را میسنجند و سالک را به سوی حقیقت هدایت میکنند.
|
درنگ: سلوک عرفانی، چونان آزمایشگاهی وجودی، نیازمند تست مستمر جذب و انجذاب است تا سالک را به سوی وصول حقیقی رهنمون سازد. |
استجابت دعا و ارتباط حقیقی
استجابت دعا، به پیوند حقیقی انسان با هستی و جامعه وابسته است. استاد فرزانه تأکید میورزند که دعای صرفاً ذهنی یا نفسی، بیثمر است، اما دعایی که در بستر ارتباط وجودی شکل گیرد، چون کلیدی به سوی استجابت میگشاید. این دیدگاه، دعا را از قرائتی صوری به عملی وجودی ارتقا میدهد، که چونان رودی زلال، قلب سالک را به اقیانوس رحمت الهی پیوند میدهد.
نقد سلوک نمایشی و کاغذبازی
سلوک نمایشی، که استاد فرزانه آن را به فیلمی بیمحتوا تشبیه میکنند، هیچ نتیجهای در پی ندارد. مطالعه صرف، گوش دادن یا لمس، بدون قرار گرفتن در جریان هستی، انسان را از وصول محروم میسازد. مثال قصهگویی که شنوندهاش به جای گوش سپردن، مگس میشمارد، به زیبایی این حقیقت را آشکار میسازد که گفتار بدون اثر وجودی، چون صدایی در باد است. همچنین، نقد کاغذبازی در آموزش، بر کاستی روشهای نظری تأکید دارد و عملگرایی را ستایش میکند.
مثال هند و چین: عملگرایی در سلوک
استاد فرزانه، با اشاره به سنتهای هند و چین، برتری عملگرایی در سلوک را نشان میدهند. در این سرزمینها، سالکان با ریاضت، سختی و بریدن از تعلقات، به سلوک میپردازند، نه با کاغذبازی. اما نقد روشهای نادرست، مانند نجاستخواری، نشاندهنده ضرورت برنامهای نظاممند است. اسلام، با نظاممندی خود، راهی روشنتر ارائه میدهد که سالک را از انحراف مصون میدارد.
روایت اخلاص چهلروزه
استاد فرزانه به روایتی اشاره میکنند که میفرماید: «هر کس چهل روز با اخلاص برای خدا باشد، چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود.» این روایت، چون نوری در مسیر سلوک، نشاندهنده اثر اخلاص در رفع موانع و ظهور حکمت است. این فرآیند، مانند بلوغ جوانی یا شعر شاعری، بهصورت قهري و خودجوش رخ مینماید.
جمعبندی بخش دوم
سلوک عرفانی، چون سفری در آزمایشگاه وجود، نیازمند آزمونهای عملی و مستمر است. عبادات و دعاها، تنها در بستر ارتباط حقیقی با هستی به استجابت میرسند. نقد سلوک نمایشی و کاغذبازی، بر ضرورت عملگرایی تأکید دارد، و مثال هند و چین، ارزش تجربه عملی را نشان میدهد. روایت اخلاص چهلروزه، چون مشعلی فروزان، راه سالک را به سوی حکمت روشن میسازد.
بخش سوم: نقش مربی، خودشناسی و موانع سلوک
نقش مربی در هدایت سالک
مربی، چون راهنمایی دانا، استعداد سالک را شناسایی کرده و او را به سوی مسیر متناسب هدایت میکند. استاد فرزانه تأکید میورزند که بدون مربی، سالک ممکن است در بیراهههای سلوک سرگردان شود. مربی، مانند باغبانی که نهال وجود را پرورش میدهد، سالک را از موانع عبور داده و به سوی وصول رهنمون میسازد.
|
درنگ: مربی، چون مشعلی در تاریکی، استعداد سالک را روشن ساخته و او را به سوی مسیر وصول هدایت میکند. |
خودشناسی عملی و انتخاب مسیر
خودشناسی، کلیدی است که درهای سلوک را میگشاید. انسان باید استعداد خود را شناخته و مسیری متناسب با آن برگزیند. استاد فرزانه هشدار میدهند که دنبال کردن راهی که به استعداد انسان نمیخورد، چون کاشتن بذری در خاک نامناسب، بیثمر است. این خودشناسی، سالک را از هدر دادن نیروها بازمیدارد و به سوی پیشرفت هدایت میکند.
موانع قهري و نقد خودنمایی
موانع قهري، مانند غفلت، خودنمایی و تکبر، چون سنگهایی در مسیر سلوک، سالک را عقب میرانند. استاد فرزانه با تمثیلی از جنگ، نشان میدهند که انسان گاه پیشرفتهای خود را میستاید، اما از عقبنشینیهایش غافل میماند. خودنمایی در عبادات، مانند ادعای خواندن نماز اول وقت، نهتنها بیثمر است، بلکه گمراهکننده است و سالک را از حقیقت دور میسازد.
کتمان و حفظ حریم معنوی
سالک باید چون خاک، اسرار خود را کتمان کند. استاد فرزانه تأکید میورزند که عدم کتمان، حتی اگر از سر دلسوزی باشد، مانع سلوک است. وجودی که ماسک ندارد و نمیتواند اسرار را حفظ کند، از وصول بازمیماند. این کتمان، مانند سپری، سالک را از آسیبهای معنوی مصون میدارد.
نقد اختلاط کسوت و آسیب به خانواده
استاد فرزانه هشدار میدهند که سلوک نباید با کسوت ظاهری، مانند طلبگی، مخلوط شود. سالکی که نان ظاهر میخورد، باید وظایف ظاهری را انجام دهد و سلوک را در جای خود دنبال کند. همچنین، به بهانه سلوک، نباید به خانواده آسیب رساند. این دو اصل، چون خطوطی روشن، مرزهای سلوک را از وظایف اجتماعی و خانوادگی جدا میسازند.
جمعبندی بخش سوم
مربی، خودشناسی و رفع موانع، سه رکن اساسی سلوکاند. مربی، سالک را هدایت میکند، خودشناسی مسیر متناسب را نشان میدهد، و رفع موانع قهري، راه را هموار میسازد. کتمان اسرار و تفکیک کسوت ظاهری از سلوک، سالک را از انحراف مصون میدارد. این اصول، چون ستونهایی استوار، بنای سلوک عرفانی را تقویت میکنند.
بخش چهارم: ذخایر الهی و ابزار سلوک
ذخایر الهی و دسترسی آزاد
قرآن کریم، دعاها و اولیا، چون گنجهایی الهی، در دسترس همگاناند، اما غفلت انسانها مانع بهرهمندی از آنهاست. استاد فرزانه، با تمثیلی از دوران کریمخان زند، نشان میدهند که این ذخایر، مانند خراج سلطانی در امنیت کامل، در معرض همگان قرار دارند، اما طمعی بدانها نیست. این گنجها، چون آیاتی روشن، در انتظار چشمان بیدارند.
رمز و راز دعاها
دعاها، حامل رمز و رازهای هستیاند. استاد فرزانه به مصادیقی چون اسم اعظم، شب قدر و اولیا اشاره میکنند که در میان دعاها و مومنان گماند، اما در دسترساند. این رمزها، مانند کلیدی، درهای معرفت را به روی سالک میگشایند، به شرط آنکه با شعور توجهی به آنها نگریسته شود.
|
درنگ: دعاها و قرآن کریم، چون گنجهایی در دسترس، حامل رمز و رازهای هستیاند که با شعور توجهی، سالک را به سوی معرفت رهنمون میسازند. |
ابزار سلوک و آمادگی
سلوک، مانند کوهنوردی، نیازمند ابزار مناسب است. استاد فرزانه با تمثیلی از کوهنوردانی که با ابزار ناقص (پوتین بدون بند، پیکنیک بدون گاز) به کوه میروند، بر ضرورت آمادگی کامل تأکید میورزند. این آمادگی، در برزخ نیز آشکار میشود، جایی که ابزار ناقص انسان، کاستی خود را نشان میدهد.
آیه قرآن کریم و تأثیر وجودی
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ
[مطلب حذف شد] : اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از خشیت خدا خاشع و متلاشی میدیدی (حشر: ۲۱).
استاد فرزانه این آیه را شاهد میآورند تا تأثیر عمیق قرآن کریم بر وجود انسان را نشان دهند. همانگونه که تجلی الهی کوه را متلاشی کرد و موسی را بیهوش نمود، قرآن کریم نیز در صورت وصول، وجود انسان را تحول میبخشد.
جمعبندی بخش چهارم
ذخایر الهی، چون گنجهایی در دسترس، منتظر چشمان بیدار سالکاناند. دعاها، حامل رمز و رازهای هستی، و قرآن کریم، چون نوری تحولآفرین، در انتظار وصولاند. ابزار مناسب و آمادگی کامل، سالک را به سوی موفقیت در سلوک هدایت میکنند، و آیه قرآن کریم، عمق تأثیر این ذخایر را آشکار میسازد.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۶۷۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چون مشعلی فروزان، راه سلوک عرفانی را روشن میسازد. ارتباطات وجودی، انسان را از مزاج جسمانی به روح ربوبی ارتقا میدهند و او را به پیوند با عوالم گوناگون رهنمون میسازند. سلوک، سفری عملی است که در آزمایشگاه وجود و با آزمونهای مستمر به بار مینشیند. مربی، خودشناسی و رفع موانع، ستونهای این سفرند، و ذخایر الهی، چون گنجهایی در دسترس، منتظر سالکاناند. این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد، میکوشد این مفاهیم را به گونهای منسجم و علمی ارائه دهد، تا راهنمایی باشد برای جویندگان حقیقت.
|
با نظارت صادق خادمی |