در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 703

متن درس

 

کاوشی در قوه و فعل: تأملی فلسفی در بساطت و فاعلیت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۰۳)

دیباچه

قوه و فعل، از مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، چونان دو بال معرفت، امکان پرواز در آسمان متافیزیک را فراهم می‌آورند. این مفاهیم، که در تاروپود هستی تنیده شده‌اند، نه‌تنها در تحلیل حرکت و تغییر موجودات مرکب نقش دارند، بلکه در فهم فاعلیت ذات بسیط الهی نیز کلیدی هستند. درس‌گفتار شماره ۷۰۳، از سلسله درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی عمیق در این مفاهیم اختصاص دارد. این نوشتار، با تأمل در تمایز حیثیت‌های فاعلی و قابیلی، چالش‌های جمع این دو در موجودات مرکب، و دشواری‌های آن در موجودات بسیط، به‌ویژه ذات حق تعالی، می‌کوشد تا دریچه‌ای به سوی فهم متافیزیکی خلقت و توحید بگشاید.

بخش نخست: مبانی نظری قوه و فعل در فلسفه اسلامی

آغاز با نام الهی

درس‌گفتار با استناد به آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (سوره [مطلب حذف شد] : «به نام خداوند بخشنده مهربان»، آغاز می‌شود. این آیه، چونان کلیدی به سوی فهم وحدت وجودی عالم، مبنای متافیزیکی بحث قوه و فعل را فراهم می‌آورد. همچنین، آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (سوره [مطلب حذف شد] : «نزاده و زاده نشده است»، بر بساطت ذات الهی و نفی هرگونه حیثیت متضاد در آن تأکید دارد. این آیات، چونان مشعل‌هایی، مسیر بحث فلسفی را روشن می‌کنند.

اختلاف فلسفه و کلام در تبیین قوه و فعل

قوه و فعل، در فلسفه اسلامی، چونان دو روی یک سکه، اصول بنیادین حرکت و تغییر را تشکیل می‌دهند. فیلسوفان، با تکیه بر استدلال عقلی، قوه را استعداد بالقوه و فعل را تحقق آن می‌دانند، در حالی که متکلمان، با تأکید بر نصوص دینی، این مفاهیم را در چارچوب الهیاتی تبیین می‌کنند. این اختلاف روش‌شناختی، چونان دو راه به سوی یک مقصد، گاه به نزاع‌هایی عمیق منجر شده است. برای نمونه، متکلمان اشعری ممکن است قوه را به فعل مستقیم الهی نسبت دهند و نقش آن را در موجودات انکار کنند، حال آنکه فیلسوفانی چون ابن‌سینا و ملاصدرا، قوه را استعداد ذاتی موجودات می‌دانند. این تفاوت، در مباحثی چون جبر و اختیار نیز جلوه‌گر است.

درنگ: اختلاف فلسفه و کلام در تبیین قوه و فعل، ریشه در روش‌شناسی عقلی و نقلی دارد. فلسفه، قوه را استعداد ذاتی می‌داند، در حالی که کلام، آن را به اراده الهی پیوند می‌زند.

چالش‌های درون‌فلسفی قوه و فعل

در درون فلسفه اسلامی، قوه و فعل گاه فیلسوفان را به چالش می‌کشند. برای نمونه، نقد اشتراک لفظی در مفهوم قدرت، که در درس‌گفتارهای پیشین مطرح شده، نشان‌دهنده پویایی فلسفه اسلامی است. این نقد، با تأکید بر وحدت معنایی قوه و قدرت، از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند. ملاصدرا، در اسفار اربعه (جلد سوم، مرحله هفتم)، اشتراک معنوی را بر اشتراک لفظی ترجیح می‌دهد، گویی که با قلم حکمت، ابهامات زبانی را از صفحه معرفت می‌زداید.

تمایز حیثیت‌های فاعلی و قابیلی

حیثیت فاعلی (عامل بودن) و قابیلی (قابل تأثیر بودن)، چونان دو بال متمایز، امکان تحلیل حرکت و تغییر را فراهم می‌کنند. یک شیء نمی‌تواند از یک حیثیت، هم فاعل و هم مفعول باشد، زیرا این امر مستلزم جمع وجدان و فقدان است، که با قانون تناقض ارسطو ناسازگار است. این اصل، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد و در فلسفه اسلامی، برای تحلیل رابطه میان علت و معلول ضروری است.

درنگ: تمایز حیثیت فاعلی و قابیلی، اصلی عقلانی و غیرقابل خدشه است. جمع وجدان و فقدان در یک حیثیت، محال بوده و امکان تحلیل حرکت را در موجودات مرکب فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مبانی نظری قوه و فعل، به اختلاف فلسفه و کلام، چالش‌های درون‌فلسفی، و تمایز حیثیت‌های فاعلی و قابیلی پرداخت. این مفاهیم، چونان پایه‌های یک بنای معرفتی، زمینه را برای تحلیل‌های عمیق‌تر در بخش‌های بعدی فراهم می‌کنند. استناد به آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ، بر بساطت ذات الهی تأکید دارد و راه را برای کاوش در فاعلیت الهی هموار می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل مصادیق و کاربردهای قوه و فعل

مثال طبیب و مریض

برای تبیین تمایز حیثیات، مثال طبیب و مریض، چونان آینه‌ای، امکان جمع فاعلیت و قابلیت را در یک فرد نشان می‌دهد. اگر طبیبی بیمار شود، از حیثیت طبابت (علم) فاعل است و از حیثیت مرض (مزاج) مفعول. این دو حیثیت، در فرد واحد (مثلاً زید)، متمایز هستند. این مثال، چونان کلیدی، قفل پیچیدگی‌های فلسفی را می‌گشاید و نشان می‌دهد که چگونه یک فرد می‌تواند هم فاعل و هم مفعول باشد، بدون آنکه تناقضی پیش آید.

مثال بده‌بستان دست‌ها

در بده‌بستان میان دو دست یک فرد، یک دست فاعل (دهنده) و دست دیگر مفعول (گیرنده) است. این مثال، چونان نسیمی که شاخسار معرفت را به حرکت درمی‌آورد، امکان جمع فاعلیت و قابلیت را در یک فرد از حیثیات متمایز نشان می‌دهد. این دیدگاه، با تحلیل‌های فلسفی درباره حرکت ارادی همخوانی دارد و انعطاف‌پذیری اصل حیثیات را در پدیده‌های روزمره آشکار می‌سازد.

اراده و حرکت جسمانی

اراده انسان، چونان محرکی نادیدنی، بدن را به حرکت درمی‌آورد. در این حالت، اراده فاعل و بدن مفعول است، هرچند هر دو به یک فرد تعلق دارند. این تمایز، جدایی حیثیت فاعلی (اراده) و قابیلی (بدن) را نشان می‌دهد و با اصل وجدان و فقدان سازگار است. این دیدگاه، با نظریه نفس در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آثار ابن‌سینا (کتاب النفس، شفا)، همخوانی دارد.

امکان جمع محرک و متحرک

یک شیء می‌تواند هم محرک (فاعل) و هم متحرک (مفعول) باشد، به شرطی که از حیثیات متفاوت عمل کند. برای مثال، دو شیء می‌توانند یکدیگر را هل دهند و هر یک هم محرک و هم متحرک باشند. این اصل، چونان پلی میان فلسفه و مکانیک، امکان تحلیل حرکت در موجودات مرکب را فراهم می‌کند و با نظریه حرکت در فلسفه اسلامی سازگار است.

درنگ: امکان جمع فاعلیت و قابلیت در موجودات مرکب، به شرط تمایز حیثیات، مبنای تحلیل حرکت و تغییر در فلسفه اسلامی است. این اصل، در مثال‌هایی چون بده‌بستان دست‌ها و اراده و بدن، جلوه‌گر می‌شود.

مثال نکاح و وکالت

در نکاح، یک فرد می‌تواند هم عاقد و هم قابل باشد، به شرطی که حیثیات متمایز باشند، مانند وکالت از جانب دیگری. این مثال، چونان گوهری در صدف فقه اسلامی، کاربرد عملی تمایز حیثیات را در تحلیل کنش‌های انسانی نشان می‌دهد. این دیدگاه، با فقه اسلامی همخوانی دارد و انعطاف‌پذیری اصل حیثیات را در مسائل عملی تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با ارائه مصادیق ملموس، چون طبیب و مریض، بده‌بستان دست‌ها، اراده و حرکت جسمانی، و نکاح و وکالت، امکان جمع فاعلیت و قابلیت را در موجودات مرکب تبیین کرد. این مثال‌ها، چونان آینه‌هایی، اصول فلسفی را در زندگی روزمره بازتاب می‌دهند و بر عقلانیت تمایز حیثیات تأکید دارند. این بخش، زمینه را برای بررسی چالش‌های موجودات بسیط در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: چالش‌های قوه و فعل در موجودات بسیط

چالش در موجودات بسیط

در موجودات مرکب، تمایز حیثیات مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما در موجودات بسیط، مانند ذات حق تعالی، که فاقد حیثیت‌های متمایز است، این تمایز چگونه ممکن است؟ این مسئله، چونان قله‌ای بلند در فلسفه اسلامی، چالش تحلیل فاعلیت موجود بسیط را مطرح می‌کند. در فلسفه صدرایی، فاعلیت خدا به فیض ذاتی او نسبت داده می‌شود، بدون نیاز به حیثیت قابیلی.

فاعلیت الهی و بساطت ذات

در مورد ذات حق تعالی، که بسیط مطلق است، چگونه می‌توان حیثیت فاعلی و قابیلی را تصور کرد؟ آیا فاعلیت خدا در نفس اوست یا در غیر او؟ این پرسش، چونان دری عمیق، به نحوه ایجاد عالم توسط ذات بسیط الهی اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، خدا به‌عنوان واجب‌الوجود، فاعل کل شیء است، اما فاقد هرگونه حیثیت قابیلی یا تغییر در ذات.

درنگ: در موجودات بسیط، مانند ذات حق تعالی، فاعلیت بدون حیثیت قابیلی و تغییر در ذات، از طریق فیض ذاتی تبیین می‌شود. این دیدگاه، چالش متافیزیکی خلقت را روشن می‌سازد.

تحلیل آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

آیه شریفه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (سوره [مطلب حذف شد] : «نزاده و زاده نشده است»، بر بساطت ذات الهی و نفی هرگونه حیثیت قابیلی یا فاعلی زایشی تأکید دارد. نفی زایش، هرگونه معلول یا علت مادی در خدا را رد می‌کند. این آیه، با بحث فلسفی درس‌گفتار درباره امتناع جمع وجدان و فقدان در ذات بسیط الهی همخوانی دارد.

چالش ترتیب آیه

ترتیب آیه، که ابتدا نفی «لم یلد» و سپس «لم یولد» را مطرح می‌کند، ممکن است غیرطبیعی به نظر آید، زیرا انتظار می‌رود ابتدا نفی زاده شدن (پدر نداشتن) و سپس نفی زایش (پسر نداشتن) مطرح شود. این ترتیب، چونان معمایی بلاغی، ممکن است برای تأکید بر نفی فاعلیت زایشی در خدا باشد. تفاسیر بلاغی قرآن کریم، این ترتیب را برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب تنظیم کرده‌اند.

حرکت ذاتی خدا

اگر حرکت خدا ذاتی باشد، بدون خروج از قوه به فعل، چگونه تعین و مرتبه در عالم ایجاد می‌شود؟ این پرسش، چونان رودی که به سوی اقیانوس حکمت جاری است، به نحوه ظهور کثرت از وحدت الهی اشاره دارد. در فلسفه صدرایی، حرکت ذاتی خدا به معنای فیض مستمر اوست که کثرت عالم را بدون تغییر در ذات الهی ایجاد می‌کند.

نقد علیت خدا

اگر هر معلولی علتی دارد، چرا خدا علت ندارد؟ این پرسش، چونان تیغی برنده، اصل علیت را در مورد ذات الهی به چالش می‌کشد. خدا، به‌عنوان واجب‌الوجود و علت‌العلل، خود بی‌نیاز از علت است، زیرا واجد کامل است و فاقد هرگونه نقص یا نیاز.

درنگ: خدا، به‌عنوان واجب‌الوجود، بی‌نیاز از علت است. فاعلیت او، از طریق فیض ذاتی و بدون خروج از قوه به فعل، عالم را ایجاد می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با کاوش در چالش‌های قوه و فعل در موجودات بسیط، به‌ویژه ذات حق تعالی، به تبیین فاعلیت الهی و بساطت ذات پرداخت. تحلیل آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ و پرسش‌های متافیزیکی درباره خلقت، عمق فلسفی این بحث را نشان داد. این بخش، با تأکید بر فیض ذاتی خدا، راه را برای فهم توحید و خلقت هموار کرد.

بخش چهارم: وحدت قوه و قدرت و لوازم ذاتی

وحدت قوه و قدرت در ظرف اطلاقی

همه حیثیات فاعلی و قابیلی، در ظرف اطلاقی، به قوه و قدرت بازمی‌گردند. قوه، استعداد بالقوه، و قدرت، توان بالفعل است، گویی دو روی یک حقیقت وجودی. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در فلسفه صدرایی همخوانی دارد و امکان تحلیل همه موجودات، از مادی تا مجرد، را فراهم می‌کند.

ماهیت و لوازم ذاتی

زوجیت، لازمه ذاتی عدد چهار است. ماهیت، از حیث ذات، چهار است و از حیث لازمه، زوج. این تمایز، چونان نوری که از منشور حقیقت می‌گذرد، حیثیات را در تحلیل ماهیت و لوازم آن نشان می‌دهد. این دیدگاه، با نظریه ملاصدرا درباره تمایز ماهیت و وجود همخوانی دارد.

مثال نمک و روغن

شوری نمک و چربی روغن، به مواد تشکیل‌دهنده آن‌ها بستگی دارد، نه ذات آن‌ها. این مثال، چونان آیینه‌ای، تمایز میان ذات و صفات را نشان می‌دهد. صفات عرضی، از ذات متمایزند و ویژگی‌های ظاهری به ترکیبات مادی وابسته‌اند.

قوه الهی

قوه خدا، چونان اقیانوسی بی‌کران، توانمندی ذاتی و بی‌نهایت است که با قوه مخلوقات، که محدود به استعداد بالقوه است، متفاوت است. قوه الهی، فیض ذاتی خداست که عالم را بدون محدودیت یا تغییر ایجاد می‌کند.

درنگ: قوه الهی، به‌عنوان فیض ذاتی، با قوه مخلوقات متفاوت است. این قوه، مبدأ وجود عالم است و بدون خروج از قوه به فعل، کثرت را از وحدت پدید می‌آورد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین وحدت قوه و قدرت، لوازم ذاتی، و تمایز قوه الهی از قوه مخلوقات، به تحلیل عمیق‌تر مفاهیم پرداخت. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود و فیض الهی، زمینه را برای نتیجه‌گیری نهایی فراهم کرد.

نتیجه‌گیری نهایی

کاوش در قوه و فعل، چونان سفری در ژرفای حکمت اسلامی، به تبیین تمایز حیثیت‌های فاعلی و قابیلی، امکان جمع این دو در موجودات مرکب، و چالش‌های آن در موجودات بسیط پرداخت. این بحث، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی، نشان داد که چگونه فاعلیت الهی، بدون نیاز به حیثیت قابیلی یا تغییر در ذات، عالم را از طریق فیض ذاتی ایجاد می‌کند. درس‌گفتار شماره ۷۰۳، چونان گوهری در گنجینه فلسفه اسلامی، راه را برای فهم توحید و خلقت هموار ساخت. این نوشتار، با تبیین دقیق مفاهیم و ارائه مصادیق ملموس، تلاش کرد تا نوری بر پیچیدگی‌های متافیزیکی بتاباند و حقیقت را برای جویندگان آن روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی