متن درس
تأملات در وحدت وجود: بازخوانی انتقادی فلسفه مدرسی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۰۵)
دیباچه: درآمدی بر وحدت وجود و نقد فلسفه مدرسی
حقیقت وجود، چونان دریایی بیکران، همه هستی را در برگرفته و هر آنچه در عالم پدیدار است، جلوهای از این حقیقت یگانه است. درسگفتار شماره ۷۰۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با ژرفنگری بیمانند، به کاوش در این حقیقت میپردازد و با نقدی صریح بر استدلالهای مدرسی، بهویژه آرای ابنسینا، بنیانهای فلسفهای را که وجود را به ممکن و واجب تقسیم میکند، به چالش میکشد. این کتاب، نهتنها برای فهم وحدت وجود، بلکه برای درک حضوری توحید و قرب الهی راهنمایی است که در آن، هر نکته با شرح و تفصیل به رشته تحریر درآمده است.
بخش یکم: نقد استدلالهای مدرسی در اثبات وجود الهی
نقد استدلال ابنسینا در اشارات
استدلال ابنسینا در اثبات وجود خدا، که در کتاب اشارات و تنبیهات با فصاحت و طمطراق عرضه شده، از منظر استاد فرزانه فاقد بنیانی منطقی و واقعی است. این استدلال، که بر فرض یک علتالعلل خارج از سلسله ممکنات استوار است، بهگونهای ساختگی و مدرسی طراحی شده که با حقیقت وجود همخوانی ندارد. ابنسینا وجود را به دو گونه ممکن (فاقد وجود فینفسه) و واجب (دارای وجود فینفسه) تقسیم میکند و با فرض تسلسل یا توقف بر یک علت اول، واجبالوجود را اثبات میکند. اما این تقسیمبندی، چونان خطوطی خیالی بر سطح آب، فاقد عمق و حقیقت است.
این نقد، ریشه در دیدگاه وحدت وجود دارد که هستی را یک حقیقت یگانه میداند. فرض یک واجبالوجود خارج از ممکنات، چونان جداسازی روح از کالبد هستی، امری غیرواقعی است. استاد فرزانه تأکید دارند که این استدلالها، هرچند در ظاهر منطقی مینمایند، در باطن از حقیقت وجود دورند.
نفی تقسیم وجود به ممکن و واجب
تقسیم وجود به ممکن و واجب، که در فلسفه مدرسی رایج است، از منظر استاد فرزانه فاقد پشتوانه منطقی است. این تقسیم، چونان بریدن پارچهای یکپارچه به تکههای جداگانه، حقیقت واحد وجود را مخدوش میکند. وجود، یک حقیقت ساری است که در همه مراتب جریان دارد و نمیتوان آن را به دو گونه متمایز تقسیم کرد. این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا و عرفان ابنعربی همخوانی دارد که وجود را یگانه و کثرت را در ظهورات و تعینات آن میجویند.
استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، این تقسیمبندی را به خمیری تشبیه میکنند که میتوان آن را دراز یا گرد کرد، اما ذات خمیر از این تعینات متأثر نمیشود. وجود نیز، هرچند در مراتب و تعینات گوناگون ظهور مییابد، در ذات خود یگانه و بیتغییر است.
نفی مفهوم ممتنع
مفهوم ممتنع، مانند شريكالباري، صرفاً یک انتزاع ذهنی است که وجود خارجی ندارد. این مفهوم، چونان اسبی خیالی با دم طلا و کمر نقره، تنها در ذهن آدمی شکل میگیرد و در عالم واقع جایگاهی ندارد. استاد فرزانه با طنزی عمیق، این مفاهیم را برساختههای ذهن میدانند که از ترکیبات ذهنی سرچشمه گرفتهاند.
این نقد، با دیدگاه ملاصدرا در اسفار همخوان است که مفاهیم منطقی را از حقیقت وجود متمایز میداند. استاد فرزانه تأکید دارند که در هستی، تنها یک حقیقت وجود دارد و مفاهیمی چون ممتنع، ممکن، و واجب، جز فرضهای ذهنی نیستند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با نقدی ژرف بر استدلالهای مدرسی ابنسینا، بر وحدت حقیقت وجود تأکید دارد. تقسیم وجود به ممکن و واجب، و فرض یک واجبالوجود خارج از ممکنات، فاقد پشتوانه منطقی است. مفاهیم ممتنع نیز، چونان سایههایی بر دیوار ذهن، فاقد حقیقتاند. این تأملات، راه را برای فهم وحدت وجود و نفی کثرت ذاتی هموار میکنند.
بخش دوم: وحدت وجود و نفی کثرت ذاتی
وحدت حقیقت وجود
هستی، چونان جویباری یکپارچه، تنها یک حقیقت دارد و کثرت در آن، به تعینات و مراتب بازمیگردد. استاد فرزانه تأکید دارند که وجود، یک حقیقت زنده و ساری است که نمیتوان آن را به دو گونه ممکن و واجب تقسیم کرد. این دیدگاه، با آیه قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ [مطلب حذف شد] : «بگو او خدای یگانه است») همخوانی دارد که بر وحدت ذاتی حق تعالی دلالت میکند.
این اصل، با نظریه وحدت وجود ملاصدرا و ابنعربی همخوان است. وجود، چونان خورشیدی است که پرتوهایش در مراتب گوناگون میتابد، اما ذاتش یگانه و بیتغییر است.
نفی خارجیت واجب از ممکنات
فرض واجبالوجود بهعنوان موجودی خارج از سلسله ممکنات، چونان جداسازی روح از پیکر عالم، فاقد دلیل است. استاد فرزانه با استناد به بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام، «داخل فیالاشیاء لا باممازجه»، تأکید دارند که خدا نه خارج از عالم است و نه ممازج با آن، بلکه ساری در همه مراتب است.
این دیدگاه، با فلسفه صدرایی و عرفان ابنعربی سازگار است که خدا را حاضر در همه موجودات میدانند، اما ذاتش از تعینات مبراست.
نفی کثرت ذاتی در وجود
کثرت در وجود، چونان سایههایی بر سطح آب، تنها در ظهورات و تعینات است، نه در ذات وجود. استاد فرزانه تأکید دارند که وقتی کثرت ذاتی نباشد، تغییر نیز معنا ندارد. تغییر، در مراتب و تعینات رخ میدهد، نه در ذات یگانه وجود.
این اصل، با نظریه مراتب وجود همخوانی دارد که کثرت را به تجلیات الهی نسبت میدهد و ذات وجود را یگانه و ثابت میداند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر وحدت حقیقت وجود، هرگونه کثرت ذاتی یا تقسیمبندی وجود به ممکن و واجب را نفی میکند. خدا، چونان روح جاری در کالبد هستی، ساری در همه مراتب است، اما ذاتش از تعینات و کثرت مبراست. این تأملات، بنیانی برای فهم عمیقتر توحید و وحدت وجود فراهم میآورد.
بخش سوم: سیر ذاتی و حیات ساری در هستی
بازتعریف حرکت در فلسفه و عرفان
حرکت در فلسفه، به خروج از قوه به فعل تعریف شده که با تغییر و نقص همراه است. اما در عرفان، حرکت به معنای ظهور و تعین است که بدون نقص و وقفه، سیر ذاتی حق را نشان میدهد. استاد فرزانه با استناد به آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است»)، حرکت عرفانی را تجلی مستمر شئون الهی میدانند.
این تمایز، چونان جداسازی نور از سایه، نشاندهنده تفاوت روششناختی فلسفه و عرفان در تحلیل وجود است. حرکت عرفانی، چونان جویباری زلال، سیر ذاتی حق را بدون تغییر در ذاتش نشان میدهد.
سیر ذاتی حق تعالی
حق تعالی، دارای سیری ذاتی است که بدون تغییر و نقص، تعینات و شئون را پدید میآورد. این سیر، در آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ تبیین شده و نشاندهنده فیض مستمر الهی است. استاد فرزانه تأکید دارند که این سیر، چونان جریانی بیوقفه در بستر هستی، بدون نقص و تغییر است.
این دیدگاه، با نظریه تجلی در عرفان ابنعربی و فیض صدرایی همخوانی دارد. سیر ذاتی، چونان نوری که از خورشید حقیقت ساطع میشود، همه مراتب را در بر میگیرد.
حیات ذاتی هستی
همه هستی، زنده است و هیچ موجود مردهای در آن یافت نمیشود. حیات، ذاتی وجود است و حتی موت، در چارچوب حیات الهی معنا مییابد. استاد فرزانه با استناد به آیه خَلَقَ ٱلْمَوْتَ وَٱلْحَيَاةَ [مطلب حذف شد] : «[او] مرگ و زندگی را آفرید»)، تأکید دارند که موت نیز مظهر حیات الهی است.
این اصل، چونان درختی تنومند که ریشه در حیات الهی دارد، نشان میدهد که هیچ ذرهای در هستی از حیات محروم نیست.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر سیر ذاتی حق و حیات ساری در هستی، تفاوت میان حرکت فلسفی و عرفانی را تبیین میکند. سیر ذاتی، چونان جریانی بیوقفه، تعینات الهی را بدون تغییر در ذات پدید میآورد. حیات، چونان روحی جاری در کالبد هستی، همه مراتب را در بر میگیرد و موت را نیز در چارچوب خود معنا میبخشد.
بخش چهارم: تعینات الهی و قرب به حقیقت
تعینات الهی و مراتب وجود
همه موجودات، تعینات الهیاند و مراتب وجود، ظهورات حقاند. حق، معین است (تعین میدهد)، اما متعین نیست (تعین نمیپذیرد). استاد فرزانه با تمثیل خمیر، که میتواند دراز یا گرد شود اما ذاتش متعین نمیگردد، این مفهوم را تبیین میکنند.
این اصل، چونان آینهای که تصاویر گوناگون را بازمیتاباند اما خود تغییر نمیکند، رابطه میان ذات و ظهورات را نشان میدهد. تعینات، مانند اسما و صفات الهی، ظهورات حقاند.
نفی اثباتپذیری ذات الهی
ذات خدا، در ظرف اثبات (استدلال منطقی) قرار نمیگیرد، بلکه در ظرف ثبوت (حضور و قرب) درک میشود. استاد فرزانه با استناد به آیه شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ [مطلب حذف شد] : «خدا گواهی داد که جز او هیچ معبودی نیست»)، تأکید دارند که قرآن کریم هیچ استدلالی برای اثبات ذات خدا ارائه نمیکند.
این دیدگاه، چونان دعوتی به فرو رفتن در دریای حضور الهی، بر معرفت حضوری و قرب تأکید دارد. قرآن کریم، با آیاتی چون فِطْرَتَ ٱللَّهِ [مطلب حذف شد] : «فطرت الهی»)، راه را برای درک حضوری توحید هموار میکند.
طواف و قرب الهی
طواف، مانند مناجات و دعا، راهی برای قرب به خدا و درک حضور اوست. استاد فرزانه با اشاره به مناجاتهای صحیفه سجادیه، تأکید دارند که این اعمال، در ظرف ثبوت و حضور معنا مییابند. دعای «یا من دلّ على ذاته بذاته» (ترجمه: ای کسی که ذاتش به ذاتش دلالت میکند) نشاندهنده معرفت حضوری به حق است.
طواف، چونان گردیدن پروانهای گرد شمع حقیقت، نمادی از قرب به ذات الهی است که از استدلالهای مدرسی فراتر میرود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین تعینات الهی و نفی اثباتپذیری ذات خدا در ظرف استدلال، بر اهمیت معرفت حضوری تأکید دارد. تعینات، چونان پرتوهای نور از خورشید حقیقت، مراتب وجود را شکل میدهند، اما ذات حق متعین نمیشود. طواف و مناجات، راههایی برای درک این حضورند که در ظرف ثبوت معنا مییابند.
بخش پنجم: نقد فلسفه مدرسی و تبیین توحید حضوری
نقد استدلال ملاصدرا
استدلال ملاصدرا در اسفار، گرچه عمیق و از قیاس استثنایی بهرهمند است، به نتیجه درست در تبیین توحید نرسیده است. استاد فرزانه معتقدند که این استدلال، نتوانسته وحدت وجود را بهگونهای کامل تبیین کند.
این نقد، چونان نوری که کاستیهای یک اثر را آشکار میکند، بر محدودیتهای استدلالی صدرا در برابر معرفت حضوری تأکید دارد.
نقد فلسفه غربی
فیلسوفان غربی، که اغلب پس از بازنشستگی از مشاغل دیگر به فلسفه روی آوردهاند، در استدلالهای خود برای اثبات خدا به عمق لازم نرسیدهاند. استاد فرزانه این استدلالها را سطحی و فاقد پشتوانه عمیق میدانند.
این نقد، چونان مقایسهای میان چشمهای کمعمق و اقیانوسی بیکران، برتری معرفت حضوری در فلسفه اسلامی را نشان میدهد.
خدا بهعنوان حقیقت ثبوتی
خدا، حقیقت ثبوتی و قربی است که با حضور و قرب درک میشود، نه با استدلال مدرسی. استاد فرزانه با تأکید بر آیه شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ، خدا را حقیقت زنده و حاضر میدانند که در ظرف ثبوت شناخته میشود.
این دیدگاه، چونان دعوتی به فرو رفتن در اقیانوس حضور الهی، بر اهمیت معرفت حضوری تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد استدلالهای مدرسی ملاصدرا و فلسفه غربی، بر توحید حضوری و درک خدا در ظرف ثبوت تأکید دارد. این تأملات، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت الهی از طریق قرب و حضور هموار میکنند.
سخن پایانی: به سوی توحید حضوری
تأملات استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتار شماره ۷۰۵، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم وحدت وجود و توحید حضوری روشن میکند. نقد استدلالهای مدرسی ابنسینا و ملاصدرا، همراه با تأکید بر وحدت حقیقت وجود و حیات ساری در هستی، نشاندهنده عمق و ژرفای این دیدگاه است. آیات قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، این تأملات را هدایت میکنند و بر قرب و حضور بهعنوان راه درک حقیقت الهی تأکید دارند. این کتاب، با بازنویسی دقیق و تفصیلی، تلاشی است برای ارائه این مفاهیم در قالبی علمی و دانشگاهی، تا مخاطبان را به سوی فهم عمیقتر توحید و وحدت وجود رهنمون سازد.